یکی از شهروندان عبودین که توسط ایهاب رشید، رهبر مخالفان رژیم الفعیدها، تطمیع شده است؛ با بیان جملاتی علیه رژیم در میدان اصلی شهر خودسوزی میکند و زمینه تظاهرات گسترده مردمی، علیه رژیم را فراهم میسازد. اینجاست که جمال الفعید، در روزهای اول ریاست جمهوری خود با بحرانی مواجه میشود که باید به آن رسیدگی کند. بسام هم برای کمک به او از بازگشت زودهنگامش به آمریکا منصرف میشود. در این بین گزینههای همیشگی پیش روی جمال توسط عمویش طارق، فرمانده کل ارتش عبودین و برادرش بسام ارائه میشود که به ترتیب به سرکوب شدید و نظامی اعتراضات و دیگری به مذاکره و تعامل سازنده با مخالفان رژیم دلالت دارد.
بسام پس از تلاشهای مستمر برای اصلاح شیوه حکومت عبودین و سپس ناامیدیاش از امکان اصلاح حکومت، تصمیم به براندازی رژیم و کودتا علیه برادرش میگیرد. لذا در نظر دارد با کمک جان تاکر (سفیر آمریکا در عبودین) پس از موفقیت کودتا، در طی فرآیندی مشخص، تحت نظر آمریکا، انتخاباتی مسالمتآمیز برقرار کند. در این صورت مردم عبودین خودشان برای خودشان تصمیمگیری میکنند و بسام هم رسالت خود را به پایان رسانیده و میتواند همراه با خانوادهاش به آمریکا بازگردد. اما در لحظات آخر، جمال متوجه خیانتی که علیهش در جریان است میشود و مهرههای اصلی کودتا بجز برادرش را از بین میبرد و بر راس حکومت باقی میماند.
سازندگان سریال هوملند Gideon Raff اسرائیلی و Howard Gordon، قبل از ساخت فصل چهارم هوملند، سریال ۱۲ قسمتی Tyrant را برای شبکه FX (Fox extended) آمریکا تهیه کردند. سریالی که در آمریکا به طور متوسط ۱٫۵ میلیون بیننده داشت و نسبت به اثر قبلیشان با یک میلیون کاهشِ مخاطب مواجه شد. گوردون در Tyrant با توجه به مشکلات حقوقی و اعتراضات مردمی در فضای سایبر، این بار کشوری خیالی به نام عبودین را انتخاب کرد تا برای بیان گفتههایش با حواشی فرامتنی مواجه نشود. منتقدان، Tyrant را با سریال Kings محصول سال ۲۰۰۹ شبکه NBC مقایسه میکنند که با روایت وقایع امپراطوری خیالی گیلبو، نه تنها مخاطبان بیشتری را به خود اختصاص داده بود بلکه درام آن، چند سر و گردن از Tyrant جذابتر و پرکششتر بود.
پرچمهای کشورهای عربی از ۴ رنگ سبز، سفید، قرمز و مشکی تشکیل شدهاند. پرچمی که گوردون برای کشور عبودین در نظر گرفته است کلاژی از تمام پرچمهای عربیست تا بتواند هر آنچه در اثرش بیان میکند را به تمام کشورهای منطقه تعمیم دهد.
وقایع بیداری اسلامی که توسط جوامع غربی، بهار عربی خوانده میشود به شدت پایه حکومت همپیمانانِ دیکتاتورِ آمریکایی منطقه را سست کرده و این امر موجب افزایش تهدید علیه دست نشانده آنها، اسرائیل شده است. لذا ساخت سریال Tyrant چیزی بود که از رسانههای دروغ پرداز هالیوودی برای سرپوش بر بیداری اسلامی انتظار میرفت. ایجاد تقارن میان حکومتهای دیکتاتور و اعتراضات صورت گرفته علیه آنها خط اصلی این سریال است تا با القای المانهایی علیه تظاهرکنندگان و رهبری آنها سه نتیجه را به دست آورد:
۱- افکار عمومی آمریکا را برای دخالتهای گسترده در منطقه توجیه کند.
۲- تظاهرکنندگان را از ادامه اعتراضات باز دارد.
۳- و تسکینی برای دیکتاتوریهای همپیمانشان باشند.
معترضان عبودین به سه طیف تقسیم می شوند. طیف اول خانواده رشید است که خصومتی قدیمی بین آنها و الفعیدها وجود دارد و در پی انتقام و قدرت هستند. تطمیع فقیری برای خودسوزی و زمینه سازی اعتراضات، فرار از صحنههای درگیری و دیالوگهای ایهاب رشید، مخاطب را به این باور میرساند که در صورت قبض حکومت توسط رشیدها، دیکتاوری تندروی اسلامی بر کشور حاکم خواهد شد. طیف دوم به نمایندگی سمیرا، دختر فازی ندال (دوست صمیمی بسام) ارائه میشود. سمیرا که از خانوادهای تحصیل کرده است علیرغم مخالفتهای پدرش برای همکاری با ایهاب رشید، دل در گروی او دارد و صرفا از روی احساسات و به دور از منطق در تظاهرات شرکت میکند و جان خود را برای ایهاب به خطر میاندازد. طیف سوم هم مردم فقیری را تشکیل میدهند که با وجود نفرت از خانواده رشید، برای سر و سامان گرفتن اوضاع خانوادهشان، با دریافت مبلغی از آنها، در تظاهرات شرکت میکنند.
حکومتی که در Tyrant به تصویر کشیده میشود، یک رژیم دیکتاتوری فردیست که ارتش چه به صورت آشکار و چه پنهانی نقش بسزایی در بقای آن دارد. خصوصیت کاملا مشخص دیکتاتوری فردی در این است که منبع قدرت در شخص رهبر متمرکز است و اعمال قدرت بستگی دارد به نزدیک بودن به رهبر، دسترسی داشتن به او، اتکای به او و حمایت او۲٫ کاراکتر جمال الفعید نیز با چند خصیصه بیثباتی، ترسویی، عیاشی و وحشیگری، دیکاتور مورد نیاز سازندگان سریال است تا بتوانند سوار بر اسب ایجاد ترس علیه منطقه، هر چه سریعتر بتازند.
در طرف دیگر که خانواده رشید نشان داده شده است؛ با نمایش المانهای اسلامی در آنها، به عنوان مثال رعایت حجاب و موازین شرعی در روابط زن و مرد، سعی در تقارنسازی آنها با پیروان بیداری اسلامی دارد که در پی ایجاد جمهوری اسلامی به سر میبرند. مهمتر از همه کاراکتر شیخ رشید (پدر ایهاب رشید) ، رهبر معنوی معترضان است که با شخصیتی کاریزماتیک حتی به گفته جان تاکر در مورد وی "شخصیت خیلی خاصی داره” در قسمت ششم، مورد اقبال عمومی قرار گرفته است و ابا به تن و با چهرهای نورانی، رهبران معنوی و متدین این دست انقلابها را یادآور میشود.
قدرت به معنای "توانایی تحمیل اراده خود بر دیگری”، یکی از مهمترین رویکردها برای نگاه به انقلابهای منطقهای را برای مترصدان این وقایع فراهم میسازد. نکته حائز اهمیت در عبارت مذکور، منشا ایجاد تواناییای است که نهایتا به قدرت میانجامد. در مطالعات استراتژیک چهار میدان تولید قدرت برشمرده میشود که عبارتند از: احتیاج، ضعف، قوت و اراده. به عنوان مثال احتیاج به خوراک، پوشاک، عشق، مقام و… میتواند برای پدیده نیازمند، ایجاد قدرت کند تا نیازهای خود را پاسخ دهد. در سوی دیگر قوت اقتصادی، نظامی و… زمینهساز تولید قدرت است تا آن پدیده قوی بتواند اراده خود را بر دیگری تحمیل کند. رهبرانی همچون نلسون ماندلا نیز از ضعف خود، دست به تولید قدرت میزنند و اراده خود و مردمی را جاری و ساری میکنند. دست آخر نیز میدان تولید قدرت، به دور از سه حوزه دیگر که منتشا از رفع یا عدمِ رفع نیاز است؛ به اراده پدیده قدرتمند بستگی دارد. در اینجا اگر نیازی مرتفع شود، یا ضعف و قدرتی از میان برود؛ تولید قدرتِ معطوف به اراده ادامه میپذیرد. میدان تولید قدرت راهپیماییهای گسترده ۲۲ بهمن، اراده مردم است که برگرفته از نگاهی فطری و ایدئولوژیک، توانایی تحمیل ارادهشان بر رژیمهای مستکبر و ظالم را تولید میکند.
میدان تولید قدرت برای تظاهرات، اعتراضات و راهپیماییها در کشورهای اروپایی و آمریکایی، احتیاج آن مردم است که آنها را برای تحمیل ارادهشان بر یک درصدِ کاپیتالیستِ جامعهشان، به بهانههای مختلف، از نقد رژیم آپارتاید گرفته تا مشکلات اقتصادی، روانه خیابانها میکند. نگاه سازندگان Tyrant نیز در نسبت با بیداری اسلامی و برگرفته از آنچه در جامعهشان رخ میدهد، فراتر از این جنبه مادی نرفته و اعتراضات مردمی فیلم را که در سه طیف (نیاز به غذا، عشق و مقام) ذکر شده آمد؛ در همین حوزه نشان میدهد. اما میدان تولید قدرتِ خارجیِ وزارت خارجه آمریکا و سفیر آنها در عبودین، قوت است که سعی در تحمیل اراده امپریالیستی بر مردم آن کشور خیالی دارد. نکتهای که برای گوردون و دیگر سازندگان این اثر غیر قابل درک است؛ میدان تولید قدرت اراده میباشد که مردم بیدار کشورهای منطقه را برای زدودن دیکتاتوری، ظلم و فساد دارای توانایی برای تحمیل اراده خود بر حکومت و دستهای بیگانگان کرده است.
الفعیدها و رشیدها به مثابه دو لبه گازانبری هستند که مردم عبودین را تحت فشار قرار دادهاند. آنها در فقر به سر میبرند و بازیچه رژیم دیکتاتور و مخالفان تندروی قدرتطلب قرار گرفتهاند. در این بین است که الفعیدِ دموکراتیزه آمریکایی شده به کشور برمیگردد؛ گویی روح دموکراسی (دروغین!) آمریکایی در او حلول کرده و با کمک آمریکا قصد در نجات مردم کشورش دارد.
جملاتی که در بالا آمد، تمام دروغهای تکراری و لُوس آمریکاست که به بهانه سرقت منابع گرانبهای منطقه، گسترش مستعمرات و افزایش امنیت اسرائیل، دست به اقدامات گوناگون نظیر لشکرکشیهای نظامی و دخالتهای بی حد و حصر در مناسبات منطقه میزند. دروغهایی که گوردون سعی در باورسازی آن برای مخاطبانش دارد. اما نسخهای که او برای مخاطبان پیچیده خودآموزی تصویریست که روند دموکراتیزیشن (حقنه دموکراسی آمریکایی به مردم یک کشور) را آموزش میدهد. خودآموزی که حتما یک سوی آن باید آمریکا قرار داشته باشد.
به طور نامحسوس و با رویکردی خیرخواهانه، اداره غیرمستقیم حکومت را در دست بگیرید.بسام که سالها در آمریکا زندگی کرده و چهار متغیر اصلیِ لیبرالیسم، آزادی بیان، حقوق بشر و جامعه مدنی در او نهادینه شده با فضای دیکتاتوری عبودین مواجه میشود و سعی در اصلاح امور دارد. وی قصد در تغییر رویه حکومتداری از طریق مذاکره با گروه مخالف را دارد تا بتواند انتخابات رسمی برگزار کند. بسام با ارسال ویدیوی منتشر شده از قتل معمر قذافی در جریان تظاهرات لیبی برای جمال، وی را تهدید و مجاب به پیروی از رهنمودهایش میکند. بسام به گفتگوهای محرمانه با رشیدها و جمال مینشیند و نهایتا آنها را راضی میکند تا بجای اعمال خشونت علیه یکدیگر و به بازی گرفتن جان مردم، پای میز مذاکره بنشینند. اما با گذشت زمان و مواجهه با رفتارهای وحشیانه دو طرف، بخصوص برادرش، از امکان اصلاح حکومت ناامید میشود و راه دیگری را در پیش میگیرد.
۱- شکاف میان ارتش را بیابید و با همراه کردن مخالفان و کنار گذاشتن موافقان نظامیِ ارتش، کودتای نظامی کنید.
۲- رسانه را فراموش نکنید؛ رسانه نقش بسزایی در همراه کردن موافقانتان دارد.
۳- در مورد هزینه کودتا نگرانی نداشته باشید؛ آمریکا در براندازی رژیم، حمایتتان میکند.
بسام پس از ناامیدیاش در رابطه با اصلاح حکومت با مشورتی از جان تاکر، زمینه ایجاد کودتا را فراهم میکند. او، تاکر، نماینده وزارت خارجه آمریکا و مشاور ارشد ریاست جمهوری عبودین، در ملاقاتی سری در مورد براندازی رژیم صحبت میکنند. در این مذاکرات سه متغیر اصلی برای براندازی تحت عنوان M&M’s معرفی میشود که به ترتیب بیانگر ارتش (Military)، رسانه (Media) و پول (Money) میباشد. عبارت M&M’s در تئوریهای براندازی جایی ندارد بلکه ایهامی هنریست از این بابت که M&M’s مارک شکلاتی آمریکاییست که در خلال جنگ داخلی اسپانیا در دهه ۱۹۳۰ میان ارتشیان رایج شده و آسانی براندازی رژیمها توسط آمریکا را به ذهن متبادر میکند.
آنها برای ارتش از شکاف میان جنرال طارق و معاونش استفاده میکنند و با ساخت پاپوشی علیه وی او را خائن جلوه میدهند و رهبری ارتش به عهده همپیمان آنها معاون طارق، میافتد. M بعدی توسط حکیم، صاحب بزرگترین شبکه ماهوارهای و داخلی کشور، پدر نصرت که توسط خانواده الفعیدها مورد آزار قرار گرفته است، تامین میشود. اما پول نکتهایست که یک بار در قسمت هشت به حکیم و بار دیگر در قسمت دهم به آمریکا سپرده میشود.
وقتی خیانت طارق به جمال قبولانده میشود؛ او همه فرماندهان موافق طارق را در پرواز هوایی از بین میبرد و مناسبات را برای آمریکا دچار تغییر میکند. آنها با توجه به عدم حضور نظامیان رادیکال، هزینه کودتا و سپس انتخابات را بیشتر از انتخابات دروغین جمال میدانند. چیزی که مد نظر آمریکاست عدم حکومت اسلامگرایان است تا بتواند همچنان سفیر خود را در راس امور کشور قرار دهد. اما بسام که به گفته نماینده وزارت خارجه، یا فردی قدرتطلب است یا زیادی ایدهآلیست، آنها را تهدید به افشای دخالتهای آمریکا در عبودین توسط رسانههایی همچون نیویورک تایمز میکند و دوباره آمریکا را با خود همراه میسازد. در آخر، جمال از مستی فرمانده ارتش جدیدش استفاده میکند و به کودتای در حال وقوع پی میبرد. او حکیم، مشاور ارشد و معاون پیشین طارق را اعدام میکند ولی هنوز تصمیمی در مورد برادرش بسام نگرفته است که فصل اول به پایان میرسد.
اشرف برهوم، بازیگر سرشناس سینمای اسرائیل و موران آتیاس، بازیگران نقشهای جمال (ریاست جمهوری عبودین) و همسرش لیلا تنها بازیگران اصلی اسرائیلی Tyrant هستند که توجه به حضور آنها در این دو نقشِ اصلی میتواند بیانگر نگاه سازندگان آن به رژیم صهیونیستی باشد که غالب توجه مسئولین کشورشان را به خود جلب کرده و هزینههای هنگفتی از مالیاتهای دریافتی از مردم آمریکا به آنها اختصاص پیدا میکند. لیلا و جمال بر خلاف خانوادههای عربی که دارای فرزندان زیادی هستند؛ فقط یک فرزند پسر دارند و بر خلاف بسیاری از عرب زبانان، حتی به طور ظاهری نیز از اسلام پیروی نمیکنند. جمال رفتاری وحشیانه دارد و بدون حضور نماینده آمریکا، جلسهای را برگزار نمیکند و همیشه به دنبال جلب رضایت آمریکاست.
تمام این موارد در کنار المانهای دیگر میتواند دربردارنده نگاه گوردون به رژیم صهیونیستی باشد که فریادی پنهان علیه سیاستهای دولت آمریکا و حمایتش از حکومت دیکتاتور و به ظاهر تنها دموکراسی منطقه (!) را در لایههای زیرین Tyrant زده است.
مشرق