۱۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۰:۰۱
کد خبر: ۸۴۶۸
در راستای تحقق پیشنهاد وزیر دفاع ایران:
به نظر می رسد که در کنار باز بودن مسیر پیگیری خلع سلاح هسته ای امریکا در مجامع منطقه ای و جهانی، امکان استفاده از همین امر برای ملتزم کردن امریکا به قابل مذاکره نبودن برنامه های دفاعی ج.ا.ایران نیز وجود دارد.
سخنان وزیر دفاع آمریکا دائر بر اینکه بعد از توافق هسته ای به سراغ برنامه موشکی بالستیک ایران خواهند آمد، با واکنش های تندی در ایران و سایر نقاط جهان روبرو شد.
سردار دهقان، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح این اظهارات را نوعی فرار به جلو از سوی امریکا به عنوان دارنده بزرگترین زادخانه هسته ای جهان و حامی تنها رژیم دارنده این سلاح ها در خاورمیانه دانست. کارشناسان نیز با ارزیابی این اقدام به عنوان استمرار رویکرد فشار در کنار دیپلماسی، چنین روندی را مانع تراشی برای پیشبرد گفتگوهای هسته ای شمردند.

در این میان، اظهارات سردار دهقان به عنوان یکی از مقامات دفاعی کشور قابل توجه است. وی در این زمینه، تصریح نمود که: "اگر قرار باشد بعد از توافق هسته‌ای موضوعی در دستور قرار گیرد، انهدام کامل سلاح‌های هسته‌ای، شیمیایی و میکروبی رژیم صهیونیستی برای داشتن خاورمیانه‌ای عاری از سلاح هسته‌ای و بعد امحای سلاح‌های هسته‌ای و شیمیایی و میکروبی آمریکا به‌عنوان نخستین به کار گیرنده این سلاح‌های مخوف باید در دستور کار قرار گیرد. ما از مذاکره کنندگان هسته‌ای کشورمان تقاضا داریم کنار مذاکره با 1+5، تمام تلاش خود را به خلع سلاح کامل هسته‌ای، شیمیایی و میکروبی رژیم صهیونیستی که بزرگ‌ترین خطر برای امنیت منطقه و جهان است و همچنین خلع سلاح هسته‌ای آمریکا طبق بند 6 معاهده NPT معطوف کنند". در این تحلیل، به 6 محور از نقشه راه عملیاتی برای خلع سلاح هسته ای امریکا خواهیم پرداخت.

6 محور راهبردی در نقشه راه خلع سلاح هسته‌ای امریکاامریکا از موسسین معاهده ان.پی.تی. است و بار تعهدات این کشور در ارتباط با معاهده مذکور را باید به گونه ای بازتولید کرد که این کشور از موقعیت «دولت موسس» نتواند تنها به عنوان «مزیت» استفاده کند. امریکا تا کنون عملاً خود را در مقام «بازپرس و دادستان بین المللی» در عرصه هسته ای جا زده است و این نقش را چنان ایفا کرده که اغلب جهانیان، از مسئولیت های ویژه این کشور در زمینه نابودی سلاحهای هسته ای خود و همچنین خودداری از تولید نسل های جدید این سلاحها غافل شده اند.

امریکائیها با وجود تلاش زیادی که در سالهای 1994 تا 1996 به عمل آوردند تا نظر دیوان بین المللی دادگستری را در زمینه نامشروع بودن کاربرد و تهدید به کاربرد سلاح هسته ای تغییر دهند، نهایتاً با این تصمیم قطعی دیوان مواجه شدند که «تعهد به خلع سلاح هسته ای در ماده 6 ان.پی.تی.، یک تعهد به نتیجه» است و نه به وسیله. از این رو، قدرتهای هسته ای را موظف نمود تا اقدامات نتیجه مند در زمینه اجرای این ماده را به عمل اورند.

اکنون نزدیک به 20 سال از صدور رای مذکور می گذرد و متاسفانه جامعه بین المللی هم متاثر از معادلات قدرت، هنوز نتوانسته عزم خود برای خلع سلاح هسته ای جامع و کامل به منصه ظهور برساند. با این حال، چین از جمله دولتهای پیشرو در رابطه با حمایت از خلع سلاح هسته ای است و جنبش عدم تعهد هم بیشترین ظرفیت حمایت دولتها را در این زمینه ایجاد کرده است. با درنظر گرفتن ناکامی های گذشته، وضعیت موجود و چشم انداز آینده، محورهای زیر می تواند دیپلماسی هسته ای ما را از مذاکرات ژنو و وین به سمت یک چارچوب عام مطالبه حقوق هسته ای ایران و جهان در برابر امریکا و دیگر بازیگران غربی توسعه دهد.

برای متمرکز کردن دیپلماسی هسته ای کشور بر خلع سلاح هسته ای امریکا و گفتمان سازی بلکه مطالبه سازی جهانی در سطوح رسمی (دولتی) و عمومی (مردمی یا افکار عمومی)، 6 محور یک نقشه راه عملیاتی را می توان به شرح زیر برشمرد:

1. ارائه قطعنامه خلع سلاح هسته ای امریکا  به کمیته اول مجمع عمومی سازمان ملل متحد؛
در این زمینه می توان از ظرفیت کانون ها و تشکل های همفکر از دولتهای غیرهسته ای هم استفاده کرد. هر اندازه حامیان این قطعنامه ها بیشتر باشد، تاثیرات آنها بیشتر خواهد بود. گفتنی است که حتی عدم تصویب این قطعنامه ها یا موانع فراروی آنها هم نباید موجب غفلت از اصل این پیشنهاد شود. زیرا صرف وجود یک یا چند پیش نویس در این راستا هم برای جلب افکار عمومی کافی است.

2. گنجاندن لزوم خلع سلاح هسته ای امریکا در دستورکار و مصوبات جنبش عدم تعهد؛
جنبش عدم تعهد از بالاترین ظرفیت کنشگری در این زمینه برخوردار است و سطحی گسترده از دولتهای خواهان خلع سلاح هسته ای را در خود جای داده که در حال حاضر، با تکیه بر همین مساله می توان دوره طلائی اعتبار و نقش این جنبش را احیا نمود و چه خوب، که این انقلاب سیاسی جهانی، با ابتکار ج.ا.ایران و در دوره ریاست دوره ای بر این جنبش برنامه ریزی و مدیریت شود.

3. تصویب قطعنامه خلع سلاح هسته ای امریکا در موسسات و نهادهای تخصصی منطقه ای با تاکید بر سازمان کنفرانس اسلامی و سازمان شانگ‌های؛
سازمان های تخصصی و منطقه ای، حلقه واسط دولتها با سازمان های جهانی و دستورکار مدیریت امور جهانی هستند  و از این رو، باید از ظرفیت های این تشکل ها بیشترین استفاده را در راستای شکل گیری گفتمان های خاص در رابطه با خلع سلاح هسته ای امریکا نمود. هرچند روسیه و چین نیز به عنوان دارندگان سلاحهای هسته ای در برخی از تشکل های منطقه ای حضور دارند، اما انها هم در اعمال فشار بر امریکا در زمینه خلع سلاح هسته ای بی میل نیستند.

4. ارائه پیش نویس، بررسی و تصویب قطعنامه نامشروع بودن آزمایش های هسته ای جدید امریکا و ممنوعیت یا نامشروع بودن تولید نسل های جدید سلاحهای هسته ای.
در این زمینه، از کلیه سازمان های منطقه ای و همچنین کمیته های داخلی مجمع عمومی سازمان ملل متحد می توان  بهره گرفت. در مورد مستندات آزمایش های هسته ای جدید امریکا، می توان به اسناد رسمی امریکا از جمله سند مرور دفاعی چهارساله 2014 (موسوم به کیو. دی. آر) اشاره کرد که در مارس 2014 توسط پنتاگون منتشر شده است. لایحه بودجه دفاعی سال 2015 امریکا هم هزینه های گزاف را برای انجام این آزمایشها به وزارت دفاع و وزارت انرژی امریکا اختصاص داده است.

5. گنجاندن لزوم ارزیابی بین المللی عملکرد امریکا در زمینه خلع سلاح هسته ای در قالب قطعنامه پیگیری رای مشورتی 1996 دیوان دیوان بین المللی دادگستری در  رابطه با نامشروع بودن سلاحهای هسته ای.
 این ارزیابی را باید مجمع عمومی سازمان ملل متحد به عمل آورد. در واقع، امریکا باید مورد ارزیابی بین المللی در این زمینه قرار گیرد.

6. ارزیابی تخصصی گزارش های ملی امریکا در رابطه با اجرای ماده 6 ان.پی.تی. و انتشار بین المللی نتایج ارزیابی های مذکور در محافل و مجامع بین المللی و برگزاری نشست های تخصصی برای تحلیل این گزارشها و ارزیابی ها.
 این ارزیابی ها را می توان با استفاه از کانون های تفکر و موسسات تخصصی و علمی کشور به عمل آورد. انتشار این نتایج را هم می توان در قالب دیپلماسی رسمی و هم دیپلماسی عمومی و نخبگی به عمل آورد.

شایان ذکر است که امریکا با استفاده از دیپلماسی عمومی، هر ساله گزارشی را به عنوان گزارش ملی عملکرد کشور در اجرای ماده 6 ان.پی.تی. منتشر می کند و در آن با اشاره هائی مبهم و کلی و استناد به موافقتنامه های دوجانبه با روسیه، خود را یک دولت ملتزم و پایبند به تعهدات بین المللی خلع سلاح هسته ای معرفی می کند. به منظور خنثی سازی این ترفندها، لازم است از همان تدبیر و راهکار دیپلماسی عمومی و نخبگی استفاده شود و حقایق به افکار عمومی جهانی نیز در کنار مجامع رسمی بین دولتی عرضه گردد.

از این رو، هرچند سمت گیری دیپلماسی هسته ای کشور  علیه زرادخانه هسته ای امریکا ممکن است امری خارج از چارچوب کاری مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 به نظر برسد اما توافقنامه ژنو (24 نوامبر 2013) چنین ظرفیتی را برای ج.ا.ایران ایجاد کرده است. این توافقنامه در رابطه با عناصر اصلی گان نهائی چنین اشعار داشته است:

"عناصر اصلی گام نهایی راه حل جامع که اعضا قصد دارند مذاکره در خصوص آن را در کمتر از یک سال بعد از تصویب این سند، به پایان رسانده و اجرای آن را شروع کنند، عبارتنداز:...بیانگر حقوق و تعهدات اعضاء معاهده عدم گسترش سلاح‌های هسته‌ای و موافقتنامه‌های پادمان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باشد".

در این خصوص، «حقوق و تعهدات اعضای معاهده عدم گسترش» فقط ناظر بر ایران نیست. بلکه تعهدات امریکا هم به عنوان دولت عضو این معاهده هم جزئی از توافق نامه است. بنابراین، ایران می تواند با پیش کشیدن مسائلی از این قبیل حتی در  خارج از اتاق های رسمی مذاکرات بلکه تبدیل کردن این موضوع به یک مطالبه ملی از سوی ایرانیان و نخبگان سایر کشورها، از این ظرفیت برای متوقف کردن خواسته هائی که فراتر از «گفتگوهای هسته ای» باشد، استفاده نماید. به نظر می رسد که در کنار باز بودن مسیر پیگیری خلع سلاح هسته ای امریکا در مجامع منطقه ای و جهانی، امکان استفاده از همین امر برای ملتزم کردن امریکا به قابل مذاکره نبودن برنامه های دفاعی ج.ا.ایران نیز وجود دارد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر