پیشرفت روز افزون فناوری اطلاعات و ارتباطات باعث تغییرات بسیار گوناگونی در جنبههای مختلف زندگی جوامع بشری شده است.
این امر موجب شده است تا اینترنت و فضای مجازی نه تنها به عنوان یک ابزار صرفا دیجیتالی، بلکه به عنوان متغیری مهم در عرصه تاثیرگذاری بر فرهنگها و جوامع بشری ظاهر شود.
اینترنت در عصر حاضر موجب پیدایش شبکههایی شده است که به تدریج جایگزین شبکههای پیشین ارتباط رودررو شدهاند و این شبکهها به نوبهی خود نوعی شیوهی سازماندهی و ساختاری مهمی را برای جوامع مدرن تعریف کردهاند.
"مانوئل کاستلز” جامعهشناس اسپانیایی از جوامع موجود در عصر حاضر با عنوان "جامعهی شبکهای” تعبیر می کند، جامعه شبکهای را میتوان شکلی از جامعه تعریف کرد که روابط خود را در درون شبکههای رسانهای سازمان میدهد و این شبکهها؛ افراد، گروهها،سازمانها و… را به طور روزافزونی به یکدیگر متصل میکنند.
در نظریهی جامعه شبکهای، فرهنگها توسط آثار یک فناوری جدید بر محور فناوری اطلاعات دگرگون میشوند و همه چیز حتی هویتها از سیالیت خاصی برخوردار میباشند.
در جامعه شبکهای، ارتباطات رودررو، جای خود را به ارتباطات واسطهای میدهد و یا به وسیله آن تکمیل میشود. ارتباطات رایانهای، مجموعه گستردهای از اجتماعات مجازی را به وجود آورده است و این مجازیسازی به زمان و مکان خاص و یا مستقیما به یک واقعیت فیزیکی مرتبط نیست.
فرایندهای دگرگونی اجتماعی که درجامعه شبکهای آرمانی خلاصه شدهاند، از حوزۀ روابط اجتماعی و فنی تولید فراتر میروند.
این فرایندها بر فرهنگ و قدرت نیز عمیقا تاثیر میگذارند. جلوههای فرهنگی از تاریخ و جغرافیا منتزع میشوند و عمدتا از طریق شبکههای ارتباطات الکترونیک منتقل میشوند و در نهایت، در ابر متن شنیداری-تصویری دیجیتال جذب میگردند.
تغییرات در ساختار مشاغل و چگونگی انجام کارها (دوری از مشاغل تماموقت و طولانی و روی آوردن به مشاغل پاره وقت)، تمایز بین رسانهها برای جلب مخاطبان خاص تر و بیشتر، ظهور قطبهای متقابل (بین افرادی که صاحب اطلاعات هستند و آنهایی که این توانایی را ندارند)، فرهنگ واقعیت مجازی (در این نوع خاص فرهنگ،فضای مجازی با اطلاعات درونی خودش به جزیی از واقعیت اجتماعی مبدل میشود)، اقتصاد اطلاعاتی – جهانی، فعالیتهای شبکهای، زمان بیزمان (تغییر در مفهوم زمان و مکان به واسطه توسعه رسانهها و از بین رفتن فواصل زمانی و مکانی)؛ همگی از ویژگیهای جامعه شبکهای می باشند.
از میان موارد فوق، فرهنگ واقعیت مجازی و زمان بی زمان از جمله ویژگیهای اصلی این نظریه بهشمار میروند.
فرهنگ واقعیت مجازی به وسیلهی واسطههای الکترونی انتقال پیدا می کند، در این راستا فضای مجازی با استفاده از نمادها فرهنگ را منتقل می کند. واسطههای متنوعی که به وسیلهی این نمادها و در قالب متن الکترونی منتقل میشوند با مخاطبان گوناگونی سروکار دارند و مجموعههای کثیری از محتوای نمادین را در اختیار افراد قرار میدهند.
به این ترتیب، فضای مجازی حاوی اطلاعات متکثر و متنوع، بهصورت بخشی از واقعیت اجتماعی عصر جدید در میآید و فضای اصلی تعاملهای معرفتی را کم و بیش در اختیار خود میگیرد.
زمان بیزمان: مفاهیم زمان و مکان در جامعه شبکهای معانی تازهای پیدا کردهاند که با معانی سنتی آن در جوامع ما قبل مدرن و یا حتی صنعتی تفاوت بارزی دارد.
امکان ارتباط همزمان میان افراد در نقاط مختلف، انتقال آنی اطلاعات، دادهها و سرمایهها؛ فواصل زمانی را از میان برداشته و نظم طبیعی دوران قدیم را به کلی دگرگون ساخته است.
در ادامهی این تغییرات، مفهوم مکان نیز به نوبه خود با دسترسی یا عدم دسترسی به اطلاعات و ابزار انتقال و پردازش آن ارتباط پیدا کرده است و به این اعتبار، حضور در مکان معنای تازهای به خود گرفته است. این معنای جدید، میتواند تعیینکننده ارتباط و اتصال شخص به جامعه شبکهای و یا طرد و حذف او از این مکان فراگیر و در عینحال انحصاری به شمار آید.
گرداب