مدیریت جهادی، کار جهادگونه، جهاد فرهنگی، جهاد اقتصادی، مدیریت انقلابی، مدیریت اسلامی و دیگر عنوانهایی که بارها توسط امام خمینی و مقام معظم رهبری مورد تأکید قرار گرفتهاند، همگی به دنبال هدف مشترکی می باشند و آن اعتلای نظام جمهوری اسلامی و اثبات کارائی بالای نگاه الهی در حکومت می باشد. هدفی که هم زمان می تواند سعادت دنیا و آخرت مردم را نیز تأمین کند.
اینکه چرا مقام معظم رهبری امسال بار دیگر از واژه «مدیریت
جهادی» استفاده کردند، دلایل مختلفی دارد که از آن جمله می توان به شرایط
کشور و نیاز مبرم به سرعت بخشیدن به فعالیتها و تلاشها اشاره داشت.
در
خصوص مدیریت جهادی و شاخصه ها و لازمه های آن مطالب زیادی به نگارش درآمده
است که نگاهی گذرا به آنها نشان می دهد که اکثر این مقالات به بیان و شرح
لازمه های رفتاری مدیر جهادی پرداخته اند.
از جمله این ویژگیها می توان موارد زیر را در دو دسته جداگانه، تیتروار نام برد:
الف) ویژگیهای یکسان بین مدیریت جهادی و مدیریت مدرن
نگاه
صرفهجویانه در اجرای پروژه ها، وجدان کاری بالا، قابل اعتماد بودن مدیران
مافوق، تعامل و ارتباطات موثر مدیران مافوق، اعتقاد مدیران مافوق به مشورت
و تبادل نظر، وجود جو دوستانه در محیط کار، همکاری در انجام کارها با
یکدیگر، حمایت سرپرستان از طرف زیردستان، پرهیز از برخورد و تنش با یکدیگر،
پارادایم شکنی، تغییرپذیری در روش ها در عین ثبات هدف، خطر پذیری و ریسک
پذیری بالا، چابک سازی مدیریتی و سرعت عمل بالا، توجه به سرمایه اجتماعی،
همکاری و تعاون، مشارکت، نظم پذیری بالا، برنامهریزی، قانون گرایی و ...
همانطور
که در بالا مشاهده شد، ویژگیهای بیان شده، همگی جزء ویژگیهای مورد تأکید
در مدیریتهای مدرن نیز می باشد و از اینرو این سوال برای مخاطب ایجاد
میشودکه تفاوت مدیریت جهادی با مدیریت مدرن چیست؟ لذا در ادامه به بیان
برخی ویژگیهای خاص مدیریت جهادی پرداخته اند، که از جمله آنها می توان
موارد زیر را بیان کرد:
ویژگیهای رفتاری خاص مدیر جهادی
ایمان
به خدا و رسول و ائمه، توکل به خدا، باور راسخ به قدرت لایتنازل الهی و
امدادهای الهی، غلبهی انگیزه های معنوی برانگیزه های مادی، کار خستگی
ناپذیر و نامحدود در مقابل نگاه اداری به کار، وظیفهگرایی در مقابل
نتیجهگرایی، نگاه آرمانی به اهداف، توجه به اصل آخرتگرایی و اصل عدم
تقدم بر خدا و رسول خدا و ...
بنابراین همانگونه که
مشاهده می شود، مدیریت جهادی علاوه بر ویژگیهای مدیریت مدرن، شاخصه های
دیگری را نیز لحاظ می کند. در این سطور سعی می کنیم به تبیین چگونگی
اثرگذاری این شاخصه ها بر کل ارکان مدیریت و تفوق مدیریت جهادی بر مدیریت
مدرن بپردازیم.
از
برکات تحریم، احیاء اندیشه مدیریت جهادی است، و امید است که این اندیشه هر
روز پربارتر شده و روحیه جهادی را به مردم و مدیران ما بازگرداند.
واژه
جهاد، یکی از واژه های مقدسی است که از ادبیات اسلامی برآمده؛ بنابراین
همانگونه که در مقدمه نیز مطرح شد، مدیریت جهادی رابطه ای نزدیک با مفهوم
مدیریت اسلامی دارد. در این نوع مدیریت، ویژگیهای خاصی که برای آن مطرح شده
است، دارای سلسله مراتب اهمیتی می باشد و این سلسله مراتب منجر به متصل
شدن معنادار این ویژگیها به یکدیگر شده و در نهایت شاکله ای را فراهم می
کنم که در آن، ویژگی های عمومی مدیریت به نحوی خطدهی می شوند که تفوق
مدیریت جهادی را بر مدیریت مدرن نمایان میسازد.
ایمان: اولین رکن مدیر جهادی
اولین
و مهمترین رکن اساسی مدیر جهادی، ایمان راستین است (ایمان به خدا، ایمان
به آخرت، ایمان به غیب، ایمان به انبیا، ایمان به ائمه اطهار، ایمان به
آیات الهی، ایمان به ملائکه و ایمان به کتاب) در راستای این ایمان راستین
است که افقهای دید شخص عوض شده، فراتر از عوالم و عوامل مادی را پذیرفته و
خداوند را به عنوان قدرت لایتنازل الهی می پذیرد، اهداف خود و سازمان را
بر این مبنا شکل می دهد و از نگاه مادیگرایانه و تک بعدی مدیران مدرن خارج
می شود و دستورات و فرامین دینی که توسط قرآن و پیامبر و ائمه ارائه شده
را، سرلوحه کار خود قرار می دهد.
ایمان
راستین، رکن اول و پایه ساختار مدیریت جهادی می باشد که هر گونه تزلزلی در
آن، منجر به عدم شکلگیری ارکان دیگر مدیریت جهادی شده و آن را نسخ و
تبدیل به یک ساختار ظاهری و دروغینی می کند که در عمل نه تنها نسبت به
مدیریت مدرن برتری ندارد بلکه به دلیل نفاق درونی به مراتب بدتر عمل کرده و
موجب ناامیدی دینمداران نیز می شود.
همچنانکه
حضرت علی(ع) می فرمایند: فساد و زشتی درونی موجب تزلزلِ برادریها،
محبتها، همکاریها و ازخودگذشتگیها می شود. (خطبه 196)
دومین رکن: وظیفهگرایی در مقابل نتیجهگرایی صرف
در
این مرحله، دومین رکن اساسی مدیر جهادی که همانا وظیفهگرایی (در مقابل
نتیجهگرایی صرف) است معنی پیدا می کند. بر خلاف دنیای کنونی که ریشه در
پلورالیسم معرفتی داشته و به خاطر عدم در اختیار داشتن ملاک حق و باطل،
اساساً هیچ ارزشی مطلق نیست، اسلام ارزشهای ثابتی برای فرد و سازمان لحاظ
می کند که مجموعه وظایفی را برای مدیر جهادی به همراه میآورد. این به معنی
عدم توجه به نتیجهگرایی نمی باشد؛ بلکه به معنی اولویت وظیفه بر نتیجه
است. اساساً نگاه به نتیجه نیز خود به نوعی منتج از وظیفه ای است که بر
عهده مدیر جهادی می باشد تا با بهترین استفاده از منابع سازمان بهترین
نتیجه ها را به دست آورد. بنابراین در برخی مواقع توجه به نتیجه، خود،
وظیفه را مشخص می کند؛ ولی به شرطی که بر خلاف دیگر وظایف مدیر نباشد. برای
روشن شدن مساله یک مثال سازمانی مطرح می کنیم:
کارخانهای
را لحاظ کنید که در آخر ماه باید حقوق کارگران خود را پرداخت کند، از طرفی
دیگر می داند که به خاطر گران شدن بنزین، به زودی مواد اولیهی مورد نیازش
گران می شود؛ در اینجا چنانچه مدیر بخواهد بر اساس نتیجه گرایی صرف و
کوتاه مدت نگاه کند، بهتر آن است که حقوق کارگران را یک ماه دیرتر پرداخت
کرده و در عوض مواد اولیه خود را تهیه کند تا سود کلانی ببرد؛ ولی اگر مدیر
بخواهد بر اساس وظیفه گرایی عمل کند، میداند که این پول برای کارخانه
نبوده و در واقع مالکیت آن برای کارگران است. در این شرایط اساساً مدیر به
هیچ قیمتی حق ندارد بدون اجازه کارگران، این مبلغ را سرمایه گذاری کند؛
بنابراین او حقوق کارگران را پرداخت میکند هرچند به خاطر این کار، کارخانه
ضرر کند.
البته ناگفته نماند
که تجربیات مدیریتی، خود ثابت کرده است که در مجموع رویکرد دوم، به خاطر
اهمیت به کارگران و ایجاد رضایت شغلی بالاتر، در بلند مدت منجر به نتایج
بهتری برای سازمان و کارخانه ها نیز شده است. لکن نکته اساسی این جاست که
حتی چنانچه به نتایج ضعیفتری نیز منجر شود، مدیر جهادی وظیفه دارد که حقوق
افراد را به موقع بپردازد؛ چراکه وی به وظیفه الهی خود عمل میکند و به
این آیه شریفه ایمان دارد که «الَّذِینَ ءَامَنُوا إِن تَنصرُوا اللَّهَ یَنصرْکُمْ وَ یُثَبِّت أَقْدَامَکمْ» (آیه 7، سوره مبارکه محمد)
یا
شرایطی را لحاظ کنید که مدیر می تواند با پرداخت رشوه در یک مزایده پیروز
شود و سود زیادی را برای سازمان و کارمندانش ایجاد کند؛ ولی وظیفه اخلاقیِ
وی مانع از این کار می شود چون او در قبال جامعه موظف به رعایت قانون و
اخلاق می باشد.
چگونه نتیجه می تواند وظیفه را مشخص کند؟
مدیر
سازمان می تواند سرمایهی سازمان را بر اساس چهارچوبهای قانونی و اخلاقی
در 5 موقعیت سرمایهگذاری کند، در اینجا چنانچه هر 5 موقعیت از شرایط مختلف
از جمله منافع فردی و سازمانی و عمومی یکسان باشد، او موظف است که بر اساس
پیش بینی بهترین نتیجه ها، محل سرمایهگذاری خود را مشخص کند و حق ندارد
که در این زمینه اهمالکاری کند.
بنابراین
مدیر جهادی در اولویت اول، موظف است که وظایف و دستورات دینی را که شامل
اجرای واجبات و دوری از محرمات است، رعایت کند و در گام دوم در محدودهی به
اصطلاح منطقه الفراق، یعنی در محدوده ای که اسلام حدود خاصی را تبیین
نکرده است با توجه به دیگر اصول اسلامی و همچنین حصول نتیجه، تصمیمگیری
کند.
بر
خلاف دنیای کنونی که ریشه در پلورالیسم معرفتی داشته و به خاطر عدم در
اختیار داشتن ملاک حق و باطل، اساساً هیچ ارزشی مطلق نیست، اسلام ارزشهای
ثابتی برای فرد و سازمان لحاظ می کند که مجموعه وظایفی را برای مدیر جهادی
به همراه می آورد.
اخلاص در نیت و عمل، رکن سوم مدیر جهادی
از
جمله مهم ترین شاخصهای روحیه مدیر جهادی اخلاص در نیت و عمل است. اخلاص
است که روح عمل را شکل می دهد و عالم معنا را متأثر ساخته منجر به آن می
شود که همچون اکسیری معجزه آسا کالبد مادی عمل را زنده کند و اثر بخش شود.
از اینرو در اسلام پیوسته تأکید شده است که افراد در انجام وظایف خود شریکی
را برای خداوند قائل نشوند و خالصانه به وظایف خود عمل کنند.
لازمه رسیدن به مقام اخلاص، خود سازی فردی است که از اولین اهداف تمامی پیامبران و ائمه بوده است.
در
خصوص اهمیت مسأله و رابطه آن با فعالیتهای جهادی و مدیریت جهادی، حضرت
امام (ره) در دیدار با کارکنان بخش خبر جهاد سازندگی صدا وسیما درتاریخ
2/10/58 اینگونه می فرمایند: «کشور ما و ملت ما به سازندگی احتیاج دارد و
سازندگی روحی بر همه سازندگیها مقدم است. جهاد سازندگی باید از خود افراد
شروع شود [افراد باید خودشان را] بسازند و با شیطان باطنی جهاد کنند که این
جهاد منشأ همه جهادهایی است که بعد واقع می شود، انسان تا خود را نسازد
نمی تواند دیگران را بسازد و تا دیگران ساخته نشوند کشور ساخته نمی شود.
جهاد نفس؛ جهاد اکبر است برای اینکه اگر بخواهید همه جهاد ها نتیجه داشته
باشد موکول به این است که در جهاد نفس پیروز باشد. همه فسادهایی که در
عالم واقع می شود برای این است که جهاد اکبر واقع نشده است».
توکل، رکن چهارم مدیر جهادی
حال
که مدیر جهادی بر اساس وظیفهای که داشته است تصمیمگیری کرده و نیت خود
را برای خداوند خالص گردانیده است، در این راه ممکن است که با بیمهریها و
پرخاشگریهای برخی افراد ذینفع مواجه شود، لکن مدیر جهادی همواره قدرت
الهی را در نظر دارد و با توکل به خداوند مسیر خود را ادامه می دهد. خداوند
بارها بر اصل توکل تاکید کرده و حتی به پیامبر(ص) سفارش کرده که در هنگام
عزم بر انجام کاری اصل توکل را فراموش نکند؛ زیرا این خداوند است که برای
اسباب، آثار قرار میدهد و مشیت اوست که تاثیرات را رقم میزند. (آل عمران،
آیه 159)
آسیبهای سوء برداشت از توکل
متأسفانه
عدم شناخت درست از امر توکل منجر به آسیبهایی شده است که بیشترین آن،
کمکاری و اهمالکاری افراد است. به نحوی که در بسیاری از موارد افراد بدون
اینکه به طور کامل به وظایف خود عمل کنند، به اصطلاح خود با توکل پیش
رفتهاند و نتایج زیانباری برای کشور به بار آوردهاند، مدیری که وظیفه
داشته است که برای سرمایهگذاری خود تمام جوانب را لحاظ کرده و با افراد
خبره این زمینه مشورت کند (و شاور هم فی الامر، آیه 159سوره مبارکه آل
عمران) ، بدون این که زحمتی به خود بدهد، تصمیمی نسنجیده گرفته و پس از آن
امور را به خدا واگذار می کند. و متأسفانه پس از شکست هم به جای اینکه توبه
کند، آن را قضای الهی می خواند.
یکی
از آیاتی که توکل بر آن استوار است آیه شریفه 286 سوره مبارکه بقره می
باشد که میفرماید «لایکلف الله نفس الا وسعها» و خداوند بیشتر از وسع
انسانها از آنها انتظار ندارد، و آیه دیگر آیه 39 سوره نجم است که
میفرماید «و ان لیس للانسان الاّ ما سعی» و چنانچه مدیر بر اساس وسعش و
توانش به وظیفه خود عمل کند، آنگاه است که مشمول این دو آیه نورانی قرآن می
شود که «ان الله یدافع عن الذین آمنوا» (38 سوره مبارکه حج) و «وَمَا
رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَـکِنَّ اللّهَ رَمَى» آنگاه که تیر میانداختی،
تو تیر نمیانداختی، خدا بود که تیر میانداخت. (آیه 17، سوره مبارکه
انفال)
لکن متأسفانه هماکنون
نیز در جامعه ما بسیارند افرادی که با علم به اینکه صلاحیت لازم برای انجام
کاری را ندارند، به اصطلاح خود با توکل به خداوند، مسئولیتهایی را بر
عهده میگیرند که منجر به نتایج زیان باری برای جامعه میشود.
مقام
معظم رهبری اینگونه مطرح می کنند: «آن روز که نهاد انقلابی جهاد سازندگی
به وجود آمد، یقیناً هیچ ارکانی از ارکانهای کشور قدرت نداشت به ترمیم
خرابی ها و ایجاد و سازندگی به شکل مطلوب، به نحوی که جهاد متصدی آن است
بپردازد.»
«مازلو»
کسی است که نیازهای انسانی را در 5 دسته زیر تقسیم بندی کرده و بیان می
کند، که هر کدام از این نیازها منجر به انگیزهای انسانی برای بر طرف کردن
این نیازها می شود:
در این تقسیم بندی، نیازهای معنوی و دینی در رده نیازهای خود شکوفایی قرار می گیرند. [1]
در
دنیای کنونی افراد به نحوی رفتار میکنند که بتوانند بیشترین حد از
نیازهای 5 گانه خود را بر طرف کنند و مدیران نیز در هنگام رفتار با زیر
دستان خود، تلاش می کنند که بیشترین حد از نیازهای 5 گانه فوق را برای آنها
فراهم کنند تا بتوانند رضایت شغلی افراد را افزایش داده، دستیابی به اهداف
سازمانی را محقق سازند؛ لکن در دنیای کنونی بیشترین تأکید بر همان مرحله
اول نیازها، یعنی نیازهای مادی می باشد؛ به نحوی که بر اساس سلسله مراتب
مدیریتی افراد، حقوق آنها نیز افزایش یافته و بهره مندی آنها از منافع مادی
بیشتر می شود. این مدل آسیبهای فراوانی دارد که از جمله آنها می توان
معایب زیر را نام برد:
معایب مستقیم مادی گرایی در سازمان ها
1. افزایش هزینه های سازمان
2. افزایش شکاف طبقاتی بین مدیران و کارمندان
3. افزایش فساد اداری و تمایل افراد منافق به تصاحب پستهای مدیریتی
4. ایجاد نارضایتی نسبی در کارمندان و زیردستان
و ....
معایب غیرمستقیم که به خاطر ایجاد روحیه مادیگرایانه در افراد پدید آمده است
1- ایجاد روحیه منفعت گرایی در افراد
که
خود می تواند منجر به آسیبهایی از جمله، برتری روابط بر ضوابط، عدم
شایسته سالاری، عدم امکان وحدت، رخداد تعارضات فراوان، ایجاد بوروکراسی خشک
و خستهکننده، ایجاد فردگرایی بیشتر و عدم مسئولیتپذیری افراد شود.
2- مادیگرایی بیش از حد
حدیث
معروف «حب الدنیا راس کل خطیئه» دوستی دنیا در رأس تمام خطاها قرار دارد،
به همین امر توجه می کند، حضرت امام(ره) به عنوان مدیر ارشد این حکومت،
بارها خطر آلوده شدن به دنیا را گوشزد میکردند و آن را یکی از ریشههای
مشکلات دیگر می دانستند.
3- افزایش امکان رخداد فسادهای دیگر اداری از جمله رشوه، رابطه مداری، تملق گویی، فروش اطلاعات سازمان و ...
4- اولویتدهی اهداف فردی بر اهداف سازمانی
در
این شرایط که هر شخصی به دنبال تأمین اهداف فردی خود می باشد، رسیدن به
وحدت اساساً پارادوکسی بیش نمی باشد و نتیجه آن همین اختلافات فراوان در
تمامی امور جامعه و کشمکشها و نزاعها و اتلاف نیروهایی است که مشاهده می
کنیم.
5- کاهش انگیزه های معنوی
6- دلزدگی از شغل (به دلیل کاهش بر طرف شدن نیازهای معنوی و خود شکوفایی)
و ...
دنیای
کنونی ما با این مشکل بزرگ، مواجه است و مدیران مدرن تنها نسخهای که در
مقابل آن پیاده می کنند تلاش برای انتخاب افرادی است که به شغل خود
علاقهمند باشند و بتوانند در پستهای مورد علاقه خود قرار گیرند. درحالی
که مدیر جهادی با استفاده همزمان و درست از انگیزه های مادی و معنوی، می
تواند رضایت مندی بالایی را برای خود و کارمندانش به ارمغان بیاورد. لکن در
نگاه مدیریت جهادی بر خلاف مدیریت مدرن، این انگیزههای معنوی است که بر
انگیزههای مادی غلبه دارد و چنانچه ارکان 4 گانه قبلی به درستی رعایت شده
باشد و مدیر و کارمندان همگی از ایمان واقعی برخوردار باشند، تنها
انگیزانندهی اصلی افراد برای انجام کارها، انجام وظیفه الهی می باشد و در
این مدل، انگیزه های مادی نادرست نمیتواند افراد را از مسیر خارج کند،
چراکه خداوند روزیرسان است و اوست که تدبیر امور را میکند و وعده داده
است که مومنان را یاری کند.
از
سویی دیگر، بسیاری از اشکلاتی که بر مدیریت های دولتی وارد می کنند از
جمله بیمسئولیتی، بوروکراسی زائد، کمکاری و هزاران اشکلات دیگر همگی منتج
از مدیریت غیرجهادی است که بر مبناء منافع مادی شکل گرفته و نه بر اساس
انگیزههای الهی و احساس وظیفه، که نمونههای مدیریت جهادی در جهاد سازندگی
و جنگ تحمیلی نتیجه ای بر خلاف ادعاهای افراد در خصوص مدیریت های دولتی را
نشان داده است.
ساده زیستی در زندگی خصوصی مدیران و اعتقاد به این امر مهم
نتیجه
غلبه انگیزههای معنوی بر مادی، در تفکر یک مدیر جهادی، منجر به آن میشود
که همچون ائمه اطهار سطح زندگی خود را در پایین ترین سطح زندگی مردم نگه
دارند و این خود از نشانه های عملی، ایمان واقعی افراد و مدیران می باشد.
صداقت در گفتار و کردار و ایثار در عمل، رکن ششم مدیر جهادی
صداقت
در گفتار و کردار و ایثار در عمل مدیر جهادی، نشانهای دیگر از ایمان
واقعی او به اهداف و آرمانها میباشد. برای وی هدف وسیله را توجه نمیکند و
وی حق ندارد که به هیچ قیمتی، از محور صداقت خارج شود، چرا که اساساً خود
صداقت ذاتاً ارزشمند بوده و از اهداف و وظایف مدیر می باشد.
کار خستگیناپذیر و نامحدود در مقابل نگاه اداری به کار، رکن هفتم مدیر جهادی
در
این شرایط مدیری که نگاهش به کار وظیفه مدارانه است، و تلاش می کند
بیشترین حد رضایت الهی را جلب کند، در چهارچوبهای اداری نمی گنجد و به
دنبال بهانه جویی برای تعطیل کردن کار نیست، چرا که همواره خداوند را ناظر
بر اعمال خود می بیند و پاداش اعمال خود را از او طلب می کند تا از سازمان.
بنابراین نشانهای از ایمان واقعی فرد، تلاش خستگیناپذیر وی و عدم محدود
شدن در چارچوبهای اداری و پاداشهای سازمانی میباشد.
غلبه نظارت درونی بر نظارت بیرونی، رکن هشتم
مدیر
جهادی که ایمان راستین تمام وجودش را گرفته و اهدافش را بر اساس اهداف
الهی ترسیم کرده و وظیفهمدارانه عمل می کند، بیش از اینکه از نظارتهای
ناقص و جهتمدار مدیران ارشد و کارمندان و مردم بیم داشته باشد، نظارت الهی
را احساس کرده و بیش از همه خود متذکر خود است (حاسِبُوا اَنْفُسَکُم قبلَ
اَن تُحاسَبُوا[2])
و از انتقادهای واقعی استقبال کرده به دنبال اصلاح خویش حرکت می کند؛ چرا
که میداند نظارت الهی خطا ناپذیر است و فرار از دادگاه الهی امکان ناپذیر و
«لا یمکن الفرار من حکومتک» (دعای کمیل)
نتیجه گیری
عرصه
مدیریت، عرصه گستردهای است که درنوردیدن تمامی ارکان آن، نیازمند سالها
تحقیق و تجربه هم زمان میباشد، آنچه مطرح شد ارکان اصلی بعد رفتاری یک
مدیر جهادی بود، لکن نوع رفتار مدیر جهادی در ابعاد ساختاری مدیریت، از
جمله انتخاب ساختار مناسب، انتخاب سبک مناسب رهبری، انتخاب نوع برنامه
ریزی، مدل تصمیم گیری، نحوه استخدام، نحوه بازنشستگی، نحوه برنامه ریزی
مالی، نحوه تعامل با محیط و دیگر مشخصههای عمومی مدیریت مطلوب که در
ابتدای مقاله ذکر شد و صدها پرسش دیگر باقیست که هنوز نیاز به تحقیقات عمیق
و تجربههای گرانبهای مدیریتی دارد. لیکن به نظر می رسد چنانچه مدیر
جهادی به واقع به تمامی ویژگیهای مدیریتی خود تکیه کند و بر مبناء آنها،
به سراغ مشکلات و معضلات مدیریتی برود و در میانه راه استحاله نشود،
میتواند بر اساس ارزشهای اسلامی و با توجه به شرایط محیطی هر سازمان، راه
حلهایی بر مبناء ارزشهای اسلامی طرح کرده و زمینه سازی لازم برای تحقق
سبک مدیریت جهادی واقعی را فراهم آورد.
سخن پایانی
از
برکات تحریم، احیاء اندیشه مدیریت جهادی است و امید است که این اندیشه هر
روز پر بارتر شده و روحیه جهادی را به مردم و مدیران ما بازگرداند؛ البته
این روحیه به عنوان ملکه در افراد شکل میگیرد و اینگونه نیست که با شعار
بتوان آن را تحقق بخشید؛ بلکه همانند دیگر منشها و خلق و خوی بشر میبایست
با تمرین و تکرار ایجاد و نهادینه شده و به عنوان شاکله شخصیتی فرد در
آید. در این صورت است که میتوان از یک شخصیت انقلابی و جهادی، مدیریت
جهادی را انتظار داشت (پور منصور). زیرا هر کسی چنان عمل میکند که شاکله و
شخصیت وجودیاش شکل گرفته است. «یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ» (سوره مبارکه
اسراء، آیه 84)
در پایان، برای حسن ختام، سخنانی از مقام معظم رهبری ، حضرت آیت الله خامنهای در خصوص جهاد و حرکت جهادی ذکر می کنیم:
«جهاد
یعنی حرکت انسان در میدان حرکت و مبارزه با مانعها و مانع تراشها و
احساس تکلیف و تعهد. یک ملت وقتی معتقد به جهاد شد، در همه میدانها پیشرو
است. جهاد فقط تفنگ به دست گرفتن نیست؛ جهاد این است که انسان خود را همیشه
در میدان حرکت و مبارزه با مانعها و مانع تراش ها ببیند، احساس تکلیف
کند، احساس تعهد کند؛ این میشود جهاد؛ جهاد اسلامی این است. جهاد گاهی با
جان است، گاهی با مال است، گاهی با فکر است، گاهی با دادن شعار است، گاهی
با حضور در خیابان است، گاهی با حضور در پای صندوق رأی است؛ این میشود
جهاد فی سبیل اللَّه؛ و این است که یک ملت را رشد میدهد، طراوت میدهد،
تازگی میدهد، امید میدهد و یک ملت پیش می رود. حالا مبارزه با این ملت
چگونه ممکن است؟ آن جبهه ضد اسلامی و ضد انقلاب اسلامی و ضدنظام اسلامی که
در دنیا به وجود آمد، میخواهد با یک چنین پدیده عظیمی مبارزه کند. چه
جوری میتواند مبارزه کند؟ با جنگ امکان ندارد ـ امتحان کردند، دیدند ـ با
تهدید به جنگ و تهدید نظامی امکان ندارد، با تحریم امکان ندارد. کسانی که
خیال میکنند میتوانند ملت ایران را با تحریم به زانو در بیاورند، آب در
هاون میکوبند. ملتی که امید دارد، ایمان دارد، میداند دارد چه کار می
کند، این ملت را که با تهدید نمیشود به عقبنشینی وادار کرد.