۲۹ تير ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۱
کد خبر: ۴۲۴۴
از فریاد ایران تا فریاد جهان
آنگلا مرکل که امروز صدای اعتراضش به جسوسی‌های آمریکا بلند شده، حتما فراموش نکرده است که «شرکت آلمانی زیمنس» یکی از شرکت‌هایی بود که با پروژه خرابکاری «استاکس‌نت» همکاری می‌کرد.

این روزها در عرصه بین‌المللی جنجالی که ادوارد اسنودن به‌راه انداخته است، همچنان و در حالی ادامه دارد که طول کشیدن بحث پناهندگی اسنودن و مواضع بعضا متناقضی که دولت‌مردان روسی در این خصوص می‌گیرند بر دامنه تبلیغاتی ماجرا می‌افزاید.

اسنودن این روزها برای گروهی از مردم آمریکا یک قهرمان است. برخی او را همچون ستاره‌ای می‌بینند که در ظلمت جهل آمریکایی‌ها نسبت به فعالیت‌های جاسوسی دولتشان درخشیده است و بر برخی زوایای تاریک، نور افکنده است. اما برای سازمان‌های امنیتی آمریکا، اسنودن یک فاجعه بوده است. رئیس آژانس امنیت ملی آمریکا که سازمان تحت امرش هدف افشاگری‌های گسترده اسنودن قرار گرفته است، افشاگری‌های او را جبران‌ناپذیر خوانده است. از نظر او، گروه‌های تروریستی اکنون به تاکتیک‌های آژانس‌های اطلاعاتی واقف‌اند و می‌توانند از زیر نظارت و ردیابی در بروند.

با این حال، جنبه داخلی افشاگری‌های اسنودن که شامل جمع‌آوری گسترده اطلاعات از شهروندان آمریکایی در فضای سایبری و الکترونیک است، شاید به آن اندازه نامشروع جلوه نکند که جاسوسی‌های آمریکا از دیگر کشورها. اگرچه آن حجم از جمع‌آوری اطلاعات قطعا با ادعاهای حقوق بشری ایالات متحده و فریادهای آزادی‌خواهانه این رژیم سازگاری ندارد اما مقامات آمریکایی می‌توانند با رجوع به مفاهیم اولیه تشکیل جامعه بین‌المللی و «مفهوم حاکمیت ملی»، آن را توجیه کنند.

اما نکته مهم آن است که مفهومی که برای توجیه مورد استفاده قرار می‌دهند، همان مفهومی است که بر اساس همین افشاگری‌های اسنودن، در خصوص دیگر کشورها نقض کرده‌اند. ایالات متحده با جاسوسی از دیگر کشورها و حتی متحدینش، عملا حاکمیت ملی آنها را نقض کرده است. این نقض حاکمیت با اعتراض‌های متعددی هم مواجه شده است.

متحدین ایالات متحده از جمله همین معترضین هستند. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان از جمله کسانی است که به این موضوع اعتراض کرده است. وی خواستار توضیح مقامات آمریکایی در خصوص اقدامات جاسوسی شد.

فرانسه نیز آمریکا را تهدید کرد که به گفتگوهای تجارت آزاد با این کشور پایان خواهد داد. فرانسوا اولاند، رئیس‌جمهور فرانسه ابراز داشت که آمریکا باید فورا به اقدامات جاسوسی خود پایان دهد.

اتحادیه اروپا، برزیل، آرژانتین و بسیاری بازیگران بین‌المللی دیگر نیز همین اعتراضات را بیان داشتند.

* اندکی قبل‌تر؛ ماجرای استاکس‌نت

چند سال قبل بود که جهان با پدیده‌ای به‌نام استاکس‌نت مواجه شد. استاکس‌نت پروژه‌ای فراتر از جاسوسی بلکه یک پروژه خرابکاری بود. پروژه‌ای که ایالات متحده و اسرائیل علیه برنامه هسته‌ای ایران انجام دادند و در این پروژه قصد داشتند با استفاده از نرم‌افزار، سخت‌افزاز سانتریفیوژهای ایرانی را فلج کنند.

خانم مرکل که امروز صدای اعتراضش بلند شده و البته در این اعتراض محق هم هست، حتما فراموش نکرده است که «شرکت آلمانی زیمنس» یکی از شرکت‌هایی بود که با این پروژه خرابکاری همکاری کرد.

* ترور دانشمندان هسته‌ای ایران

غیر از ماجرای استاکس‌نت، پروژه جاسوسی ایالات متحده و اسرائیل در ایران، سرانجام به ترور تعدادی از فرزندان عزیز ایران‌زمین هم انجامید. کسانی که در دل محرومیت ناشی از تحریم، ایران را به انرژی هسته‌ای مجهز کرده بودند و کسانی که خود و همکارانشان، پروژه مخوف استاکس‌نت را خنثی کردند.

برای به‌دست آوردن نام دانشمندان ایرانی، حتی برخی نهادهای بین‌المللی نظیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم با سیا و موساد همکاری داشتند.

* از فریاد ایران تا فریاد جهان

صدای خشمگینی که امروز از حلقوم جهان برآمده است، مدت‌هاست که از حنجره ملت ایران فریاد می‌شود. آنان که در برابر تروریسم نرم‌افزاری و تروریسم مسلحانه علیه ایران سکوت کردند، اکنون خود با تروریسم اطلاعاتی واشنگتن مواجه شده‌اند. امروز فریاد برمی‌آورند، اما می‌دانند که پیش‌تر خود با سکوت در برابر آنچه علیه ایران و شاید برخی کشورهای دیگر انجام شد، به اقدامات آمریکایی‌ها مشروعیت بخشیده‌اند.

خانم مرکل که امروز نگران حاکمیت ملی سرزمین خود است و نقض آن را توسط متحد خود به چشم می‌بیند، چرا جلوی نقض حاکمیت ایران را توسط زیمنس ژرمن‌تبار نگرفت؟

اروپا که نگران جاسوسی در نهادهای بین‌المللی و دفاتر خود در آنهاست، چرا در برابر جاسوسی یک نهاد بین‌المللی از ایران سکوت کرد؟ مگر نام دانشمندان ایرانی توسط یک نهاد بین‌المللی افشا نشد؟

* اروپا در برابر واشنگتن حرفی برای گفتن ندارد

اروپایی‌ها خوب می‌دانند که اگر ایالات متحده از پستوهای کاخ‌های ریاست‌جمهوری‌شان نیز جاسوسی کند، هیچ حرفی برای گفتن در برابر این کشور ندارند. جایگاهی که آنان پس از جنگ جهانی دوم در نظام بین‌المللی کسب کرده‌اند، بیش از هر چیز مدیون هژمونی ایالات متحده بوده و هست.

این آمریکا بود که با تعریف سلسله مراتب هژمونیک در نظام جهانی سرمایه‌داری، اروپایی‌ها را کمک کرد که از خاک‌نشینی ضربات سهمگین ارتش هیتلری برخیزند. تردیدی نیست که ایالات متحده به خود حق می‌دهد که در چنین کشورهایی هرکاری می‌خواهد بکند.

سیا و آژانس امنیت ملی آمریکا، هرجا که بتوانند دست به جمع‌آوری گسترده اطلاعات می‌زنند و اولاند، مرکل و دیگر سران اروپایی هم می‌دانند که توان مقابله با این پدیده را ندارند. اصولا این جماعت سیاست‌مدار، مخالفتی با جاسوسی‌های آمریکا تا آنجا که منافع خودشان را به‌خطر نیندازد ندارند و اگر هم منافعشان به خطر افتد، کار چندانی از دستشان برنمی‌‌آید.

جهان سرمایه‌داری با ارزش‌های پدرخوانده خود اداره می‌شود و قانون اول پدرخوانده این است که وقتی بر سر سفره‌اش می‌نشینند، حرفی از کارهایش نزنند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر