جک سولیوان یکی از جوانترین مشاوران امنیت ملی دولت آمریکاست که نقش کلیدی و بسیار مهمی در سیاست واشنگتن برای برقراری رابطه با ایران و گسترش ارتباط با آسیا و آمریکای لاتین داشته است.
خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی به بررسی سوابق و عملکرد جک سولیوان، دیپلمات ارشد آمریکایی پرداخت که بدون جلب توجه حتی همکارانش و پنهان از دید آنها «دیپلماسی مخفیانه» دولت آمریکا را پیش میبرد.
آسوشیتدپرس در ادامه به نمونهای از اقدامات مخفیانه سولیوان اشاره کرد و نوشت: سال گذشته، جک سولیوان در حالی که همراه هیلاری کلینتون، رئیس خود و وزیر خارجه وقت آمریکا سفر کرده بود، در طول توقف در پاریس به آرامی ناپدید شد. چند روز بعد دوباره ظاهر شد و در مغولستان به کلینتون پیوست.
بر اساس این گزارش، افرادی که از سفر وی مطلع بودند، گفتند، در این مدت، سولیوان مخفیانه عازم عمان شده بود تا با مقامات ایرانی دیدار کند. دیدار جولای 2012 یکی از اولین ارتباطهای رو در روی دولت اوباما با ایران بود و نشان داد، سولیوان شخصا در برقراری رابطه دولت آمریکا با جمهوری اسلامی نقش داشته است آنهم خیلی قبلتر از اینکه علنی شود. البته مقامات ارشد دولت اوباما قبلا به آسوشیتدپرس گفته بودند که سولیوان و سایر مقامات آمریکا سال جاری میلادی حداقل 5 دیدار با ایران داشته و راه را برای امضا توافقنامه موقت ژنو هموار ساختهاند.
آسوشیتدپرس نوشت: پیش بردن «دیپلماسی مخفیانه» شاید برای یک فرد کهنهکار و باسابقه در سیاست خارجی نیز مسئولیت دشواری به نظر برسد، اما سولیوان تنها 37 سال دارد و حتی جوانتر به نظر میرسد. افرادی که به او نزدیک هستند، میگویند، او عملگرا و قاطع است که خصلتهای او یادآور ویژگیهای اوباماست. همین امر به او کمک کرد تا با تیم سیاست خارجی در کاخ سفید هماهنگ شود؛ جایی که او در آن به عنوان مشاور امنیت ملی جو بایدن، معاون اول اوباما فعالیت میکند. هر چند بایدن به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در سال 2016 تلقی میشود، سولیوان به کلینتون وفادار است و اگر هیلاری کلینتون برای انتخابات ریاست جمهوری کاندید و پیروز شود، سولیوان به عنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید برگزیده میشود.
در ادامه این مطلب آمده: جک سولیوان که فارغالتحصیل رشته حقوق از دانشگاه «یال» است، با فعالیت به عنوان مشاور سناتور «ایمی کلوبوچار» از ایالت مینسوتا وارد سیاست شد. در انتخابات 2008 او از کلینتون حمایت کرد و به عنوان مشاور ارشد او در تیم انتخاباتی مشغول فعالیت شد اما در انتخابات نهایی به تیم اوباما پیوست و نقش مشابهی را در تیم انتخاباتی اوباما بر عهده گرفت. وقتی اوباما کلینتون را به عنوان وزیر خارجه برگزید، سولیوان او را همراهی کرد. او دو عنوان بسیار سطح بالا داشت؛ معاون رئیس ستاد کارکنان و مدیر برنامهریزی سیاسی و به سرعت به یکی از معتمدترین مشاوران کلینتون تبدیل شد. سولیوان تقریبا کلینتون را در همه 112 کشوری که وزیر خارجه وقت آمریکا به آنها سفر کرد، همراهی کرد و نقش مهمی در شکلدهی به سیاست آمریکا در قبال لیبی و سوریه و نیز میانمار داشت.
بر اساس این گزارش، زمانی که کلینتون وزارت خارجه آمریکا را ترک کرد، مشاوران اوباما تلاش کردن سولیوان را برای فعالیت در کاخ سفید ترغیب کنند. اما او به دنبال گزینههای دیگری بود؛ از جمله کاندید شدن برای انتخابات کنگره. اما تعدادی از کارکنان بلندپایه کاخ سفید کوشیدند او را برای پیوستن به کاخ سفید ترغیب کنند. تماسهای تلفنی شخصی اوباما و جو بایدن نیز در همین راستا صورت گرفت. به عنوان معاون ارشد سیاست خارجی معاون رئیس جمهور، او ناظر تلاشهای بایدن برای گسترش رابطه با آسیا و آمریکای لاتین است و در عین حال در تیم امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا نقش کلیدی ایفا میکند.
آسوشیتدپرس گزارش داد: ماه مارس، تنها یک ماه بعد از اینکه او فعالیت خود را در کاخ سفید آغاز کرد، با یک هواپیمای جنگی مخفیانه به عمان سفر کرد. این بار ویلیام برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا به عنوان مشاور او را همراهی کرد. در عمان گروه کوچکی از مقامات ارشد ایرانی با تردید اما کنجکاو درباره احتمال ذوب شدن یخ روابط میان دو کشور، منتظر او بودند.
طبق این گزارش، تماس سولیوان با ایرانیها در سال 2012 و اوایل 2013 بر مسائل لجستیکی و نیز این موضوع متمرکز بود که آیا ایرانیها و آمریکاییها میتوانند به توافق برسند یا خیر. اما بعد از اینکه ایرانیها یک رئیس جمهور جدید و میانهرو را برگزیدند، این دیدارها به سرعت به مباحث گسترده درباره راههای حل مسئله هستهای ایران تبدیل شد.
آسوشیتدپرس گزارش داد: شاید مهمترین کیفیتی که سولیوان در «دیپلماسی مخفی» به ارمغان آورد، توانایی ناپدید شدن و پدیدار شدن بود آنهم در حالی که کمترین توجه را به خود جلب میکرد. فیلیپ رینز، یکی از معاونان کلینتون که جولای 2012 با سولیوان و کلینتون سفر کرده بود، گفته، «به یاد دارم همکارم (سولیوان) ناپدید شد و چند روز بعد در مغولستان به ما پیوست اما تنها چند هفته پیش علت آن را متوجه شدم.»