خدا میداند که "محمد الضیف” که اکنون با ویلچیر خود در تونلهای غزه در حال حرکت است، با چه لذتی به فرماندهی مشغول است و چگونه دستگاههای اطلاعاتی و نظامی و تسلیحات مدرن آنها را بیاثر و نامفید و مقامات سیاسی و نظامی اسرائیلی را دیوانه کرده است که باید بهای این رسوایی و دیوانگی و آدمکشی و جنایات ضد بشری را بپردازند. عرصه های نظامی، جنگل ها، معادلات نظامی و امنیتی، موازنههای قدرت، هزینههای تسلیحاتی، برنامهریزیهای نظامی و جنگی همواره با رخدادهای جدید در فناوری، روشهای رزمی، ساخت تجهیزات و جنگافزارهای و امثال آن متحول شدهاند و تحت تأثیر قرار گرفتهاند.
تا زمانی که موشک در محاسبات جنگی و تسلیحاتی وارد نشده بود، نیروهای زرهی و زمینی و مفاهیمی مانند مرزهای امن در نظریههای امنیتی و دفاعی، جایگاه و معنای خود را داشت و ارتشهای جهانی برای برنامههای نظامی متکی بر نیروی زمینیمحور و زرهیمحور، هزینههای فراوانی متحمل شدهاند.
این فناوری جنگی دامنه آسیبپذیریهای دو طرف را وسعت بخشیده و گاه به برتریهای یک طرف در عرصه هوایی و دسترسی به محیط داخلی طرف مقابل پایان داده و به مرزهای مفهوم بازدارندگی نزدیک شده است. این پدیده را در فلسطین اشغالی و موازنه قوا با محیط پیرامونی آن میتوان بخوبی ملاحظه کرد.
تا زمانی که برتری هوایی اسرائیل در محیط پیرامونی، اراده اسرائیلی را تحمیل میکرد، دستیابی به نقطه ضعف راهبردی در محیط داخلی رژیم صهیونیستی امکانپذیر نبود ولی اکنون تمامی جنگافزارهای مدرن و پیشرفته و برتر در مقایسه با تسلیحاتی که در اختیار مقاومت منطقهای است، برای تأمین امنیت محیط داخلی رژیم صهیونیستی رنگ باخته و بیاثر شده است.
از جمله رخدادهای عظیم که پس از اثرگذاری هواپیماهای بدون سرنشین در عرصههای نظامی، دفاعی و هزینهها و برنامههای امنیتی و جنگی یک انقلاب در سطح جهان ایجاد کرد، مدل رزم و جنگ حزبالله در لبنان و مقاومت فلسطینی در غزه است که به جنگ تونلها معروف است.جنگ تونلها، امروز و در جنگ غزه به عرصهای برای نمایانشدن عجز نظامی صهیونیستها و فقدان بصیرت برای آسیب وارد کردن به مقاومت تبدیل شده و از روی استیصال به کودککشی و مردمکشی گسترده روی آورده که این هم برای صهیونیستها، پر هزینه و رسواگر است.
اینکه چگونه از این تونلها برای فرماندهی، لجستیک، جابجایی، دفاع متحرک، آتشباری، کمین و دور زدن حریف و پدافند غیر عامل استفاده میشود، نیازمند فرصت دیگری است که باید با حوصله بدان پرداخت. آنچه در این نوشتار قصد به تصویر کشیدن آن را دارم تا نشان از سرآغاز یک تحول در عرصههای نظامی، تسلیحاتی، لجستیک و دفاعی و امنیتی شود، جایگاه تونلها در دگرگونی قابلیتهای لجستیکی کلان در عرصه مقاومت و ابعاد نظامی است. دیگر نیازی نیست که مقاومت به تونلهای ابتدایی در مرز رفح برای انتقال تجهیزات و تسلیحات مورد نیازش، متکی باشد.
تجربه تونلهای صدها کیلومتری در زیر نوار غزه، این امکان را با هزینههای کمتر برای "اتوبانسازی زیر زمینی” از صدها کیلومتر دورتر از نوار غزه فراهم میکند تا مقادیر بسیار گستردهای از امکانات مورد نیاز برای مقاومت گسیل شود. با تکیه بر تجارت فرودگاهسازی در یوگسلاوی که از زمان تیتو انجام شده است، هواپیماهای بدون سرنشین مقاومت و موشکهای دوربرد و کلاهکهای بزرگ آن میتواند، آنچنان ضرباتی را به رژیم صهیونیستی وارد کند که در هیچ یک از محاسبات نظامی و امنیتی آنان نگنجد!
دستگاههای حفاری سریع برای عمقهای ۵۰ متری زیر زمینی، میتوانند مسیرهای بسیار طولانی را برای حرکت قطارهای سریعالسیر و بدون سرنشین برای انتقال و جابجایی نیازهای مقاومت، در جغرافیایی بسیار دورتر و گستردهتر فراهم کنند.
یک انقلاب و تحول در دستگاههای حفاری و تونلسازی که بسرعت با لایههای بتن آرمه، ایمن و مسیرهای تحرک و تردد را فراهم میکنند، قابل دسترس هستند.
بدین شکل دیگر نیازی به برنامهریزیهای نظامی و ویژه برای پایگاههای دشمن در فواصل جغرافیایی قابل دسترس توسط تونلها نیست و قابلیتهای زیادی از طریق دسترسی تونلی به این پایگاهها، در برنامههای نظامی و عملیاتی و با هزینههای ساده به عرصه مانور فکری ما کمک خواهند کرد. دشمن متجاوز صهیونیستی و استکباری و همپیمانان آن، حتی در اقامتگاهها و قصرهای خود ایمن نخواهند ماند و بلعیده خواهند شد.
خدا میداند که "محمد الضیف” که اکنون با ویلچیر خود در تونلهای غزه در حال حرکت است، با چه لذتی به فرماندهی مشغول است و چگونه دستگاههای اطلاعاتی و نظامی و تسلیحات مدرن آنها را بیاثر و نامفید و مقامات سیاسی و نظامی اسرائیلی را دیوانه کرده است که باید بهای این رسوایی و دیوانگی و آدمکشی و جنایات ضد بشری را بپردازند.
مشرق