به گزارش پایداری ملی به نقل از ایسنا، هر کشوری به دلیل تغییرات جمعیتی، مراحل گذار جمعیتی خود را طی چهار مرحله تجربه میکند؛ مراحلی که تنها منحصر به یک کشور نیست و به دنبال تغییرات جمعیتی، کاملا طبیعی تلقی میشود. از دیدگاه جمعیتشناسان در مرحله اول موالید و مرگ و میر بالا و رشد جمعیت ناچیز است. در مرحله دوم مرگ و میر رو به کاهش و موالید مقداری افزایش مییابد و رشد جمعیت فزاینده خواهد بود، اما در مرحله سوم، مرگ و میر و موالید رو به کاهش بوده و رشد جمعیت مثبت کاهنده است. در مرحله چهارم نیز مرگ و میر و موالید به حداقل خواهند رسید و رشد جمعیت ناچیز است.
درحالیکه بسیاری از کشورهای اروپایی حدود ۵۰ سال است که به مرحله چهارم گذار جمعیتی رسیدهاند، اما ایران طی دهههای گذشته با تغییرات جمعیتی مرحله دوم و سوم انتقالی جمعیت را دو مرتبه تجربه کرده و هنوز وارد مرحله چهارم انتقالی جمعیت نشده است؛ برخی جمعیتشناسان علت این موضوع را بالا بودن آمار مرگ و میر اعلام کردهاند.
اگرچه جمعیت هر کشوری براساس شرایط اجتماعی - اقتصادی با فراز و نشیبهایی روبرو است، اما نگرانی که اکنون برای سالخوردگی جمعیت در ایران مطرح شده، این است که میزان مرگ و میر در ایران پیش از تجربه مرحله چهارم گذار جمعیتی (رسیدن به حداقل ممکن)، به دلیل افزایش جمعیت سالخوردگان سیر فزاینده خود را آغاز کرده است در حالیکه جمعیت کشورهای توسعه یافته بعد از اینکه حدود یک دهه را در مرحله چهارم سپری کردند، میزان مرگ و میرشان افزایش پیدا کرد و سپس وارد گذار جمعیتی دوم شدند.
تجربه تکراری ایران در بازگشت به مرحله دوم و سوم انتقالی جمعیت
شهلا کاظمیپور، معاون سابق مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه، جمعیتشناس و استاد دانشگاه در آستانه هفته ملی جمعیت ضمن بررسی وضعیت نرخ مرگ و میر، فرزندآوری، مهاجرت و اشتغال و تاثیر اجرای قانون جوانی جمعیت بر روند نرخ رشد جمعیت، به ایسنا میگوید: جمعیت ایران نیز از بدو تاریخ همواره رو به افزایش بوده و آمارهای موجود نشان میدهد که ایران از گذشته تا سال ۱۳۰۰ با جمعیت ۱۰ میلیون نفری در مرحله اول گذار جمعیتی قرار داشته است. از سال ۱۳۰۰ به بعد، میزان مرگ و میر، به دلیل انتقال امکانات بهداشتی درمانی به کشور، ثبات سیاسی و بهبود وضعیت اقتصادی کاهش یافت، اما موالید چندان تغییر نکرد و حتی تاحدودی به دلیل افزایش طول عمر والدین موالید بیشتر هم شد که این مرحله، «مرحله دوم انتقالی جمعیت» نام دارد به گونهای که رشد جمعیتی ایران که در سالهای متمادی ۰.۵ درصد بوده است به یک درصد، سپس ۱.۵ و بعد ۲ درصد رسید و طی سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۵ به ۳ درصد افزایش یافت که این نرخ بالاترین رشدی بود که ایران تا آن زمان تجربه کرده بود.
وی با اشاره به روند رشد جمعیت ایران طی سالهای گذشته، میافزاید: جمعیت ایران از ۱۰ میلیون نفر در سال ۱۳۰۰ به ۱۸ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۳۵ و به ۲۵ میلیون نفر در سال ۱۳۴۵ و به ۳۳ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۵۵ افزایش یافت.
تمام این دورهها؛ یعنی از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۰ ایران در مرحله دوم انتقالی جمعیت به سر میبرد و رشد جمعیت فزاینده بود، اما از اواخر دهه ۴۰ با اعمال سیاستهای تنظیم خانواده، موالید کمی کاهش داشته و بالطبع رشد جمعیت به ۲.۷ درصد کاهش یافت؛ به عبارتی طی سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ ایران طبق استانداردهای بینالمللی وارد «مرحله سوم انتقال جمعیت» شد. پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ به دلایل مختلفی از جمله مسکوت ماندن برنامههای تنظیم خانواده، کوپنی شدن ارزاق، تشویق خانوادهها به فرزندآوری و ارائه زمین به خانوادههای پر اولاد مجددا رشد جمعیت افزایش یافت و مجددا جمعیت ایران وارد مرحله دوم انتقالی جمعیت شد.
تجربه بالاترین نرخ رشد جمعیتی ایران در سالهای ۵۷ تا ۶۷
تولد سالانه دو میلیون نوزاد در دهه اول انقلاب اسلامی
به گفته این عضو هیات علمی پیشین گروه جمعیتشناسی دانشگاه تهران، اکثر کشورها مرحله سوم انتقالی جمعیت را طی مدت ۳۰ تا۵۰ سال تجربه میکنند و سپس وارد مرحله چهارم میشوند، ایران هم از سال ۱۳۵۰ مرحله سوم را شروع کرده بود، اما از سال ۱۳۵۷ مجددا به مرحله دوم بازگشت یعنی مجددا باروری افزایش یافت و نرخ رشد جمعیت به ۳.۴ درصد رسید و این نرخ بالاترین رشد جمعیتی بوده است که ایران در طول تاریخ و حتی در دنیا تجربه کرده است به طوری که جمعیت ایران از ۳۳ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۵۵ به ۵۰ میلیون نفر در سال ۱۳۶۵ رسید و تقریبا طی سالهای ۶۷ تا ۵۷ سالیانه دو میلیون نوزاد در ایران متولد شد.
از اجرای سیاستهای تنظیم خانواده تا کاهش باروری و بازگشت به مرحله سوم گذار جمعیتی
کاظمیپور با بیان اینکه در دهههای ۵۰ و ۶۰ سیاستهای افزایش جمعیت به صورت ضمنی صورت میگرفت، تاکید میکند: اینطور نمیگفتند که جمعیت باید افزایش یابد، اما اجرای برنامه تنظیم خانواده به طور کامل تعطیل شده بود؛ به طور مثال وسایل پیشگیری از بارداری جمع شد و یکسری از برنامههای ضمنی افراد را به فرزندآوری تشویق کرد. حتی جنگ و به شهادت رسیدن فرزند خانوادهها، موجب باروری و فرزند آوری جایگزین شد؛ باتوجه به این موارد، در سال ۱۳۶۷ که سمیناری در مشهد برگزار شد و من نیز در آنجا حضور داشتم، جمعیتشناسان اعلام کردند رشد جمعیت بسیار بالاست و اگر این روند ادامه یابد تا چند سال بعد جمعیت ایران به سرعت بالا میرود و از همان سال اتخاذ سیاستهای تنظیم خانواده شروع شد، اما مصوبه آن در دهه ۷۰ به مرحله اجرا درآمد که میتوان به ندادن دفترچه بیمه به فرزندان سوم به بعد، محدود شدن مرخصی مادران و... اشاره کرد. اینها عواملی بود که موجب کاهش باروری و بازگشت به مرحله سوم گذار جمعیتی شد. به عبارتی دیگر ایران مرحله سوم و مرحله دوم انتقالی جمعیتی را دو بار تجربه کرده است، هرچند که مرحله سوم با شتاب بیشتری ادامه پیدا کرده و ایران تا همین لحظه در مرحله سوم انتقالی جمعیت قرار دارد یعنی باروری و مرگ و میر رو به کاهش.
چرا ایران هنوز مرحله چهارم انتقالی جمعیت را تجربه نکرده است؟
بنابر اظهارات کاظمیپور، مرحله چهارم مرحلهای است که مرگ و میر به حداقل ممکن و موالید به حداقل برسد؛ در این مرحله معمولا مرگ و میر حدود ۵ در هزار و موالید ۱۰ در هر هزار نفر است. ایران هنوز به مرحله چهارم نرسیده، اما بسیاری از کشورهای اروپایی حدود ۵۰ تا ۷۰ سال گذشته این مرحله را تجربه کردهاند.
اگرچه ایران از نظر جمعیتی فعلا در انتهای مرحله سوم و نزدیک مرحله چهارم انتقالی جمعیت قرار دارد و مرگ و میر در ایران حدود ۵ در هزار است، اما حداقل ممکن برای هر کشوری متفاوت است و برای ایران که جمعیت جوانی هست این عدد باید حداقل حدود ۳ در هزار باشد. اما اینکه چگونه میتوان متوجه شد مرگ و میر در کشور به حداقل ممکن نرسیده است؟ کاظمیپور در این باره اینطور توضیح میدهد: زمانی مرگ و میر یک جامعه به حداقل ممکن میرسد که مرگ و میرها فقط به دلیل کهولت و سالخوردگی باشد. زمانی که مرگ و میرها در جامعهای به دلیل سوانح، تصادفات، مرگ و میر اطفال و نوزادان و ناشی از بیماریهای صعب العلاج یا واگیر رخ دهد، یعنی هنوز مرگ و میر به حداقل ممکن نرسیده و میتواند از این میزان کمتر باشد. یکی از نکاتی که در ایران مطرح است این است که هنوز نتوانستهایم مرگ و میر را به حداقل ممکن برسانیم.
معاون سابق مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه با اشاره به میزان مرگ و میر اطفال در ایران، کاهش مرگ و میر را از شاخصهای توسعهیافتگی هر کشوری عنوان و لازمه دستیابی به این امر را اصلاح زیربناها بیان کرد.
فوتیهای تصادفات؛ علت نرسیدن ایران به مرحله چهارم انتقال جمعیت
کاظمیپور در پاسخ به اینکه برخی میگویند ایران از نظر سلامت و بهداشت و درمان در مجامع بینالمللی در رتبه خوبی قرار گرفته و توانسته شاخصهای مرگ و میر را کاهش دهد، این اظهارات را تایید میکند و میافزاید: ایران در زمینه کاهش مرگ و میر وضع خوبی دارد، اما نمیشود درجا زد. علت اینکه به مرحله چهارم انتقالی جمعیت نرسیدهایم این است که هنوز مرگ و میرها در کشور ناشی از سوانح و تصادفات بالاست و این نیز ناشی از نقص جادهها و اتومبیلها و ضعف سایر زیر بناهاست.
وی درخصوص وضعیت مرگومیرهای ناشی از سوانح و تصادفات به ارائه آماری در این زمینه میپردازد و میگوید: سالانه در کشور حدود ۳۰ الی ۴۰ هزار مرگ ناشی از تصادف وجود دارد و هرچقدر این رقم کمتر باشد بهتر است. مرگ و میرهای ناشی از سوانح در کشورهای توسعهیافته نسبت به ایران بسیار کمتر است.
کاظمیپور در تشریح وضعیت موالید در ایران نیز اینطور بیان میکند: در صورتی که باید باروری کمتر از ۱۰ در هزار باشد یعنی به حداقل رسیده و در سطح جایگزینی قرار گیرد، این رقم در ایران حدود ۱۴ در هزار است.
به اذعان معاون سابق مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه، رشد نیم درصد جمعیت در سال به عنوان مرحله چهارم تلقی میشود، حال اگر ۱۴ در هزار (نرخ موالید) را از ۵ در هزار (نرخ مرگ و میر) کم کنیم، رقم به دست آمده رشد جمعیتی را نشان میدهد که معادل ۹ در هزار است و این به معنای آن است که ایران هنوز به مرحله چهارم انتقالی جمعیت نرسیده است.
ایران در مرحله اول سالخوردگی جمعیت
کاهش موالید؛ تولد یک میلیون و ۷۵ هزار نوزاد در سال گذشته
به گزارش ایسنا، اتفاق دیگری که در کشورهای توسعهیافته رخ داد، این بوده است که جمعیتشناسان و متخصصان اینگونه متصور بودند که مرحله چهارم گذار انتقالی جمعیت وضعیتی ایستا است، اما پس از آن متوجه شدند زمانی که جمعیت کشوری به این مرحله میرسد و باروری کاهش مییابد، جمعیت سالخورده شده و سالخوردگی جمعیت موجب افزایش مرگ و میر میشود. کاظمیپور در این باره به جمعیت کشور انگلستان اشاره میکند و میگوید: میزان مرگ و میر در کشور انگلستان ۱۲ در هزار نفر است، در صورتی که مرگ و میر در این کشور در حداقل ممکن قرار دارد، اما به دلیل سالخوردگی سنی جمعیتشان، نتوانستند در مرحله چهارم باقی بمانند و به مرحلهای رسیدهاند که مرگ و میر از موالید بیشتر شد، (رشد صفر و متعاقب آن رشد منفی جمعیتی) این مرحله گذار جمعیتی دوم نام گرفت؛ مرحلهای که جمعیت با رشد منفی روبهرو میشود. حال نگرانی که برای وضعیت جمعیت کشور ایران وجود دارد این است که کشورهای توسعهیافته به مرحله چهارم رسیدند و حدود یک دهه را در این مرحله سپری کردند و پس از آن که جمعیت سالمند شد و مرگ و میر افزایش پیدا کرد، وارد گذار جمعیتی دوم شدند، اما آمارهای موجود از جمعیت ایران نشان میدهد که ایران پیش از تجربه مرحله چهارم (میزان موالید و مرگ و میر هر دو در سطح حداقل ممکن)، به دلیل روند رشد سالخوردگی جمعیت و دیگر عوامل حادث، مرگ و میرش روبه افزایش است.
کاظمیپور میگوید: سالها بود آمار فوت در ایران را در سازمان ثبت احوال مورد بررسی قرار میدادم و رقم آن حدود ۳۶۰ هزار تا ۳۷۰ هزار نفر بود و این درحالیست که آمار فوت در ایران در سال گذشته معادل ۴۱۸ هزار نفر بوده است؛ البته ممکن است این آمار به دلیل مرگ و میرهای ناشی از کرونا باشد.
وی با بیان اینکه ایران هنوز در مرحله اول سالخوردگی جمعیت قرار دارد، خاطرنشان میکند: از طرفی دیگر موالید در ایران همچون کشورهای دیگر کاهش یافته است؛ در اوایل انقلاب سالانه دو میلیون کودک متولد میشدند و این رقم به مرور به یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر در سال و حتی یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر کاهش یافت، اما آمارهای سال ۱۴۰۱ نشان میدهد موالید معادل یک میلیون و ۷۵ هزار نفر بوده است.
از آنجایی که حاصل تفاضل میزان موالید از میزان مرگ و میر «رشد طبیعی جمعیت» خوانده میشود، کاظمیپور در حال حاضر رشد طبیعی جمعیت ایران را از ۸ در هزار یا ۰.۸ درصد نیز کمتر عنوان میکند و میگوید که رشد طبیعی جمعیت ایران، در حال حرکت به سمت صفر است. زمانی که دو نرخ موالید و مرگ و میر به یکدیگر برسند رشد جمعیت صفر خواهد شد. پیشبینیها حکایت از این دارد که در سال ۱۴۲۰ و شاید زودتر نرخ رشد جمعیت صفر شود.
معاون سابق مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه با بیان اینکه ایران در اواخر مرحله سوم گذار جمعیتی قرار دارد و هنوز به مرحله چهارم نرسیده است که وضع باثباتی داشته باشد، میگوید: بسیاری از کشورهایی که اکنون به عنوان کشورهای توسعهیافته تلقی میشوند، توانستهاند رشدهای اقتصادی خود را در مرحله چهارم جمعیتی به دست آورند، زیرا رشد جمعیت کم است و دولتها میتوانند برای پاسخگویی به نیازهای جامعه برنامهریزی کنند. زمانی که رشد جمعیت در جامعهای بیش از رشد اقتصادی باشد آن رشد جمعیت بیرویه است، به همین دلیل این کشورها به مرحله چهارم رسیدند، رشد جمعیت را کم نگه داشتند که توانستند به رشدهای بالای اقتصادی برسند؛ حال معضلی که برای این کشورها پیش آمده و آن، این است که به دلیل منفی شدن رشد جمعیتیشان سیاستهایی در جهت مثبت شدن رشد جمعیتیشان اتخاذ کردهاند، زیرا زمانی که رشد جمعیت منفی شود، در دراز مدت جمعیت از بین خواهد رفت.
این جمعیتشناس با اشاره به سیاستهای تنظیم خانواده و افزایش باروری کشورهایی همچون سوئد، آلمان و فرانسه میگوید: این کشورها سیاستهایی همچون سیاستهای اقتصادی و فرهنگی مثل ارائه مرخصی به والدین را اجرا کردهاند، اما برعکس سیاستهای کنترل موالید، این سیاستها بسیار دیر جواب میدهد و اکثرا این کشورها در رشد منفی جمعیت باقی ماندهاند و یا اگر جمعیت این کشورها رشد کرده، رشد آن بسیار ناچیز بوده است. حال این کشورها علاوه بر سیاستهای افزایش باروری، سیاستهای مهاجرتی اتخاذ کردهاند و میتوان گفت با مهاجرت، تعدیل جمعیتی خود را اعمال میکنند؛ بنابراین سیاستهای افزایش موالید جوابگو نیست، زیرا علت کاهش باروری در این کشورها بیشتر به دلیل دسترسی به رفاه و موقعیت اجتماعی بالاتر و اوقات فراغت بالاتر بوده است؛ زمانی که زوجین به این امکانات دست پیدا کنند حاضر به از دست دادن این امکانات نیستند و به داشتن یک فرزند اکتفا میکنند.
وی ادامه میدهد: تجربه کشورهای دیگر نشان میدهد که ایران نیز این روند را طی میکند، اما حسن ایران این است که اکنون حدود ۲۰ سال جلوتر است و هنوز به رشد جمعیتی صفر نرسیده است.
این جمعیتشناس با بیان اینکه ایران از نظر مراحل انتقال جمعیت متفاوت عمل میکند، ادامه میدهد: پیش از اینکه به مرحله چهارم برسیم مرگ و میر افزایش مییابد و ممکن است از باروری هم عبور کند و رشد صفر را نیز زودتر تجربه کند.
کاظمیپور یادآور میشود: کشورهایی که به مرحله چهارم جمعیتی رسیده بودند اینگونه دربارهشان تصور میشد که در مرحله چهارم خواهند ماند، اما سپس متوجه شدند در اثر سالخوردگی جمعیت، مرگ و میر افزایش و سپس رشد جمعیتیشان منفی میشود، اما ایران هنوز به این مرحله نرسیده است. ما ۲۰ سال زودتر متوجه این موضوع شدهایم و اکنون که موالید در حال کاهش است، میتوان سیاستهایی جهت افزایش موالید اتخاذ کرد. در حال حاضر فاصله مرگ و میر و موالید حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار مورد است و هنوز به صفر نرسیده است.
قانون جوانی جمعیت بعد از یک سال چقدر بر نرخ رشد جمعیت اثرگذار بوده است؟
به گزارش ایسنا، باتوجه به شرایط جمعیتی ایران، نمایندگان مجلس شورای اسلامی با هدف افزایش جمعیت و حمایت از خانوادهها قانون حمایت از خانوده و جوانی جمعیت را تصویب کردند. حالا بیش از یک سال از تصویب این قانون میگذرد و تاکنون در راستای افزایش جمعیت و فرزندآوری ارائه تسهیلاتی همچون پرداخت تسهیلات، اهدای زمین رایگان به خانوارهای دارای سه فرزند و اختصاص معادل یک و نیم میلیون تومان سهام به متولدین ۱۴۰۱ در راستای حمایت از فرزندآوری و ... اعلام شده است. با وجود ارائه این تسهیلات آیا اجرای سیاستهای جوانی جمعیت توانسته بر نرخ رشد جمعیت اثر گذار باشد یا هنوز برای قضاوت زود است؟ کاظمیپور در این باره به ایسنا میگوید: سیاستهای قانون جوانی جمعیت بیشتر بر باروری تمرکز دارد و اصلا به مرگ و میر توجه ندارد این در حالیست که رشد جمعیت متاثر از دو پارامتر مرگ و میر و موالید است؛ هرچند که وزارت بهداشت نسبت به این مسئله حساس است، اما باید گفت، مرگ و میر در حال افزایش است.
لزوم توجه به بهداشت، سالمندان و مهاجرت در قانون جوانی جمعیت
وی میافزاید: قانونی جوانی جمعیت تمرکز خود را بر افزایش باروری قرار داده و سقط جنین، غربالگری و توزیع وسایل پیشگیری از بارداری در خانههای بهداشت را ممنوع کرده است یا برنامههای تشویقی برای فرزندآوری و ازدواج داشته است، اما به بحث بهداشت، سالمندان و مهاجرت و جابجایی جمعیت توجه نکرده است. البته ابلاغیه مقام معظم رهبری در سال ۱۳۹۳ بسیار جامعتر است. در آن ابلاغیه که دارای ۱۴ بند است، همه ابعاد دیده شده، اما کامل اجرا نشده است.
وی با اشاره به ابلاغ قانون جوانی جمعیت در آبانماه سال ۱۴۰۰، اظهار میکند: اگر این قانون به مرحله اجرا رسیده باشد، میتوان گفت حدود یک سال و نیم از اجرای آن گذشته است، اما آمار موالید سال ۱۴۰۱ کمتر از سال ۱۴۰۰ شده است. دراین باره که سیاستهای قانون جوانی جمعیت موفق بوده یا خیر، باید گفت به نظر هر سیاستی در همان سال اول جواب نمیدهد و ممکن است چند سال طول بکشد چراکه تصمیمگیری برای فرزندآوری زمانبر است، اما مشخص نیست این سیاست جوابگو باشد یا خیر. فعلا اجرایی آنگونه که باید از این قانون دیده نمیشود.
تسهیلات فرزندآوری، خانوارها را به بچهدار شدن تشویق میکند؟
این جمعیتشناس در پاسخ به سوالی درخصوص پرداخت تسهیلات فرزندآوری و تاثیر آن در اقناع کردن افکار عمومی برای فرزندآوری، میگوید: زمانی که تصمیم میگیرند وام بدهند، رقم وام بسیار زیاد است، اما زمانی که اجرا میشود، بخاطر تورم رقم وام ناچیز خواهد بود و باتوجه به هزینههای پوشک و شیر خشک و نگهداری کودک، این وام مبلغی نیست که زوجین به خاطر آن ترغیب به فرزندآوری شوند.
برای افزایش نرخ رشد جمعیت باید چه سیاستهایی اتخاذ شود؟
به گزارش ایسنا، چهار متغیر شامل «موالید» و «مهاجرپذیری» (اثر مثبت)، «مرگ و میر» و «مهاجرفرستی» (اثر منفی) در رشد جمعیت هر کشوری اثرگذار هستند و اگر دولتمردان بخواهند سیاستی در این زمینه اتخاذ کنند تا رشد جمعیت ایران به صفر و منفی نرسد، باید برای هر چهار عامل برنامهریزی شود. کاظمیپور با بیان اینکه اگر فقط بر روی موالید تمرکز کنیم، زمانی که مرگ و میر رها شده باشد و زیربناها اصلاح نشده باشد، مرگ و میر اطفال، جوانان و نوجوانان و مرگ و میرهای ناشی از تصادفات افزایش مییابد.
وی معتقد است: در صورتی که در حالت خوشبینانه باروری افزایش یابد و به زیربناهای کشور همچون وضعیت جادهها، آلودگیهای زیست محیطی و امکانات بهداشتی پرداخته نشود، مرگ و میر افزایش مییابد. همچنین اگر به مسائل فرهنگی و تقویت علمی دانشگاهها نپردازیم مهاجرفرستی افزایش مییابد.
رتبه اول ایران در جوانی جمعیت در نیمه دهه ۶۰
این جمعیتشناس همچنین میانگین تعداد فرزند هر مادر طی سال ۱۳۹۵ را ۲.۰۱ اعلام میکند و میافزاید: با روندی کاهشی اکنون این نرخ به حدود ۱.۷ فرزند برای هر مادر رسیده است.
به گزارش ایسنا، از نظر ساختمان سنی سه نوع ساختمان سنی شامل جوان، میانسال و سالخورده وجود دارد. کاظمیپور در این باره میگوید: کشورهایی که بیش از ۴۰ درصد جمعیتشان کمتر از ۱۵ سال سن دارند جوان تلقی میشوند و در صورتی که بیش از دو سوم جمعیت کشوری بین ۱۵ تا ۶۴ سال سن داشته باشد، آن کشور میانسال است؛ جمعیتشناسان از این مرحله به عنوان «پنجره جمعیتی» یاد میکنند، چراکه بالاترین سهم جمعیت در سن فعالیت هستند. از سوی دیگر اقتصاددانان نام این مرحله را فرصت جمعیتی و بسیاری از متخصصان این مرحله را به عنوان پنجره فرصت جمعیتی عنوان میکنند.
به گفته وی، در سال ۱۳۶۵، ۴۶ درصد جمعیت ایران کمتر از ۱۵ سال سن داشت و ایران از نظر جوانی جمعیت در رتبه اول قرار گرفته بود، اما پس از آن به دلیل اعمال سیاستهای کنترل باروری از دهه ۷۰ به بعد، از مرحله جوانی جمعیت خارج شد و به مرحله میانسالی رسید. ایران از سال ۱۳۸۵ وارد مرحله پنجره جمعیتی شد. معمولا به مدت ۳۰ تا ۴۰ سال در این مرحله پنجره جمعیتی قرار دارد و سپس وارد مرحله سالخوردگی خواهد شد.
اما به اذعان این جمعیتشناس، هر پنجرهای تبدیل به فرصت نمیشود، زیرا زمانی پنجره میتواند به فرصت تبدیل شود که آن پنجره و افراد واقع در سن فعالیت، در اشتغال تام باشند و به بهرهوری کامل برسند.
هشداری در خصوص از دست رفتن فرصت پنجره جمعیتی
تنها ۱۷ درصد از جمعیت زنان واقع در سن فعالیت، شاغل هستند
کاظمیپور با اشاره به وضعیت اشتغال و بهرهگیری از پنجره جمعیتی یادآور میشود: نیمی از جمعیت فعال ایران را زنان تشکیل میدهند و این درحالیست که تنها ۱۷ درصد شاغل هستند. طبق اعلام مرکز آمار ۱۲ درصد مردان نیز در جستجوی کار هستند و بیش از نیمی از ۸۸ درصدی هم که در اشتغال به سر میبرند، اشتغال «کاذب» دارند، بنابراین ایران نتوانسته از این فرصت پنجره جمعیتی استفاده کند. تا به حال ۱۶ سال از دوره پنجره جمعیتی را از دست دادهایم و شاید این فرصت پنجره جمعیتی تا ۲۰ سال دیگر بدون بهره برداری از بین برود.
وی تصریح میکند: چگونه باید در جامعهای اشتغال تام ایجاد شود؟ چرا دلالی و واسطه گری در کشور ما انقدر زیاد است؟ زیرا صنعت تعطیل است و همین تورم ناشی از عدم تولید است. زمانی که تولید ملی نداشته باشیم تورم ایجاد میشود.
این جمعیتشناس تاکید میکند که رسالت هر مسئولی اصلاح زیربناهاست و با این کار، خود به خود شغل ایجاد میشود.
معاون سابق مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه با بیان اینکه ۳۰-۳۵ درصد جمعیت ایران فعال است، ادامه میدهد: یکی از شاخصهایی که در کشورها مورد محاسبه قرار میگیرد اشتغال زنان است. اشتغال مردان شاخص خوبی برای مقایسه نیست، بلکه اشتغال و میزان فعالیت اقتصادی زنان را مورد بررسی و مقایسه قرار میدهند.
چرا رتبه ایران در زمینه فعالیت اقتصادی پایین است؟
بررسی علت این موضوع نشان داده است که کشورهای توسعهیافته و کشورهایی که دارای اقتصاد کشاورزی هستند، میزان فعالیت اقتصادی زنانشان بسیار بالاست.
به گفته کاظمیپور، در ایران آمارهای مشارکت زنان در بخشهای اقتصادی اعلام نمیشود؛ به طور مثال زمانی که زنان در یک روستا کار میکنند شغل خود را «خانهدار» اعلام میکنند. در کنفرانس اشتغال زنان در ژاپن، به این نکته اشاره کردم که نباید تلاش کنیم فقط میزان اشتغال زنان افزایش یابد، بلکه باید اشتغال رسمی زنان بالا برود؛ چراکه بسیاری از زنان در مشاغل غیررسمی فعالیت دارند و این موضوع موجب میشود زنان بیش از حد کار کنند. به طور مثال هنگامی که برخی زنان در مترو کار میکنند و کیسههای بزرگ را بر دوششان میاندازند، به مرور زمان به آرتروز و پوکی استخوان دچار خواهند شد و دیگر سالمندی فعال محقق نمیشود.
وی معتقد است که اگر شاغلی تحت پوشش بیمه نباشد، این موضوع یک معضلی است که در آینده خود را نشان میدهد، چراکه همین فرد در دوره سالمندی نمیتواند خودش را اداره کند حال اگر بنا به دلایلی فوت کند، همسرش زن سرپرست خانواری خواهد شد که نمیتواند زندگی خود را اداره کند؛ در این زمان گفته میشود برای زنان سرپرست خانوار برنامه ریزی کنید.
وی با تاکید بر اینکه باید شاغلان حتما تحت پوشش بیمه باشند، میافزاید: در طرحی که برای وزارت کشاورزی مورد محاسبه قرار داده بودم، اشتغال زنان حدود ۳۰ درصد بود در صورتی که نرخ رسمی فعالیت اقتصادی زنان حدود ۱۵ درصد بوده است. به طور مثال در مغازههایی که زنان فروشنده هستند، با آنها به طور کامل قرارداد بسته نمیشود و کارفرمایان آنها را بیمه نمیکنند. معمولا در بحرانهای اقتصادی اولین نیروهایی هم که از کار کنار گذاشته میشوند، زنان هستند.
این جمعیتشناس با بیان اینکه بیشترین درصد جمعیت ما جوان هستند و هرم سنی ما در رنج سنی ۳۰ سال متورم است، تاکید میکند: به مرور این رقم به بالای ۳۰ سال و سپس بالای ۴۰ سال حرکت میکند و سپس به سمت سالخوردگی خواهد رفت.
ورود ایران به مرحله اول سالمندی جمعیت از سال ۱۴۰۰
کاظمیپور ضمن بررسی مراحل سالمندی جمعیت در ایران و با اشاره به اینکه زمانی که بیش از ۷ درصد جمعیت کشوری، ۶۵ سال و بیشتر سن داشته باشند به معنای این است که آن کشور وارد مرحله سالمندی جمعیت شده است میگوید: سالمندی جمعیت سه مرحله دارد (مرحله اول ۷ تا ۱۴ درصد، مرحله دوم ۱۴ تا ۲۱ درصد و مرحله سوم بیش از ۲۱ درصد جمعیت ۶۵ ساله و بیشتر هستند). ایران از سال ۱۴۰۰ به بعد وارد مرحله اول سالمندی جمعیت شده است.
تا سال ۱۴۳۰، ۲۶ درصد جمعیت ایران «سالمند» میشود
شاخص «امید زندگی» ایرانیان، حدود ۷۴ سال
وی با بیان اینکه در حال حاضر کشور ژاپن در مرحله سوم سالمندی قرار دارد و بیش از ۲۴ درصد جمعیت این کشور سالمند هستند، میافزاید: براوردهای انجام شده نشان میدهد تا سال ۱۴۳۰، ۲۶ درصد جمعیت ایران سالمند خواهد بود و این درحالیست که سالمندی جمعیت موجب افزایش مرگ و میر و کاهش رشد جمعیت خواهد شد.
این جمعیتشناس با تاکید بر اینکه سالمندی جمعیت پدیدهای حتمی است، اعلام میکند که تا سال ۱۴۲۰ ایران حدود ۱۱۰ میلیون نفر جمعیت دارد و حدود ۲۰ میلیون نفر از این افراد را سالمندان تشکیل خواهند داد؛ حتی اگر باروری افزایش یابد باز هم ۲۰ میلیون نفر سالمند در ایران وجود دارد.
کاظمیپور با اشاره به اینکه در جمعیتشناسی اصطلاحی تحت عنوان سیاستهای سالمندی فعال در راستای برنامهریزی برای خودکفایی سالمندان وجود دارد، میگوید: خودکفایی سالمندان مستلزم این است که افراد در جوانی و در دوران اشتغال تحت پوشش بیمههای اجتماعی و از نظر بیمههای بهداشت و درمان تحت حمایت باشند.
این جمعیتشناس با بیان اینکه اگر تصادفات کاهش یابد از انواع ناتوانیها نیز کاسته میشود، شاخص امید زندگی ایران را حدود ۷۴ سال و شاخص امید زندگی توام با سلامت را حدود ۴۰ الی ۴۵ سال اعلام میکند.