۲۴ تير ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۹
کد خبر: ۲۸۴۷۵
بازخوانی سخنان رهبر معظم انقلاب درباره سالگرد حادثه گوهرشاد
یک نکته این است که ببینید یک وقت قضیه مسجد گوهرشاد را از نگاه یک فاجعه تاریخی که اتفاق افتاده نگاه می‌کنی؛ آن همین است دیگر، همینی است که تصویرهایش این جوری کشیده می‌شود؛ یعنی یک عده مردم مؤمن برای خاطر مقصودی در یک جای مقدسی جمع شدند، مامورین دولتی ریختند آنها را کشتند

مقام معظم رهبری در بازدید از نمایشگاه آثار هنری و اسناد مربوط به قیام مسجد گوهرشاد که نوروز امسال در مشهد صورت گرفت نکات مهمی را درباره قیام گوهرشاد و ماجراهای کشف حجاب رضاخانی مورد تاکید قرار دادند.

به مناسبت ایام هشتاد و دومین سالگرد حماسه گوهرشاد بخشهایی از سخنان معظم له را منتشر می‌شود:

* این خیلی مایه تأسف است که حادثه مسجد گوهرشاد با این عظمت و با این اهمیت هیچ انعکاسی در تاریخ ما، در ادبیات ما،  در کتاب‌های رمان ما نداشته باشد . خب الحمدلله خوب کار کرده‌اید . تا آن مقداری که بنده دیدم و آن مقداری که فهم بنده اقتضا می‌کند، خیلی به نظرم جالب و خوب آمد، هم کارهای نقاشی و گرافیکی و هم‌چنین کارهای گزارشی و روایتی، خیلی خوب بود

* یک کتابی (کتاب بر بامهای متصل ، نوشته عبدالله اسفندیاری ) در قالب رمان یا داستان نوشته شده، اما تاریخ همین حادثه است و من آن را خوانده‌ام و می‌دانم، و با اطلاعاتی که من در ذهنم بوده تطبیق می‌کرده. همین داستان مسجد گوهرشاد است با مقدمات و مؤخراتش، و اسم همه این شخصیت‌ها در آن هست و ماجراها را درست تعریف کرده که من آن کتاب را دارم. یکی این کتاب است. یکی هم یک کتاب دیگری است که یکی دو سال پیش آن را خواندم. آن هم مشروح قضایای حادثه سال 1314 مسجد گوهرشاد را با مقدمات و مؤخرات و جزییاتش نوشته. مثلاً جلساتی که در منزل مرحوم آقازاده تشکیل شده یا فرض بفرمایید که آنچه در صحن کهنه - صحن انقلاب - اتفاق افتاده یا اینکه اول بهلول کجا رفت، بعد آمد کجا، بعد چه جوری شد، اینها همه هست. کمااینکه در خود خاطرات بهلول هم -در اولش- هست. البته من کتاب خاطرات بهلول را نخوانده‌ام اما چون از خود ایشان شفاهاً شنیدم، می دانم که همان چیزهایی که شنیدم، در آن کتاب هست – البته آن کتاب مدتی دست من بود ، قبل از اینکه چاپ بشود آن را به من داده بود – ایشان جزئیات حادثه ی آن دو سه روزی را که در اینجا بوده و روی منبر بوده – اول مسجدگوهرشاد را ، بعد صحن کهنه و صحن نو و باز دوباره مسجد گوهرشاد را تا وقتی که فرار می کند از اینجا و می رود – در مقدمه ی کتاب به احتمال زیاد ، آورده بنابراین کتاب های دیگری وجود دارد . البته همین طور که گفتم، یک کتابی هست که تاریخ و گزارش آن حادثه است. بخشی از آن کتاب یادداشت‌های مرحوم شیخ احمد بهار است، شیخ احمد بهار رمان‌نویس معروف مشهد که در همه ی حوادث بوده و روزنامه هم منتشر می‌کرده و آن روزها هم به مناسبتی روزنامه‌اش را تعطیل می‌کند. داستان، در عین حال، متن ماجرا بوده. بخشی از آن کتابی که عرض می‌کنم خاطرات اوست. باید اینها را بگردید پیدا کنید.

*ببینید اصلاً قضیه ی مسجد گوهرشاد برای چه به وجود آمد؟ این را فراموش نکنیم. نکته ی محوری، مرحوم حاج‌آقا حسین قمی است. مرحوم حاج‌آقا حسین قمی سر مسئله کشف حجاب گفت من می‌روم با رضاشاه صحبت می کنم و مجبورش می‌کنم که گوش کند. با همین نیت از مشهد بلند شد رفت تهران، که البته وقتی رسید تهران، ایشان را از طرف دولتی‌ها هدایت کردند به شاه عبدالعظیم و آنجا در یک جایی نگه داشتند و شاه هم ملاقات نداد.....و بعد از همان‌جا ایشان را تبعید کردند به عراق. وقتی که ایشان در تهران بود، علمای مشهد در مسجد گوهرشاد جمع شدند برای اینکه بگویند که اولاً حاج‌آقا حسین برگردند به مشهد؛ ثانیاً حرف‌هایی که ایشان خواسته‌اند، باید تحقق پیدا کند. اصلاً اجتماع علما در کشیک ‌خانه مسجد گوهرشاد که بعد منجر به اجتماع مردم شد، برای این بود. یعنی عنصر مرحوم حاج آقا حسین قمی فراموش نشود؛ یک ملای واقعاً مجاهد فی سبیل الله نترس آماده‌ای که حاضر بود برود در دهان شیر دیگر، یعنی هیچ ابایی نداشت. از اینجا هم که بلند شد رفت، تنها رفت؛ با خودش مثلاً حشم و خدم و اینها نبرد، فقط دو تا از پسرهایش ظاهراً رفتند. این نکته قابل توجهی است.

*نکته بعدی این است که مرحوم آقازاده فراموش نشود. آقازاده در قضایای مسجد گوهرشاد دخالتی نداشته، لکن دستگاه دربار، او را متهم کردند. بعد هم به خاطر همین اتهام، آقازاده را که در مشهد دارای شأن خیلی زیادی بود (اصلا کسی تصور نمی کرد که مأمور دولتی به خانه آقازاده برود، یعنی تا این حد که مأمور جرئت کند برود خانه ی آقازاده) مأمورین رفتند در خانه گرفتند او را کشیدندش بیرون، بدون اینکه اجازه بدهند حتی لباس مرتبی تنش کند، برش داشتند. از مشهد اول بردند یزد و مدتی آنجا بود، بعد هم  به تهران و بعد از یکی دو سال مسمومش کردند و شهیدش کردند. ببینید اینها عناصر مهم قضیه مربوط به مسجد گوهرشاد است.

*یک نکته دیگر این است که ببینید یک وقت قضیه مسجد گوهرشاد را از نگاه یک فاجعه تاریخی که اتفاق افتاده نگاه می‌کنی؛ آن همین است دیگر، همینی است که تصویرهایش این جوری کشیده می‌شود؛ یعنی یک عده مردم مؤمن برای خاطر مقصودی در یک جای مقدسی جمع شدند، مامورین دولتی ریختند آنها را کشتند. البته کشتار فقط در مسجد هم نبوده، بلکه بیرون در فلکه-آن فلکه قدیم که البته حالا دیگر نیست- بست پایین‌خیابان جلوی آن به اصطلاح خیابان تهران، یعنی خیابان امام رضا(ع) اینجاها همه آدم کشته شده. همین در جنوبی مسجد گوهرشاد که الان آن در جنوبی بسته است و در محلش صحن قدس را درست کرده اند، آنجا به عوض صحن قدس یک راهرویی بود که می‌آمد در مسجد گوهرشاد و در همان راهرو عده زیادی کشته شدند که قضایایش را من نمی‌دانم کجا خواندم و الان واقعاً یادم نیست که این را خواندم، اما مطلعم که همان‌جا عده ای را کشتند. کسانی می‌گویند ما از بالاخانه نگاه می‌کردیم و می‌دیدیم که مردم را می‌کشند و نیمه‌جان سوار کامیون می‌کنند و می‌برند و در منطقه  الندشت هم دفن میکنند ؛ همان حرف‌هایی که معروف است. پس بنابراین یک نگاه، این نگاه است؛ نگاه یک فاجعه‌ای که در مشهد به مناسبت حجاب اتفاق افتاده.

*مسئله حجاب دیگر مخصوص مشهد و مسجد گوهرشاد هم نیست .یک قضیه وسیع همه‌جایی  سراسری است در کشور و اقدامی که رضاشاه کرد و مواجهه هایی که با رضاشاه شد . اینقدر هم درباره ی قضیه ی حجاب، خاطره و داستان و این‌ها می‌توانید پیدا بکنید که من خیال می‌کنم مجموعه‌اش یک چیز عظیمی خواهد شد. حالا شما گفتید مثل اینکه یکی از آقایان هم -نمی دانم کدام یکی از آقایان بودند- بنا دارند رمان بنویسند. خیلی به نظر من مسئله مهمی است که باز این هم از همان مسائلی است که درست رویش کار نشده و توضیح داده نشده.

*یک مسئله ی دیگر آنهایی‌اند که نقش‌آفرینی کردند. ببینید شخصیت‌های فرهنگی معروف زمان رضاشاه ، مثلا علی اصغر حکمت- این‌ها چهره‌ها هستند دیگر- در قضیه ی کشف حجاب نقش ایفا کردند، نقش استعماری ایفا کردند، یعنی آن پشت جبهه حقیقی رضاشاه  اینها بودند . رضا شاه تفنگ دستش بوده و این‌ها کسانی بوده اند که فکر می‌ساختند و به رضاشاه جهت‌گیری می‌دادند که او تفنگ را کجا به کار ببرد. به نظر من این شخصیت‌های فرهنگی خیلی مؤثرند، چهره‌های این‌ها شناخته بشود. رضاخان فقط یک سفر خارجی رفت و آن هم به ترکیه بود در زمان آتاترک. آنجا زن‌های بی‌حجاب را آوردند و به او نشان دادند. ایده ی بی‌حجابی را به او تزریق کردند و بعد این دور و بری‌هایش گفتند راه تمدن و این‌ها همان کاری است که آتاترک کرده و از آن‌وقت به فکر فرورفت و مقدماتش را شروع کرد. بعد 1314 دیگر اجباری شد، اما قبلاً چیزهای دیگری بود.

 

*من البته سالی که کشف حجاب شد، در دنیا نبودم؛ بنده متولد 1318 هستم یعنی چهار سال بعد از کشف حجاب، ولیکن خب مادرم و اطرافیان نقل می‌کردند قضایا را و این‌که در خانه می‌ماندند، مدت‌ها بیرون نمی‌رفتند و برای بیرون‌رفتن‌های اضطراری چه مشکلاتی را تحمل می‌کردند. هم از مادرم شنیدیم و هم از زن‌های دیگر شنیدیم. خیلی قضایای واقعاً دردناکی است که اتفاق افتاده.این‌ها همه باید دیده‌بشود، یعنی اگر واقعاً مسئله حجاب بحث می‌شود، این قضایا دیده بشود. پس مسئله حجاب یک مسئله ای شد جدا از قضیه مسجد گوهرشاد، یعنی یک مسئله فراگیر بزرگ مهم.

خبرگزاری فارس


 

*به هرحال ما از زحمات  آقایان خیلی متشکر هستیم .خداوند انشاالله موید و موفقتان بدارد.


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر