۱۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۲
کد خبر: ۹۳۸۴
منافع راهبردی ایران و آمریکا با هم همگرا هستند. در حال حاضر هماهنگی‌های سیاسی آشکار بعید به نظر می‌رسد، اما شرایط جدید در منطقه این پرسش را مطرح می‌کند که آیا این شرایط جدید می‌توانند اهرم فشاری را در مذاکرات برای ایران فراهم آورند یا خیر. تا به امروز که این مسئله مشخص نشده است. مسئله هسته‌ای ایران به عنوان یک عامل نیابتی و پوششی برای مباحث اساسی‌تر و جدی‌تر قلمداد می‌شود و نتیجه آن نیز نامشخص است.
«رابرت لیتواک» معاون اندیشکده «وودرو ویلسون» در مصاحبه و گفت‌وگویی با «برنارد گرتزمن» از اعضای شورای روابط خارجی آمریکا به موضوع مذاکرات هسته‌ای ایران، عوامل مؤثر و دخیل در روند این مذاکرات و همچنین اهداف هر یک از طرفین پرداخته است. وی معتقد است مذاکرات هسته‌ای ایران تنها به مسائل فنی و تکنیکی محدود نمی‌شود و اساساً این مذاکرات بر محور مسائل و مباحث سیاسی میان ایران و آمریکا استوار است.


■ مذاکرات هسته‌ای اساساً بر محور مسائل و مباحث سیاسی میان ایران و آمریکا استوار است ■

مذاکرات هسته‌ای میان ایران و گروه ۱+۵ (شامل آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین و آلمان) تا ۲۴ نوامبر تمدید شده است. رابرت لیتواک، نویسنده گزارش راهبردی «شطرنج هسته‌ای ایران» در این‌باره عنوان می‌کند: «آنها قصد دارند تا راه‌حل مناسبی را برای موضوعات فنی مربوط به محدودیت‌های برنامه غنی‌سازی اورانیوم ایران پیدا کنند، اما اساساً این مذاکرات بر محور مسائل و مباحث سیاسی میان ایران و آمریکا استوار است.»

 

■ مسائل و اختلاف‌نظرها در زمینه موضوعات فنی برنامه هسته‌ای ایران قابل‌حل هستند ■

- گروه ۱+۵ (شامل آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین و آلمان) و ایران با تمدید زمان مذاکرات تا بیست ‌و چهارم نوامبر ۲۰۱۴ موافقت کرده‌اند. در حال‌حاضر دو طرف تا چه حد با این درک بنیادین که نشان می‌دهد فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم ایران برای توسعه تسلیحات هسته‌ای مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، فاصله دارند؟

- تسلط کامل ایران بر چرخه سوخت هسته‌ای و بالأخص توانایی این کشور در غنی‌سازی اورانیوم، خود موجب پیدایش گزینه‌ای اساسی می‌شود و آن ایجاد مانع و سدی در مقابل تولید تسلیحات است. تمرکز این مذاکرات بر ایجاد محدودیت در برنامه غنی‌سازی اورانیوم ایران است، به‌طوری‌که جامعه بین‌المللی این اطمینان خاطر را به دست آورند که برنامه غنی‌سازی ایران که ظاهراً برای تولید و تأمین سوخت هسته‌ای موردنیاز برای رآکتورهای غیرنظامی در دست طراحی شکل گرفته است، برای موضوعاتی چون توسعه برنامه تسلیحاتی استفاده نخواهد شد. مسائل و اختلاف‌نظرها در زمینه موضوعات فنی برنامه هسته‌ای ایران قابل‌حل هستند، اما معضل اساسی آنجاست که مسئله هسته‌ای ایران به یک عامل نیابتی برای مباحث سیاسی عمیق‌تر و اساسی‌تری برای هر دو طرف تبدیل شده است.

 

■ دلیلی که باعث شده مسئله هسته‌ای ایران تاکنون این‌چنین مقاوم باقی بماند بیشتر مبتنی بر بحث‌های اساسی‌تر موجود در دو کشور ایران و آمریکاست ■

- دلیلی هم که باعث شده مسئله هسته‌ای ایران تاکنون این‌چنین مقاوم باقی بماند بیشتر مبتنی بر بحث‌های اساسی‌تر موجود در دو کشور ایران و آمریکاست. مسئله اساسی برای ایران آن است که آیا این کشور یک «کشور انقلابی» است و یا یک «کشور معمولی». مسئله اساسی پیش‌روی آمریکا تداوم تنش بر سر آن است که آیا هدف آمریکا باید تغییر رفتار ایران باشد و یا تغییر حکومت. این وضعیت نیابتی در قانون پیشنهادی از سوی کنگره آمریکا در خصوص مذاکرات هسته‌ای ایران به خوبی منعکس شده است. این قانون که از سوی کنگره آمریکا تصویب شده است موارد و جنبه‌های دیگری از رفتارهای غیرقابل‌قبول ایران و موارد نقض هنجارها و اصول بین‌المللی از جمله حمایت از تروریسم و نقض حقوق بشر نیز گنجانده شده است. دولت اوباما نیز از چنین مواردی به خوبی آگاه است اما تلاش می‌کند تا این موضوعات را از مذاکرات هسته‌ای تفکیک کند.

 

■ اوباما در آغاز دوران ریاست‌جمهوری خود، سیاست‌های آمریکا در قبال ایران را از نو طرح‌ریزی کرد ■

- و البته مسلم است که برای تغییر حکومت در ایران استفاده از قدرت نظامی امری لازم و ضروری خواهد بود.
-
آقای اوباما در آغاز دوران ریاست‌جمهوری خود، سیاست‌های آمریکا در قبال ایران را از نو طرح‌ریزی کرد. این تغییر از سوی دولت آمریکا حاوی این پیام بود که این کشور از مفهوم یک‌جانبه سیاسی-آمریکایی خود دست برداشته است و در عوض تلاش کرد تاتدبیری برای چالش مطرح شده از سوی ایران و رفتارهای این کشور که ناقض اصول و هنجارهای بین‌المللی بوده بیندیشد.

 

اقدامات اوباما در راستای مقابله با ایران

اوباما در راستای این امر، زمینه‌ای را به منظور گسترش حمایت‌های چندجانبه برای اعمال تحریم‌های بیشتر ایجاد نمود تا شاید از طریق اعمال تحریم‌ها به ایران بتواند رفتار این کشور را تغییر دهد. در زمان دولت بوش چندان مشخص نبود که دولت آمریکا به دنبال تغییر حکومت ایران است و یا تغییر رفتار ایران و در این مورد مواضع ضدونقیضی دیده می‌شد. بنابراین به واسطه همین رویکرد، مشخص نبود که اگر ایران رفتار خود را تغییر دهد، آیا این موضوع مورد قبول آمریکا واقع می‌شود یا خیر. اما دولت اوباما با تمرکز بر روی رفتار ایران در نقض هنجارهای بین‌المللی نشان داد که اگر ایران تعهدات مندرج در معاهده را رعایت نماید، آمریکا پاسخ مثبت خود و همچنین موافقت را اعلام خواهد کرد.

 

■ آمریکا نیز در واقع از ایران می‌خواهد که فتوای رهبر ایران را به صورت کامل عملی و محقق سازد ■

- اظهارات جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در پانزدهم جولای در مورد گفت‌وگوهایش با جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران بسیار جالب‌توجه بود. وی در سخنانش یادآور شد که آیت‌الله خامنه‌ای، رهبری جمهوری اسلامی ایران فتوایی را علیه ساخت و استفاده از تسلیحات هسته‌ای صادر کرده بودند. نظر شما در این مورد چیست و چه برداشتی از آن دارید؟

- این موضوع نشان از موضع‌گیری هوشمندانه استدلال آمریکا دارد. این گفته تا حدی بهره‌گیری از «فتوا» به عنوان پوشش سیاسی برای اقدامات و اهداف ایران است تا از این طریق آنچه را که واقعاً اعلام کرده می‌خواهد انجام دهد، اجرائی سازد و یکی از آنها همان اجتناب از دستیابی به تسلیحات هسته‌ای است. آمریکا نیز در واقع از ایران می‌خواهد که چنین فتوایی را به صورت کامل عملی و محقق سازد. در واقع ماهیت مذهبی چنین فتوایی موجب ایجاد یک مشروعیت سیاسی می‌شود پوشش سیاسی را برای حکومت ایران فراهم خواهد آورد تا اقدامات ضروری را انجام داده و از این طریق به جامعه بین‌المللی اطمینان خاطر دهد که نیات و مقاصد ایران کاملاً صلح‌آمیز و مثبت هستند.

در عمل نیز این امر به معنای تمدید و طولانی‌تر شدن دوره گریز هسته‌ای ایران خواهد شد (مدت زمان موردنیاز ایران برای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای). دوره گریز هسته‌ای ایران (یعنی عبور ایران از محدودیت‌های هسته‌ای به منظور تولید تسلیحات هسته‌ای) باید دست‌کم برای مدت یک سال طولانی‌تر شود، بنابراین این زمان فرصتی را در اختیار آمریکا قرار می‌دهد تا در صورت تخطی ایران، بتواند حمایت‌های بین‌المللی را برای مقابله با چنین اقدام استراتژیکی جلب نماید

 

■ رهبری به عنوان تصمیم‌گیرنده نهایی در مورد هرگونه توافق هسته‌ای قلمداد می‌شود ■

آنچه در اظهارات جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در مذاکرات هفته گذشته در وین بسیار قابل‌توجه بود، درخواست مستقیم وی از رهبری ایران و اشاره به فتوای صادر شده از سوی وی بود. چون اگرچه حسن روحانی، رئیس‌جمهوری اکنون مسئولیت هدایت تیم مذاکره‌کننده ایران را بر عهده دارد، اما رئیس‌جمهوری در نظام سیاسی ایران نسبت به مقام رهبری از قدرت محدودتری برخوردار است و این رهبری است که به عنوان تصمیم‌گیرنده نهایی در مورد هرگونه توافق هسته‌ای قلمداد می‌شود. می‌توان گفت که آیت‌الله خامنه‌ای اکنون باید تصمیم‌بگیرد که آیا مزایا و منافع اقتصادی چنین توافقی یعنی رفع تحریم‌های موجود اهمیت بیشتری دارد یا هزینه‌های سیاسی که رهبری ایران با همراهی و حمایت از عناصر و عوامل نظام مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در واقع ثبات و بقاء نظام به آنها وابسته است، متحمل شود.

 

■ می‌توان گفت که مسئله هسته‌ای ایران صرفاً یک مسئله فنی نیست ■

در حال حاضر این محاسبات استراتژیک (که به واسطه تمدید مهلت مذاکرات به تعویق افتاده است) تا حد زیادی به وضعیت و شرایط عامل نیابتی مسئله هسته‌ای ایران وابسته است، که همان بحث بسیار مهم ارتباط ایران با جهان به طور کلی و به طور خاص با آمریکا یا «شیطان بزرگ» است. بنابراین می‌توان گفت که مسئله هسته‌ای ایران صرفاً یک مسئله فنی نیست. می‌توان به آسانی بر سر موضوعات و مسائل فنی برنامه هسته‌ای ایران به یک توافق نهایی دست یافت که بر طبق آن ایران اجازه پیدا می‌کند تا قسمتی از ظرفیت غنی‌سازی خود را حفظ نماید اما از طرفی ایران باید به جهان اطمینان خاطر بدهد که از این ظرفیت برای برنامه‌های تسلیحات هسته‌ای استفاده نخواهد کرد. اما به واسطه وضعیت عامل نیابتی (موضوع دیپلماسی هسته‌ای) که می‌تواند منجر به امضاء یک توافق‌نامه با آمریکا شود، به صورت ذاتی موجب ایجاد یک مسئله سیاسی شده است.

 

■ منافع راهبردی ایران و آمریکا با هم همگرا هستند ■

- برخی آر تحلیل‌گران سیاسی به ایران به عنوان متحد بالقوه و احتمالی آمریکا در خاورمیانه می‌نگرند و برخی دیگر نیز ایران را به عنوان یک عنصر مشکل‌ساز واقعی قلمداد می‌کنند. نگاه شما به ایران چگونه است؟

- بافت و شرایط منطقه خاورمیانه به واسطه جنگ داخلی سوریه و همچنین سرریز و گسترش این جنگ به عراق دچار تغییراتی شده است. می‌توان گفت منافع راهبردی ایران و آمریکا به خصوص در موضوع حمایت از عراق و دولت نوری‌المالکی با هم همگرا هستند. در حال حاضر هماهنگی‌های سیاسی آشکار بعید به نظر می‌رسد، اما شرایط جدید در منطقه این پرسش را مطرح می‌کند که آیا این شرایط جدید می‌توانند اهرم فشاری را در مذاکرات برای ایران فراهم آورند یا خیر. تا به امروز که این مسئله مشخص نشده است. به نظر می‌رسد ایران همچنان با یک بحران هویت روبروست. همانطور که هنری کیسینجر نیز عنوان کرده است ایران باید در این مورد تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد یک ملت باشد و یا یک علت. مسئله هسته‌ای ایران به عنوان یک عامل نیابتی و پوششی برای مباحث اساسی‌تر و جدی‌تر قلمداد می‌شود و نتیجه آن نیز نامشخص است.


اشراف


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر