به گزارش پایداری ملی، انسان براي آنكه بتواند بهتر به زندگي جمعي ادامه دهد و در صحنه فعاليتهاي اجتماعي راه مناسبتر را برگزيند و مسووليتهاي فردي و عمومي را با آگاهي كامل برعهده گيرد، بايد هميشه در جريان حوادث و اتفاقاتي كه هر لحظه در محيط اطراف و در دنياي بزرگ او روي مي دهد، قرار داشته باشد. به عبارت بهتر ، جامعة بشري همواره برپايه اطلاعات استوار بوده است.
اگرچه اطلاعات با ديگر كالاهاي مصرفي بسيار متفاوت است، ولي از بسياري جهات همانند ديگر كالاهاي توليدي، با آن رفتار مي شود. بطور مثال اطلاعات با عبور از فرايند توليد همواره مفيدتر و پرثمرتر مي شود و مي تواند از طريق مجله، كتاب و كتابخانه، شيوه هاي آموزشي و غيره اشاعه يابد.
از طرف ديگر حاكميت، هويت و استقلال صرفاً زاييده تصميمهاي سياسي نبوده و در شكل گيري آن عوامل مهمتري مانند شرايط زندگي اقتصادي، فرهنگي و عواملي كه توسعه هر جامعه را تحت تاثير قرار مي دهند، دخالت دارند. در واقع ساختار اطلاعات تعيين كننده و ضامن بقا و دوام ملتهاست و شناخت بيشتر نسبت به اين امر، فكر برقراري نظام نوين اطلاعاتي را در سطح جهاني تقويت مي كند.(1)
در هر جامعه اي براي برقراري ارتباط و انتقال افكار و اطلاعات، به تناسب نيازهاي درك شده و پيشرفتهاي حاصله در طول زمان، ابزار و وسايل معين به وجود آمده است. با گذشت زمان و تكامل روزافزون زندگي بشر، برخورد افكار و عقايد در جوامع مختلف روند پيچيده تر شدن خود را طي مي كند. فعاليتهاي تبليغاتي كه به منظور ايجاد ارتباط و تاثير گذاشتن بر افكار، رفتار و روحيه مخاطبان انجام مي شود، به ابزار و وسايل نياز دارد. روند تاريخي ارتباطات و تبليغات(2) نشانگر اين نكته است كه با اختراع چاپ، انقلاب عظيمي در زمينه ارتباطات و انتقال اطلاعات به وجود آمد و بتدريج وسايل و ابزار تبليغات و ارتباط جديد، جايگزين نهاد سنتي ارتباطات شد؛ تا آنجا كه در دنياي كنوني ماهواره و انواع وسايل الكتريكي از قبيل تلويزيون، سينما، راديو و رايانه ، جوامع انساني را مسخر خود ساخته اند. چگونگي استفاده از اين وسايل به نظر مي رسد در كشورهاي گوناگون با توجه به نظام سياسي حاكم ، نوع مذهب، نژاد و متفاوت باشد.
بطور كلي، اطلاعات مهمترين و تداوم يابنده ترين منبع مورد استفاده در تمامي علوم و فنون در عرصه هاي گوناگون زندگي است. جنگهاي رواني و تبليغاتي نيز از اين فرايند در حال گسترش و تكامل بي نياز نيست، و در تمامي جوانب و مراحل و از زمان طرح ريزي تا اجرا و ارزيابي و به دست آوردن باز خود، به جمع آوري و استفاده بهينه از اطلاعات نيازمند است.(3)
امروزه يكي از مهمترين و شايد مشكلترين مسايل مطرح شده در مديريت جنگهاي رواني و نظامي، دستيابي به شناختي روشن از افكار عمومي حاكم بر جامعه هدف است. از همين رو طرفهاي درگير در جنگ به دنبال فتح افكار مخاطبان، سست و متزلزل ساختن اراده ملي و روحية افراد دشمن هستند. در اين مبارزه معمولاً كساني پيروز مي شوند كه از قدرت و توان ارتباطي، اطلاعاتي و فناوري بالاتر و برتري برخوردار باشند.
بيان اين مطلب به معناي ناديده گرفتن نقش نيروي دروني از قبيل : ايمان، مجاهدت و وحدت مردم نيست. بنابراين مي توان گفت كه در جهان كنوني، دستيابي به اطلاعات بهينه و ايجاد ارتباط از عناصر عمدة پيروزي در جنگ رواني شمرده مي شوند.
به عقيده برخي دانشمندان و سياستمداران ، قدرت در جايي متمركز مي شود كه بيشترين اطلاعات در آنجا وجود دارد. بنابراين ، هر كشوري كه در مديريت توليد، جذب و انتقال اطلاعات از سرعت بيشتري برخوردار باشد، در اتخاذ تدابير، برنامه ريزي، تصميم گيري و تاثيرگذاري بر مردم خود و ساير ملل، از شتاب بيشتري برخوردار خواهد بود. همان طور كه براي انجام عمليات نظامي و تداوم موفق آن به سرعت عمل در زمينه هاي تامين و پشتيباني، اقدام و تصميم گيري نياز است؛ در جنگ رواني نيز سرعت و دقت در انتقال اطلاعات نقش بسزايي دارد. زيرا اگر جديدترين و آخرين اطلاعات مورد نياز در زمينه هاي لازم بموقع به كارشناسان، تحليلگران و مجريان جنگ رواني نرسد، چه بسا آنان در تحليل، قضاوت اقدام و ارزيابي خود دچار اشتباه و سردرگمي شده و احتمالاً با شكست مواجه گردند.
ويژگي هاي اطلاعات:
اطلاعات دريافت شده، با وجود اينكه منابع اطلاعاتي در جنگهاي رواني متعدد و متنوع هستند و هر يك كاربردي ويژه دارند، بايد داراي ويژگيهاي زير باشد.
1-داراي عمق باشد:
اطلاعات دريافت شده و همچنين اطلاعات توليدي بايد داراي عمق باشد. آگاهيهاي سطحي نمي تواند به متخصصان و مديران جنگهاي رواني در دستيابي به اهداف آنان كند.
2-به روز باشند:
مسلم است كه اطلاعات قديمي نه تنها كمكي به پيشرفت و موفقيت جنگ رواني نمي كند، بلكه باعث مقيم شدن بسياري از طرحها و فعاليتها و شكست در جنگ رواني مي شود.
3-صحت و درستي:
اطلاعات به دست آمده بايد صحيح و درست باشد، زيرا اطلاعات غلط و نادرست موجب فريب و گمراهي مجريان و همچنين سياستمداران و فرماندهان مي گردد.
4-جهت گيري:
اطلاعاتي مورد بهره برداري قرار گيرد كه داراي جهت و هدف مشخص باشد.
5-در برداشتن ابعاد گوناگون:
اطلاعات كسب شده بايد تمامي ابعاد گوناگون نظامي سياسي، اقتصادي، اجتماعي فرهنگي و غيره را در برگيرند.(4)
نقش رسانه ها در جنگ رواني
اطلاعاتي كه هدف گيري دقيقي دارد. به اندازه سلاح هاي با هدف گيري دقيق، مهم است و رسانه هاي جديد اين امر را به ميزان بي سابقه اي امكان پذير كرده اند، زيرا وسايل ارتباط جمعي علاوه بر وظايف مهم خبري و آموزشي و راهنمايي و رهبري كه نقش اساسي در سازندگي و آمادگي افراد براي زندگي اجتماعي دارند، وظايف تبليغي را نيز انجام مي دهند. وسايل ارتباط جمعي با انجام وظايف اخير، بيشتر از لحاظ رواني روي افراد تاثير مي گذارند و هرگاه به منظور جلب توجه يا ايجاد اعتقاد و اطمينان مورد بهره برداري قرار گيرند، داراي نقش تبليغي هستند.(5)
وقتي به جنگ خليج فارس باز مي نگريم، به يك معنا در مي يابيم كه نكته مورد تاكيد رسانه ها شايد جنگ خليج فارس نبود، بلكه خود رسانه ها «ستاره» اين نمايش بودند. در طي شش هفته جنگ خليج فارس، بيشتر مردم، روزانه بيش از هر زماني در تاريخ تلويزيون تماشا كردند.(6)
رسانه هاي جديد نه تنها واقعيت، بلكه حتي مهمتر از آن ادراك ما را از واقعيت تغيير مي دهند. آنتن بشقابي كوچك ماهواره اي كه در اطراف جهان در خانه ها كار گذاشته مي شود در آينده نزديك برنامه اخبار شب همه جا را خواهد گرفت. ترجمه خودكار به طور تدريجي رواج مي يابد و اين معناي آن است كه مردم كشورها مي توانند برنامه دلخواه خود را به زبان خود تماشا كنند. به جاي شبكه هاي انگشت شمار كه از مركز كنترل مي شوند و همه آنها را تماشا مي كنند، به تدريج شمار زيادي از افراد به تنوع گيج كننده اي از پيامهايي دسترسي مي يابند كه از آن سوي مرزها پخش مي شود، در حالي كه شايد حاكمان سياسي و نظامي آنان نخواهند كه اين برنامه ها را ديده يا شنيده شود.
سياستهايي كه در ارتباط با اعمال نظم و كنترل يا دستكاري در رسانه ها وجود دارد عنصر مهم استراتژيهاي اطلاعاتي فردا را تشكيل خواهد داد و اين استراتژيها به نوبه خود تعيين خواهد كرد كه كشورهاي گوناگون و گروههاي غيرملي و ارتشهايشان در برخوردهاي رو به پيدايش قرن بيست و يكم ، چگونه رفتار خواهند كرد. كساني كه در آينده عهده دار دستكاري در رسانه ها خواهند بود، از قبيل موسسه هاي تبليغات تجاري، وقتي مخاطباني را هدف قرار مي دهند، بايد پيامها را انبوه زدايي كنند و براي هر بخش از اين مخاطبان ، نسخه اي متفاوت تدارك ببينند.
سرعت در تبادل اطلاعات ممكن است سبب تغيير مفهوم آن شود. بعنوان مثال، زماني كه عراق در جنگ خليج فارس با موشك اسكاد به «فلسطين اشغالي» حمله مي كرد.
سانسورچيان نظامي «اسرائيل» مي دانستند كه برنامه هاي «سي.ان.ان» در بغداد با دقت تعقيب مي شود. اينان نگران بودند كه تصاويري كه «سي.ان.ان» از محل موشكها نشان مي دهد، مبادا به عراق كمك نمايد تا با دقت بيشتري هدف گيري كند. در اين شرايط صرفاً خود شتاب اخبار، مفهوم آن را تغيير داده بود.
متخصصهاي جنگهاي رواني با وارونه جلوه دادن واقعيتها نزد مخاطبان ، اطلاعات غيرواقعي، مخدوش و غلط را ميان آنان ترويج و تصويري نادرستي از واقعيتها در اذهان مخاطبان ايجاد مي كنند. آنان با بهره برداري از هيجانهاي ايجاد شده و جو عاطفي حاكم بر مخاطبان، توجه آنان رابه مطالب و اطلاعات خاصي كه مطلوب نظر خودشان است، جلب مي كنند. بايد توجه داشت كه اين اطلاعات دروغين و فريبكارانه مي بايستي از طرفي قانع كننده و مستدل باشد و از سوي ديگر بگونه اي در پوشش و اختفا ارايه شود تا مخاطبان بدشواري قادربه بازشناسي حقايق گردند.
تبليغ؛ مشخصه تمدن معاصر
تبليغ امري است كه در همه اعصار به كار گرفته شده است، ولي امروزه به دليل پيدايش دو پديده اهميت خاصي پيدا كرده است:
1-نياز دولتها در جوامع صنعتي به تاييد اكثريت مردم
براي آن كه اين قبيل جامعه ها بتوانند به گردش خود ادامه دهند ، ضروري است تا اعضاي آنها، كه اجباراً فنون كار صنعتي را فراگرفته اند، خود را جزيي از جامعه بدانند و به رژيم حاكم وفادار باقي بمانند. بدين جهت است كه وجود دموكراسي در عصر صنعتي حتي در نظامهاي استبدادي نيز ضروري مي شود.
2-استفاده از ابزار فني براي متقاعد ساختن مردم
استفاده از شيوه هاي تبليغي مستلزم محاسبه هاي عقلايي است كه در آنها كشفيات علوم روانشناسي و علوم اجتماعي نقش دارند. لذا به خاطر اين دو پديده است كه تبليغ جز مشخصه تمدن معاصر شده است.(7)
بايد توجه داشت كه قلمرو تبليغ از حقيقت تا نيرنگ و فريب گسترده است. تبليغ همزمان جنبه ارزش و آرماني پنهاني دارد كه ممكن است از حالت يك اطلاع ملايم تا فريبي آشكار تغيير كند. ولي در هر صورت هدفها همواره از قبل و به نفع مبلغان و راهي كه دنبال مي كنند، تعيين و ترسيم شده اند.
هدف از تبليغ در جنگ رواني
تبليغات دو هدف عمده و اساسي را تعقيب مي كند و مجريان تبليغ و مبلغان فعاليتهاي خود را براي ترغيب و جهت دهي مخاطبان و دستيابي به اين هدفها متمركز مي كنند، كه عبارتند از:
1-گسترش وحدت و يگانگي
مديران جنگهاي رواني و تبليغات، تمامي تلاش خود را براي دستيابي به اين هدف در بين مردم خودي و همچنين تعميق روابط و همبستگي با كشورهاي دوست و همپيمانان به كار مي بندند، آنان براي دستيابي به وحدت و يگانگي مي كوشند تا مفاهيمي را كه به وحدت و يگانگي مردم مي انجامد و نگرش و عكس العمل مثبت را برمي انگيزند، به آنان القا كنند. تهييج روح همكاري و تعاون، از خودگذشتگي، فداكاري، ايثار، نوع دوستي، گسترش و تعميق روابط در زمره اين مفاهيم هستند.
2-ايجاد تفرقه و پراكندگي
برخلاف هدف اول، مجريان تبليغات براي نيل به اين مقصود بدنبال ايجاد تفرقه و جدايي بين مردم يا رهبران كشور هستند. بدين جهت مي توان آن را «اهداف تخريبي» ناميد.
مجريان تبليغات، فعاليتهاي تبليغي خود را بر محور ايجاد اختلاف و جدايي بين گروه هاي مختلف همان جامعه متمركز مي كنند، آنها مي كوشند مخاطبان خود را تشويق كنند كه منافع شخصي و گروهي خود را بر اهداف منافع و مصالح ديني، اجتماعي و ملي ترجيح دهند. براي رسيدن به اين منظور مفاهيمي را به كار مي برند كه از بار منفي بيشترين برخوردار باشد.عدم همكاري، كارشكني، مقاومت منفي در برابر اهداف، تك روي و عدم اعتماد از نمونه هاي اين مفاهيم هستند.
3-عوامل موثر در پيروزي جنگ رواني:
براي رسيدن به اين اهداف از طريق جنگ رواني و كسب پيروزي در آن ، بايد عواملي را به شرح زير در نظر گرفت:
1-اطلاعات:
بديهي است كه هر چند اطلاعات ما در مورد دشمن وسيعتر باشد، به همان نسبت تبليغ ما عليه او مستدلتر و موثرتر خواهد بود.
2-تحقيقات:
تحقيق پيوسته به منظور دسترسي به صحت و سقم اطلاعات يا تكميل آنها و كشف واقعيات تازه در مورد يك پديده صورت مي گيرد. اين پديده مي تواند در مورد مسايل پزشكي، اجتماعي يا نظامي باشد، زيرا شرط تسلط بر يك پديده شناخت آن پديده است.
3-آموزش:
گردآوري اطلاعات، تجزيه و تحليل و دستكاري آنها، انجام تحقيقات، ترتيب كاركنان اطلاعاتي و پژوهشي و نيز كاركنان تبليغاتي، همه و همه نيازمند آموزش است. بنابراين در كشورهاي پيشرفته صنعتي، تا حد زيادي به آموزش اين فعاليتها اهميت داده مي شود.
4-ابزار:
در اين مورد نيز مي توان مختصراً به دو بازوي تبليغات، يعني نيروي انساني و توان فني آن، اشاره كرد. «ژورناليسم» يا «كار خبري» در مغرب زمين حرفة معتبري محسوب مي شود و به عنوان يكي از مهره هاي لازم و بسيار ضروري در چرخش عظيم جامعه، عرض اندام مي كند و از جمله ابزارهاي قوي و مهمي است كه دولتهاي غربي از آن استفاده مي كنند.
اين نيروها وظيفه گردآوري سوژه هاي قابل تبليغ و تهيه خبر را برعهده دارند و برحسب موقعيتهاي مختلف از آن استفاده مي كنند. بوطور مثال مي توان به مورد زير اشاره كرد:
در جريان جنگ تحميلي مدتها بود كه ايران از استعمال گازهاي شيميايي توسط عراق شكايت مي كرد. ولي كسي به اين گفته ها توجهي نمي كرد. در آن زمان، ايران تعدادي از مصدومين شيميايي را علاوه بر جنبه انساني، بعنوان موضوعي براي تبليغ، به كشورهاي اروپايي اعزام كرد تا بستري شوند. دو نفر از اين مصدومين در يكي از بيمارستانهاي پاريس بستري شدند. دستگاههاي خبري كه خبر بستري شدن پي در پي اين بيماران را در بيمارستانهاي اروپايي انتشار دادند، به دنبال تهيه خبر هم بودند. روز 24 مارس 1984 م. خبري با عنوان «ترديد در مورد مجروحين شيميايي ايران» در روزنامه لوموند منتشر شد. روزنامه لوموند به پخش اين خبر مبادرت كرده بود كه گويا اين مصدومين در جنگ مجروح نشده اند، بلكه در اثر انفجار در كارخانه كود شيميايي شيراز مجروح شده اند. آنها با اين ضدخبر، قضيه را لوث كردند.(8)
با توجه به موارد ذكر شده، در يك نتيجه گيري كلي بايد اذعان داشت كه دريافت بموقع و دستيابي به اطلاعات صحيح، نقش بسيار موثري در خنثي سازي اثرات جنگ رواني دارد و هيچ عاملي به اندازه جهل و ناداني، فرد را آماده پذيرش سريع تبليغات جهت دار و منفي دشمن نمي كند.
علاوه بر اين، بايد فنون و روشهاي تبليغ را به خوبي بشناسيم و مجاري و مبادي انتقال اطلاعات را نيز مورد مطالعه قرار دهيم و امور تبليغي را با ديدي تحليلي و نقادانه بنگريم تا يك جمع بندي نهايي بتوانيم در جنگ رواني به شكلي بهينه از اطلاعات كسب شده بهره گيريم.
ارجاعات
(1) «جنگ رواني و تبليغات مفاهيم و كاربردها»، محمد شيرازي ، تهران: دانشگاه امام حسين(ع)، 1376، ص 81
(2) تبليغات به معناي انتقال اطلاعات از شخصي يا منبعي به ديگري بكار رفته است. و به معناي ايجاد نظر مثبت يا منفي نسبت به شخص سازمان ، مذهب يا عقيده اي يا پديده اي خاص از طريق تحت تاثير قرار دادن افكار و عقايد مردم است. همان منبع، ص، 114.
(3) «ژئولتيك اطلاعات» ، آنتوني اسميت، ترجمع فريدون شيرواني، تهران: انتشارات سروش، 1374
(4) مآخذ پيشين.
(5) وسايل ارتباط جمعي. كاظم معتمدنژاد. تهران: علامه طباطبايي ، 1372، جلد اول، ص 160.
(6) همان.
(7) اولين كنفرانس بررسي دفاع مقدس. «كاربردهاي علوم اجتماعي در جنگ»، مرتضي كتبي.
(8) مآخذ پيشين.
فهرست منابع:
1-دورانت، ويل و آريل، تاريخ تمدن.
2-تافلر، الوين، جنگ و ضد جنگ، ترجمه شهين دخت خوارزمي . تهران: سيمرغ ، 1377
3-شيرازي، محمد . جنگ رواني و تبليغات : مفاهيم و كاركردها، تهران: دانشگاه امام حسين(ع)، 1374
4-اسميت ، آنتوني. ژئوپلتيك اطلاعات ، ترجمه فريدون شيرواني ، تهران: سروش 1374.
5-محمدنژاد، كاظم. وسايل ارتباط جمعي. تهران: علامه طباطبايي.
6-مقالات ارائه شده در اولين كنفرانس بررسي دفاع مقدس.
7-شعاري نژاد، علي اكبر. درآمدي به روانشناسي انسان. تهران «آزاده، 1371
8-مك برايد. شن. يك جهان چندين صدا. ترجمه ايرج پاد. سروش، 1366.
9-ريجانسون. اف. ام. روحيه جنگ. ترجمه معارف و پژوهش دانشگاه امام حسين(ع)، تهران: دانشگاه امام حسين.
10-برگورتيز. لئونارد. روانشناسي اجتماعي. ترجمه محمدحسين فرجاد. اساطير، 1372.