سوتیتر:
به گزارش پایداری ملی مشروح گفتوگوی دکتر محمد کریمینیا؛ معاون عملیات، بهداشت و درمان قرارگاه پدافند زیستی کشور با نشریه عماد را در ادامه میخوایند؛
بروز و شیوع ویروس کرونا جامعه جهانی را با مشکلاتی روبرو کرده است، از نظر شما چه عاملی سبب شد کرونا به بحرانی زیستی و جهانی تبدیل شود؟
باید خصوصیات تهدیدات زیستی را بشناسیم. این تهدیدات همیشگی هستند. تهدیدات زیستی منشا چندگانه دارند و مرز نمیشناسند. برای اینکه با مفهوم منشا چندگانه آشنا شویم همین کافیست که بدانیم 75 درصد بیماریهای واگیردار بین انسان و دام مشترک است. در مورد کرونا هم اوایل شیوع گفته میشد که از خفاش منتقل شده است. ماجرای بیماری وقتی متفاوت میشود که به دید تهدید بخواهیم به آن نگاه کنیم. اما علت اینکه این بیماری به پاندمی تبدیل شد برداشت من این است که به دلیل مخفیکاریهایی بوده است که در ابتدا صورت گرفته است. تاخیر در گزارشدهی گسترش بیماری را به دنبال داشته است. خصوصا که بیماری هوابرد است. وقتی بیماری هوابرد است به سادگی قابل انتشار از یک کشور به کشور دیگر است. دقیقا به همین دلایل تبدیل به بحران زیستی شد. اولین اتفاقی که افتاد زمانی که در چین شناسایی شد تا مدتها اعلام نشد و دقیقا در این ایام مسافرتهای زیادی اتفاق افتاد و همین منشا گسترش بیماری شد. چون هوابرد هم بود به سادگی با یک پرواز از کشور مبدا به کشورهای دیگر منتقل شد.
در جهان در چند دهه گذشته پیشرفت های شگرفی در حوزه دانش پزشکی داشتهایم، اما با این وجود حتی در کشورهای پیشرفته هم کرونا تبدیل به یک بحران زیستی در ابعاد مختلف شد، چرا پیشرفتهای دانش پزشکی نتوانست جلوی چنین بحرانی را بگیرد؟
یکی از دلایل به نظرم این است که دنیا تصور میکرد به بیماریهای واگیردار مسلط شده است. به عبارت بهتر سهلانگاری صورت گرفت. این باعث گسترش سریع بیماری شد. بشریت دارای غرور کاذبی در مهار بیماریهای واگیر شده بود. همین منشا اصلی این مواجه بود. نزدیک به دو سال از شروع کرونا گذشته است و هنوز واکسن مطمئن، داروی قطعی و حتی ابزار قطعی تشخیص نداریم. علیرغم اینکه دو سال گذشته است و به اطلاعات زیادی از بیماری و ویروس دست یافتهایم.
آیا اولویت نبودن بهداشت در حوزه سلامت در دامن زدن به بحران کرونا موثر بود؟
قسمت بعدی ماجرا همین است. اکثرکشورها هدفگذاریشان در خیلی از موارد بیماریهای غیرواگیر بود. چاقی، دیابت، فشار خون، بیماریهای قلبی و ...، تمرکز را از بیماریهای واگیر به سمت غیرواگیر برده بود. به همین دلیل وقتی بیماری به عنوان پاندمی و شرایط اضطراری از سوی سازمان جهانی بهداشت اعلام میشود مشکل ماسک و مواد ضدعفونیکننده در دنیا پیدا میشود. حتی هواپیما در آسمان تغییرجهت میدهد تا ماسک و دستکش را به کشور دیگری ببرد.
شما واکنش نظام بهداشت و درمان کشور ما را در مقابل کرونا چطور ارزیابی میکنید؟
یکی از خصوصیات بهداشت و درمان در ایران وجود شبکه بهداشت و درمان است. برنامهریزی شبکه بهداشتی از حدود 50 سال پیش شروع شده، پا گرفته و بعد گسترش پیدا کرد. اما این شبکه بهداشتی که در تمام نقاط کشور از جمله روستاهای دور افتاده وجود دارد در دوران کرونا نتوانست به موقع و مطلوب ظاهر شود. به این دلیل که سیستم بهداشتی و شبکه بهداشتی ما با سیستم درمان ارتباط نداشت. نتیجه اینکه بیماری در بیمارستان و زمانی که دو نفر فوت شدند کشف شد. با وجود ظرفیت خوبی که داشتیم متاسفانه شبکه جامع نداشتیم و در واقع حجم عظیمی از شبکههای بهداشت درمان، مراکز بهداشتی درمان شهری و روستایی، پایگاههای جامع سلامت در شهرها و خیلی از موارد دیگری که جزو آن شبکه تلقی شدند در اینجا ورود پیدا نکردند. چون این پاندمی خودش را به عنوان بیماری از داخل بیمارستان به ما نشان داد. اولین موردهای این پاندمی در ایران بیمارانی بودند که در بیمارستان بستری شدند و فوت کردند. یکی از علل این واکنش دیرهنگام این بود که زیرساختها به درستی به هم مرتبط نبود. موضوع دوم، عدم وجود یک نظام CDC ملی و مرکز جامع کنترل و پیشگیری بیماریهای واگیردار بود. این یکی از مواردی بود که دچار مشکل شدیم. رویکرد کشور در ابتدا به این پاندمی رویکرد درمان محور بود و با رویکرد پیشگیرانه و بهداشتی به سراغش نرفتیم. نتیجه آنکه بسیاری از بیمارستانها درگیر شدند.
آیا فکر میکنید بحران کرونا میتواند به نقطه عطفی به عنوان سرآغاز تغییر در نظامات بهداشت و درمان در سطح جهان تبدیل شود و استانداردها و رویکردها را جا به جا کند؟
در یک سال گذشته بشریت تجربه پاندمی به این وسعت را نداشته است. آخرین پاندمی در این حجم، آنفلوآنزای اسپانیایی در سال 1918 است و بشر فعلی با چنین تهدید عظیمی روبرو نبودهاند. سازمان ملل، سازمان جهانی بهداشت، یونیسف، یونسکو و تمام سازمانهای تخصصی غافلگیر شدند. زمان خوبی است که گذشتهای که برمبنای این رخدادها بود را در دوران کرونا بازبینی کنیم. پاندمی کرونا نشان داد اینطور نیست که یک کشور بتواند خود را در مقابل تهدیدات زیستی ایمن نگاه دارد. بنابراین حتما باید جهانی فکر کنیم و جهانی اقدام کنیم. یک بیماری از یک نقطه عالم با فاصله چندساعت با یک پرواز میتواند به کشور ما برسد. بنابراین بازنگری در یک سری از الزامات قطعیت است. نظامات مرتبط با تشخیص و آشکارسازی تهدیدات. از همه مهمتر بحثی به نام مدیریت و پیشگیری است. باید این تغییر پیدا کند. در داخل کشور هم به تبع باید این تغییرات اتفاق بیفتد. به نظر من حتی لازم است با تجارب دوسالی که به دست آوردیم در بعضی از ساختارها و سازمان ها بازنگری کنیم. در برخی از مباحث درسی بازنگری کنیم. حتی به فکر ایجاد برخی رشتهها باشیم. ممکن است لازم باشد رشتههای جدیدی ایجاد کنیم. ارتباط بین حوزههای سایبری، هوش مصنوعی و هوشمندسازی و هوشزیستی، بحث واکسنسازی، ساخت داروها و ابزارها و تجهیزات تشخیصی که وجود دارد. بحث آموزشهای منجر به مهارت در نیروی انسانی. کرونا نشان داد در برخی از موارد با وجود تحصیلاتی که داشتیم مهارت لازم را نداشتیم. بنابراین باید علاوه بر تحصیلات به دنبال آموزش منجر به نتایج هم باشیم.
باید ساختار پدافند زیستی متمرکز داشته باشیم یا اینکه ساختار CDC را ایجاد کنیم. امریکا هم CDC خیلی قوی دارد و این کشور هم غافلگیر شد. نشانه چیست؟ آماده نبودن یا اینکه ساختار مشکل دارد؟
ذات بیماری و تهدید زیستی غافلگیر است. شما با موجود زنده سروکار دارید. تعداد جهشهای کرونا عجیب و غریب است. الگوهای متفاوتی در نقاط مختلف جهان از خود نشان داده است. به همین دلیل است که ایمنیزایی واکسنهای مختلف را به چالش میکشد. منظور من بازنگری و بازمهندسی در ساختارها و مراجع علمی مقابله با پاندمی است. بدان معنی که رویکرد ما باید نسبت به بیماری یا تهدیدزیستی متفاوت باشد. در بیماری، مسئول وزارت بهداشت است ولی در مورد تهدیدات زیستی ماجرا متفاوت است. چون دیگر تنها وزارت بهداشت مسئول نیست و یک تهدید زیستی جنبههای بسیاری از روحی و روانی گفته تا اقتصاد و سیاست و اجتماع و حتی مسائل امنیتی را شامل میشود. امنیت سلامت یکی از ارکان مهم امنیت ملی هر کشوری است. اگر با این نگاه به تهدید زیستی توجه داشته باشیم زیرساختها هم متناسب با آن بازیابی و بازنگری میشود.
برخیها براین باور هستند که کرونا عامدانه و با اهداف خاص بوده است، برخی نیز میگویند طبیعی بوده است و براثر جهش طبیعی اتفاق افتاده است. سازمان پدافند غیرعامل کشور و به طور خاص قرارگاه پدافند زیستی تحقیقات زیادی در این مورد انجام داده است. آیا به یک ارزیابی کلی در این مورد رسیدهاید که این کار عامدانه بود یا غیرعامدانه یا معتقدید همچنان برای اظهار نظر زود است؟
یکی از مواردی که سالها در قرارگاه پدافند زیستی روی آن تاکید داریم این است که منشا تهدیدهای زیستی را نمیشود به طور دقیق کشف کرد. به دلیل اینکه این تهدیدات خصوصیات خاصی دارند. اولا اینکه به سادگی دریک آزمایشگاه معمولی قابل تولید هستند. سناریوهای سادهای برای ایجادشان لازم است. اما برای برطرف کردن، مقابله کردن و دفاع کردن در مقابل آن اتفاقا تجهیزات و تخصصهای سنگین و گرانقیمت و پیشرفتهای نیاز است. این ذات یک تهدید زیستی است. چه در حوزه انسان و دام باید چه گیاه. عامل پاندمی کووید یک ویروس بوده است. از همان ابتدا قبل از اینکه بیماری وارد کشور ایران شود جلساتی با کارشناسان و متخصصین مختلف علم ژنتیک، بیوتکنولوژی، ویروسشناسی، ریه و اپیدمیولوژیست داشتیم و این موضوع را به بحث گذاشتیم که آیا منشا این تهدید میتواند عامدانه باشد. این سوالی است که در دنیا حتی در کشورهای پیشرفته هنوز به نتیجه نرسیده است.
اما نکاتی که آرام آرام به سمت اجماع میرود این است که تحقیقی انجام میشده است که طی آن یک فرار آزمایشگاهی صورت گرفته است. ما در بحثهای مرتبط با تهدیدات زیستی میگوییم این تهدیدات منشا طبیعی، تصادفی یا عامدانه دارند. منشا عامدانه را در بحث جنگهای زیستی و بیوتروریسم میدانیم. نشت آزمایشگاهی یکی از الگوهای تصادفی است. به نظر میآید تحقیقاتی برروی ویروسها در آزمایشگاهها انجام می شده است و در اثر نشت آزمایشگاهی این ویروس گسترش پیدا کرده است. این یکی از مواردی است که اجماع روی آن بیشتر است.
یکی از ابعاد خسارت بار کرونا بروز بیماری های روحی و روانی بود. از نظر شما به عنوان یک پزشک این بحران چه چشماندازی را برای سلامت روان جامعه به دنبال خواهد شد. کما اینکه شاهد بعضی از عوارض آن هستیم. آینده در مقابل پسا کرونا چطور خواهد بود؟ فکر می کنید برای مقابله با آن چه باید کرد؟
پاندمی کرونا پیامدهای مختلفی داشت. یکی از پیامدها بحثهای اجتماعی و خانوادگی بود. چه در داخل کشور و چه در بسیاری از کشورهای پیشرفته رخدادهایی در دوران کرونا شاهد بودیم که قبلا تجربه نداشتیم. اینکه خانوادهها روزهای متمادی در کنار هم باشند بدون اینکه اجازه داشته باشند از منزل خارج شوند. مشاغل تعطیل، کسب و کارها مختل و آسیب به درآمدها، عوارضی را ایجاد کرد که تاکنون سابقه نداشت. از سوی دیگر در دوران کرونا با مرگومیرهای زیادی روبرو بودیم. این مرگ و میر به دلیل اینکه خانوادهها نتوانستند به درستی عزاداری کنند چالشهایی برایشان ایجاد کرد. عزیزانشان در تنهایی دفن میشدند و اجازه برگزاری مراسم عزاداری به کسی داده نمیشد. همین امر خود آسیبهای روحی و روانی زیادی ایجاد می کرد.
یکی دیگر از مشکلاتی که ایجاد شد استرسهایی بود که به دنبال یک حادثه اتفاق میافتد. این استرسها می تواند ناشی از سوگ باشد. میتواند ناشی از یک حادثه یا ضربه روحی باشد. در این رخدادی که با آن مواجه هستیم اتفاقی که افتاد این بود که درآمدها وقتی مختل شد بین برخی خانوادهها و حتی در مشاغل بین کارگر و کارفرما، فروشنده و خریدار و ... شاهد چالشهای جدی بودیم.
برای مقابله با عوارض ناشی از این بیماری های روحی و روانی که گفتید چه باید کرد؟ خیلیها راجع به اهمیت ورود نظام روانشناسی صحبت میکنند اما اتفاقی نیفتاده است. آیا نیازمند بازاندیشی در این سیستم و انقلابی در این حوزه هستیم یا باید فرهنگسازی با استفاده از ابزار رسانه صورت گیرد؟
وقتی میگوییم تهدید زیستی به صورت جامع باید مسئله مورد توجه قرار بگیرد و چندجانبه باید با آن مواجهه شویم. در دوران نزدیک به دو سال پاندمی کرونا به درستی از ظرفیت حوزه روانشناسی و جامعهشناسی و رسانه استفاده نکردیم. در زمان پاندمی حتی نحوه اطلاعرسانی عمومی نیازمند تدبیر و تخصص است که مشکلات تشدید نشود. یا برای فرهنگسازی در امر رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و واکسیناسیون عمومی نیازمند اقدام روانشناسانه و جامعهشناسانه هستیم. بشر فقط جسم نیست. روح هم هست. بنابراین در تصمیمگیریهایمان باید به این حوزه هم توجه جدی داشته باشیم. این توجه جدی با استفاده از متخصصین مربوطه باید صورت بگیرد. سازمان پدافند غیرعامل کشور از همان اسفند 98 با سازمان بهزیستی کشور فعالیت مشترکی را شروع کردند. حتی شمارهای اعلام شد برای مشاوره به کسانی که دچار گرفتاریهای روحی-روانی یا ترس از ابتلا به پاندمی شدهاند. این گروه به خوبی میتوانستند عمل کنند و آرامش را برگردانند. اما در جایگاه واقعی از آنها بهره گرفته نشد.
واکسن به عنوان یک سلاح در برابرپاندمی کرونا اهمیت خودش را بیشتر نشان داد. ولی آنطور که باید و شاید عمل نکرد. همانطور که خودتان گفتید در حال حاضر داروی اختصاصی برای کرونا نداریم. اولا این امر چه چیزی را در مورد نظام واکسیناسیون جهانی نشان داد و دوم اینکه آیا می توان به این نظام واکسیناسیون برای بحرانهای آینده امیدوار بود؟
ما در یکسال گذشته که واکسن عملا وارد بازار شد با چالشهایی مواجه شدهایم. اتفاقا ایران جزو قدمای واکسن کرونا است که قدمت استفاده از واکسن در مایهکوبی آبله به زمان امیرکبیر بر میگردد. دو موسسه سرمسازی رازی و انستیتوپاستور ایران هم دارای 100 سال سابقه در حوزه تشخیص و تولید واکسن هستند. اتفاقا وقتی به گذشته نگاه کنیم محصولات تولیدی واکسن کشور ایران برای مقابله با بعضی از پاندمیها توصیه شده است و کشورهای بسیاری از محصولات آن استفاده کردهاند. بنابراین کشوری با قدمت 100 سال در حوزه تولید واکسن هستیم. اما در مواجهه با کرونا اتفاقی که افتاد این بود که از این ظرفیتمان به درستی بهره نگرفتیم. در بخشی از صحبت گفتم زیرساختهایمان باید بازنگری و بهروزرسانی شود. اتفاقا در حوزه واکسن چون فکر میکردیم به بیماریهای واگیر مسلط شدهایم زیرساختهای مربوطه در حوزه تولید واکسن در کشورمان درست به روزرسانی نشد و گستره درستی نداشت. همین هم برای ما چالش شد. حتی نیروی تخصصی به تعداد کافی در این حوزه تربیت نکردیم. اما پاندمی کرونا به ما نشان داد باید به واکسیناسیون توجه جدی کنیم. باید زیرساختها بهروز شود. آموزشها و مهارتها به روز شود. مهارتها ارتقا پیدا کند. باید از پلتفرمهای مختلفی برای تولید واکسن استفاده کنیم. یکی از نکات بسیار خوب در حوزه واکسن کشور ایران این بود که ما حدود 15 سال بود میخواستیم واکسن آنفلوآنزا بسازیم و به دلایل مختلفی انجام نشد. ولی در دوران پاندمی کرونا اتفاقا پیشرفت خوبی در این موضوع داشتیم و دغدغه و نگرانیهایمان برطرف شد. یکی از پیشروترین گروهها در این زمینه مرکز عمل کلی پدافند زیستی سازمان سپند وزارت دفاع با مدیریت و راهبری شهید بزرگوار فخری زاده بود. من ایشان را یکی از بزرگترین مدافعان سلامت کشور میدانم. او و تیمش در حوزه های مختلف در این زمینه به کشور بسیار کمک کردند.