مقایسه قطع برق یک روستا با مورد مشابه در یکی از شهرهای بزرگ جهان بهخوبی نشانگر درجه آسیبپذیری جوامع پیشرفته است.
مهشید یزدانپناه
به گزارش پایداری ملی؛ پیچیدگی فزاینده جوامع مختلف و گسترش ارتباط و وابستگی چند جانبه صنایع، زمینه مساعدی برای رشد کمی و کیفی فرصتها و تهدیدات محیط، فراهم ساخته است. چنانچه از یک سو رشد وتوسعه تکنولوژی انسان را در جدال با رخدادهای طبیعی قدرتمند ساخته و از سویی دیگر پیچیدگی و ارتباط تنگاتنگ صنایع سبب بروز معضلات همه جانبه در رخدادهای ظاهراً واحد شده است. مقایسه قطع برق یک روستا با مورد مشابه در یکی از شهرهای بزرگ جهان بهخوبی نشانگر درجه آسیبپذیری جوامع پیشرفته است. مقایسه فوق قبل از اینکه مقایسه دونوع جامعه باشد، نشانگر گسترش دامنه هرنوع بحران در جوامع پیچیده است. مرور کوتاهی برچند نمونه بارز از بحرانهای مختلف بیست سال گذشته جهان نکات زیر را نشان میدهد: O صنایع خاصی ظرفیت بالقوه بیشتری برای بروز بحران دارند. از جمله، شیمیایی و پتروشیمی، برق، حمل و نقل هوایی، کشتیرانی؛ O باوجود تفاوت این بحرانها، ویژگیهای مشترک زیادی در بحرانهای مختلف به چشم میخورد؛ O آمادگی قبلی در کاهش ابعاد خسارت نقش تعیینکننده دارد؛ O تصمیمگیریهای عجولانه براساس اطلاعات ناقص دامنه خسارت را چندبرابر افزایش میدهد؛ O ارتباطات در ابعاد مختلف نقش بسیار تعیین کنندهای در کنترل بحران دارد. وظیفه مدیریت بحران اتخاذ تصمیمات موثر براساس اطلاعات صحیح درجهت کاهش خسارات و کنترل سریع بحران است. باید در تمام برنامهریزیهای بحران جایی را برای موقعیتهای پیشبینی نشده درنظر گرفت. بحران عبارت است از وضعیتی که نظم سیستم اصلی یا قسمتهایی از آن را مختل کرده و پایداری آن را برهم زند. غافلگیری اولین عامل مخرب در بحرانهاست. تصمیمگیریهای مهم همواره از ضروریات بحران در لحظات اول است. اتخاذ تصمیمهای درست بههنگام بروز بحران به دستهبندی و اقعیتها بستگی دارد. بحران چیزی جز تجلی برخورد تمام عواملی که یک مرتبه از حالت نظم به حالت بینظمی درآمده، نیست. هیچ بحرانی شبیه دیگری نیست و درک تشابهات کلیدی برای برنامهریزی بهمنظور رویارویی با آن و تخفیف اثرات سوء بسیار ضروری است. دولتها و شرکتها به شناخت روشهای برخورد با تغییرات ناگهانی روی آوردهاند و مدیریت بحران بخشی از تمام برنامههای استراتژیک آنها شده است. نکات فوقانگیزة مثبتی برای تجربهاندوزی از بحرانهای گذشته ایجاد میکند، لیکن حداقل سه دلیل سبب میشود نتایج حاصل از بررسی بحرانهای گذشته شناخت لازم و کافی را به پژوهشگران ارائه ندهد. نخست اینکه نوشتههای تاریخی محدود به وصف واقعه است و تحلیلهای تطبیقی لازم پابهپای شرح رخداد ارائه نشده است. نکته دوم متاثر از نگرشی است که هر بحران را در نوع خود بینظیر میداند و سومین دلیل اینکه مفهوم عمومی بحران بسیار ابهام برانگیز است. اکثر تحلیلگران موقعیتهای حاد و اضطراری را بازگو کردهاند در صورتی که بحران دارای ویژگیهایی است که صفات مشخصه آنرا تعیین میکند، در نتیجه وجود شرایط کمی و کیفی خاصی، امکان توجیه رویداد در الگوی بحران را فراهم میسازد. بنابراین نهتنها بررسی بحرانهای گذشته، بلکه فعالیتهای سیستماتیک دیگری نیز بهمنظور دستیابی به عوامل و عناصر مشترک در بروز بحرانها و یافتن الگوهایی برای پیشبینی و پیشگیری آثار ناشی از آنها ضروریست. بحران چیست؟ قبل از پرداختن به ویژگیهای موقعیت بحرانی و معرفی رویکرد سیستماتیک رویارویی موثر، باید توجه کرد که در هر حال بحران یا مستقیماً در یک سیستم بهوجود آمده یا تاثیر عوامل خارجی سیستم را مختل ساخته است. در هر دو حالت میتوان تجزیه و تحلیل خود را بهصورت ملاحظات سیستماتیک پیش برد. زیرا در نهایت وظیفه مدیریت بحران، اتخاذ تصمیمات موثر براساس اطلاعات صحیح در جهت کاهش خسارات و کنترل سریع بحران است. این پروسه در نهایت با شناخت کنشها و واکنشهای سیستماتیک انجام میشود. در غیر اینصورت تصمیمات چیزی جز آزمون و خطا نخواهد بود و باتوجه به سه عامل، محدودیت زمان، تهدید و غافلگیری نمیتوان انتظار داشت جایی برای چنین رویکردی باشد. مسلماً در تمام برنامهریزیهای بحران جایی برای موقعیتهای پیشبینی نشده درنظر گرفته خواهد شد. بنابراین میتوانیم بحران را براساس تعریف سیستم چنین بیان کنیم: اجزأ تشکیلدهنده سیستم در چارچوب معین براساس ضوابط و معیارهای سنجیده و تنظیم شده روابطی بهصورت کنش و واکنش با هم برقرار میکنند. در هر سیستم عناصر متغیر تشکیلدهنده آن باید در حدود و قلمرو معینی نگهداری و محافظت شود، در غیر اینصورت حالت تعادل سیستم بههم میخورد. تا جایی که امکان محو کامل آن وجود دارد. بحران عبارت است از وضعیتی که نظم سیستم اصلی یا قسمتهایی از آن را مختل کرده و پایداری آن را بر هم زند. بهبیان دیگر بحران وضعیتی است که تغییری ناگهانی در یک یا چند قسمت از عوامل متغیر سیستم بهوجود میآورد. شدت و ضعف بحرانها بستگی به عوامل تشدیدکننده و یا عناصر کاهشدهنده بحران و تکنیکهای موجود برای مدیریت و بالاخره مهار آن دارد. از نظر عملیاتی نیز بحران را میتوان بهصورت یک سیستم، تجزیه و تحلیل کرد که در آن دو سری عوامل مختلف یکی محیط و ساختار سیستم و دیگری عواملی که موجد بحران هستند، وجود دارد. تعیین اینکه کدام یک از عوامل و عناصر تشکیلدهنده سیستم در مقابل بحران آسیبپذیری و تاثیرپذیری بیشتری دارد، یکی از وظایف اولیه تحقیق و پژوهش مدیریت بحران است. تعیین آسیبپذیرترین بخش سیستم در عمل به بخشی از سیستم برمیگردد که بالاترین رسیدگی را نیاز دارد. جو حاکم در شرایط بحرانی بررسی بحرانهای گذشته نشان میدهد، افراد در اینگونه موارد دچار سردرگمی میشوند، سادهترین و در عین حال اساسیترین اشتباهات در لحظات بحرانی رخ میدهد، معمولاً سخن و عملکرد مسئولان خلاف جهت منافع خود و سازمان آنهاست، دستپاچگی و عکسالعملهای غیرمنطقی در چنین شرایطی بسیار دیده میشود، جلوگیری از ازدحام خبرنگاران کنجکاو، حفظ اعتبار، کاهش عوارض و بازتابهای منفی آن بر آینده و افکار عمومی مسائلی هستند که گاه از کنترل خود بحران برای مسئولان مشکلتر میشود. تضادی که بین کنترل بحران و تسلط بر شایعات و اعصاب ایجاد میگردد، دقیقاً نمایانگر عدم آمادگی است. تعجب و غافلگیری اولین عامل مخرب در بحرانهاست. در حقیقت دوباره بهدست گرفتن اوضاع یا شکست درهمان ساعات اول مشخص میشود. برای نمونه، در بحبوحه بحرانی که سال 1986 هنگام انفجار شاتل فضایی «چلنجر» برای ناسا پیش آمد، واکنش اولیه ناسا بهخوبی نشان داد زمانی که افراد ناگهان با بحران مواجه میشوند چه اشتباهاتی ممکن است از آنها سربزند. ناباوری مسئولان ناسا که ناشی از عدم پیشبینی این سانحه بسیار محتمل بود، مانع از آن شد که مقامات ناسا واکنش بهینهای از خود نشان دهند و در پی آن سوء مدیریت در توضیح دلایل وقوع سانحه و مقصر دانستن افراد و بخشهای مختلف، اعتبار این سازمان را نزد مردم بهشدت تحت تاثیر قرار داد. تصمیمگیری باید توجه کرد تصمیمگیریهای مهم و عمده همواره از ضروریات بحران در لحظات اول است. تصمیماتی که نهتنها در ابعاد وسیعی تاثیر میگذارد و در حقیقت آینده و گستره بحران را میسازد، بلکه همه در مورد آن قضاوت میکنند. بنابراین، طبیعی است، در مواجهه با بحران اتخاذ تصمیمهای صحیح منوط به دستهبندی حقایق و واقعیتها باشد. حیاتیترین اقدام در آغاز این است که باید بهسرعت فهمید چه چیزی رخ داده است و چه اقدامی در مقابل آن باید انجام داد و پس از آن شرایط چگونه خواهد بود. بیش از 90% تصمیمات حساس در ساعات اولیه بحران صورت میگیرد و عوامل بسیار متعددی باید در مورد افراد و مسائل مرتبط در آنِ واحد در نظر گرفته شود. دقیقاً بغرنجی مسئله در اینجا نهفته است، زیرا بخش عظیمی از این ملاحظات ضروری و همزمان را میتوان در پیشبینیها و برنامه مدیریت بحران قبل از وقوع بحران انجام داد. باید توجه داشت بحران بهطور اجتنابناپذیر در سه بعد تصمیمگیری را تحت تاثیر قرار میدهد: 1 - هدفهای عالی و حیاتی واحد تصمیمگیرنده را تهدید میکند؛ 2 - زمان واکنش را برای اتخاذ تصمیم محدود میسازد؛ 3 - عناصر و عوامل، تصمیمگیرنده را با بروز ناگهانی خود غافلگیر میکند. سه عامل مهم که در تعریف و تشخیص بحران از دیدگاه روش تصمیمگیری نقش عمده دارند، عبارتند از: «تهدید»، «زمان» و «غافلگیری». بحرانهای مختلف برحسب اینکه میزان هریک از عوامل سهگانه فوق در آنها شدید، متوسط یا ضعیف باشد درجهبندی میشوند. که شدت تهدید، کوتاهی زمان و غافلگیری از ویژگیهای بحرانهای حاد هستند. براساس ترکیبی که از این سه عامل بهدست میآید مکعب بحران ساخته میشود. در این مکعب درجه آگاهی در دو حد «غافلگیری» و «پیشبینی شده» قرار گرفته که مبین ادراک و تشخیص و آگاهی مقامات تصمیمگیرنده از بروز بحران است. بنابراین تصمیمات بهتناسب «شدت تهدید» «تداوم زمانی» و «درجه آگاهی» متفاوت هستند. بحرانها معمولاً خبر نمیکنند و یکی از ویژگیهای عمده آنها همین غیرمترقبهبودن آنهاست که تصمیمگیرندگان را مواجه با هیجان و اضطراب و سردرگمی میکند. لیکن در شرایط عادی امکانات بسیار زیادی در اختیار مسئولان امور است که بهطور سیستماتیک آماده برخورد با وضعیتهای احتمالی بحرانی گردند. بهاین ترتیب شانس موفقیت در مهارکردن یا بهرهبرداری از وضعیت پیشآمده بیشتر میگردد. کوشش برای دستیابی به قواعد عملی و آزمون فرضیههایی از این نوع میتواند بهآمادگی بیشتر بینجامد: سوال: در چنین شرایطی منابع قابل دسترسی کدامند؟ با چه سرعت و به چه میزانی میتوان از آنها استفاده کرد؟ فرضیه: وجود منابع و توانمندیهای مادی و معنوی، کیفیت و تاثیر پاسخ به بحران را افزایش میدهد. قاعده: در آغاز بحران، توانمندیها و محدودیتهای خود را فوراً ارزیابی کنید، کمکهایی که میتوان از سازمانها و منابع مشابه بهدست آورد را مشخص کنید. سوال: احتمال رخداد چه اتفاق دیگری همزمان با این بحران موجود است، که ممکن است بخشی از منابع، انرژی توجه و وقت تصمیمگیرندگان را بهخود معطوف کند. آیا بحران باعث رکود و یا حدت رخداد دوم نخواهد شد؟ فرضیه: دامنه بحران هرچه وسیعتر باشد احتمال اینکه منابع، توجه و انرژی بیشتری را به خود تخصیص دهد بیشتر خواهد بود. قاعده: در یک زمان واحد ممکن است بیش از یک بحران بهوجود آید، باید به مسئولان امر برای برخورد با سایر مسائل، اختیارات کافی تفویض گردد. چنین سئوالاتی را میتوان در مورد میزان صحت اطلاعات کسب شده، کانالهای مخابراتی، امکانات متنوع قابل جانشین و غیره طرح کرد و فرضیه را به قاعده تبدیل و پس از آن طرح کامل و جامعی برای مقابله با بحران بهوجود آورد. هرچند تصمیمگیریهای مهم و سریع از جمله اقدامات اولیه و اساسی مدیریت بحران است، لیکن کیفیت تصمیم اهمیتی بسیار تعیینکننده دارد. شکی نیست مسئولان خوب با واقعبینی بیشتری به داوری عملکردهای گذشته میپردازند. آنها مانند ناخدای ماهر با اتکا به تخصص و تجربه با مشاهده ابرهای تیره در افق و پایینآمدن فشار جو و تغییرات مستمر یا دفعی در سایر عوامل و شرایط طبیعی خود را برای برخورد با یک وضعیت فوقالعاده طوفانی آماده میکنند. بحران چیزی جز تجلی برخورد تمام عواملی که یکمرتبه از حالت سکون یا نظم به حالت متحرک یا بینظم درآمده و آرامش را برهم زده نیست. نداشتن تجربه و تخصص باعث میگردد که تصمیمات براساس قضاوتها و برداشتهای ناصحیح و بیپایه گرفته شود. تصمیم را میتوان بازده یک سیستم تلقی کرد که معرف ارزشهای آن سیستم است. تصمیم متضمن انتخاب است و اتخاذ آن در شرایطی میسر است که راهکارهای چندگانهای وجود داشته باشد.