مقدمه
وقتی صحبت از فضای سایبر به میان میآید دو نوع برداشت از آن وجود دارد. کسانی که اندکی با مبانی کامپیوتر آشنا هستند ذهنشان به سمت فضایی از برنامه نویسیهای پیچیده، هک، نفوذ، بدافزارها و باجافزارها و چنین مفاهیمی میرود و عوام مردم نیز برداشتشان از این فضا همان فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و اینترنت است. اما آیا واقعا فضای سایبر در جهان امروز محدود به همین دو حوزه میشود؟ با کمی تأمل متوجه خواهیم شد که زندگی ما در ابعاد گوناگون درگیر این فضا شده است و تنها محدود به استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی نمیشود. تمام تصمیمسازیهایی که هر فرد در زندگی روزمره خود اتخاذ میکند، از یک شهروند ساده گرفته تا اصلیترین پستهای حکومتی، متأثر از این فضا است.
ما در جهان امروز بدون آنکه متوجه شویم وارد یک بعد جدیدی از زندگی شدهایم و آن هم سبک زندگی جدیدی است که فضای سایبر بر ما تحمیل کرده است. امروز زندگی بدون استفاده از گوشیهای هوشمند و بدون اتصال به اینترنت امری دشوار و حتی تا حدی نشدنی به حساب میآید. با گذر از دوره گوشیهای هوشمند، جهان امروز در حال رفتن به سوی خانه هوشمند، شهر هوشمند و حتی در چشماندازهایی که نهادهای آیندهشناسی ارائه میدهند، سیاره هوشمند است.
بسیار سادهانگارانه است اگر بخواهیم این تغییرات را تنها با نگاه پیشرفت تکنولوژیکی بنگریم. در واقع باید گفت، درست است که این تغییرات بر بستر توسعه تکنولوژی صورت میگیرد اما بدون هدف هم نیست. اینکه شرکتهای عظیم حوزه IT و از آنها بالاتر حکومتها در سطح جهان هزینههای سرسام آوری انجام میدهند تا بستری فراهم کنند تا افراد جهان هرچه بیشتر به این فضا متصل شوند از سر دلسوزی و حتی کسب سود نیست بلکه به دلیل ورود به عصری است که عصر اطلاعات نام دارد و در این عصر هر کشور و حکومتی که دست برتر در مدیریت اطلاعات جهانی را داشته باشد میتواند نه تنها بر مردم کشور خود بلکه بر مردم جهان حکومت کند. امروز هر فرد علاوه بر اینکه شهروند کشور خود است، شهروند جهان سایبر نیز هست و از قوانینی که دولت جهانی سایبر بر این فضا میگذارد پیروی میکند و آنگونه که تصمیمسازان این حوزه تصمیمگیری کنند باید در این جهان زندگی کند.
اچ.جی.ولز نویسنده آمریکایی است که رمانهای علمی ـ تخیلی او معروف است تا جایی که به او لقب «پدر داستانهای علمی ـ تخیلی» داده شده است. از جمله کارهای او میتوان به رمانهایی مانند «ماشین زمان»، «مرد نامرئی» و «جنگ جهانها» اشاره کرد. ولز دو کتاب معروف دیگر با نامهای «مغز جهان» و «نظم نوین جهانی» نیز دارد که بیشتر از آنکه که رمان باشند، آیندهپژوهی استراتژیک به حساب میآیند. ولز را نمیتوان یک نویسنده ساده رمانهای علمی ـ تخیلی دانست بلکه باید گفت که او یک استراتژیست انگلیسی بود که طراحیهای استراتژیک خود را در قالب داستان بیان مینمود. کتاب «مغز جهان» که در سال 1936 نوشته شده در واقع گوشهای از جهان امروز ما را به تصویر کشده است. در آن زمان فناوری ضبط بر روی نوارهای مغناطیسی به تازگی کشف شده بود و ولز جهانی را تصور کرده بود که در آن بتوان تمام دانش بشری در سطح زمین را بر روی این نوارها جمعآوری کرده و آن را با دیگران به اشتراک گذاشت. در واقع ولز رویای یک دائرهالمعارف جهانی را در سر داشته که بتوان تمام دانش بشری را یک جا بر روی آن آورد و با دیگران به اشتراک گذاشت.
همین تخیل ولز باعث شد که بشر به دنبال رقم زدن چنین موضوعی تلاش کند و در نتیجه تلاش او امروز اینترنت را رقم زده است. البته باید گفت که اینترنت حتی توانسته فرای آنچه که ولز در سر داشت را رقم برند. به عبارت دیگر آنچه که ولز در سر آرزوی آن را داشت امروز با نام ویکیپدیا رقم خورده است که تنها گوشهای از کاربردهای ایترنت است. ولز در آن زمان جهانی را متصور میشود که تمام اطلاعات موجود بشر در آن گردآوری شده است و در واقع یک مغز برای جهان را پدید آورده است. امروز آمریکا به دنبال تحقق رویای ولز است. آمریکا میخواهد با استفاده از شبکه جهانی اینترنت که در جهان ایجاد کرده است و با استفاده از موتورهای جستوجویی مانند گوگل و ابر سازمانهای نظامیای مانند «آژانس امنیت ملی آمریکا»[1] سکاندار سیستم مدیریت اطلاعات جهانی باشد. به عبارت دیگر آمریکا به دنبال این است که خود، مغز جهان باشد.
سیستم عصبی بدن را در نظر بگیرید. همانگونه که سیستم عصبی بدن در تمام پیکره بدن گسترده شده است و اطلاعات را از جایجای بدن ما دریافت و برای تحلیل و صدور فرمان به مغز میفرستد، شبکه اینترنت هم برای پیکره بدن زمین مانند شبکه عصبی رفتار میکند و تمام اطلاعات را از جایجای نقاط زمین برای تحلیل و صدور فرمان به داخل آمریکا میبرد. در واقع این پافشاری برای پیشرفت تکنولوژی در حوزه IT و اتصال تمام کشورهای جهان به زیرساخت ارتباطات جهانی برای تکمیل این پازل است. هر یک از کشورهای جهان به مثابه یک عضو این بدن و هر یک از افراد نقش یک سلول این بدن را بازی میکنند. تمام اطلاعات باید از تک تک این سلولها به مغز واحد جهان فرستاده شود تا این مغز بتواند این پیکره را کنترل کند. برای تحقق این امر نیاز است که نه تنها افراد بلکه تمام اشیاء نیز به شبکه عصبی اینترنت متصل باشند. برای همین مشاهده میشود که به صورت ناگهانی موضوع اینترنت اشیاء به اصلیترین موضوع مقالات علمی تبدیل میشود تا تلاش تمام افراد علمی را در این حوزه متمرکز کند و این تکه از پازل در سریعترین زمان خود تکمیل شود. در ادامه برای رقم خوردن چنین موضوعی نیاز است تا تک تک افراد در هر لحظه به اینترنت متصل باشند فلذا فناوریهای اینترنت موبایلی روز به روز گستردهتر میشود و برای اینکه این فناوریها بتوانند پهنای باند مورد نیاز چنین حجم اطلاعاتی را فراهم کنند تکنولوژی 5G پا به عرصه جهان میگذارد. حال اگر با این دید به روند توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات نگاه کنیم میتوانیم جایگاه پدیدههایی مانند بیتکوین و دیگر رمزارزها که به طور لحظهای پدیدار میشوند و به سرعت در تمام جهان فراگیر میشوند را بهتر متوجه شویم. این جهان جدید نیاز به سیستم اقتصادی جدید دارد لذا سیستم اقتصادی گذشته باید کنار گذاشته شود و سیستم اقتصاد سایبری جدید جایگزین آن شود. پس رمزارزها ظهور میکنند.ولز بلافاصله پس نگارش کتاب «مغز جهان» کتاب دیگری
در سال 1940 مینویسد به نام «نظم نوین جهانی». شاید این عبارت برای بسیاری از
خوانندگان آشنا باشد. این ادبیاتی است که از سالها پیش در کلام روسای جمهور
آمریکا و رسانههای این کشور بیان میشود. در دوره پس از جنگ جهانی دوم این ادبیات
با ایجاد نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل، صندوق بینالمللی پول، سازمان
بهداشت جهانی، سازمان جهانی غذا و دیگر نهادهای این چنینی دنبال شد و ایجاد نظم
نوین جهانی از طریق ایجاد قانونهای بینالمللی و تعیین چهارچوبهای یکسان برای
تمام کشورها پیگیری میشد. حال اگر کشوری تن به این نظام ندهد به راحتی با وضع
قوانین محدودیتزای بینالمللی میتوان او را کنترل کرد. اصلیترین دلیل تحریمهای
ظالمانه علیه جمهوری اسلامی ایران نیز این موضوع بوده است چرا که ایران با انقلاب
اسلامی نهتنها این نظم را نپذیرفت بلکه این پیام را به کشورهای آزاده دیگر هم
ارسال کرد که چه طور دارند در زمینی که نظام سلطه برای آنها ایجاد کرده است قدم
برمیدارند.
هماکنون میشود گفت که تقریباً این نقشه نظام سرمایهداری برای بسیاری از کشورها رو شده است و دیگر آمریکا آن طور که میخواهد نمیتواند با استفاده از این سیستم فرمانروایی خود بر جهان را داشته باشد. مضاف بر این موضوع، در مدل نظم جهانی با استفاده از ایجاد نهادهای جهانی، کنترل به صورت خالص در اختیار آمریکا نیست و کشورهای دیگر نظام سلطه مانند اعضای 5+1 هم بخشی از این سکان را در دست دارند و برای ایجاد فشار به یک کشور باید بتوان این کشورها را نیز هم راستا کرد. رمز فرمانروایی در این مدل یک کلمه است: دموکراسی. نظام سلطه با تعریف این کلمه در واقع تمام کشورهای جهان را وارد این زمین بازی کرده است. با استفاده از این حربه هر کشوری را که میخواهد متهم به این میکند که مخالف دموکراسی است تا به آن فشار بیاورد یا به بهانه ایجاد دموکراسی در آن کشور دست به حمله نظامی به آن کشور میزند؛ مانند کاری که آمریکا و انگلیس با عراق و افغانستان کردند. حال در سالهای اخیر دیگر حربه دموکراسی جوابگو نیست و در نظم نوین سایبرنتیک جهانی، «تلهکراسی» مطرح شده است. تلهکراسی (Telecracy) یعنی اعمال قدرت و حکمرانی از راه دور. یعنی آنچه امروز در شبکههای اجتماعی آن را مشاهده میکنیم. یعنی ارسال سبک زندگی از طریق اینترنت به کشورهای دیگر و کنترل مردم یک کشور بدون حضور فیزیکی در آن کشور. هر زمان که مردمان یک کشور به سبک زندگیای که شما برایشان تعریف کردید زندگی کنند در واقع شهروند حکومت شما هستند حتی اگر در یک کشور دیگر باشند. در واقع نظام سرمایهداری در این بازی جدید به دنبال این است که سبک زندگی آمریکایی را با استفاده از فضای سایبر جهانی کند و از این طریق بتواند بر تمام مردم جهان کنترل داشته باشد.
در راستای تحقق این هدف دیگر نهادهای بینالمللی گذشته که در بالا نام برده شد کاربرد ندارند و باید نهادهای جدید بینالمللی تعریف شود تا قوارهای جدید برای ایجاد نظم نوین سایبرنتیک جهانی ایجاد کنند که از جمله آنها میتوان به نهادهایی مانند ITU، IANA، ICANN و از این قبیل نهادها نام برد. این نهادها در قالب سندهایی مانند سند «اهداف توسعه هزاره»[1] و «اهداف توسعه پایدار»[2] زمینه را برای ایجاد این حکمرانی جدید فراهم میکنند که در ادامه به نمونهای از آن اشاره خواهیم داشت.
اسناد «اهداف توسعه هزاره» و «اهداف توسعه پایدار»
این دو سند، اسناد بالادستی و جهانی سازمان ملل هستند که در راستای شکلدهی و قالببندی تمام کشورهای جهان در یک شکل و قالب خاص تنظیم شدهاند. بعد از جنگ جهانی دوم نظام سلطه تصمیم به راهاندازی سازمانهای جهانی کرد تا با استفاده از بازوی حقوقی و تصویب قانونهای جهانی بتواند نظم نوینی در جهان ایجاد نماید. سازمان ملل یکی از این سازمانها است که با هدف ایجاد یک یونیفرم واحد برای جهان تأسیس شده است تا با قوانین جهانی بتواند ساختار کلی کشورها را یکشکل کند تا حکمرانی جهانی آسانتر رقم بخورد. همانطور که در یک پادگان نظامی، در یک مدرسه، در یک شرکت یا حتی در یک تیم فوتبال اعضا دارای یک یونیفرم یکسان هستند و از یک سری قواعد و قوانین خاص پیروی میکنند، کشورهای جهان نیز باید دارای یک یونیفرم جهانی بوده و بر اساس قواعد جهانی کار کنند تا مدیریت جهان راحتتر رقم بخورد.
این دو سند برای چنین منظوری نوشته شدهاند. این اسناد در بازههای 15 ساله تدوین میشوند و اهدافی که کشورهای جهان باید در این بازه به آن برسند را مشخص میکنند. همچنین سازوکارهای نظارتی نیز وجود دارد تا از پیادهسازی آنها اطمینان حاصل شود. سند «اهداف توسعه هزاره» که بهصورت اختصار با MDGs معرفی میشود در بازه سال 2000 تا 2015 و همزمان با وارد شدن به هزاره دوم جهان نوشته شده و از همین رو هم اهداف توسعه هزاره نام گرفته است. در واقع بعد از گذشت هزار سال از تاریخ غرب (میلاد حضرت مسیح)، اهداف هزاره بعدی که غرب برای جهان در نظر دارد در قالب این اسناد پایهگذاری میشود. این تغییرات در هشت هدف اصلی غذا، تحصیل، برابری جنسیتی، کاهش مرگومیر کودکان، سلامت مادران، بهداشت و درمان، محیطزیست و همکاران جهانی تنظیم و تدوین شده است.
نسخه بعدی سند «اهداف توسعه هزاره»، سند «اهداف توسعه پایدار» است. این سند برای بازه سال 2015 تا 2030 نوشته شده است برای همین در ایران به «سند 2030» شهرت یافت. این سند 8 هدف سند توسعه هزاره را ارتقاء داده و در قالب 17 هدف پیگیری میکند. بهاینترتیب سند 2030 یک سند مربوط به آموزشوپرورش نیست بلکه یک سند جهانی در 17 حوزه مختلف است که یکی از این اهداف، آموزشوپرورش و حوزه تحصیل است.
کمیسیون پهنباند و نقش آن در پیادهسازی اهداف جهانی
ازآنجاییکه زیرساخت ارتباطات و فناوری اطلاعات و در کل تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطاتی[1] (ICT) بهعنوان اصلیترین زیرساخت ارتباطی جهان محسوب میشوند و تمام فضاهای متصل دیگر (هوا، زمین، دریا و فضا) بر بستر این فضا با یکدیگر ارتباط میگیرند، فضای سایبر به اصلیترین ابزار برای پیادهسازی اهداف جهانی تبدیل شده است. تبدیلشدن اینترنت به یکی از نیازهای زندگی افراد در جهان و حضور دائمی افراد در این فضا باعث شده است تا نهادهای جهانی از جمله سازمان ملل این فضا را بهعنوان یکی از اصلیترین ابزارهای خود در نظر بگیرند. همچنین دسترسی 4.57 میلیارد نفر به اینترنت که بیش از 59 درصد از جمعیت جهان را شامل میشوند[2] باعث شده است که اینترنت به یک فضا برای دسترسی به این حجم از افراد جهان تبدل بشود و سازمانهایی نظیر سازمان ملل بتوانند با استفاده از این فضا دسترسی سریعتری برای جهانیسازی افراد داشته باشند. از همین رو با راهاندازی مراکزی در این فضا مانند کمیسیون پهنباند از فضای سایبر بهعنوان یک شتابدهنده در راستای دستیابی به اهداف جهانی استفاده میکنند.
کمیسیون پهنباند از ترکیب دو ابر نهاد ITU و UNESCO تشکیل شده است که ITU مسئول قانونگذاری در حوزه IT برای جهان و UNESCO نیز بهعنوان نماینده سازمان ملل در این کمیسیون ایفای نقش میکنند. یک سال پس از تأسیس این کمیسیون یعنی در سال 2011 این کمیسیون 5 هدف اصلی در زمینه زیرساخت ارتباطات برای خود مشخص میکند و تمام کشورهای عضو سازمان ملل را ملزم میکند تا در راه پیادهسازی این اهداف حرکت کنند. این 5 هدف در سایت این کمیسیون اینطور بیان شده است: 1- جهانیسازی سیاستهای پهنباند. 2- صرفه اقتصادی داشتن استفاده از پهنباند. 3- اتصال تمام خانهها به پهنباند. 4- آنلاینسازی تمام مردم دنیا. 5- برابری جنسیتی در دسترسی به پهنباند.
در سال 2017 این کمیسیون سندی با نام «دولت پهنباند: پهنباند شتابدهنده توسعه پایدار»[1] تنظیم میکند که در آن پهنباند بهعنوان اصلیترین ابزار در پیادهسازی اهداف سند توسعه پایدار معرفی میشود.
در این سند بر روی چهار هدف از 17 هدف سند توسعه پایدار تمرکز بیشتری صورتگرفته است که عبارتاند از تحصیل (SDG4)، برابری جنسی (SDG5)، زیرساخت (SDG9)، شرکا (SDG17). این سند در 5 فصل اصلی تنظیم شده است که موضوعات آن بر این اساس ذکر شده است:
فصل اول: توضیحات کلی از چگونگی استفاده از پهنباند برای پیادهسازی اهداف سند توسعه پایدار.
فصل دوم: تکنولوژیهای حوزه پهنباند. در این فصل به بررسی تکنولوژیهای فردی و زیرساختی که زمینه را برای دسترسی هرچه بیشتر افراد و خانوارها به اینترنت فراهم میسازد پرداخته شده است.
فصل سوم: قانونگذاری و سیاستگذاری در حوزه ICT در کشورها را مورد بررسی قرار میدهد.
فصل چهارم: بهرهبرداری از پهنباند در راستای پیادهسازی اهداف سند توسعه پایدار. در این فصل که مهمترین فصل این سند بهحساب میآید در چهار حوزه غذا، سلامت، تحصیل و محیطزیست قوانینی که میتوانند زیرساخت این حوزهها را بر روی IT پیادهسازی کنند، بررسی صورت گرفته است. بهعنوانمثال در حوزه سلامت، تعریف استراتژی سلامت دیجیتال برای کشورها الزامی شده است. در این سند ارتباط میان وزارت بهداشت هر کشور و زیرساخت IT در آن کشور مورد بررسی قرار داده شده است و اینکه وزارتهای بهداشت در کشورهای جهان چگونه میتوانند اطلاعات مربوط به سلامت افراد کشور خود را بر روی زیرساخت IT بارگذاری کرده و در اصطلاح شبکه «سلامت الکترونیک»[2] ایجاد نمایند. در رابطه با فواید این شبکه سلامت گفته شده است که اگر اطلاعات بهداشت و سلامت تمام کشورها بر روی فضای سایبر گذاشته شود و با استفاده از فضای سایبر این اطلاعات به صور یکپارچه در دسترس باشد در واقع دسترسی به پرونده سلامت تمام مردم دنیا بهصورت یکجا فراهم خواهد بود و از این اطلاعات میتوان در مواجه با بیماریهای پاندمیک استفاده کرد.
لازم به ذکر است که چنین طرحی از سمت سازمان بهداشت جهانی در مقابله با بیماری کووید-19 در حال انجام است و اینکه پیشبینی برای چنین روزی 3 سال پیش در این سند مطرح شده است جای تأمل دارد.
فصل پنجم: ارائه سیاستهای پیشنهادی.
کمیسیون پهنباند اهداف خود را در چشمانداز 2025 اینگونه تعریف میکند:
1- تمام کشورهای جهان باید یک طرح یا سند استراتژیک برای پهنباند ملی خود داشته باشند که در اصطلاح آن را «طرح پهنباند ملی»[1] یا بهاختصار NBP مینامند.
2- هزینه استفاده از سرویسهای شبکه پهنباند در کشورهای درحالتوسعه با کمتر از 2% درآمد ناخالص ملی ماهانه (GNI)، باید مقرونبهصرفه باشد.
3- دسترسی به پهنباند اینترنت باید چنین باشد:
· جهانی 75%
· کشورهای درحالتوسعه 65%
· کشورهای کمتر توسعهیافته 35%
4- مهارت استفاده از تکنولوژیهای دیجیتال برای 60% از جمعیت جوان و نوجوان کشورها باید فراهم شده باشد.
5- %40 از جمعیت جهان باید از سرویسهای مالی دیجیتال استفاده کنند.
6- غلبه 50% از شرکتهای خرد و متوسط در دسترسی به اینترنت در بخشهای مختلف خود.
7- ایجاد برابری جنسیتی در دسترسی به پهنباند برای تمام اهداف ذکر شده.
در انتهای این سند فهرستی از کشورهایی که سند پهنباند ملی خود را بر اساس توصیههای این سند تنظیم کردند آمده است که متأسفانه کشور ایران هم جزو این کشورها میباشد. در این سند از «شبکه ملی اطلاعات» نام برده شده است و این سند را همان طرح استراتژیک ایران برای پهنباند ملی معرفی کرده است. لذا ایران هدف اول از چشمانداز کمیسیون پهنباند را محقق کرده است. البته با نگاهی به سایر اهداف و آنچه که در سالهای اخیر در زیرساخت ارتباطات ایران رخ داده است مشاهده میشود که تا حد بالایی سایر اهداف نیز در ایران دنبال شده و به ثمر رسیده است. از دیگر کشورهای منطقه که سند ملی پهنباندشان بر اساس قوانین کمیسیون پهنباند تنظیم شده است میتوان به کشورهای افغانستان، آذربایجان، بحرین، چین، مصر، هند، ژاپن، قزاقستان، اردن، کویت، لبنان، مالزی، امان، پاکستان، قطر، عربستان، تایلند، تونس، ترکیه، امارات و اکراین نام برد. در واقع تمام کشورهای منطقه به جز اندکی از آنها مانند عراق، یمن و سوریه - که آن هم به دلیل وجود جنگ در این کشورها فرصت پیادهسازی نبوده است - اسناد ملی پهنباند خود را بر اساس توصیههای این کمیسیون تنظیم کردند و در راستای پیادهسازی اهداف این کمیسیون در حوزه ICT گام برمیدارند.
نسخه 2020 سند پهنباند امسال منتشر شده است. این سند میزان موفقیت در رسیدن به اهداف مشخص شده در یک بازه دهساله را مورد بررسی قرار داده است (با توجه به اینکه سال 2025 ده سال از عمر سند توسعه پایدار میگذرد) و مشخص کرده است کدام اهداف طبق برنامه در حال پیشرفت و کدام اهداف از برنامه عقب هستند که باید روی آنها کار شود. همچنین با توجه به شرایط خاصی که پاندمی ویروس کووید 19 در جهان ایجاد کرده است، در بسیاری از موارد میزان میل به اهداف این سند در جهان با سرعت بیشتری در حال حرکت است و در برخی از موارد نیز دستورالعملهای جدید با توجه به شرایط کنونی دنیا توسط کمیسیون پهنباند گذاشته شده است.
از قرن شانزدهم میلادی و همزمان با شروع دوره رنسانس در غرب تاکنون، در هر بازه 50 تا 100 ساله، قدرت حکمرانی ذیل یک دانش تعریف شده است و این برگرفته از دکترین «knowledge is power» یا «دانش قدرت است» که توسط فرانسیس بیکن مطرح شده میباشد که در همان قرن این جمله را بیان کرده بود. در همان قرن نیکولو ماکیاولی[1] کتاب «شهریار» را مینویسد که علوم سیاسی را بهعنوان دانش پایه برای حکومتداری معرفی میکند و تا امروز نیز همچنان بهعنوان مرجع اصلی علوم سیاسی در تمام جهان است. از آن زمان تا قرن هجدهم یعنی نزدیک به 150 سال، غرب با استفاده از دانش سیاسی به حکومتداری پرداخته است و تمام دانشهای دیگر را در نسبت با این دانش تعریف کرده است. در قرن هجدهم و با ظهور انقلاب صنعتی، دانش صنعتی بهعنوان دانش اصلی انتخاب شده و معیاری میشود برای حکومتداری. در این زمان کشورهایی که دانش صنعتی بالاتری داشتند کشورهای پیشرفته بهحساب میآمدند و با استفاده از همین دانش هم به استعمار کشورهای دیگر میپرداختند و از این راه حکومت خود بر آنها را گسترش میدادند. در این زمان دانش سیاسی همچنان وجود دارد اما در ذیل دانش صنعتی و در راستای پیشبرد اهداف آن استفاده میشود. از انقلاب صنعتی تا جنگ جهانی دوم این دانش صنعتی است که دانش حکومتداری بهحساب میآید اما بعد از جنگ جهانی دوم دانش حقوق بینالملل جای این دانش را میگیرد. در این زمان با ایجاد نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل و وضع قوانین جهانی، شیوه حکمرانی جدیدی در جهان به وجود میآید که تا امروز نیز ادامه دارد. امروزه استعمار در لباس سازمانهای جهانی که خود آنها را به وجود آورده است قوانینی وضع کرده و با استفاده از این قوانین حقوقی بر کشورهای دیگر جهان حکمرانی میکند. بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول (IMF)، سازمان ملل متحد، سازمان بهداشت جهانی (WHO)، سازمان غذا و کشاورزی (FAO) و سازمان تجارت جهانی (WTO) از جمله سازمانهای جهانی هستند که حکومت جدید غرب بر دنیا را در غالب دانش حقوق پیادهسازی میکنند.
حال زمان حکمرانی بر اساس دانش حقوق نیز به پایان رسیده و جهان در حال ورود به عصر حکمرانی سایبرنتیک است. به همین دلیل نهادهای جهانی از جمله کمیسیون پهنباند سعی دارند تا بهعنوان آخرین مأموریت خود در عصر حکمرانی حقوق بینالملل قوانینی تصویب کنند که جهان را برای ورود به عصر حکمرانی سایبرنتیک آماده کنند. این گزارش در واقع زنگ هشداری است از این واقعیت و جلوگیری از غفلتی که تمام جهان گرفتار آن هستند. شاید فضای سایبر بهتنهایی دارای کاربردهای بسیار فراوانی باشد که همه از آن نفع میبرند اما هدف اصلی از پیادهسازی این فضا در واقع حکمرانی جدید جهانی بوده است و باید این موضوع را مدنظر داشت. لذا اینگونه نهادهای بینالمللی مانند ITU و کمیسیون پهنباند و قوانینی که آنها تصویب میکنند همگی در راستای این هدف است.
بر اساس دستورالعمل قرآنی جهاد کبیر (فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا - فرقان 52) که رهبر انقلاب در سخنرانی دانشگاه امام حسین (ع) در خردادماه سال 95 نیز به آن اشاره کردند، اینگونه سندها و قوانین مصداق بارز اطاعت از کفار بوده که نباید از آنها پیروی کرد. پیروی از این قوانین نتیجهای جز کمک به ایجاد نظم نوین جهانی که در غالب حکومت سایبرنتیک جهانی اتفاق خواهد افتاد ندارد و باید هشیار بود تا در این زمین که دشمنان ما آن را طراحی کرده اند قدم برنداشت و قوانین خود را برای مقابله با این نقشه نظام سلطه تبیین کرد. برای تبیین این قوانین نیاز است که ابتدا صفبندی نیروهای دشمن که اینگونه سازمانها هستند را بشناسیم و در مقابل، در جبهه خود نهادهای قانونگذار مناسب برای رویارویی با آنها را تشکیل دهیم.
منبع: مجله عصر اندیشه