نام این مرد "راسکو آربوکل” (Roscoe Arbuckle) مشهور به "فتی” (Fatty) بود. شاهدان عینی گزارش کردند که وقتی به در سوییت رسیدند، فتی را به شدت مست با لباسهای پاره و یک کلاه زنانه روی سرش یافتند.
قتل یک نوستاره به نام "ویرجینا راپی” که از مهمانان آن جشن بود، این کمدین را که به باور بسیاری حتی از "چارلی چاپلین” موفقتر بود با رسوایی بزرگی مواجه کرد؛ البته دادگاه برای جلوگیری از بیاعتباری وی، او را تبرئه کرد. خود فتی برای لاپوشانی کردن آثار جرم خود، یکی از کارمندان سردخانه را با چاقو زخمی کرده بود که بتواند ضربات ناشی از تجاوز در اندام مقتول را از بین ببرد.
هنوز چیزی از این شوک افکار عمومی نگذشته بود که به نوشته اشپیگل، حداقل هر ماه یک رسوایی جنسی تازه سرتیتر خبرهای رسانهای هالیوود را به خود اختصاص میداد و اعتماد طرفداران این صنعت را روز به روز کمتر میکرد. ولی در سوی دیگر این بیاعتمادی، زنان و مردانی قرار داشتند که موفق میشدند در فیلمهای هالیوودی نقش بازی کنند، سپس ویلاهای مجلل، قصرهای ساخته شده از طلای خالص و اتاق خوابهایی از سنگهای مرمر سیاه و سفید، فواره در نهارخوری و… در انتظار آنها بود.
ده هزار نفر از کسانی که در سطوح بالای خانواده هالیوود قرار داشتند، در اواسط قرن ۱۹ حریصانه برای افزایش شهرت خود میکوشیدند. تودههای عوام در طلب تماشای هر چه بیشتر فیلمها در سینما باعث سرریز شدن دلارهای هنگفت و قراردادهای نجومی به جیب این بازیگران میشدند.
در گردهماییهای هالیوودیها علیرغم ممنوعیت نوشیدن مشروبات الکلی، انواع این مشروبات فوران میکرد. مصرف دخانیات نیز همانند یک راز برملاشده، چه در فیلمها و چه در زندگی واقعی هنرپیشگان جای خود را باز کرد.در سال ۱۹۱۶ "داگلاس فیربنکس” (Douglas Fairbanks) نقش یک کاراگاه را در فیلم "اسرار ماهیهای پرنده” (The Mystery Of The Leaping Fish) بازی کرد. در این فیلم نه تنها یک ظرف با برچسب کوکائین روی میز این پلیس قرار داشت، بلکه او هر چند دقیقه یک بار سرنگی را در بازوی خود تزریق میکرد تا اینکه آخرین بار اعتیاد او را به ورطه مرگ کشاند.
اشپیگل، در گزارشی به بررسی آمال و آرزوی هالیوودیها در گذشته و حال پرداخته و مینویسد: مواد مخدر، شهوت، شهرت، ثروت ناگهانی و بسیار زیاد، مؤلفههایی بود که جهان رؤیایی ستارگان هالیوود را میساخت. "ویلیام راندولف هرست” (William Randolph Hearst) کسی بود که اگرچه هیچ ربطی به حیطه فیلم و فیلمسازی نداشت، اما در این معرکه بیگناه نبود. قدرتمندترین ناشر همدورۀ وی، همه خبرنگاران خود را موظف کرده بود که تا آنجا که میتوانند رخدادهای تازه را به نحوی شوکهکننده مخابره کنند تا مخاطبان سرگرم شوند. حوزۀ فیلم و هالیوود، بهترین عرصه برای شعلهورکردن احساسات تودهها بود.
خبرنگاران، همواره در حال گزارش دادن فراز و نشیبهای زندگی شخصی ستارگان هالیوود بودند. در مقابل، کارفرمایان و صاحبان صنعت فیلم هالیوود مبالغ هنگفتی را صرف لاپوشانی کردن رسواییها و سوءرفتارهای این ستارگان میکردند؛ بنابراین همواره نوعی نبرد دائمی میان این دو گروه بر سر اینکه زندگی واقعی هالیوودیها علنی بشود یا نشود، وجود داشت.
گذشتۀ نه چندان دورِ هالیوود را میتوان به آشفتهبازاری تشبیه کرد که از دل روزنامهها، گزارشات پلیس جنایی، شاهدان عینی و پروندههای دادگاهها تضادهایی از حقایق پوشیده و اتهامات ناگفته در داستانهای وحشتناک نمایان میشود.مثلاً در ماجرای ” توماس اولیو” (Olive Thomas) نشریه سینمایی هرست مرگ مشکوک وی را این طور بازتاب داد که زیباترین زن هالیوود، در ماه عسل به دلیل نوشیدن داروی اشتباهی همسرش جان خود را از دست داد. ولی دیری نگذشت که واقعیت خودکشی وی فاش شد و حدس و گمانها مانند بمب در تمام خبرها صدا کرد:
جسد برهنه بازیگر جوان در سال ۱۹۲۰ در یکی از هتلهای پاریس در حالی که داروی خودکشی را در دست داشت پیدا شده بود. همسر اولیو از ستارگان هالیوود، مبتلا به بیماری روانی و شدیداً معتاد به هروئین بود. شواهد حاکیست زن جوان از آزار و اذیت ناشی از اعتیاد همسرش به ستوه آمده و مرگ داوطلبانه را انتخاب کرده بود. همسر اولیو ۱۳ سال بعد در همان هتل شهر پاریس در شرایطی رقتبار جان باخت.خودکشی اولیو حیثیت هالیوود را بیش از پیش خدشهدار کرد. "کاردینال جورج ماندلاین” اسقف شهر شیکاگوی آمریکا نامه سرگشادهای نوشت که عنوان آن این بود "خطرات هالیوود: هشدار به تمامی دختران جوان”.
در سالهای بعد اعتبار بسیاری از ستارگان جوان هالیوود از هم پاشید. از جمله "باربارا لامار” (Barbara La Marr) که در این عرصه به "دختر بسیار زیبا” مشهور بود، پس از سالها اعتیاد به هروئین بر اثر بیماری سل و التهابات ریوی در ۲۶ سالگی درگذشت. یا "آلما روبنس” (Alma Rubens) که اتفاقاً در یک کمدی با موضوع کوکائین درخشید و شهرت یافت، در ۳۳ سالگی بر اثر مصرف زیاد این ماده مخدر جان خود را از دست داد.
اشپیگل، تعداد دختران جوانی را که با هزاران امید و آرزوی شهرت به هالیوود پاگذاشتند و ناکام ماندند را بیشمار توصیف میکند: دختران بیشماری متوهّمانه رفتند تا بر کالسکه آرزوهایشان سوار شوند اما زیر چرخدندههای آن له شدند.شرکتهای فیلمسازی در دهههای بعدی برای نجات اعتبار هالیوود تصمیم گرفتند در سناریوهایشان اصول اخلاقی را بگنجانند و این در حالی بود که همچنان برای بستن دهان خبرنگاران و رسانهها از انعکاس دادن رسوایی ستارگان، مجبور بودند رشوههای هنگفتی بپردازند. حلقههای زنجیره رسوایی کماکان ادامه داشت.
اخلاقمداران و متصدیان امور فرهنگی آمریکا خواستار برخورد شدید با هنرپیشگانی شدند که بیبندوباری و افراط در مسائل غیراخلاقی را ترویج میکنند. هالیوود در واکنش به این موج اعتراضی، مارس ۱۹۲۲ "ویلیام هریسون هیز” (William Harrison Hays) سیاستمدار محافظهکار آمریکایی را به بالاترین سمت ناظر بر امور اخلاقی در انجمن سینمایی آمریکا (MPAA) گماشت. وی در زمان مسئولیتش یک لیست سیاه ۱۱۷ نفره از کسانی تهیه کرد که عیاشی و فساد بیحد و اندازه آنها ریسک بزرگی برای اعتبار و اخلاق صنعت فیلم محسوب میشد.
اولین نفر در این لیست "والاس راید” (William Wallace Reid) قهرمان بیپروای مشهورترین فیلمهای زمان خود ("What’s Your Hurry”، "The Roaring Road” و "Double Speed”) و در عین حال بهترین مثال برای این واقعیت بود که هالیوود چگونه فرزندان خود را میبلعد.
راید در سال ۱۹۱۹ در یک سانحه قطار به شدت مجروح شد و فیلمسازان به جای دادن مرخصی استراحت به وی، او را معتاد به مخدر مرفین کردند. او رفته رفته شهرت و محبوبیت خود را از دست داد تا اینکه سه سال بعد به دلیل ضعف ناشی از اعتیاد، با یک سرماخوردگی ساده جان خود را از دست داد. البته این بار هم شایعات فراوانی در پی این مرگ شنیده شد:
او به هنگام مرگ تنها ۳۲ سال داشت و طی ۱۲ سال حضور در هالیوود توانسته بود در بیش از ۲۰۰ فیلم سینمایی نقشآفرینی کند. لذا بسیار احتمال میرود که ناظر اخلاقی هالیوود وی را در سلول خالی یک آسایشگاه حبس کرده و راید در تنهایی فزایندهاش عقل خود را از دست داده و بعد از چند سال مرده باشد.
بزرگترین و پردرآمدترین ستاره هالیوود در آغاز قرن ۲۰ همان فتی بود که ماجرای رسوایی وی در ابتدای گزارش مطرح شد؛ نتیجۀ رسوایی وحشتناک "فتی” چه بود؟علیرغم شهادت شاهدانی که نسبت به مرگ دلخراش ویرجینیا سوگند یاد کرده و باعث شدند فتی مجرم شناخته شود، وی به دلیل عدم وجود اسناد کافی در پرونده آزاد شد. از آن پس فتی از دید تمام طرفداران سینما نماد هرزگی شد و تنها کسی که او را هنوز قبول داشت مربیاش بود.هواداران کمدیها و فیلمهای سینمایی، بارها و بارها به هنگام پخش تصاویر فتی تخممرغ فاسد یا بطریهای خالی را پرتاب میکردند و حتی یک بار گروهی از فعالان حقوق زنان، پرده سینمایی را که کمدی فتی از آن در حال پخش بود پاره کردند.
البته باز هم رئیس کمپانی پارامون، با این توجیه که "فتی دیگر برای مخاطب خندهدار نیست” او را از صحنه کنار زد، نه به دلیل جرمی که مرتکب شده بود! او همواره به همراه "چارلی چاپلین” یکی از موفقترین کمدینهای هالیوود به شمار میرفت که چنانچه میدانیم کارنامه شغلی و زندگی چارلی چاپلین هم از رسوایی اخلاقی در امان نمانده است.
هالیوود علیرغم ظاهر پر زرق و برق کنونی، طی سالها متأثر از رسواییهای اخلاقی- جنسی از درون پوک و پوچ شده است. اعتیاد هنرپیشگان و پشتپردههای پلیسی و قضایی آنها نشاندهنده آن است که صنعت فیلمسازی آمریکا همچنان در تلاش برای پوشاندن نقاط سیاه در زندگی بازیگرانی است که علاوه بر فساد اخلاقی، در اعتیاد به الکل، هروئین، کوکائین و مرفین گرفتارند.
باشگاه خبرنگاران