در چرخه فرمایشی هالیوود کمتر پیش می آید پروژه های بزرگ را یک نفر در مقام فیلمنامه نویس به نگارش در آورد و خودش در مقام کارگردان فیلم را بسازد. بررسی جامعه تر فیلم پردیس می طلبد که سابقه کارگردان را یادآوری کنیم. «نیل بلامکمپ» Neil Blomkamp فیلم علمی – تخیلی ناحیه ۹ را در کارنامه اش دارد. ناحیه ۹ (پخش در نوروز ۸۹ از برنامه سینما ۴ ) نخستین تجربه بلند بلامکمپ آفریفای جنوبی تبار است که با این فیلم قدم به چرخه هالیوود گذاشت و توانست فیلم مستقل و درخشانی بسازد که استقبال یکپارچه منتقدان را به همراه داشت. برای بررسی فیلم «پردیس» نیاز به پیش فرض های دیگری داریم.
در تحلیل و ارزیابی فیلم پردیس باید به این مهم اشاره کنیم که برخی آثار علمی- تخیلی صرفا تفسیری فرضی هستند از رویدادهای سیاسی – اجتماعی که در متن جوامع بشری اتفاق می افتد. «بلامکمپ» با دو فیلم علمی- تخیلی «ناحیه ۹» و «پردیس» نشان داد که آثارش بر اتفاقات جهان فرضی آینده نگر تاکید دارد اما گزارشی ارائه می کند از موضوعاتی که بشر امروز در غرب با آن دست به گریبان است.
از فیلم« پردیس» می توان چندین تفسیر متفاوت را ارائه کرد. لایه نخست فیلم واکنشی به زندگی طبقاتی در غرب، نسبت نظام کاپیتالیستی با اجتماع و تمثیلی از وقایع مرتبط با جنبش وال استریت است. روایت فیلم «پردیس» در جهان آینده ای روی می دهد که تحت تاثیر نظام سرمایه داری نکبت و انبوه جمعیت غیر قابل کنترل سطح کره زمین را پوشانده است مردم فقیرومحتاج در مرارت و ذلت روزگارشان را سپری می کنند. درحالیکه همه نعمات، بهداشت، پیشرفت و طول عمر نصیب طبقه خاصی می شود. پردیس یا به تعبیری شفاف تر بهشت سرمایه داران، در یک ایستگاه فضایی در مدار زمین قرار دارد. پردیس قمر دست سازی است که ثروتمندان و سرمایه داران مرفه در آن جای گرفته اند و طبقه فرودست، متوسط، فقرا و پرولتاریا بدان راهی ندارند.
«مکس» (مت دیمن) کارگری است که در کمپانی تولید ربات های هوشمند برای کنترل توده های ساکن کره زمین کار می کند، او در کارخانه آسیب می بیند و ۵ روز بیشتراز عمر وی باقی مانده است. پس از این اتفاق و بیماری جدی مکس راهی می جوید برای رفتن به پردیس تا خودش را درمان کند و از مرگ نجات یابد. اما پردیس نظام دفاعی و امنیتی سر سخت و بی رحمانه ای دارد که وزیر دفاع، دلاکورد (جودی فاستر)، کنترل این نظام دفاعی را تحت کنترل دارد.
در مقابل نظم ۱ درصدی در پردیس انسانی، از میان ساکنان ۹۹ درصدی کره زمین یاغیانی بر آمده اند تا کنترل سیستم ظالمانه و رباتیکی که توسط ۱ درصدی ها طراحی و اجرا می شود را تحت کنترل خود در بیاورند. ۹۹درصدی ها روی کره زمین سیستمی برای تخریب پوشش دفاعی پردیس نقشه ای را طراحی کرده اند. یاغیان می خواهند، کارولاین، رئیس سازمان تولید کننده ربات های مدافع از پردیس و برقرار کنندگان نظم رباتیک را بربایند و مغز او را تخیله اطلاعاتی کنند تا با تخلیه مغزکارولاین، کنترل ربات هایی که نظم را روی کره زمین ایجاد می کنند و پردیس را تحت حفاظت دارند را تحت اختیار گیرند.
مکس که توسط سیستم تولید شرکت کارولاین آسیب دیده، هدفش رسیدن به پردیس است او تنها پنج روز از عمرش باقی مانده است و برای انتقام گرفتن از کارولاین، مسئولیت عملیات انتحاری تخلیه مغز وی و همکاری با اسپایدر دانشمند، یاغی و سر دسته شورشیان را می پذیرد.اسپایدر و افرادش بارها قصد فتح پردیس را داشته اند.
«مکس» به تجهیزات فنی مجهز می شود برای افزایش نیروی مقاومت تخیله ذهن کارولاین؛ تا شیوه تولید و کنترل ربات های زمینی را از ذهن کارولاین به مغز مکس منتقل کنند و شورشیان به راحتی بتوانند به آن دست پیدا کنند. «۹۹ درصدی ها»ی ساکن زمین عزم مصمی دارند تا نظام تدافعی پردیس را درهم شکنند واز امکانات تکنولوژیک آن بهره جویند.در روایت موازی فیلم دلاکورد برای کنترل یاغیان روی کره زمین دست به دامان «ام کروگر» می شود. این ابر بشر سنگدل به کشتارهای متعددی دست زده و با اینکه مشکلات روانی جدی دارد اما درحفظ امنیت پردیس بازوی راست دلاکورد است. پس از انفجار سفینه پناهجویان غیر قانونی که از زمین عازم پردیس بودند، رئیس جمهور از دلاکورد می خواهد دست از اقدام های خودسرانه وهمکاری با آدم کشی مثل «ام کروگر» دست بردارد و گرنه از مقام خود خلق می شود. دلاکورد هم تصمیم می گیرد با همکاری کارولاین اقدام به خلع رئیس جمهورکند وهدفشان براندازی نظام مبتنی بر قدرت است که اصالت را به زندگی سرمایه محور می دهد.
در فیلم «پردیس» زمین به جایی بدل شده که زیستن در آن مشکل و بسیاردهشتناک است. اما ۱ درصدی ها زیستگاه تازه (پردیس) را بوجود آورده اند برای رها شدن از تلاطم انسانی ؛در دورانی نظم و ساختار اجتماعی جامعه سرمایه محور برهم ریخته است. آلودگی زمین، هوای سمی، انبوه جمعیت و همه مولفه هایی که موجبات زندگی نا مطلوب را پدید می آورند، مشکلات بشر امروز هستند و در فیلم پردیس آنطور که نشان داده می شود همه این مشکلات موجب چنین سرنوشتی برای بشر شده اند. این بهشت موعود- پردیس- درخشان، تمیز و اغواگر در آسمان بالای سر مردم مثل ماه می درخشد، بالای سر مردمانی فلاکت زده، تشنه لب، گرسنه و بیمار.
حال در پردیس پیشرفت های علمی اش تا جایی پیش رفته است که بدخیم ترین غده های سرطانی ظرف چند دقیقه در بدن بیماران تجزیه می شود و زیر آسمان شفاف پردیس هوای عطر پاکیزه ای دارد و در دم و بازدم ساکنینش آلاینده های شیمیایی وجود ندارد. با توجه به این شرایطی که در زمین حاکم است دلمشغولی وزیر دفاع، حراست از پردیس است، زیستگاه تازه، رویای همیشگی بشر است و چنین پردیسی نشات گرفته ازهمان تفکرآرمان شهری آتلانتیسیسم است.
فیلم پردیس از یک زاویه می خواهد تمثیلی باشد ازمواجه زندگی ۹۹ درصدی ها در مقابل ۱ درصدی ها که نظام کاپیتالیستی به تضادهای میان این دو طیف، دامن می زند واین تقابل ۱ در مقابل ۹۹ را «نیل بلامکمپ» با روایتی استعاره ای، علمی- تخیلی، به تصویر می کشد. «بلامکمپ» با فیلم نخست خود «ناحیه ۹» به شهرت جهانی رسید و در آن فیلم هم از فضای تخیلی وعلمی استفاده کرد برای نشان دادن بی عدالتی و اجحافی که در نظام آپارتاید وجود داشت. «بلامکمپ» خود از آفریقای جنوبی راهی ایالات متحده شده بود و در«ناحیه ۹» موجودات فضایی را نشان می داد که در کره زمین به زاغه نشینان بیچاره ای بدل شده بودند که به صورت واضح و روشن تمثیلی از سیاهان آفریقای جنوبی بودند.
اوشینیزه کردن جنبش وال استریت!حالا پس از ورود به ایالت متحده و در دومین ساخته اش بازهم نظام حاکم مبتنی بر سرمایه داری را دستمایه نقد قرار میدهد. آنچه خلاقیت خاص «بلامکمپ» در فیلم اخیرش به شمار می رود تسلط او به ترفندهای بصری است، به طوریکه از این خلاقیت ها استفاده می کند که مخاطب از ابتدای فیلم، پیش فرض های دراماتیک تخیلی و ورود به جهان فرضی و آینده نگر اثر را بپذیرد.البته برای هر مخاطبی تصویر آتلانتیسیم، رویایی است که مخاطب را غرق در فیلم می کند. آنچه از مولفه های کلیشه ای فیلم در روایتگری بر شمرده می شود و عامل آشناپنداری مخاطب می شود استفاده از کهن الگوی روایی تقلای انسانی برای به تعادل رساندن جامعه است. در فیلم «پردیس» شرایط زندگی اجتماعی در موقعیت بسیار نابرابری است و ضد قهرمانان بد سیرت فیلم می خواهند این جهان لبریز از بی عدالتی- منتج از جهان سرمایه داری و نظام کاپیتالیستی – را درهم شکنند. کنشی که در جنبشی همانند وال استریت رقم می خورد و می توان به این مسئله اشاره کرد که فیلم قبلی «بلامکمپ» واجد چنین هوشمندی مفهومی در جهان فرضی موجودات فضایی در نسبت با زمینی ها بود.
«ناحیه ۹» نیز به مثابه فیلم پردیس هوشمندانه ساخته شده بود و از ویژگیهای منحصر به فرد هر دو فیلم این است که جنبه های تخیلی فیلم بسیارهوشمندانه است وگنجاندن عمیق ترین مفاهیم اجتماعی – سیاسی با نگره گلوبال در متن اثر چشم نوازی می کند. «بلامکمپ» در ساخت فیلم هایش از ورود دیدگاه های فردی پرهیز می کند و هر دو فیلم فیلمساز درباره نظام های غیرعادی بشری هستند که بر اساس ایدئولوژی هایی شکل گرفته اند که عاقبت محتومی خواهند داشت.
تحلیل دو فیلم «بلامکمپ» مخاطب را به این نتیجه می رساند نظام های سرمایه داری و کاپیتالیستی که برخواسته از ایدئولوژی های بشری هستند قاتل نظم نوین جهانی خواهند شد ؛غیر از نخظئه نظم نوین، زندگی اجتماعی مردم در غرب دستخوش ناملایماتی می شود و نظام های حاکم عاملی هستند تا زندگی اجتماعی توده ها دچار رنج عاطفی و زیستی شود. دو فیلم «بلامکمپ» از حیث نگره های انتقادی به سیستم موجود متفاوت هستند اما مفاهیم مشترکی را در قالب روایت هایی علمی- تخیلی بروز می دهند. هنر کارگردان این نیست که آینده را به صورت رویایی محتمل خلق کرده است بلکه هنرش در این مولفه متجلی می شود که آثارش درباره آینده، گزارشی از سیر رویدادهای کنونی است. از سویی دیگر بحث فیلم درباره شکاف فقرا – طبقه فرودست – و اغنیا کلیشه محض است شاید ترفندهای بصری و آتلانتیس « ۱ درصدی» در فیلم جذاب به نظر برسد اما بخش سوم فیلم که منجر به جمع بندی ازاثر می شود بسیار ضعیف و نازل است و چیدمان قوی درام در دو بخش ابتدایی با یک پایان محتوم سردستی، تمام مفاهیم اصیل فیلم را تحت الشعاع قرار می دهد.
اما مفاهیم استعاری که بدان اشاره داشتیم را باید به صورت مصداقی تر مطرح کنیم. در فیلم پردیس لس آنجلس که به شهر فرشتگان معروف است مخروبه ای است که بیشتر به حاشیه شهرهایی نظیر مکزیوسیتی و سائوپولو شباهت دارد. این قیاس به این دلیل است که شهرهای آمریکایی جنوبی زیر سیطره اقتصاد کمونیستی قرار دارند و کلان شهرهای آمریکای لاتین حاشیه های و متن دهشتناکی دارد. حالا در فیلم پردیس آینده شهر فرشتگان تبدیل می شود به شهرهای سیاه و فقیر آمریکای لاتین و اتفاقا آینده ای که از لس آنجلس به عنوان نماد مدرنیسم اجتماعی و شهری می بینیم مخروبه ای در دل نظام سرمایه داری است. در مواجه با پردیس در این فیلم پرسشی پیش می آید که در نمایش تضاد میان«۱ درصدی ها» و ۹۹ درصدی ها آیا سازنده اغراق نکرده است؟
همه لغزش های سناریو را می توان نادیده گرفت اما باید به این پرسش پاسخی شفاف ارائه کرد. آیا این تصاویر فانتزی نسبت به شکاف های اجتماعی – اقتصادی، در فیلمی که چاشنی تخیل پایه اصلی آن است،کلیشه نیست؟ تصاویری که شکاف طبقاتی در پایان دوران سرمایه داری را نشان می دهند اغراق آمیز نیستند؟!
تصاویر آخرالزمانی و آینده نگری که در فیلم پردیس می بینیم ریشه در نمونه مولف و تاثیر گذارش دارد. فریتز لانگ کارگردان مولف، فقید و سرشناس سینما در سال ۱۹۲۷ شکاف های اجتماعی – اقتصادی نظام سرمایه داری را در فیلم متروپولیس با سیاقی نظیر فیلم پردیس به نمایش گذاشت. متروپولیس در اثر مرور زمان بدل به تصویری مولف شد که سایر فیلمسازانی همچون «بلامکمپ» در آثارشان از متروپولیس گرته بردارند و با نگره آخرالزمانی، پایان دوران نظام سرمایه داری را با چنین سیاقی تصویر کنند. حال برای کنکاش در مورد تصویر مولف پایان دوران سرمایه داری کافیست به ارجاعاتی نظیر فیلم در زمان (آندرو نیکول) یادآوری مطلق(پل ورهوون) فراموشی (جوزف کوزیسنکی) اشاره کنیم و نمونه های محتوایی و فرمی مشابه با فیلم پردیس را در این آثار جستجو کنیم.
اما نقدی که به فحوای این فیلم وارد است در مورد عملگرایی و کنش گروه یاغی است که نماینده با صلاحیتی برای گروه ۱ درصدی ها نیستند. مردم زحمتکش در فضای مسموم جان می کنند اما گروه یاغی هدفشان تسخیر پردیس است تا این عده قلیل خودشان جای «۱ درصدی ها»ی ساکن پردیس را بگیرند. تحلیل فیلم از منظر مهاجرت موجب برداشت های تازه از فیلم می شود. اگر اتوپیا پردیس را در مدار زمین استعاره ای از ایالات متحده باشد، مهاجمین و شورشیان که قصد ورود به ایالات متحده را دارند تمثیلی از مهاجرین غیر قانونی هستند، کنش پردیسیان در مقابل هجوم زمینی ها به مثابه کنش دولت ایالات متحده است در مواجه با مهاجرین غیر قانونی و کسانی که از مرز جنوب وارد این کشور می شوند. از دید مردمی که در جهان سوم هستند به خصوص که در فیلم از مهاجمان به پردیس تحت عنوان الیگال ها(مهاجرین غیر قانونی) یاد می شود و سرب داغ پاسخ مردمانی است که تلاش می کنند از موهبت های این پردیس بهره مند شوند. در خود پردیس میان موضع نرم خویانه رئیس جمهور پردیس و موضع سر سختانه وزیر دفاع که خیال کودتا را در دارد سیاست های دو گانه ایالات متحده در قبال مهاجرین مورد انتقاد سازنده فیلم قرار می گیرد. راستی آقای بلامکمپ خودش مهاجری است که تا چند سال پیش ساکن کیپ تاون در آفریقای جنوبی بود.
یکی از آسیب های جدی در مقوله درک فیلم، تغییرات انحرافی در نام اثر و برگردان های غیر کارشناسانه در مراحل مختلف دوبله فیلمهای فرنگی در رسانه ملی است. ویراستاران، مترجمان و مدیران دوبلاژ، صرفا به آماده سازی اثر برای پخش می اندیشند.
نگرش های غیر کارشناسانه در پروسه ویراستاری، ترجمه و دوبلاژ منجر به اتفاقی شبیه فاجعه می شود و مخاطب نمی تواند با آثاری که با معاوضه معادل های غیر مرتبط ، در سه مرحله مذکور(ترجمه ،ویراستاری،دوبله) در فیلم صورت می پذیرد موفق به درک روایت های استعاری آثار مفهومی و چند لایه شود. نمونه موخر و مصداقی این انحراف به فیلم« پردیس» باز می گردد. ویراستاران، مترجمان و مدیران دوبلاژ، نام این فیلم به صورتی غیر کارشناسانه به «تبعیض» تغییر داده اند و « Elysium» که نام اصلی فیلم است با عنوان «تبعیض» از رسانه ملی پخش می شود که هیچ وجه اشتراکی میان معادل های فارسی « Elysium» و عبارت «تبعیض» وجود ندارد.
اتفاقا نام فیلم است که در نسبت با فحوای تمثیلی اثر موجب استباط و برداشت های گوناگون می شود. « Elysium» عنوان انگلیسی فیلم پردیس است، که معنای مترادف «بهشت» زمینی را هم می دهد . روایت یک خطی فیلم درباره آتلانتیس رویایی اغنیا است که در مدار کره زمین قرار دارد و نام « Elysium» را برای این مکان انتخاب کرده اند. طبیعی است که بشر اتوپیای دست ساز خود را بهشت می نامد و البته این واژه در زبان فارسی مترادفی همچون پردیس دارد. در فرهنگ عامه آمریکایی « Elysium»(پردیس) عمدتا به مجتمع های عمومی مسکونی گفته می شود که از دروازه ورودی آن محافظت می شود تا غریبه ها وارد مجمتع نشوند. پردیس های مسکونی شاید در مکان های جغرافیایی خوبی ساخته نشده باشند اما داخل پردیس ها محیط های سرسبز و آراسته ای وجود دارد.
در فرهنگ غربی چنین معماری خاص، بهشت زمینی را تداعی می کند و به چنین مجمتع هایی« Elysium» می گویند. طبیعی بود که مترجمین و سرپرستان گفتار فیلم در سازمان صدا وسیما حداقل می توانستند معادل فارسی تر و رسمی تری برای فیلمی مثل پردیس انتخاب کنند. « Elysium» در فیلم پردیس، به مجتمع مسکونی در مدار زمین اطلاق می شود و کاراکترهای اصلی فیلم از این مجتمع باعنوان « Elysium» یاد می کنند. اما دوستان در سازمان صدا و سیما در متن دوبله فیلم، برگردان واژه «Elysium» را به آلفا تبدیل کرده اند، یعنی ابتدایی ترین ویراستاران و مترجمان با تغییر نام فیلم موجب عقیم شدن روایت استعاری و تمثیلی فیلم شده اند و ساده ترین راهکار ممکن را برگزیده اند. اگر معادل پردیس برای واژه «Elysium» در عنوان و در متن فیلم بکار می رفت قطعا فیلم بسیاری از مفاهیم تمثیلی خود را از دست نمی داد. چرا که متن اثر با این واژه رابطه تنگاتنگی دارد و مترجمین سازمان صدا وسیما برای گریز از واژه «بهشت»، وقتی برای انتخاب مترادف نزدیک تر به واژه را پیدا نکرده اند.
« Elysium» و عبارت « آلفا » هیچ ربطی به مجمتع واقع در مدار زمین (عنوان فیلم از آن برگرفته شده) ندارد. با این تغییرات، استنباط های استعاری فیلم که در تبیین جنبش وال استریت در متن اثر وجود دارد عملا از بین می رود. ساده ترین راه ممکن این بود که برای معادل فارسی « Elysium» کمی در فرهنگ عامه آمریکایی جستجو کنند تا به عبارت معادل «پردیس» برسند و متن فیلم و مفاهیم مد نظر سازندگان که تماشایش برای مخاطب ایرانی ضرورت دارد از بین نرود. جالب اینجاست که اوشینیزه کردن اثر در این فیلم تاثیر معکوس و منفی گذاشته است و با دیدن نسخه دوبله تلویزیونی حسرت می خوریم ایکاش مدیر دوبلاژ فیلم واژه آلفا را برای این مجتمع مسکونی در مدار زمین انتخاب نمی کرد.
مشرق