کارکرد شبکه های اجتماعی نوین
امروزه فراگیری اینترنت و فنآوریهای جدید ارتباطی و اطلاعاتی، موجب ظهور فضای مجازی در کنار جهان واقعی شده که این امر، معادلات و الگوهای ارتباطات سنتی، تولید، انتقال و مصرف اطلاعات را به هم زده و موجب تغییر در آن شده است. چنین فضایی که به عنوان واقعیت مجازی یک پارچه، درنظر گرفته می شود، از ویژگیهایی چون بیمکانی، فرا زمان بودن، صنعتی بودن محض، عدم محدودیت به قوانینمدنی متکی بر دولت- ملت، قابل دسترسی بودن همزمان، روی فضا بودن، برخورداری از فضاهای فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی، سیاسی و … برخوردار است. چنین فضای مجازی گسترده، شبکههای اجتماعی[۱] را ایجاد کردهاند. شبکه اجتماعی مجازی یا شبکه اجتماعی اینترنتی، وب سایت یامجموعهای از وب سایتهایی است که به کاربران امکان میدهد، علاقهمندیها، افکار و فعالیتهای خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند؛ وبلاگ ها[۲] ، فیس بوک[۳] ، توییتر[۴] ، یوتیوب[۵]. پادکست[۶] از جمله شبکه های اجتماعی مجازی هستند.
مسئله اساسی در رابطه با این شبکه های نسبتاً نوظهور مدیریت و بهره برداری صحیح از آنها است. به دلیل گسترش روزافزون دامنه استفاده از این شبکهها، توجه کافی به این عرصه از اهمیت فوق العادهای برخوردار است.[۷] چراکه حتی اگر این شبکهها برای راه اندازی مستقیم شورشها و ناامنیها نیز به کار گرفته نشوند، به صورت هوشمندانهای فرهنگ بومی کشورهای در حال توسعه را مورد هدف قرار دادهاند که این پروسه در نهایت منجر به شکاف عمیق فرهنگی و نارضایتی خواهد شد.
بسیاری مدعی اند، عصر حاضر عصر انقلاب رسانه های اجتماعی است و با افزایش تعداد کاربران اینترنتی، رسانه های اجتماعی به حاکمان تقریباً بلامنازع عرصه اطلاع رسانی و در پی آن مدیریت افکار عمومی تبدیل خواهند شد. امروزه رسانههای اجتماعی بیش از رسانه های جمعی و در فضای مجازی در ارتباط لحظه به لحظه با افکار عمومی هستند، برای مثال توئیتر دریایی از اطلاعات شاهدان عینی است که به سرعت اطلاعات را ثبت میکنند و انتشار میدهند و یا یوتیوب آماج تصاویر و ویدیویی هایی قرار میگیرد که توسط شهروندان تهیه شده و برای گسترش آنها گزینهای جز این رسانه ها نیافته اند. وبلاگها پذیرای اطلاعاتی می شوند که از فیلتر هیچ دروازهبان خبری عبور نکردهاند، فیسبوک غرق محتواهایی میشود که بارها و بارها به اشتراک گذاشته شده است.
اینها همه گواه این است که رسانه های اجتماعی شیوه دریافت، ارسال، تولید و به اشتراک گذاشتن محتوا را تغییر داده اند. این رسانه ها در جمع آوری، تولید و انتشار اطلاعات گوی سبقت را از رسانه های جمعی ربوده اند، این موضوع در کشورهایی که دسترسی بیشتری به اینترنت دارند، پر رنگتر است. رسانههای اجتماعی امروز به عنوان عامل تحولات و تغییرات عصر حاضر هستند، رسانه هایی که قرار است جای رسانههای جمعی را بگیرند، زیرا مخاطب رسانههای اجتماعی که در قالب این شبکهها کار میکنند، نه تنها منفعل نیستند، بلکه مخاطب خود درگیر تولید محتوا و انتشار آن است. اما با تمام این ویژگیها، اگر جریان خاصی هدایت این رسانه ها را بر عهده بگیرد و یا بر موج این رسانه ها سوار شود به راحتی میتواند بر اهداف خود دست یابد. لذا رسشبکههای اجتماعی بیش از آن که منعکس کننده تغییرات اجتماعی باشند خود زمینه تغییرات را فراهم میکنند. این امر زمانی خطر آفرین میشود که کشورهای غربی با استفاده از این امر اقدام به دخالت در جوامع دیگر می نمایند و تحولات اجتماعی صورت گرفته را در مسیر دلخواه خود هدایت میکنند.
در رابطه با کشور کوبا به دلیل در گیریهای ایدئولوژیکی که بین این کشور با ایالات متحده و کشورهای غربی وجود دارد، مشاهده میشود که شبکههای نوین اجتماعی به ابزاری برای دخالت کشورهای بلوک غرب در این کشور بدل گردیده است. برای نمونه دولت آمریکا برای دامن زدن به ناآرامی و تشویق مخالفان در کوبا یک شبکه اجتماعی طراحی و راه اندازی کرده بود که در فاصله سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ فعال بوده و تعداد مشترکان آن به ۴۰ هزار نفر رسیده بود. دولت آمریکا برای پنهان کردن این اقدام خود از چندین شرکت پوشش و واسطه استفاده کرده تا ظاهرا ارتباطی بین این شبکه اجتماعی با دولت ردیابی نشود. بودجه این طرح از طریق اداره کمک به سازمان توسعه بینالمللی آمریکا پرداخت میشد که معمولاً به عنوان نهادی برای کمک به پروژههای بشردوستانه در سطح جهان شناخته میشود. هدف این طرح ایجاد یک شبکه ارسال پیامک مثل شبکه توئیتر بود که مردم و به خصوص ناراضیان در کوبا با استفاده از آن بتوانند از کنترل شدید دولت کوبا بر شبکه اینترنت بگریزند. این شبکه ارسال پیامک که «زون زونئو» نام داشت اصطلاحا «توئیتر کوبایی» نام گرفته بود که در اصطلاحات محاورهای در کوبا "صدای مرغ مگس خوار” معنی می دهد.[۸] رسانهای شدن این بحث سبب بروز اعتراضات متعددی گردید و نقش رسانههای نوین را آشکارتر نمود.
مدیر سازمان توسعه بینالمللی ایالات متحده (USAID) در صحن مجلس سنا تلاش کرد، ایالات پای اشتون به ماجرای بازرسی بند ۳۵۰ اوین باز شد/ موبایل و لپ تاپی که «ماهیت واقعی» ماجرا را افشا کردمتحده را از ایجاد یک «شبکه اجتماعی» به منظور ایجاد اغتشاش در کوبا تبرئه کند.[۹] در طول جلسه رسیدگی کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا در تاریخ هشتم آوریل ۲۰۱۴ که به منظور بررسی بودجه سازمان USAIDبرگزار شده بود، "رجیو شاه” مدیر این سازمان تلاش کرد تا افشاگریهای رسانهها در خصوص استفاده از شبکه های اجتماعی برای ایجاد اغتشاشات در کوبا را با بیان این مطلب انکار کند که اجرای پروژه «شبکه اجتماعی» برای کوباییها عملیات مخفیانه نبوده، بلکه تنها عملی «خردمندانه» بوده انکار کند. این پروژه در سال ۲۰۰۹ به عنوان یک شبکه ارسال پیامک با نام «زون زونئو» آغاز شد و در سال ۲۰۱۲ عملیاتی شد تا کاربرانی را که در کوبا زندگی میکردند را به خود جذب کند و آنها را به ایجاد شورش در این جزیره تحریک کند. پاتریک لیهی، سناتور دموکرات – که از سال ۲۰۱۲ رئیس موقت مجلس سنای ایالات متحده بوده است – در شروع سؤالات خود از مدیر سازمانUSAIDتکرار کرد که: دولت آمریکا ده تا پانزده میلیون دلار بودجه برای برنامه های به اصطلاح دموکراتیک در کوبا به سازمان توسعه بین المللی آمریکا (USAID) تخصیص داد. این بودجه ظاهرا مدام در حال افزایش است[۱۰]. افشاگریهای صورت گرفته به خوبی نشان از استفاده ابزاری و یک سویه از شبکه های نوین اجتماعی دارد که تغییر فرهنگ کشورهای درحال توسعه به عنوان بسترساز نارضایتیهای اجتماعی و سرنگونی دولتهای مستقل و مخالف غرب را در دستور کار خود قرار داده است. این در حالی است که استفاده از شبکه های اجتماعی نوین به روزترین ابزار برای مداخلات غربیها محسوب میگردد.
شبکه های اجتماعی جدید زمینه را برای بین المللی کردن قیامهای سال ۲۰۱۱ کشورهای عربی فراهم کرده و از طرفی میان شهروندان عرب و جامعه بین الملل پل ارتباطی ایجاد کردند. فضای مجازی به جنبشهای اجتماعی کمک کرد تا بدون داشتن سازمانی منسجم فعالیت هایشان را سازماندهی کنند، جنبشهایی که فاقد منابع مالی غنی و ساختارهای قدرتمند بودند[۱۱]. در مصر، تونس و… فعالان اجتماعی و مدنی با استفاده از فضای مجازی دیدگاههای خود نسبت به وقایع مختلف را به اشتراک میگذاشتند. رسانههای جدید اجتماعی در کشورهای عربی تا حدودی توانسته ناکارامدی رسانههای سنتی را جبران کنند.
با وجود اینکه رسانه های اجتماعی در مصر، تونس و… توانستند تجمعات اعتراض آمیزی را علیه مبارک، بن علی و… سازماندهی کند اما نقش آنها در فرایندهای سیاسی چون انتخابات و جهتدهی به اقدمات بعدی معترضین همیشه با خواستهای واقعی انقلابیون هماهنگ نبوده است. اگر نگاهی دقیقتر به تحولات مصرداشته باشیم، آمریکایی ها این ادعا را مطرح میکردند که شبکههای اجتماعی از جمله توئیتر نقش مهمی در شنیده شدن صدای مردم مصر داشته است، آنها معتقدند همکاری این شبکههای اجتماعی با غول اینترنتی گوگل باعث ایجاد امکان اشتراک صوتی فایلها از طریق ایمیل صوتی شده است. در این رابطه وزیر خارجه سابق ایالات متحده یعنی خانم هیلاری کلینتون به صورت صریح در هنگام بازدید از میدان التحریر قاهره اشاره کرد که "برای من دیدار از جایی که یک انقلاب، متاثر از شبکه توئیتری در آن رخ داده و بر کل جهان تاثیر داشته بسیار افتخار آمیز است.”[۱۲] اشاراتی از این دست، از اهمیت این حوزه، جهت فعالیت رسانهای برای برخورد با نظامهای معارض در ادبیات سیاسی آمریکا پرده برمی دارد.
در این میان برخی از تحلیلگران غربی اصرار دارند که بگویند شبکه های اجتماعی نقش مهمی در تحولات دمکراتیک در کشورهای عربی ایفا کردهاند و بر نقش رسانه های اجتماعی به ویژه فیس بوک در بسیج و تشدید قیام مردمی در مصر بسیار تاکید دارند. به طوری که برخی از آنها، قیام مردم مصر را "انقلاب رسانه های اجتماعی” توصیف کردهاند یا آن را به «انقلاب فیس بوکی» تشبیه میکنند و تلاش دارند تا این تغییرات و تحولات را بجای اراده مردمی به قابلیتها و ظرفیتهای شبکه های اجتماعی از جمله فیس بوک و توئیتر نسبت دهند. با وجود اینکه نقش شبکه های نوین اجتماعی در وقوع انقلابهای عربی را نمی توان انکار کرد اما مقایسه ناآرامی های اوکراین، با انقلاب های عربی نشان می دهد صرف مخاطب رسانههای اجتماعی بودن کافی نیست، بلکه باید یک جریانی قویتر در پشت پرده و موافق رای و نظر مخاطبین باشد تا تغییرات مدنظر آنها عملی شود. یعنی تا مادامی که سردمداران کشورهای عربی همسو و موافق با سیاست های آمریکا و متحدان آن هستند، هر نوع تغییر مدنظر انقلابیون و مردم ممکن نخواهد بود. بدین معنی که متاسفانه اکثر شبکههای نوین ارتباطی تنها ابزاری برای تامین مصالح کشورهای غربی محسوب میگردد.
نمونه متاخر و بارز نقش شبکه های اجتماعی در هدایت افکار عمومی انقلاب اوکراین است، اوکراین بطور مکرر بعد از فروپاشی «اتحاد جماهیر شوروی»، بصورت پاندولی بین بلوک شرق و غرب در حال نوسان بوده است. مهمترین نمودهای کشمکش اوکراین بین قدرت های سنتی بین الملل، مربوط به "انقلاب نارنجی اوکراین” در ۲۰۰۴ م. و اعتراضات اخیر ضددولتی – نوامبر ۲۰۱۳- می شود. بلوک غرب یکبار در سال ۲۰۰۴ از نسخه انقلاب های رنگی برای ایجاد تحولات در اوکراین استفاده کرده بود که با ناکارآمدی ان مواجه شد، حالا نوبت استفاده از روش جدید ناآرام سازی و سپس سوار شدن بر موج جدید است و چه راهی بهتر و کم هزینه تر از شبکه های اجتماعی. نقش شبکههای اجتماعی در ایجاد ناآرامیهای اجتماعی اوکراین به حدی است که برخی کارشناسان، وضع اوکراین را «انقلاب فیسبوکی و توئیتری» نامیدهاند. اما حقیقت مهم آن است که قدرتهای خارجی از این شبکهها برای ایجاد و حفظ ارتباط با معترضان و هدایت غیرمستقیم آنها استفاده میکنند. سایتهای فراوانی به طور مستقیم وضعیت ناآرام خیابانهای کیف را پخش میکنند که برای دولتهای غربی همچون یک مشاهده حضوری مستقیم است.
در این رابطه نه تنها شروع عمده این ناآرامیها با تحرکات شبکه های نوین اجتماعی آغاز گردیده، بلکه توئیتر در ناآرامیهای اوکراین، بیشتر به حوزه اطلاعرسانی به جهان و جلب توجه جهانیان به اوکراین مشغول به کار بوده است. در همین راستا اکثر صفحات توئیتر مرتبط با شورشهای اوکراین نیز به زبان انگلیسی فعالیت میکنند. در کلیت امر نقش رسانه های اجتماعی در هدایت جریانات سیاسی و اعتراضات بر هیچ کسی پوشیده نیست، طوری که کشورهای غربی با هدایت و مدیریت تحولات اجتماعی در اوکراین، این کشور را عملاً به مرز تجزیه و در نهایت به جنگ داخلی کشاندهاند.[۱۳] این مسئله نشانگر نقش ویژهای است که شبکه های اجتماعی به خود گرفتهاند.
امروزه شبکه های نوین اجتماعی به عنوان ابزارهای نوین ارتباطی به اوج گسترش خود رسیدهاند، طوری که کوچکترین حوادث در سطح بین المللی را تحت پوشش قرار میدهند. این شبکهها در ایران همانند سایر کشورها، منتهی به دور از فرهنگ و الگوی ملی و مهمتر از آن، خارج از سیاستهای موثر دولتی رشد یافتهاند. در این راستا دولت نه تنها مبدع برنامه خاصی در این زمینه نبوده، بلکه عمدتاً تحت تاثیر واقعیتهای صورت گرفته با توجه به افزایش استفاده از یک ابزار نوین مجبور به پذیرش یک پدیده خاص و ایفای نقش انفعالی در قبال آن بوده است. اهمیت این مسئله تا جایی است که تقابل به وجود آمده عملاً سبب شکلگیری یک تضاد فرهنگی گردیده است. لذا توجه ویژه به این عرصه و استفاده فعالانه از شبکههای اجتماعی برای ارتقای فرهنگ و امنیت ملی برای مقابله با دشمنان ایران اسلامی اجتنابناپذیر میرسد.
انتخابات دورهی دهم ریاستجمهوری گسترده ترین حضور فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در عرصهی سیاست در ایران بود که شدیدترین تهدیدات علیه امنیت ملی را به ظهور رساند. در این دوره شاید جدیترین تجربهی استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، توئیتر، یوتیوب، فرندفید و مانند آنها بر علیه دولت و منافع ملی بروز کرد. در طی این برنامه طراحی شده عملاً کشورهای غربی مسیر تحولات کشورمان را در دست داشتند و فراتر از آن با ایجاد شایعه و سناریوسازی بر موج تحولات بعد از انتخابات سوار بودند. در نتیجه زمانی که شایعه عدم صحت و سلامت انتخابات مطرح گردید، به سرعت در شبکه های اجتماعی گسترش یافت و در نهایت به عاملی اساسی برای ادامه اعتراضات، خشونتها و هنجار شکنیها بدل گردید. در این میان نیز کشورهای غربی به عنوان کشورهای مسلط به این عرصه حداکثر استفاده را از این ابزار نوین بردند. لذا امید میرود با فرهنگ سازی در راستای استفاده از این ابزارهای نوین و اتخاذ سیاستهای مکفی موانع لازم در مقابل هجمهها و فعالیتهای آزادانه بیگانگان ایجاد گردد.
فردا