تبلیغات، تقاضا، پول و عرضه چهار فرآیند در چرخه این نگرش هستند که با کمک آنها اقتصادِ اومانیست و منقطع از وحی به جنگ با بشریت می رود. تقاضا برای اینکه به عرضه تبدیل شود به پول نیاز دارد.[۱] در نظام هایی که این سبک از اقتصاد را به عنوان محور و زیربنای اقتصادی خود قرار داده اند، پول مرکز و مبنای چرخش تمام مبادلات است. این دست کشورها برای دستیابی به هژمونی اقتصادی، امپراطوری خود را بر پول و سرمایه کشور بنا می کنند.[۲] در این سیستم، پول و ارز مسئله ی اقتصادی بسیار خاصی هستند، زیرا مصداق حقیقتی رابطه برنده و بازنده بشمار می روند.[۳]
انگدال[۴] موقعیت آمریکا به عنوان مهمترین کشور استفاده کننده از نظریه مذکور را بر سه پایه استوار می داند.
قدرت اقتصادی، نیروی نظامی و نقش دلار در اقتصاد جهانی به عنوان ارز ذخیره؛
جایگاه دلار در حکم ذخیره پول سیستم جهانی، آخرین مزیت عمده ای است که ایلات متحده در سیستم جهانی امروز دارد.[۵]
اکنون مشخص شده است که ارزش دلار در برابر ارزهای دیگر کاسته شده و به رغم نوسانات پیوسته، حرکت دلار در طول دست کم شاید سی سال گذشته نزولی بود است. همچنین امروز پول دیگری هم وزن دلار وجود ندارد که توان جایگزینی با آن در حکم پول ذخیره را داشته باشد. در این حالت وقتی دلار سقوط می کند، ارز ذخیره ای وجود نخواهد داشت، لذا ما در جهانِ پولیِ چند قطبی خواهیم بود. در این جهان چند قطبی هیچ کس راحت نیست و تغییرات سریع و دائمی نرخ ارز، برابری ارزها و پیش بینی های کوتاه مدت اقتصادی با حداقل عقلانیت را به شدت بی ثبات می کند.[۶] چنین شرایطی در جهان می تواند نوعی جنگ ارزی را که یکی از مهمترین و خاص ترین میدان های جنگ اقتصادی است به بار بیاورد.
در این شرایط باید پیشینه تاریخی تعاملات ایران در فضای مبادلات بین المللی را برای مواجه با روند پیش رو مد نظر قرار داد. پیشینه ای که در آن، ایران به واسطه محاصره اقتصادی و اعمال قوانین u-ten ، ملزم به فروش نفت صرفا به دلار بود؛ آنهم در موضعی که دلار در بانک های بین المللی بلوکه شده و امکان انتقال به بانک های ایران را نداشت.
اما راهکار چیست؟ چگونه می توان در مقابل این جنگ تمام عیار اقتصادی دشمن به مقابله پرداخت. دو راهکار عمده و عملی در رابطه با چنین شرایطی مد نظر است. راهکار نخست استفاده از تعاملات منطقه ای به جای مناسبات بین المللی و به کارگیری پیمان های دو یا چند جانبه پولی با کشورهای هم پیمان است که می تواند به عنوان یک پدافند در برابر مواجه ی دشمن نقش آفرین باشد.[۷]
راهکار دوم؛ با توجه به اینکه دلار رکن اصلی قدرت آمریکا در بسط هژمونی آن قلمداد می شود و از آنجایی که دلار آمریکایی مهمترین ابزار در جنگ ارزی است، باید با اصول دلار زدایی از اقتصادِ خود، از اثرات فروپاشی دلار را بر اقتصاد ملی ایران کاست.[۸]
پی نوشت:
۱- کرسی طرح ریزی استراتژیک، جلسه ۵۸۱، ۷ خرداد ۹۴، شورش علیه طمع ۴۳، اندیشکده یقین، سایت کلبه کرامت
۲- هژمونی دلار، مجبد صحراگرد،گزارشی از جنگ ارزی، صفحه ۱۳۷، انتشارات اندیشکده یقین
۳- جنگ ارزی؟آری، امانوئل والترشتاین،بحران از دیدگاه مکتب سیستم جهانی، صفحه۵۷، نشر اختران
۴- روزنامهنگار، تاریخدان و محقق اقتصادی
۵- همان، صفحه ۷۶
۶- همان، صفحه ۷۷
۷- ارز جایگزین دلار، محمد علی پور و محمد حاجی زواره، گزارشی از جنگ ارزی، صفحه ۱۷۳، انتشارات اندیشکده یقین
۸- دلار زدایی از اقتصاد، مجبد صحراگرد،گزارشی از جنگ ارزی، صفحه ۱۶۷، انتشارات اندیشکده یقین