۲۰ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۹:۱۵
کد خبر: ۹۶۷

اقتدار و سه رویکرد

اقتدار را در ادبیات سیاسی به «قدرت مشروع» تعبیر می‌کنند که از مهم‌ترین موضوعات روابط بین‌الملل است. اگرچه صاحب‌نظران اختلاف نظرهایی درباره‌ی معنی و مفهوم قدرت و اقتدار دارند، اما همگی بر اهمیت این دو مفهوم در ساختار نظام جهانی تأکید می‌کنند. به طور کلی سه دیدگاه درباره‌ی قدرت و اقتدار در روابط بین‌الملل وجود دارد؛ دیدگاه نخست بر کنترل منابع قدرت تأکید دارد. از این دیدگاه هر اندازه که بتوان عناصر و عوامل قدرت دیگر کشورها را کنترل کرد، قدرت بیشتری در نظام بین‌المللی کسب خواهد شد.

دیدگاه دوم این است که کسب قدرت عبارت از کنترل کردن بازیگران بین‌المللی و تأثیرگذاری بر آنها است. از این دیدگاه کشوری قدرتمند است که بتواند بر بازیگران محیط بین‌المللی -که همانا کشورها هستند- تأثیر بگذارد.

 

اما دیدگاه سوم قدرت را در توانایی ایجاد نتایج مطلوب و مورد نظر در نظام بین‌المللی می‌داند. بنابراین دیدگاه کشوری در روابط بین‌المللی دارای اقتدار و قدرت است که بتواند نتایج مطلوب و مورد نظر خود را در روابط و نظام بین‌المللی ایجاد کند. قدرت و اقتدار در این دیدگاه به معنی تأثیرگذاری بر محیط و ضوابط بین‌المللی است.

بخشی از عناصر اقتدار در نظام بین‌المللی غیر مادی است؛ عناصری مانند «خصوصیات ملی»، «روحیه‌ی ملی»، «اعتبار بین‌المللی» و «دیپلماسی»، «مشروعیت و مقبولیت نظام سیاسی» و به‌ویژه مقبولیت و مشروعیت ایدئولوژی و گفتمان آن کشور. اگر نگاه ما به اقتدار مبتنی بر این عناصر باشد، تحلیل ما از جایگاه جمهوری اسلامی در نظام بین‌الملل متفاوت و مبتنی بر واقعیت خواهد بود.

 

بر اساس این سه رویکرد، تعاریف مختلفی از قدرت و اقتدار قابل تصور است. تعریف بسیار فراگیر و رایج بر اساس دیدگاه سوم همان توانایی تولید نتایج مطلوب یا توانایی ایجاد آثار مورد نظر است. تعریف دیگر از اقتدار، توانایی یک ملت در پیشبرد منافع ملی و حفظ امنیت ملی خویش است. بنابراین کشوری قدرتمند است که هم بتواند بر نتایج بین‌المللی أثر بگذارد و هم منابع کافی برای حفظ منافع ملی و بقای خویش را در اختیار داشته باشد و در روابط بین کشورها و در نظام بین‌المللی صاحب نفوذ باشد.

 

همچنین تعریف دیگری از قدرت را بر اساس «تأثیر» ارائه داده‌اند. یعنی کشور و ملتی صاحب اقتدار است که با استفاده از «ابزارهای تأثیرگذار» بر دیگر کشورها أثر بگذارد. در این‌جا منظور از ابزارهای مؤثر، عمدتاً عناصر و عوامل اقتصادی و پاداش‌ها و تحریم‌های اقتصادی است. البته این دیدگاه صرفاً مادی است و نگاهی مادیگرایانه به قدرت دارد.

 

ماهیت اقتدار در جمهوری اسلامی

دیدگاه دیگری که اخیراً در ادبیات روابط بین‌الملل، چه در مغرب‌زمین و چه در کشورهایی مانند جمهوری اسلامی مطرح است و انقلاب اسلامی از آغاز تاکنون آن را دنبال کرده، این است که ماهیتی نرم‌افزارانه برای قدرت و اقتدار تصویر کرده و اهمیت وجه نرم قدرت را بیش از وجه سخت‌افزارانه‌ی آن تلقی می‌کند. یعنی قدرت و اقتدار بیش از آن‌که ماهیت سخت‌افزارانه داشته باشد، ماهیت نرم‌افزارانه دارد.

 

قدرت نرم بر پایه‌ی اقناع و رضایت است. یعنی ملتی در نظام بین‌الملل مقتدر نامیده می‌شود که بدون به‌کارگیری زور توانایی اقناع دیگران را داشته باشد. عناصر قدرت نرم مبتنی بر اقناع، اصلاً ربطی به قدرت نظامی و زور ندارد. بنابراین لزوماً کشوری که از توانایی نظامی بیشتری برخوردار است، از اقتدار اقناع‌کننده برخوردار نیست، بلکه قدرت نرم بر عناصری همچون «توانایی علمی»، «توانایی فرهنگی» و «توانایی گفتمان‌سازی» مبتنی است.

 

اگر نگاهی به رویکرد جمهوری اسلامی داشته باشیم، درمی‌یابیم که اقتدار و قدرت انقلاب اسلامی کاملاً نرم‌افزاری است. بنابراین طبیعی است که دولت‌های برخاسته از جمهوری اسلامی هم با استفاده از این مزیت نسبی در عرصه‌ی بین‌المللی حاضر باشند. البته جمهوری اسلامی از منابع مادی خوبی برای قدرت سخت خود نیز برخوردار است؛ منابعی مانند موقعیت جغرافیایی و ژئوپولیتیک، منابع طبیعی نفت و گاز، پیشرفت در عرصه‌های فناوری و اقتصاد و صنعت، جمعیت و نیروی انسانی متخصص و نهایتاً قدرت نظامی.

در سطح بین‌المللی نیز جمهوری اسلامی‌ ایران علی‌رغم محدودیت‌ها و فشارها، از تأثیرگذاری بسیار مهمی برخوردار است. نشانه‌ی این تأثیرگذاری آن است که بسیاری از قدرت‌ها که به نوعی رقیب ایران هستند یا ضدیت دارند، توانایی جلوگیری از تأثیرگذاری جمهوری اسلامی را ندارند.

 

توانایی نظامی و اقتدار

البته قدرت نظامی برای افزایش اقتدار یک کشور، لازم اما ناکافی است. یک دیدگاه سنتی در روابط بین‌المللی وجود دارد که به دیدگاه رئالیستی معروف است. البته این دیدگاه مترادف با همان مکتب واقع‌گرایی معروف نیست، بلکه مکتبی است که در روابط بین‌المللی صرفاً بر قدرت نظامی تأکید دارد. از این دیدگاه تنها کشور و ملتی صاحب اقتدار و قدرت است که از توانمندی نظامی بیشتری برخوردار باشد. بر اساس دیدگاه رئالیستی، تهدید و اجبار عاملی قدرت‌ساز است و اقتدار مساوی است با زور. صاحبان این دیدگاه معتقدند که اقتدار فقط از طریق قدرت سخت به‌دست می‌آید.

 

اما امروزه این دیدگاه در ادبیات روابط بین‌الملل به‌شدت با نقد مواجه شده و پذیرفته نیست. بسیاری از متفکران حتی در خود غرب قائل به این هستند که قدرت نظامی مساوی با اقتدار و قدرت در روابط بین‌الملل نیست و تنها می‌تواند یکی از مؤلفه‌های قدرت باشد.

 

مؤلفه‌های نرم‌افزاری اقتدار

بنابراین بخشی از عناصر قدرت و اقتدار در نظام بین‌المللی غیر مادی است؛ عناصری مانند «خصوصیات ملی»، «روحیه‌ی ملی»، «مشروعیت و مقبولیت نظام سیاسی» و به‌ویژه مقبولیت و مشروعیت ایدئولوژی و گفتمان آن کشور، «اعتبار بین‌المللی» و «دیپلماسی» آن کشور. اگر نگاه ما به اقتدار مبتنی بر این عناصر باشد، تحلیل ما از جایگاه جمهوری اسلامی در نظام بین‌الملل متفاوت و مبتنی بر واقعیت خواهد بود.

 

با توجه به تعاریفی که از قدرت وجود دارد و این‌که اقتدار به معنی توانایی ایجاد نتایج مطلوب در نظام بین‌الملل است، ما شاهدیم که با وقوع بیداری اسلامی، بسیاری از نتایج مورد نظر جمهوری اسلامی در سطح منطقه‌ی خاورمیانه به تحقق رسیده یا حوادث به سمت تحقق آن پیش رفته است. این مسأله‌ای است که بسیاری از رقبای ما هم به آن اذعان دارند که میزان تأثیرگذاری ایران در منطقه‌ بیش از هر زمان دیگر و بیش از هر کشور دیگری است و موازنه‌ی اقتدار یا قدرت در خاورمیانه به نفع جمهوری اسلامی است.

کشوری در روابط بین‌المللی دارای اقتدار و قدرت است که بتواند نتایج مطلوب و مورد نظر خود را در روابط و نظام بین‌المللی ایجاد کند. قدرت و اقتدار در این دیدگاه به معنی تأثیرگذاری بر محیط و ضوابط بین‌المللی است.

 

بنابراین جمهوری اسلامی ایران نفوذ و توانایی ایجاد نتایج و روندهای مورد نظر خود در خاورمیانه را دارد. همین‌طور در سطح بین‌المللی نیز جمهوری اسلامی‌ ایران علی‌رغم محدودیت‌ها و فشارها، از تأثیرگذاری بسیار مهمی برخوردار است. نشانه‌ی این تأثیرگذاری آن است که بسیاری از قدرت‌ها که به نوعی رقیب ایران هستند یا ضدیت دارند، توانایی جلوگیری از تأثیرگذاری جمهوری اسلامی را ندارند. این نشان‌دهنده‌ی آن است که جمهوری اسلامی از اقتدار قابل توجهی در منطقه و فراتر از آن در سطح بین‌المللی هم برخوردار است.

 

انتخابات و اقتدار ملی

یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های قدرت و اقتدار در نظام بین‌الملل، مشروعیت نظام سیاسی است. بنابراین یک نظام سیاسی هر اندازه از مشروعیت بیشتری برخوردار باشد، قطعاً در نظام بین‌المللی تأثیرگذارتر است. برعکس؛ هر اندازه نظام سیاسی از مقبولیت کمتری در داخل برخوردار باشد، از توانایی تأثیرگذاری او در روابط بین‌الملل کاسته خواهد شد و آن نظام سیاسی مجبور است به جای پرداختن به مسائل بین‌المللی، سرگرم مسائل داخلی خود شود.

 

از مهم‌ترین شاخصه‌های مقبولیت یک نظام سیاسی، میزان انتخاباتی است که برگزار می‌کند و نیز میزان مشارکتی که در آن صورت می‌گیرد. بنابراین انتخابات اگر نگوییم مهم‌ترین، یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های رضایت ملت از نظام سیاسی است و به‌تنهایی یک عامل اقتدار ملی است. از این رو هر چه میزان مشارکت مردم در انتخابات بیشتر باشد، حکایت از مقبولیت بیشتر نظام سیاسی و سبب افزایش تأثیرگذاری جمهوری اسلامی در عرصه‌ی بین‌المللی است و تأثیر بسیار زیادی در خنثی کردن تحریم‌ها و تهدیدهایی خواهد داشت که از ناحیه‌ی دشمنان ما اعمال می‌شود. به همین دلیل، انتخابات در شرایط فعلی اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر