از چادر بیرون میزند. دلش برای صدای گلهها تنگ شده، برای بوی نان و گرمای تنور. تا چشم کار میکند، خاک است و آوار و چادرهایی که سعی میکنند به روستا جان بدهند اما بیشتر اوقات نمیتوانند حریف ناله زنان و کودکان و قامت خمیده مردانی که همه داروندارشان را از دست دادهاند، شوند. دیگر از آن هیاهوی همیشگی خبری نیست و هرکسی در گوشهای سعی دارد خود را سرگرم نشان دهد؛ سرگرم زخمهایی که ردپای زلزله برجای گذاشته است؛ زخمهای ناسوری که تا ماهها و حتی سالها باقی میماند و بیخانمانی و از دستدادن را به رخ میکشد. زادگاهش با خاک یکسان شده و میداند تا مدتها باید چشم بر همین خاکها بدوزد. شاید هم تاب نیاورد و دل به دریا بزند و راهی دیاری شود که منتظرش نیست.
و دوباره قصه اشتغال و معیشت
آواربرداریها تمام شده و دیگر از هجمه خودروهایی که جادههای منتهی به کرمانشاه را قرق کرده بودند، خبری نیست و سرپل ذهاب، ازگله، ثلاث باباجانی و... میروند تا زندگی عادی را از سر گیرند و دل به بازسازیها ببندند تا در ماههای شاید نهچندان دور، روستایی داشته باشند که اگرچه دیگر برخی از همشهریها را به خود نمیبیند اما جریان زندگی در رگهایش جاری باشد؛ بازسازیهایی که براساس گفتههای دولت و سازمانهای متولی قرار است بر پرداخت وام باشد و دیگر دولت درگیر فرآیند مستقیم بازسازیها نشود! و این درحالی است که نحوه بازسازیها یعنی ترسیم آینده رشد و توسعه مناطق زلزلهزده؛ مناطقی که برخی از ساکنان آن روی دشتهای حاصلخیزش کشت میکردند و عدهای دیگر روزیشان وابسته به گَلهها بود و بودند کسانی که کولهبر نامیده میشدند؛ معیشتهایی که در اقتصاد تکلیفشان مشخص است؛ تأمین معاش به سختی! معیشتی که اجازه نداد در دولت قبل از وامهای کمبهره بنیاد مسکن بینصیب بمانند، چون بازپرداخت آن باری مضاعف بود بر آنها. البته هستند کسانی که مشاغل خدماتی و تجاری را منبع معیشت خود قرار داده بودند؛ معیشتی که زلزله به کلی آنها را نابود کرد و برای همین است که معاون عمرانی استاندار کرمانشاه از اهمیت اشتغال میگوید: «اگر به اشتغال توجه نشود، با وجود ساخت دوباره خانهها باز شاهد کوچ آنها به دیگر شهرها خواهیم بود. کرمانشاه دارای زیرساختهای مناسب فرودگاهی و بزرگراهی است و امسال به شبکه ریلی کشور متصل شده و اما با وجود همه زیرساختها و پتانسیلها در رتبه اول بیکاری قرار دارد و جزو استانهای کمتر توسعهیافته کشور است. اگرچه طرح منطقه آزاد تجاری قصرشیرین در انتظار تصویب مجلس است و در این شرایط میتواند به کاهش بیکاری و رونق اقتصادی منطقه کمک کند. این منطقه مستعد سرمایهگذاری است و این انتظار میرود وزارت کار و زیرمجموعههای آن» با تعریف چند پروژه به اشتغال منطقه کمک کنند.»
چه دلیلی دارد، مهاجرت نکنند؟
گویی قصه معیشت تمامی ندارد و از هر بعدی که به مسأله بپردازیم، تأثیر آن را خواهیم دید. البته تجربهها نیز همین قصه را تکرار میکنند، چون از این میگویند که در بازسازی مناطقی که مردم از درآمد کافی برای بازپرداخت اقساط برخوردار نیستند یا اصلا به گرفتن وام نمیاندیشند یا اگر وامی هم دریافت کنند، به واسطه آن شغلی برای خود دستوپا میکنند و به زندگی در خانههای گلی و کپری ادامه میدهند. واقعیت این است که زلزله در مناطقی که از وضع معیشت و اشتغال مناسبی برخوردار نبودند، بهانهای است برای مهاجرت و رفتن! چون قبل از این بلای طبیعی شاید داشتن مسکن و سرپناه تنها دلیل زندگی و سرکردن با حداقلها برای امرارمعاش بود و با از بینرفتن همان حداقلها چه دلیلی باقی میماند که باز ساکنان این مناطق به زندگی در آن منطقه ادامه بدهند و به مهاجرت نیندیشند؟! با این اوصاف و با تکیه بر تجربیات باید گفت؛ بهترین کار شاید این باشد، اینبار دست از سیاستهای شکستخورده برداریم و به راهکارهای دیگر بیندیشیم؛ راهکارهایی که سعی دارند خطر احتمالی مهاجرت و تخلیه روستاهای زلزلهزده را گوشزد کنند، آنهم در سایه پرداخت وام و عدم تأمین مستقیم مسکن توسط دولت. اگرچه در کنار آن بر ساخت مستقیم مسکن در کنار بازسازی اقتصادی و ایجاد اشتغال تأکید دارند و این درحالی است که بر کسی پوشیده نیست که مهاجرت به معنای حاشیهنشینی است؛ حاشیهنشینی که در درون خود مالکیت، فقر، کمبودهای اجتماعی، بهداشت و آسیبهای اجتماعی و... را جای داده است تا بستر بسیاری از آسیبهای اجتماعی باشد؛ آسیبهایی که شرایط نامناسب اقتصادی و اجتماعی نیز بر آنها میافزاید و موجبات انجام انواع بزهها را برای گذراندن امور فراهم میآورد.
پیشینه
بم بعد از ١٢سال میزبان شد!
پنجم دیماه ٨٢ بود که زیر پای اهالی بم لرزید و دههاهزار انسان جان خود را از دست دادند و خانههای زیادی آوار شد. حالا از آن روزها سالها میگذرد و شهر شکل و شمایل جدید به خود گرفته و حسابی نونوار شده آن هم با بلوارها، خیابانها و ساختمانهای جدید؛ ساختمانهایی که سبکهای معماری مختلف در آنها به چشم میخورد، اما هنوز عمران شهری راه نرفته را پیش روی خود میبیند تا به بم قبل از زلزله برسد. زلزله بم مهاجرت را جزو سرنوشت عدهای از باقیماندگان زلزله کرد تا در شهرهای دیگر در جستوجوی سرنوشت خود باشند، اما حالا سالها از آن روزها میگذرد و شهر نونوارشده بم میزبان مردمانی از ایرانشهر است؛ جوانانی که علاقهای به کار در نخلستانها ندارند؛ نخلستانهایی که بخشی از هویت بم هستند و باری از بخش اقتصاد این شهر را به دوش میکشند. آری شهر بم چهره زخمخورده خود را ترمیم کرده، اما همچنان از عوارض روانی و آسیبهای اجتماعی ناشی از مرگ هزاران نفر و مهاجرت گروهی رنج میبرد؛ شهری که هزاران نفر از جمعیت خود را از دست داده بود حالا جمعیتش بیش از آن روزهاست! چون حالا شکل و شمایل بم انگیزهای شده برای مهاجرت افراد زیادی از نواحی دیگر؛ افرادی که حالا ترکیب جمعیتی بم را تغییر داده و مشکلات و عوارض ناشی از این تغییر را نیز به این شهر افزودهاند.
دیدگاه١
زاویه پنهان
بیژن یاور- استاد دانشگاه و عضو همکار انستیتو مدیریت بحران کشورهای
جنوب آفریقا | امروز مدیریت شرایط اضطراری و از آن مهمتر مدیریت خطرپذیری
یا ریسک و تابآوری نهتنها از اهمیت ویژهای برخوردار است، بلکه برای این
منظور روشها، تکنیکها و استانداردهای علمی و فنی وجود دارد. شاید در
گذشته فعالیت به صورت سنتی انجام میشد اما امروزه تنوع فعالیتهای تخصصی
به اندازهای متنوع و پیچیده است که مدیریت و برنامهریزی باید به روشی
کاملا فنی و مدرن انجام شود. بیژن یاور، استاد دانشگاه و عضو همکار انستیتو
مدیریت بحران کشورهای جنوب آفریقا در ادامه صحبتهایش میافزاید: جستوجو،
نجات و امداد تنها مواردی نیستند که باید به آنها پرداخته شود؛ هر چند
میتواند دارای اولویت نخست باشد، اما در کنار آن نیز باید به مباحث مهمی
پرداخت که باعث تداوم کسبوکار و ادامه معیشت و روند اقتصادی زندگی مردم
شود که درنهایت به تابآوری اقتصادی ختم میشود. مبحث مدیریت ریسک به ما
متذکر میشود كه در مقطع عدمقطعیت باید تمام مخاطراتی که باعث تهدید معیشت
مردم میشود را شناسایی کرد و منطبق با برنامه تداوم کسبو کار راهحلها و
تمهیداتی را برای ادامه معیشت خصوصا در شرایط اضطراری تدارک دید تا معیشت
ساکنان یک مجتمع زیستی را خصوصا در شرایط اضطراری و در نواحی تحت تاثیر
سوانح طبیعی در نظر گرفت و در زمان مقتضی آن را عملی کرد. این مطلب باعث
تعلق خاطر بیشتر افراد آسیبدیده از سوانح طبیعی برای ماندن در چنین
مجتمعهای زیستی که تحت تاثیر بلایا قرار گرفتهاند، میشود و موجبات
عدممهاجرت این ساکنان را فراهم میآورد. اگر بخواهیم شهری یا یک مجتمع
زیستی را حفظ کنیم، باید مردم آنجا را حفظ کنیم! فعالیتهایی را که اکثر
گروهها انجام میدهند یعنی فعالیتهای مختلف مربوط به جستوجو، امدادونجات
و موارد مشابه حايز اهمیت است؛ اما زمانیکه مردم بر جای ماندند و معیشت
آنها آسیب دیده باشد، چه؟ پس گروههای دیگر نیز باید به فکر معیشت مردم
باشند به عبارت بهتر «حفظ معیشت موجود مناطق آسیبدیده» نکته بسیار مهمی
است که گاهی اوقات در زمانی که باید به آن توجه شود، مورد توجه قرار
نمیگیرد؛ یعنی بتوان فعالیتها را بهگونهای برنامهریزی کرد که با
آمادگی لازم و از پیش تعیین شده تعلق خاطر مردم به محیطزیست خود را حفظ
کنیم در چنین شرایطی است که با وجودی که فاجعهای دلخراش رخداده است اما
امید به آینده و وجود رونق اقتصادی میتواند شهر را در جای خود زنده نگه
دارد و باعث جلوگیری از مهاجرت مردم نواحی سانحهدیده به سایر مناطق
میشود. یاور معتقد است نکته قابل توجه در اینجا این است که توجه به حفظ
معیشت مردم نباید در گامهای بعدی پس از عملیات جستوجو، نجات و امداد قرار
گیرد؛ بلکه تیمهای تخصصی که بدین منظور طراحی شدهاند (تیمهای حفظ
معیشت) در کنار سایر تیمها یعنی تیمهای جستوجو، نجات، امداد و موارد
مشابه باید از همان لحظات اولیه مشغول به فعالیت شوند تا بتوان اقتصاد مردم
را حفظ کرد. این به معنای مدیریت تداوم کسبوکار و حفظ معیشت مردم،
تابآوری اقتصادی و خودکفا ماندن آسیبدیدگان پس از حادثه، سانحه، بلا،
بحران و فاجعه است؛ از این طریق مردم در مجتمع زیستی خود باقی میمانند.
این استاد دانشگاه و عضو همکار انستیتو مدیریت بحران کشورهای جنوب آفریقا
با اشاره به زلزله کرمانشاه ادامه میدهد: ساعت ٢١:٤٨ روز ٢١ آبان زلزلهای
با بزرگی ٧,٣ در مقیاس ریشتر به وقوع پیوست که نقاط مختلفی از جهان را
لرزاند. کانون زلزله در استان کرمانشاه حوالی ازگله اعلام شد. در این زلزله
طبق اعلام منابع رسمی حدود ١٩٠٠ روستا آسیب دیده است. قطعا بسیاری از این
روستاها دارای معیشتهای خاص خود هستند اما سوال مهم این است که آیا در
خصوص ادامه تأمین معیشت این روستاها و تابآوری اقتصادی برنامهریزیهایی
شده است؟ برنامهریزیاي که میطلبد مواردی را در نظر داشته باشد؛ مدیریت و
برنامه متداول کسبوکار، تابآوری اقتصادی، مدیریت ریسک در قالب ISO
٣١٠٠٠، پدافند غیرعامل، اهمیتدادن به زمان و در نظر گرفتن تدابیر و
برنامههایی که در حفظ معیشت مردم و ایجاد تعلق خاطر به محیط زندگی را در
نظر گرفته باشند، اگر چه متخصصان و کارشناسان نیز باید به این نکته توجه
وافر داشته باشند که اقتصاد محیط باید در قالب مدیریت و برنامه تداوم
کسبوکار و همچنین تابآوری و مدیریت خطرپذیری از قبل برای سکونتگاهها اعم
از شهری و روستایی تدوین شده باشد تا در شرایط اضطراری بتوان
در حداقل زمان ممکن معیشت مردم را به حالت حتی بهتر از اول بازگرداند.
واقعیت این است که برای جلوگیری از مهاجرت مردم سانحهدیده پس از شرایط
اضطراری نیاز به یک برنامهریزی و مدیریت هوشمند و هدفمند است و دارای
ابعاد پیچیده که باید در زمان مربوط به خود و در حداقل زمان ممکن در کنار
سایر فعالیتهای ضروری مورد حلوفصل قرار گیرد.
دیدگاه ٢
آنها را دلگرم کنیم
احمد بختیاری فعال اجتماعی | مهاجرت پدیدهای اجتماعی است که در جوامع مختلف، در سطوح مختلف به چشم میخورد؛ پدیدهای که گویا گریزی از آن نیست و بخشی از زندگی جوامع امروزی شده است. اگرچه جوامع توسعهیافته راهکارهایی برای آن دارند و با بهکار بستن آنها، این پدیده را به حد چشمگیری تقلیل دادهاند. احمد بختیاری، فعال اجتماعی در ادامه صحبتهایش میافزاید: مهاجرت بیشک حاشیهنشینی را برای کلانشهرها در پی خواهد داشت و کموبیش هر یک از ما با عواقب و آسیبهایی که از آنها گفته میشود، آشنا هستیم. آسیبهایی که هزینه سنگینی بر دوش جامعه است. واقعیت امر این است که در اکثر مواقع مهاجرت انتخاب خودخواسته نیست و برخی عوامل و دلایل دستبهدست هم میدهد تا فرد مهاجرت را برای ادامه مسیر زندگی خود انتخاب کند. بختیاری به زلزله که یکی از دلایل مهاجرت است، اشاره کرده و ادامه میدهد: ایران سرزمینی است که هرچند وقت یکبار در گوشهای از خود زلزله را تجربه میکند؛ زلزلههایی که گاهی با ریشترهای بالا خرابیهایی چه مادی و چه معنوی برجای میگذارد. حافظه تاریخی ما زلزله بم، رودبار و منجیل یا بشاگرد و آذربایجانغربی را از یاد نبرده است؛ زمینلرزههایی که تلفات جانی و مالی بر جای گذاشت و متاسفانه این همه ماجرا نبود، چون بسیاری از ساکنان این شهرها برای همیشه از شهر و دیار خود دل کندند و راه شهرهای دیگر را در پیش گرفتند تا زندگی جدیدی برای خود رقم بزنند. این فعال اجتماعی اشارهای به معیشت ساکنان این شهرها کرده و عنوان میکند: بسیاری از این زمینلرزهها در روستاها بیشترین تلفات و خرابیها را بهجا گذاشت و برای همین مهاجرت را در میان روستاییان بیشتر شاهد بودیم. در زلزله اخیر غرب کشور نیز ماجرا به همین منوال بود و روستاییان که بخش اعظمی از آنها معیشتشان به دامها بستگی داشت، خساراتی را متحمل شدند، چون بیشتر آنها دامهایشان را در زلزله از دست دادند و اگر دامی نیز زنده است، امکان نگهداری آن را ندارند. درواقع بیشتر این افراد وابستگیهای خود را از دسترفته میبینند، چون حالا دیگر خانهای برای سکونت نیز ندارند؛ برای همین خیلی راحتتر به مهاجرت میاندیشند. بختیاری اشارهای به وام بلاعوض دولت کرده و میگوید: با وقوع زلزله یکی از کمکهایی که قرار شد به زلزلهزدگان تعلق بگیرد وام بلاعوض ٥میلیون تومانی و دادن وامهای دیگر با بازپرداخت بود. در این میان باید توجه داشت که بیشتر این افراد توان مالی و منبع درآمدی برای بازپرداخت اقساط وام ندارند و این درحالی است که با وام بلاعوض در نظر گرفتهشده حتی قادر به ساخت خانه خود نیستند و در این میان هستند افراد سودجویی که از فرصت سوءاستفاده میکنند و دامهای باقیمانده آنها را به قیمت نازلی میخرند. درواقع همه این عوامل دستبهدست هم میدهد تا این زلزلهزدگان به مهاجرت بیندیشند. این فعال اجتماعی بر این باور است که در چنین شرایطی کارهایی نیز صورت میگیرد همانند ساخت آغل برای دامهای باقیمانده، اما کافی نیست و نیاز است تا به معیشت این افراد نگاه ویژه شود؛ نگاهی که مستلزم این است که زمانبر نباشد و در کوتاهمدت آنها را به زندگی در زادگاهشان دلگرم کند.
دیدگاه ٣
حاشیهنشینی فلجکننده برای کلانشهرها
نیما گلیاری، عضو جمعیت هلالاحمر کرمانشاه| زلزله همیشه مشکلات و مسائلی را بهدنبال دارد و حالا چند وقتی میشود که این پدیده غرب کشور را تحتالشعاع قرار داده است. نیما گلیاری، عضو جمعیت هلالاحمر کرمانشاه در ادامه صحبتهایش میافزاید: ادامه اکران سریال تلخ محرومیت در استان کرمانشاه زنگ خطر مهاجرت در روستاهای این استان مرزی را به صدا درآورده است و این روند مهاجرتی امنیت غرب کشور را هزینهبر میکند. یکی از مشکلات موجود در کرمانشاه بیآبی شدید، نبودن زمین مساعد برای کشاورزی در روستاها و کمبود امکانات و محرومیتهاست که منجر به مهاجرت بیرویه روستاییان به شهرهای بزرگتر شده است و پیشبینی میشود با ادامه محرومیت و کمبود آب و بارندگی در سال جاری موج جدیدی از خالی شدن روستاها از سکنه و حضور روستاییان در شهرها در راه باشد. گلیاری معتقد است که مهاجرت روستاییان به کلانشهرها نهتنها در کرمانشاه بلکه در استانهای همجوار این استان ازجمله کردستان، ایلام و همدان نیز مشاهده میشود چراکه یكی از اصلیترین علل تخلیه روستاها در مناطق غربی ایران، محرومیت است. بحران زلزله در روستاهای غرب کشور و در پی آن مهاجرت روستاییان به کلانشهرها امنیت غرب کشور را تهدید میکند. دولت اگر سریعا به داد زلزلهزدگان غرب کشور نرسد باید در آینده هزینههای سنگینتری برای امنیت غرب پرداخت کند. گرچه عوامل متعدد دیگری ازجمله جاذبههای شهر، نبودن شغل، تغییر فرهنگ كار در روستاها، نبود امكانات بهروز در مناطق روستایی، نبود امكانات تحصیلی و بیمارستانی... نیز در اغلب هجرتها اثرگذار بوده است، اما نمیتوان نقش زلزله و آوارگی را بهعنوان اصلیترین عامل هجرت در روستاها نادیده گرفت. در کرمانشاه اوج مهاجرتها به مرکز این استان بوده و علاوه بر این بسیاری از روستاییان، کلانشهر کرمانشاه را بهعنوان مقصد مهاجرت خود انتخاب کردهاند. این عضو جمعیت هلالاحمر کرمانشاه در ادامه میگوید: بحران آوارگی بر اثر زلزله و مهاجرت در روستاهای کرمانشاه بهگونهای است که همگی باید توجه داشته باشند که اگر مهاجرت مردم مناطق محروم و زلزلهزده آغاز شود، بحرانی است که دامن مسئولان را فرا خواهد گرفت. بحران آوارگی بر اثر زلزله و حاشیهنشینی، فلجکننده اصلی کلانشهر کرمانشاه است. اخیرا شهر کرمانشاه با روند افزایشی جمعیت مواجه شده است که این امر باعث مهاجرت روستاییان به شهر است. باید سریعا برنامه منسجمی برای توقف روند مهاجرتها ارایه شود. یکی از عوامل و پیامدهای مهاجرت جمعیت روستا به شهر پدیده حاشیهنشینی و اخیرا زلزلههای متعدد و استرس مردم از خانههای خشتی است. این پدیده باعث بروز مشکلات متعدد اجتماعی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی در حاشیه شهرها میشود. کرمانشاه بیشترین مرز مشترک با کشور عراق را دارد. این مهم توجه و اهمیت آبادانی روستاها را دوچندان میکند، چراکه مرزنشینان این استان با حضور خود در روستاها تامینکننده امنیت این استان هستند. حاشیهنشینی مشکلات عدیدهای در زمینههای فرهنگی، اجتماعی، عمرانی، امنیتی و... ایجاد کرده که اگر فکری به حال آن نشود تبعات جبرانناپذیری در آینده در پی خواهد داشت. گلیاری مهاجرت را خطرناک دانسته و عنوان میکند: این روند خطرناکی است و نظام شهری کرمانشاه را دچار مشکل کرده است. مسئولان مشکلات زلزله، پسلرزهها و نگرانی مردم در روستاها را باید جدی بگیرند. طبق گزارشهای رسیده بسیاری از جمعیت حاشیهنشین در شهرهای بزرگ ازجمله تهران مربوط به کرمانشاه بوده که این در شأن استانی فرهنگی و تاریخی مانند کرمانشاه نیست. دامپروری و کشاورزی شغل دیرینه روستاییان است. زلزله اخیر استان کرمانشاه سبب شده که مردم شغل خود را از دست بدهند و هنوز هم برای اشتغال روستاییان چارهای اندیشیده نشده است. باید برای اشتغال سریع روستاییان آوارزده چارهای اندیشیده و مهندسی مهاجرت معکوس انجام شود. به این معنی که تمامی رفاهیات شهر را به روستا انتقال دهیم تا مردم از روستا به شهر نروند و برعکس از شهر به روستا بازگردند.
تجربه دیگران
مهاجرانی برای مهاجرت
مهاجرت پدیدهای است غیر قابل انکار که همیشه بهانهای برای آن وجود داشته؛ از یافتن کار و وضع بهتر اقتصادی تا امکانات مساعدتر برای تحصیل و گاهي برای حفظ امنیت. مکزیکیها از آن دسته از مهاجرانی هستند که برای کار و اشتغال راهی آمریکا میشدند؛ مهاجرانی که سالهای سال این رویه را در پیش گرفتهاند اگر چه طی سالهای اخیر از این تعداد مهاجرت کاسته شده است. مهاجرانی که بعد از مدتی زندگی در آمریکا تعلقات شخصی و خانوادگی پیدا میکنند؛ به طوری که پدر و مادر چهارونیممیلیون نفر از آمریکاییان متولد آمریکا دارای اصالت مکزیکی هستند و شاید برای همین بود که در دور اول ریاستجمهوری باراکاوباما حدود یکمیلیون و چهارصدهزار مکزیکی به کشورشان برگردانده شدند؛ بازگشتی که برای بسیاری از آمریکاییها به معنای از دستدادن همسر، والدین و فروپاشی خانواده بود و این در حالی بود که این برگشت برای دولت میزبان نیز هزینههایی در بر داشت؛ طبق تخمینها استرداد ١١میلیون ساکن غیر قانونی در آمریکا طی ٥ سال سالانه بالغ بر ٦٠میلیارد دلار آمریکا هزینه در بر داشت؛ هزینهای مضاف بر تضرر شرکتها و کارخانجاتی که مهاجران در آنها مشغول به کار بودند. البته باراکاوباما بر ضرورت اصلاحات قوانین مهاجرت تاکیداتی داشت که سناتورهای جمهوریخواه همچون «مککین» و«مارکو روبیو» از آن حمایت کردند. اصلاحاتی که از اعطای حق شهروندی به مهاجرانی که از گذشته در آمریکا بودند، اعطای ویزای میهمان یا کار به کارگران یقه آبی و سفید، اصلاح قوانین مربوط به استخدام مهاجران را در بر میگرفت. آمریکا از آن دست کشورهایی است که در طول تاریخ خود در زمینه مهاجران و نحوه برخورد با آنها مناقشههایی داشته است؛ مناقشاتی که در سالهای ١٩٦٠، ١٩٢٠ و ١٩٨٦ موجبات اصلاحاتی در مسأله قوانین مربوط به مهاجرت را فراهم آورد. افزایش جنگ، انتحار، انفجار، ناامنی، بیکاری و... عمدهترین دلایل ترک وطن در میان مردم افغانستان است؛ دلایلی که سبب میشوند افغانها خطر مرگ و راه سخت را به جان بخرند تا میهمان غیر قانونی اروپا شوند؛ ميهمانانی که برخی از آنها در مرزهای ترکیه، یونان، مقدونیه، بالکان و... در سرگردانی و بلاتکلیفی به سر میبرند؛ مهاجرانی که نه راهی برای برگشت و نه راهی برای آمدن دارند. در میان این مهاجران تعداد جوانان بیشتر است؛ جوانانی که به دنبال پیشرفت و دسترسی به امنیت راه کشورهای اروپایی را در پیش گرفتهاند. البته امید تمام پناهندهها به اتحادیه اروپاست؛ امیدی که انتظار دارد تصمیمات امیدوارکنندهای برای مردم افغانستان اتخاذ شود و شرایط بهتری را برای آنها فراهم آورد؛ اما خشونت عامل مهاجرت مردم میانمار است. مهاجرانی که در مرزهای بنگلادش زندگی سختی را به جان خریدهاند تنها به شرط داشتن امنیت. البته مرزهای هند نیز این مهاجران را به خود میبینند؛ واکنش نظامی ٢٥ آگوست میانمار به حمله شبهنظامیان میانماری موسوم به ارتش رستگاری ارکنان روهینگیا به چندین ایستگاه پلیس در ایالت راخین سبب شده نزدیک به ٦٠٠هزار مسلمان روهینگیايي از میانمار به بنگلادش فرار کنند. البته از آنجا که مهاجرت همیشه برای میزبان مشکلات و مسائلی به وجود میآورد، معاون وزیر امور خارجه هند تأکید داشته كه هدف ما یافتن راهحلی برای بازگشت مهاجران روهینگیايي به کشورشان است. اگر چه این اقدام ساده نیست اما هند به طور همزمان با بنگلادش و میانمار در ارتباط است و این مسأله باید با یک رویکرد مثبت حل شود.
منابع دیگر
مهاجرت پدیدهای است اجتماعی که در پس خود دلایلی دارد؛ پدیدهای که حاشیهنشینی در کلانشهرها را بهدنبال دارد و به سبب آن آسیبهای اجتماعی به وجود میآید. یکی از دلایل این پدیده اجتماعی، زلزله است. در این شماره به این مسأله پرداخته شده است و لینکهایی که در ادامه آمده زوایای دیگری از این مسأله را مطرح کرده است.
https: //www.isna.ir/news/٩٦٠٤٢٦١٥٠٤٨
خبرگزاری ایسنا
http: //donya-e-eqtesad.com/-٦٢/٣٣١٨٣٢٨
دنیای اقتصاد
http: //tabnakkermanshah.ir/fa/news/٥٢٩١٦٠/
تابناک
http: //donya-e-eqtesad.com/٥٢/١٠٩٢٩٤٥
دنیای اقتصاد
https: //www.mehrnews.com/news/٢١٥٨٣٧٢
خبرگزاری مهر