قبل از هر نکتهای علاقمند هستیم تا بر اساس برداشت راهبردی، نقش شبکههای اجتماعی در فرهنگسازی را توضیح دهید؛ در اصل از منظر نظری بسیار جالب خواهد بود که بدانیم پاسخ شما به عنوان یک کارشناس مسائل راهبردی چیست؟
امروزه با تغییر ابزار رسانهای و نوع کارکرد آن شاهد تغییرات عمدهای در چگونگی سرعت در انتشار و تشکیل محافل نیمه بسته و محدود در فضای مجازی هستیم. در این راستا ارتباط دائمی با رایانه، تبلت و فونتب و نسل جدید تلفنهای هوشمند باعث گردیده است تا معنای «انسان آنلاین» در هر مرحله از اهمیت بیشتری برخوردار گردد. در این میان بایستی فرق دوران گذار Transition و دوران تغییر شکل Transformation از یک دیگر تفکیک شود. معمولا دوران انتقالی در هر مرحله صرفا بر اساس گذار زمانی برداشت میشود درحالیکه کیفیت انتقال کاملا درک نمیشود.
مزیت ارتباط آسان، سریع، جدید و متنوع بسیار جذاب شده است و در گام اول احساس مفید بودن و پیشرفت را به وجود میآورد. خصوصا در نسل جدید و جوان این مشاهدات بیشتر است و بستر پاک آنها را به دور از گذشته بدون داشتن چارچوب مناسب و متناسب تبدیل به رویه و «آهنگ ذهنی» و شخصیتی میکند.
ارتباط یک طرفه در نسل اول وبگاهها و تبدیل شدن آن به وب نسل دوم و ارتباط دوطرفه آنچنان دگرگون شده است که امروزه با تغییر نرمافزارها، ارتباطات شبکهای خودآگاه و همچنین ناخودآگاه با شتاب بیشتری پا به مرحله بعدی میگذارد و کماکان این مسیر به پیش برود. جدا از بحث امنیت و حریم که موضوع سادهای نیست فکر میکنم ما به صورت نامحسوسی مرزهای حریم را هر روز از دست میدهیم و دیر یا زود مسئله جدیدی را در روابط اجتماعی پدید خواهد آورد.
در حوزه شبکههای اجتماعی «شاخصهای جدیدی بدون معیار» در حال اتفاق است. ارتباط هر چه بیشتر و گستردهتر و ناشناختهتر و غیر گزینشی در حال افزایش است و الگوی ملی برای حفظ فرهنگ عالی و تعامل مثبت با فضای جدید بدون آگاهیبخشی لازم در حال رشد است. نوع تعلق و علاقه غیر انتخابی به گزینهها دچار چالش شده است. اعتماد در ابعادی که دارای پیش زمینه و خاطره است به سمت متمرکزی هدایت میشود ولی در حوزههای دیگر که برخورد اولیه کامل معنا نشده است میتواند در هالهای از ابهام قرار گیرد و «اعتماد مجازی بدون اصالت» به وجود آید و تلاش جهت فریفتن از شگردهای نوینی پیروی کند.
نگاه و ارزیابی شما پیرامون شبکههای اجتماعی خصوصا چگونه است؟
جدا از اهمیت و امکانات جدیدی که این شبکهها برای عصر جدید ارتباطات به وجود میآورند و خاصیت نوینی را به همراه دارد بایستی عرض کنم که «فراوانی اطلاعات، شکلگیری سوالات غیر منسجم و علاقه مفرط به کسب و دروازهبانی تحولات، پراشتها شده است» و این موضوع اگر درست و محاسبه نشده به پیش برود بعد از گذار زمان بسته به نوع شخصیت و گرایش «قابلیت تبدیل شدن به یک اپیدمی» را دارد. اگر پیشزمینهها و واکسیناسیون درست انجام نشود برخی به سمت عادت سوق پیدا میکنند و در حالت بدبینانه اعتیاد مجازی شکل میگیرد و برخی دیگر با مقاومت منفی بعد از شدت و شتاب و فرار از وضعیت، دچار واگرایی و ناامیدی و انزواطلبی میشوند که هر دو حالت برای روبرو شدن با حوزه جدید ارتباطات مفید نیست.
«تمرکز دچار حیرت شده است» و وضعیت نگاه به تحولات در حال چند بعدی شدن است. در این وضعیت آسیبها و فرصتها جدا از یکدیگر تعریف نمیشوند و بعضا همسو و همراه و فقط بسته به نوع واکنش مخاطب و سرمایههای ذهنی از پیش تعریف شده امکان مدیریت روندها را پدید میآورد. معنای «مکث و قضاوت» خیلی کاهش پیدا کرده است.
میزان و سطح آمادگی برای درک آبشار خبری وابسته به مدیریت زمان نیست و این موضوع ابتکار انسانی برای تعیین وضعیت را به چالش کشیده است. جدا از این موضوع در فضای محاوره و گفتگوی چند جانبه، افراد فاقد درک لازم از «حال و شرایط» مخاطب هستند و لذا بستر سوء تفاهم همواره آماده است. در این میان بایستی با اطلاعرسانی و آگاهیبخشی و فرهنگسازی مناسب با شبکههای اجتماعی نوعی مصونیت را به وجود آورد تا با حفظ استفاده مطلوب از این امکانات از آسیبهای احتمالی هم به دور باشند.
پاسخهای شما نگرانی از شبکههای اجتماعی را افزایش میدهد؛ به صورتی که تهدیدات را بیشتر از فرصت بیان کردید، درست حدس زدیم؟
اینطور نیست، بنده خود حامی مشروط و آگاهانه از این محیط هستم و فرصتها را بایستی با کمترین هزینه بدست آورد. شما وقتی که وارد بازار میشوید باید بدانید که به دنبال چه میگردید و برای چه خرید میکنید و کاربرد آن در نیازهای شما چگونه است. هر کالایی را خرید نمیکنید، به کیفیت و قیمت آن نگاه میکنید و آن را با دیگر کالاها مقایسه میکنید. از سازنده آن سوال میکنید و میزان استحکام و دوام آن را میسنجید. به زیبایی آن و اندازه آن توجه میکنید و بعد تصمیم میگیرید. بستگی به شما دارد که با چه شناختی اقدام میکنید. امروزه شبکههای اجتماعی صرفا یک محیط دوجانبه نیست و از یک فرمول چند وجهی پیروی میکند. نمیتوان با روابط دوطرفه موضوع را خلاصه کرد. شناسایی مخاطب خیلی هم آسان نیست و شناخت دوست از غیر دوست در گام اول به دست نمیآید و اگر در مسیر تعامل، هوشیاری و قدرت تحلیل از مخاطب انجام نشود به سرعت هزینهها افزایش پیدا میکند.
در یک سطح بزرگتر، امروزه روانشناسی اطلاعات، درک از علم ارتباطات، مدیریت ذهنی و روحی، و حیطهبندی درست حریم، یک ضرورت است. زمان برای فضای شبکههای اجتماعی برای افرادی که فاقد درک از نیاز اصلی و فاقد مدیریت تکنیکی و فاقد توانایی در مدیریت زمان هستند واقعا بسیار زیاد است و به تدریج اینگونه افراد از محیط اصلی خود منقطع می شوند. و روابط اصلی خود با نزدیکان را دچار فرسایش میکنند. امروزه در محیط خانواده حتما این کلمات را شنیدهاید که «کمی هم در جمع باش ...» این یک اعلام هشدار است که به صورت خودجوش و بر اساس براورد طبیعی در حال مطرح شدن است. شیپور به صدا در آمده است و باید با حفظ معنویت و درک درست از مدیریت شخصی از این پدیده به درستی استفاده کرد.