۰۴ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۵:۵۰
کد خبر: ۱۴۱۱
اوباما در دور دوم ریاست جمهوری‌اش با چالشی استراتژیک به نام جمهوری اسلامی ایران روبرو است.
به گزارش پايداري ملي، کیهان در یادداشت امروز خود نوشت: تحلیف اوباما در 20 ژانویه و آغاز رسمی دومین دوره ریاست جمهوری او با شرایط وخامت باری برای آمریکا قرین شده است. شرایطی که کارشناسان و ناظران از آن به عنوان چالش های استراتژیک برای دولت اوباما نام می برند.

هرچند اوباما چه در مراسم تحلیف در کاخ سفید- 20 ژانویه- و چه در مراسم تکرار تحلیف در روز بعد از آن و در آیینی عمومی تلاش کرد تا شرایط را عادی جلوه دهد اما محافل و مراکز رسانه ای آمریکا این واقعیت را به بیرون درز دادند که چالش های زیادی طی چهار سال آینده در انتظار اوباما است.

در همین باره، گزارش شبکه تلویزیونی یورو نیوز قابل اعتناست که چالش های پیش روی اوباما را فهرست کرده و از جمله به مواردی چون؛ کسری بودجه، قوانین مالیاتی، سیستم مهاجرت، وابستگی به نفت خارج و... اشاره می کند.

البته «قانون حمل سلاح» و تبعات آن که یک تروریزم اجتماعی را در جامعه آمریکا رقم زده از دیگر چالش های راهبردی است که اوباما باید با آن دست و پنجه نرم کند.

طرفه آنکه 20 ژانویه اوباما در شرایطی مراسم تحلیف خود را برای دور دوم ریاست جمهوری انجام داد که طبق گزارش های منتشره در بازه زمانی 35 روز تا 20 ژانویه بیش از هزار نفر در آمریکا در اثر شلیک گلوله کشته شده اند.

موضوع این یادداشت، واکاوی چالش های آمریکا و دولت اوباما نیست چرا که این موضوع به پرداخت جداگانه ای نیاز دارد. در این یادداشت به موقعیت بغرنج و بحرانی آمریکا که به قول رسانه های آمریکایی این ابرقدرت را به «ببر کاغذی» تبدیل کرده اشاره ای گذرا داریم.

نکته ای که این نوشته تلاش می کند پیرامون آن تحلیلی را عرضه کند این است که آمریکا در عرصه سیاسی چالشی به نام جمهوری اسلامی دارد و این چالش در دوره اوباما به یک چالش استراتژیک تبدیل شده که در بستر تحولات منطقه خاورمیانه و بروز و ظهور «بیداری اسلامی» نمودی ویژه یافته است.

عقبه این چالش آن است که پروژه ها و طرح های آمریکایی در منطقه با مانعی به نام جمهوری اسلامی مواجه شده و یکی پس از دیگری ناکام مانده است.

گفتنی است؛ پروژه «ایران هراسی»، «طرح خاورمیانه بزرگ»، «طرح خاورمیانه جدید» و... از جمله مهمترین این پروژه ها و طرح های آمریکایی است. این نکته هنگامی بهتر روشن می شود که تحلیلگران برجسته آمریکایی نسبت به شکست های پی درپی آمریکا در منطقه هشدار می دهند و از جمله اظهارات چندی پیش برژینسکی- مشاور سابق امنیت ملی آمریکا- در مصاحبه با بلومبرگ خواندنی است که صراحتا تاکید می کند؛ «خاورمیانه کاملا ضد آمریکایی شده است». برای همین است که اخیرا روزنامه فایننشال تایمز در گزارشی چالش اوباما در دور دوم ریاست جمهوری را «ایران» ذکر می کند و رئیس جمهور آمریکا را در مواجهه با ایران اسلامی به تدوین چشم اندازی برای رویکرد دیپلماتیک دعوت می نماید.

البته هر چه دامنه واکاوی رسانه های آمریکایی و نقطه نظرات کارشناسان و تحلیلگران درباره نوع مواجهه آمریکا با جمهوری اسلامی رصد می شود، دغدغه و نگرانی آنها بیشتر به چشم می آید و نمونه ها در این باره پرشمار است و از جمله می توان به تحلیل دو روز پیش شبکه سی ان ان اشاره کرد که به اوباما توصیه هشدارآمیزی می دهد؛ «مراقب باش گرفتار ایران نشوی».

اکنون به سؤال کلیدی و محور اصلی این یادداشت می رسیم و آن اینکه چرا رسانه ها و تحلیلگران و استراتژیست های آمریکایی، ایران را از بزرگترین چالش های پیش روی دولت اوباما طی 4 سال آینده می دانند؟ علت این نگرانی و هراس چیست؟

در این باره گفتنی هایی هست که به روشن شدن پاسخ کمک می کند؛

1- در کوتاه ترین و صریح ترین عبارت باید گفت؛ ایران الگویی بوده است که مواضع ضد آمریکایی را افزایش داده. این عبارت امروز با بروز و ظهور تحولات منطقه در بستر بیداری اسلامی یک «ادعا» نیست، گواه و شاهدی است که قابل انکار نمی باشد.

نه تنها به اذعان بسیاری از مراکز مطالعاتی و رسانه ای غربی و صهیونیستی سرمنشأ تحولات منطقه ناشی از الهام گیری از جمهوری اسلامی بوده است بلکه کماکان اتفاقات و جزئیات بیداری اسلامی طی دو سال گذشته حاکی از آن است که این الگوگیری به لایه های دیگری سرایت کرده است.

در آغاز پیدایش تحولات منطقه در بستر بیداری اسلامی از نشریه تایم تا جروزالم پست و هاآرتص و... اذعان کردند که صدای انقلاب اسلامی دیگری به گوش می رسد و اکنون پیامدهای این اتفاق بزرگ در حال نمایان و عیان شدن است. به عنوان نمونه اوباما حدود 500 روز پیش رجز خواند که بشار اسد باید از قدرت برود و سقوط دولت سوریه را نتیجه گرفت اما امروز آنچه که به وضوح قابل مشاهده است ایستادگی سوریه و شکست پروژه ای است که نقشه کشیده بود دمشق را از محور مقاومت جدا کند. در همین باره گزارش الشرق الاوسط قابل تأمل است که علت این ایستادگی را تشکیل ارتش دفاع ملی در سوریه ارزیابی می کند و بلافاصله نویسنده الشرق الاوسط می نویسد؛ «تشکیل ارتش دفاع ملی در سوریه الگوبرداری از نیروی مقاومت بسیج در ایران است».

این گزارش اذعان می کند که ارتش دفاع ملی- بسیجی های سوریه- نقش مهم و تأثیرگذاری در دفع و مبارزه با حملات تروریستی داشته است.

الشرق الاوسط که همواره مواضعی ضد ایرانی و ضد شیعی دارد نمی تواند این واقعیت را انکار کند که نیروی بسیج ابتکار جمهوری اسلامی بوده و تصریح می کند نیروی بسیج را برای اولین بار امام خمینی(ره) در نوامبر 1979 پایه ریزی کرده است. خب، مسئله پیچیده نیست؛ در معادله ای به نام سوریه، آمریکا هر چه می کند به ثمر نمی نشیند و یکی از علت های اصلی، الگوبرداری از ایستادگی و مقاومت ایران است.

2- الگوبرداری از ایران یک معنای روشن دارد و تصویری بدون پارازیت است برای اراده هایی که شعارشان و تابلویشان «لاشرقیه، لاغربیه؛ اسلامیه اسلامیه» است که بارها و به کرات در دو سال گذشته، انقلابیون بر آن پافشاری کردند.

این الگوبرداری یک چالش استراتژیک برای آمریکا است زیرا توطئه ها، ترفندها و پروژه های فریبکارانه کاخ سفید با این شرایط به فرجام نمی رسد.

ترجمان این واقعیت را می توان در تحلیل و گزارش اندیشکده صهیونیستی «اورشلیم برای امور عمومی» دید که به صراحت چند روز پیش می نویسد؛ «خاورمیانه در حال الگوبرداری از مدل انقلاب اسلامی ایران است.»

بنابراین چالشی که رسانه ها و تحلیلگران غربی از آن با عنوان اصلی ترین چالش آمریکا نام می برند، حضور موثر الگوی انقلاب اسلامی در عرصه تحولات منطقه و جهان است که قابلیت الگو بودن خود را هر روز و در بزنگاه های حساس و خطیر بیشتر ثابت می کند. این چالش به قدری برای آمریکایی ها ناگوار است که اندیشکده آمریکایی بروکینگز اخیرا به این موضوع اعتراف می کند که؛ «آمریکا دیگر نمی تواند شگفتی دیگری مانند انقلاب اسلامی ایران را تحمل کند.»

3- و بالاخره باید گفت در حالی جمهوری اسلامی به چالش اصلی سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده و پروژه های آمریکایی در منطقه را به واژگونی کشانده است که واشنگتن نتوانسته در مواجهه با ایران، گزینه مناسبی را اختیار کند و به تعبیر فارین پالیسی «ما نمی توانیم ایران را تحلیل کنیم» و این سردرگمی و استیصال باعث شده تا مراکز مطالعاتی و رسانه ای آمریکا به اوباما پیشنهاد دهند که در رویکردهایش نسبت به ایران تجدید نظر کند.

کافی است نقطه نظرات و اظهارات و تحلیل های چهره های برجسته و رسانه های مشهور آمریکایی طی ماه های اخیر مورد دقت و توجه قرار بگیرد تا به وضوح معلوم شود چالشی به نام ایران چه بر سر دولتمردان آمریکایی آورده است.

از قضا این روزها خود آمریکایی ها به اوباما که در دولت اول خود چند باری تکرار کرد؛ «همه گزینه ها روی میز است»! پاسخ کوبنده ای دادند، چامسکی و برژینسکی دو استراتژیست برجسته آمریکایی خط بطلانی بر ادعای اوباما کشیدند.

چامسکی چند روز پیش در ارزیابی گزینه احتمالی نظامی علیه ایران می گوید؛ «گزینه نظامی علیه ایران امکان پذیر نیست» و این در حالی است که چندی پیش، برژینسکی تندتر و بی محاباتر گفته بود؛ «آمریکا خر احمقی است اگر در موضوع حمله به ایران بخواهد اسرائیل را همراهی کند.»

گزینه «تحریم ها» هم که اوباما در دولت خود خیلی روی آن مانور داد و انواع و اقسام تحریم های ضد ایرانی را در قالب تحریم های هوشمند، فراگیر، فلج کننده و... وارد صحنه کرد به نتیجه مطلوب نرسید و آخر داستان را واشنگتن پست چند روز پیش حکایت کرد که دود این تحریم های ضدایرانی به چشم تحریم کنندگان رفته است و «نشنال اینترست» به اوباما توصیه می کند که تحریم ها علیه ایران را لغو کند و...

خب، با این وضعیت که توطئه ها و پروژه های آمریکایی در منطقه بر اثر مدل و الگوی انقلاب اسلامی به نتیجه نمی رسد، تهدید و تحریم و فشارها هم علیه ایران کارگر نمی افتد آیا اوباما می تواند این چالش را در دولت دوم خود رفع و رجوع کند؟ پاسخ منفی است چون پیامدهای مدلی به نام انقلاب اسلامی در مخیله کابوها نمی گنجد.


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر