به گزارش پايداري ملي، «سوزان مالونی»، پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات خاورمیانه سابان در تحلیل «کشورهای خلیج فارس و چشمانداز یک ایران هستهای» مقالهای را در اندیشکده «بروکینگز» منتشر کرده است که خبرگزاری فارس به دلیل اهمیت مطلب، آن را منتشر میکند:
به لطف تغییرات تاریخی در منطقه، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، تشدید لفاظیهای اسرائیل و عزم قاطع تهران برای پیشبرد امکانات هستهای خود، مسئله ایران مشغله اصلی جامعه بینالملل در ماههای اخیر شده است.
تمرکز سیاستگذاران در واشنگتن و دیگر کشورهای دنیا روی گزینههای موجود برای پیشی گرفتن از ایران در حرکت به سوی توانمندی تسلیحات هستهای است. باید به بهترین پیامد ممکن برای حفظ صلح و امنیت در خلیج فارس اندیشید و از مسابقه تسلیحات هستهای که ثبات را برهم میزند جلوگیری کرد و راهحلی دیرپا برای جلوگیری از جاهطلبیهای هستهای ایران اتخاذ کرد. دستیابی به چنین راهحلی، به خاطر ناسازگاری تهران امری دشوار است. جامعه بینالملل همچنین باید تلاش کند مانع رسیدن ایران به آستانه تسلیحات هستهای شود، خواه از طریق تشویق یا از طریق زور و ارعاب یا ترکیبی از هر دو رویکرد.
* نگرانی کشورهای کوچک خلیجفارس
اوضاع تهران نگرانی شدیدی را به ویژه برای کشورهای کوچک خلیج فارس از جمله کویت، بحرین، امارات متحده عربی، قطر و عمان ایجاد کرده است. این کشورها، نظم مدنیشان مرتباً مورد اختلال واقع شده و اقتصادهای درحال رشدشان متکی به دسترسی بدون مانع به مشترکات جهانی است. رویدادهای یک دهه گذشته وضعیت ناامنی کشورهای کوچک خلیج فارس را تنها تشدید کرده است.
همچنین روابط دیرپای تهران با سوریه و حزباله لبنان به سلطه این کشور در قلب خاورمیانه کمک زیادی میکند. امروز ابهامات موجود پیرامون پیامدهای جریانات منطقه همزمان هم به تهران جسارت داده و هم آن را تضعیف کرده است – ترکیبی خطرناک برای آرایش کنونی رهبران ایران.
* برنامه هستهای ایران و کشورهای خلیج فارس
با پیشروی برنامه هستهای ایران و تلاش این کشور برای برهم زدن توازن منطقهای به نفع قدرت بیشتر برای خود، کشورهای کوچک خلیج فارس با وضعیتی بغرنج مواجه خواهند بود؛ این کشورها باید خود را برای بدترین حالت ممکن که هستهای شدن کشور همسایه است آماده کنند و در عین حال با قدرتی بیشتر در تلاشهای بینالمللی برای جلوگیری از این احتمال مشارکت کنند. از برخی جهات میتوان گفت وضعیت کشورهای خلیج فارس وضعیتی منحصربهفرد است.
کشورهای خلیجفارس، برخلاف اسرائیل که یک کشور کوچک با تهدیدی از جانب ایران است، نمیتوانند به اقدام بازدارنده پیشگیرانه یا پیوندی ازلی با جامعه و ملت تنها ابرقدرت بازمانده جهان متوسل شوند. و برخلاف دیگر کشورهای همسایه ایران، منابع عمده و تاریخچه منازعات ایدئولوژیکی و ارضی میان کشورهای خلیج فارس و تهران اوضاع را بیشتر تشدید میکند.
حتی پیش از اینکه خلیج فارس شاهراه اصلی حمل و نقل انرژی جهانی شود، خط گسل در توازن منطقهای قدرت همیشه در دست کشورهای شمالی و رقبای جنوبیشان بوده است. این احتمال دیگر که کشورهای شمالی ممکن است به مزیت هستهای دست یابند محیط امنیتی همسایگان ایران در منطقه خلیج فارس را باز شکلدهی میکند.
* توانمندی تسلیحات هستهای ایران
ازآنجاکه تهدید ایران روزبه روز بیشتر میشود، ضرورت بررسی چشماندازهای احتمالی برای این بحران بیش از پیش احساس میشود. در این مقاله به سناریوهایی میپردازیم که روسای جمهور آمریکا آنها را غیرقابلقبول دانستهاند – یعنی توسعه یا دستیابی به توانمندی تسلیحات هستهای یا خود تسلیحات هستهای توسط ایران. پیامدهای چنین سناریوهایی برای رژیم منع گسترش سلاحهای هستهای در جهان و امنیت منطقهای نیز بررسی خواهد شد و تمرکز ما در این مقاله روی چالشهای ویژه پیشروی همسایگان جنوبی ایران خواهد بود.
کشورهای خلیجفارس برای حفاظت خود در مقابل تهدیدهای احتمالی همواره به دنبال حفظ توازن روابط خود با همسایگان قدرتمندتر و در عین حال تقویت روابط با متحدین فرامنطقهای بودهاند. اما این فرمول در حال تغییر است، شاهد آن قاطعیت جدید در موضع کشورهای خلیج فارس در مقابل ایران و خلاقیتی جدید در استراتژیهای استقرار برای بازداری و کاهش تلاشهای ایران در جهت توسعه نفوذ و یا بیثباتسازی کشورهای همسایه است. کشورهای خلیج فارس باید این نوآوری تاکتیکی را به یک سیاست مصونسازی جدید تبدیل کنند: سیاستی که از تمام ابزارهای ممکن برای ممانعت از ایران هستهای استفاده میکند و در عین حال هر گامی برای آمادهسازی در مقابل چنین رویدادی برمیدارد.
* سناریوهای موجود برای آینده هستهای
شرایطی که تحت آن شرایط جاهطلبیهای هستهای ایران از حالت آرمانی به حالت واقعی پیش میرود پیامدی مستقیم روی واکنشهای همسایگان ایران و جامعه بینالملل خواهد داشت. مهمترین سوال این است که آیا تهران تمایل دارد امکانات خود را آشکار کند (خواه از طریق آزمایش قطعات هستهای و یا از طریق اعلان حکومت) یا اینکه این امکانات از طریق سرویسهای اطلاعاتی غربی کشف خواهد شد. مسئله تصدیق مسئلهای جزئی است: آمادگی حکومت ایران برای اذعان و تصدیق توانمندی تسلیحاتی تاثیر زیادی روی واکنش جامعه بینالملل خواهد داشت. علاوه براین، وضعیت برنامه هستهای ایران نیز اطلاعات مهمی درباره رفتار رهبریت ایران و مستعد بودن آن برای تلاشهای دیپلماتیک و قهری و ارزیابی سود و زیان مربوطه به دست میدهد.
اعلان برنامه ایران تهدید این کشور را تشدید میکند، به خصوص برای کشورهای همسایه ایران. این امر تاثیر مهمی روی امنیت و رونقی دارد که برای رشد اقتصادی کشورهای کوچک خلیج فارس (و نهایتاً بقای این کشورها) ضروری هستند. آزمایش یا اعلان صریح توانمندی تسلیحاتی ایران نیز اعتبار اطلاعاتی و توانمندیهای بازداری و ارعابی آمریکا را به مخاطره میاندازد، چراکه با تشدید بحران بر سر برنامه هستهای ایران، مقامات آمریکا درباره توانایی آمریکا برای کشف و رسیدن به خط پایان مسابقه اظهارنظر کردهاند.
* موضع آمریکا درخصوص چشمانداز تسلیحاتی ایران
«باراک اوباما» همواره به دنبال شفافسازی ابهامات درباره موضع آمریکا در قبال چشمانداز تسلیحاتی ایران بوده است. «اوباما» در ماه مارس 2012 اظهار داشت که «رهبران ایران باید بدانند من سیاست تحدید ندارم؛ سیاست من این است مانع دستیابی ایران به تسلیحات هستهای شوم. من پیشتر نیز بیان کردهام که در صورتی که ضرورت ایجاب کند برای دفاع از آمریکا و منافعش در استفاده از زور تردید نخواهم کرد.» باتوجه به این موضعهای قهرآمیز درخصوص کشف و پیشگیری، اعلان توانمندی ایران نشاندهنده شکست حماسی سرویسهای اطلاعاتی غرب یا تمایل آشکار واشنگتن برای تحمل حداقل مراحل اولیه تسلیحات هستهای ایران (به جای جلوگیری از آن) خواهد بود.
* مزیت اذعان به داشتن توانمندی تسلیحات هستهای
بهرغم این عوارض آشکار و بارز، اذعان به داشتن توانمندی تسلیحات هستهای توسط ایران مزیتهایی درخصوص واکنش جامعه بینالملل خواهد داشت. چنانچه تهران به موقعیت هستهای خود اذعان و اقرار کند، واشنگتن راحتتر میتواند نهادهای بینالمللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل (UNSC) را تجهیز کند و افکار عمومی جهانی را جلب کند. سانسور گسترده و حتی تحریمهای شدیدتر سریعتر اعمال خواهد شد و رهبران ایران دیگر نمیتوانند خود را قربانیان قدرتهای ظالم جهان نشان دهند.
* پیامد پوشیده نگاه داشتن توانمندی تسلیحاتی ایران
برعکس، پوشیده نگاه داشتن توانمندی تسلیحاتی ایران بار سنگینتری برای واشنگتن و متحدینش خواهد داشت. آنها باید جامعه بینالملل را متقاعد کنند؛ جامعهای که بهرغم مخالفت با ایران هستهای، از قدیم تمایلی به تصدیق و مقابله با نقض قانون و امنیت توسط جمهوری اسلامی ایران نداشته است. ت
تنظیم یک شکوائیه عمومی علیه ایران مستلزم سرمایهگذاری عظیم در زمان و سرمایه سیاسی، هماهنگی با متحدین و دیگر فعالان بینالمللی و تمایل به ریسکپذیری منابع و فرایندهای اطلاعاتی میباشد. شبح شکستهای اطلاعاتی پیشین آمریکا به خصوص اطلاعات غلط درباره توانمندیهای هستهای صدام حسین حتی متقاعدکنندهترین شواهد و استدلالها را نیز تحلیل میبرد. از نظر همسایگان ایران، این ابهامات و عدمقطعیتها میتواند ظرفیت آنها برای انطباق با سیاستهای مقابلهای در قبال ایران را پیچیده کند.
* عدم قطعیت و ابهام درباره ظرفیت حقیقی ایران
بااین وجود پوشیده ماندن داشتن توانمندی تسلیحاتی یا زرادخانهای پنهانی ممکن است چالشهایی که در صورت آشکاری موضع هستهای ایران پیش آید را کاهش دهد. همانطور که «جیمز دابینز»، سفیر آمریکا خاطرنشان کرده: «عدم قطعیت و ابهام درباره ظرفیت حقیقی ایران (هرچند خود یک منبع اضطراب است) تحریکآمیزی کمتری نسبت به قطعیت درباره چنین ظرفیتی دارد».
این منطقه از اواخر دهه 1960 با زرادخانه هستهای تصدیقنشده اسرائیل زیسته است و همین وضعیت درباره ظرفیت و توانایی مشابه در مورد ایران نیز صدق میکند. لفاظیهای رهبریت کنونی اسرائیل، که جمهوری اسلامی را با هیتلر در دوران پیش از هولوکاست مقایسه کرده، تصور تحملپذیری این سناریو توسط اسرائیل امروز را غیرمحتمل میکند.
بااین وجود سابقه تهران در تعقیب روند غنیسازی در اعتراض به سیاست آمریکا و اسرائیل و همچنین یک قطعنامههای تنبیهی شورای امنیت سازمان ملل حاکی از آن است که حکومت ایران به توانایی خود برای دستیابی به اهدافش و واداری دیگران به پذیرش فعالیتهای قابل اعتراض اطمینان دارد. بدون ایجاد تردید درباره خلوص و صداقت آمریکا و تعهدات آمریکا برای جلوگیری از دستیابی ایران به آستانه هستهای، تاریخ نشان میدهد که ابهام هستهای ایران نشان دهنده یک سناریوی واقعگرایانه در آینده است.
* «توانمندی آماده استفاده» تهران
بسیاری از تحلیلگران معتقدند تهران ترجیح میدهد «توانمندی آماده استفاده» خود (یعنی چیرگی در تکنولوژی و اکتساب مواد لازم برای تولید تسلیحات هستهای با تاخیر اندک یا سرمایهگذاری جدید) را پوشیده نگاه دارد، زیرا در این صورت حکومت میتواند از زیر جریمهها و تهمتهای مرتبط با وضعیت تسلیحاتی خود شانه خالی کند.
علاوه براین، چنین سناریویی با تاریخچه ابهام و فریب پیرامون برنامه هستهای ایران سازگاری بیشتری دارد. حکومت این برنامه را پس از جنگ عراق آغاز کرده است. بررسی دقیق تاریخچه توسعه تسلیحات هستهای نشان میدهد که دیگر کشورهای خواهان انرژی هستهای مکرر از استراتژی «مصونیت هستهای» استفاده کردهاند.
«مارک فیتزپاتریک» مدیر برنامه منع گسترش سلاحهای هستهای در مرکز بینالمللی مطالعات استراتژیک گفته که «این احتمال وجود دارد که ایران به طور ناگهانی ساخت تسلیحات هستهای را متوقف کند و در عین حال برای دستیابی به این قابلیت در زمانی کوتاه تلاش کند... به این دلیل این را میگویم که ایران قطعاً میداند اگر شروع به ساخت سلاح کند و این خبر نشت کند، اسرائیل و احتمالاً آمریکا دست به حمله نظامی پیشگیرانه خواهند زد...در ضمن تا زمانیکه ایران به اورانیوم غنیشده کافی و با ارزش دست یابد، تفاوت عملی چندانی بین تلاش برای دستیابی به این قابلیت و تلاش برای ساخت بمب وجود ندارد».
هرچند رهبران ایران مرتباً درگیر نمایشهای پرزرق و برق اتمی بودهاند – رئیس جمهور ایران، «محمود احمدی-نژاد» مرتباً از دستاوردهای برنامه سخن میگوید – اما مکرر نیز اعلان میدارند که این برنامه برای اهداف صرفا غیرنظامی طراحی شده است. در واقع باتوجه به بالاگرفتن نسبت بحران میان تهران و جامعه بینالملل، مقامات ایران روی دکترین رد و انکار تسلیحات هستهای تاکید داشتهاند؛ شاید به عنوان مکانیسمی برای تسریع و تسهیل واژگونی و حفظ وجهه خود.
* مصونیت هستهای برای ایران
داشتن توانمندی آماده به استفاده چشماندازی دلگرمکننده نیست. برخی از تحلیلگران بر این باورند که چنین وضعیتی «برای اهداف پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای مساعد نیست» و نگرانیهای امنیتی که چنین مصونیتی در میان همسایگان و دشمنان ایران ایجاد میکند و نهایت باعث تحلیل تعهدات منطقهای و جهانی به محدودسازی گسترش تکنولوژی و تسلیحات هستهای خواهد شد.
حتی اگر بتوان اثبات کرد که تهران بیشتر درگیر «مصونیت هستهای» است تا پیشروی به سوی دستیابی به توانمندی تسلیحاتی آشکار، همانطور که در ادامه خواهیم گفت، چندین دلیل وجود دارد که نشان دهد این موضع قابل تغییر است. این مسائل میتوانند به تنهایی یا در کنار هم تهران را وادارد که ورود خود به باشگاه تسلیحات هستهای را بپذیرد.
طبق گفته «شهرام چوبین» کارشناس اندیشکده کارنگی، حتی اگر استراتژی کنونی در تهران نزدیک شدن به آستانه تسلیحاتیشدن بدون دستیابی حقیقی به آن باشد، «هیچکس نمیتواند مطمئن باشد که ایران واقعاً به آن دست نیابد. وقتی ایران مواد سوختی کافی در اختیار داشته باشد و به تسلیحاتیسازی خود اطمینان دارد به سادگی با توجیه و بهانه میتواند معاهدات را نقض کند».
- تحریک: این باور عمومی وجود دارد که حمله پیشگیرانه آمریکا یا اسرائیل برای نابودسازی تاسیسات هستهای ایران به تصمیم حکومت ایران برای انکار رسمی تعهداتش تحت پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) و دستیابی به اعتبار تسلیحاتی تسریع میبخشد. در واقع از سال 2002 که تلاشها و اقدامات ایران برای توسعه برنامه غنیسازی کشف شد و فشارهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل برای توقف برنامه غنیسازی ایران بیشتر شد، شخصیتهای مختلف سیاسی ایران اظهار داشتهاند که این فشارها منجر به عدول از پیمان ان پی تی خواهد شد. این تهدیدها حاوی بلوف و اغراق نیز میباشند و برای تقویت بیمیلی مسکو و پکن برای پذیرش تحریمها طراحی شدهاند. بااین وجود مباحث مکرر در میان نخبگان سیاسی ایران پیرامون ارزش حفظ ان پی تی نشان دهنده ارزش سیاسی داخلی بالقوه چنین حرکتی در واکنش به اقدام پرخاشجویانه از جانب جامعه بینالملل است.