۱۴ آذر ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۵
کد خبر: ۶۵۶
تحقیقیات منتشر شده توسط یک جامعه‌شناس آمریکایی نشان می دهد که از 11 سپتامبر تاکنون سازمان‌های غیردولتی ضداسلامی به شدت رسانه‌های آمریکایی را تحت تأثیر قرار داده، پیام‌های خود را در مقاله‌های خبری و گزارش‌های تلویزیونی جای داده اند.
به گزارش پايداري ملي، مطالعه منتشر شده توسط یک جامعه‌شناس آمریکایی نشان داده است که از 11 سپتامبر تاکنون سازمان‌های غیردولتی هراس‌افکن و ضداسلامی به شدت رسانه‌های آمریکایی را تحت تأثیر قرار داده، پیام‌های خود را در مقاله‌های خبری و گزارش‌های تلویزیونی جای داده و نیات و اهداف خود را از حاشیه به مرکز رسانه‌های جمعی سوق داده‌اند.

شاید مهمترین نکته اخذ شده در نتایج حاصله این است که چگونه این گروه‌های اقلیت که در حالت عادی فرصتی کم و یا حتی هیچ فرصتی برای پخش برنامه‌های خود نمی‌یابند، توانسته‌اند به عنصر احترام دست یافته و بدین ترتیب به بودجه و نیز همکاری بیشتر با نهادهای تأثیرگذار دست یازند. بر اساس این مطالعه، نفوذ این گروه‌ها به حدی بوده که توانسته‌اند سازمان‌های اسلامی بزرگ و فراگیر را به عنوان گروه‌های رادیکال ترسیم نمایند.

کریستوفر بیل (Christopher Bail)، نویسنده این گزارش و استادیار جامعه‌شناسی در دانشگاه کارولینای شمالی در مصاحبه با وب‌سایت Wired.co.uk گفت: "بخش اعظمی از سازمان‌هایی که در حوزه شکل‌دهی به افکار عمومی رقابت می‌کنند، پیام‌هایی در حمایت از مسلمانان منتشر می‌کنند، اما تحقیقات من نشان می‌دهند که اصحاب رسانه چنان تحت تأثیر گروه کوچکی از سازمان‌های اقلیت قرار گرفته‌اند که وجهه‌ای فراگیر بدین گرو‌ه‌ها بخشیده‌اند."

"سازمان‌ها ضداسلامی حاشیه‌ای از طریق نمایش ترس و خشم بر رسانه‌های جمعی تسلط یافته‌اند. به اعتقاد من تشدید و افزایش نهادی این انرژی احساسی یک کشش گرانشی یا "تأثیر حاشیه‌ای" ایجاد کرده که شبکه‌های بین‌سازمانی را از نو ساماندهی کرده و خطوط اصلی گفتمان جمعی را تغییر داده است."

بیل و گروه وی از نرم‌افزار‌های شناسایی سرقت ادبی استفاده نموده‌اند تا 1084 بیانیه مطبوعاتی که توسط 120 سازمان منتشر شده‌اند را با 50000 رونوشت تلویزیونی و مقاله روزنامه‌ای که بین سال‌های 2001 و 2008 منتشر شده‌اند، تطبیق دهند. نرم‌افزار مذکور تشابهات چشمگیری را بین این بیانیه‌ها و روایت‌های منتشره در رسانه‌های خبری شامل نیویورک‌تایمز، یو‌اس‌ای تودی، واشنگتن تایمز، شبکه خبری ‌سی‌بی‌اس، سی‌ان‌ان، و شبکه خبری فاکس‌ یافته است.

بیل در ادامه افزود: "ما متوجه شدیم که رسانه‌های آمریکایی محکومیت عمومی رویدادهای تروریستی توسط سازمان‌های برجسته اسلامی را تقریبا به کلی نادیده گرفته‌اند. عدم توجه به این محکومیت در کنار هشدارهای احساسی سازمان‌های حاشیه‌ای باعث یک بازنمایی بسیار نادرست از جامعه سازمان‌ها، اندیشکده‌ها و گروه‌های مذهبی شده که برای شکل‌دهی به بازنمایی اسلام در حوزه عمومی آمریکا در حال رقابت می‌باشند."

به گفته بیل موفق‌ترین سازمان‌ها در اشاعه هشدارهای منفی در مورد اسلام عبارتند از "مرکز خط‌مشی امنیتی" (که یکی از رؤسای سابق سازمان سیا ریاست اقتخاری آن را بر عهده دارد)، "مجمع خاورمیانه" (که ادعا می‌کند سعی دارد از طریق پروژه‌هایی با نام‌هایی وحشت‌زا به مانند پروژه "دیده‌بان اسلام‌گرایی" از نظم موجود در برابر تهدیدات خاورمیانه محافظت نماید)، و گروه "اسلامی‌ شدن آمریکا را متوقف کنید" (که نیاز به هیچ توضیحی ندارد).


"تنها سازمان اسلامی بزرگ آمریکا که سطح بالایی از تأثیرگذاری اسلامی را بدست آورده "شورای روابط اسلامی آمریکا" است که هم‌اکنون سعی دارد مانع افزایش اخیر پیام‌های ضداسلامی در حوزه عمومی آمریکا شود."

امروزه، با گذشت یک دهه از حملات 11 سپتامبر، اسناد موجود در مورد نفوذ تأثرات ضداسلامی بر عادات و خصائص دولت بسیار نگران‌کننده است.

به گفته بیل، "در فرآیند سیاستگذاری ما سازمان‌های آمریکایی-اسلامی به مقدار کافی حضور نداشته‌اند. برای مثال، در جلسات اخیر سنا و کنگره برای بررسی تهدید رادیکال شدن در جامعه مسلمانان آمریکا، تنها یک سازمان آمریکایی-اسلامی بزرگ دعوت شده بود."

این نشست "کمیته امنیت میهنی" کنگره به ریاست پیتر کینگ (Peter King) نماینده ناحیه سوم کنگره‌ای نیویورک برگزار گردید. وی حضور این مسلمانان آمریکایی را در جلسه "دلیرانه" خواند – که احتمالا نشانه‌ای دال بر میزان بالای مجادله‌انگیز بودن موضوع است.

تحقیقات بیل که در نشریه "بازبینی جامعه‌شناختی آمریکا" منتشر شده است بخشی از یک تحقیق گسترده‌تر است که چگونگی تأثیرگذاری این گروه‌های حاشیه‌‌ای به آنسوی رسانه‌ها و در جهان حقیقی را بررسی می‌کند، جهانی که درب‌هایش را به روی محافل اجتماعی محافظه‌کار نخبه و اندیشکده‌های محافظه‌کار باز نموده است – اولین گام در اثرگذاری بر خط‌مشی عمومی و افکار عمومی ملی. بیل پس از تحلیل اطلاعات عمومی و قابل دسترس در مورد عضویت در سازمان‌ها، به بررسی این سؤال پرداخت و به نتایجی ناخوشایند در مورد ارتباط بین سازمان‌های حاشیه‌ای و سازمان‌های رسانه‌ای بزرگ دست یافت.

"در آمریکا تمام سازمان‌های غیرانتفاعی و یا غیردولتی ملزم هستند فرم‌هایی را با نام اعضایی که در هیأت‌های آنها حضور دارند پر نمایند. اعضای تیم تحقیقاتی من این اسامی را جمع‌آوری کرده و یک نقشه شبکه اجتماعی را پدید آورد که همپوشانی در عضویت هیأت‌ها را بین سازمان‌ها نشان می‌دهد. این تحلیل شبکه اجتماعی ما را قادر ساخت که دقیقا مشخص نماییم کدام گروه‌ها به یکدیگر متصل هستند و این روابط چگونه در طول زمان بوجود آمدند."

"آنها هم‌اکنون تبدیل به بخشی فراگیر و عادی شده‌اند ... این توجه رسانه‌ای آنها را در معرض دید قرار داده و قادر ساخت تا ارتباطاتی با سازمان‌های محافظه‌کار بزرگ به مانند "مؤسسه امریکن اینترپرایز" برقرار سازند."

این مؤسسه یک اندیشکده سطح بالا است که شامل دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی شناخته شده‌ای می‌باشد. اگر گروه‌هایی که در مورد پروژه‌هایی به مانند "دیدبان اسلامگرایی" اغراق می‌نمایند، نیروی خود را با سازمان‌های بزرگ قدرتمند به مانند امریکن اینترپرایز که احتمالا به مبالغ زیادی دسترسی دارند، متحد نمایند در این صورت نیرویی پدید خواهند آورد که مقابله با آن اگر غیرممکن نباشد بسیار سخت خواهد بود.

به گفته بیل، برخی رویدادهای کلیدی پس از 1 سپتامبر باعث تسریع فرآیند تأثرگذاری آنها شده است رویدادهایی چون دعوت به سوزاندن قرآن توسط کشیش تری جونز پس از اعلام این مطلب که یک مرکز اسلامی نزدیک منطقه صفر ساخته خواهد شد (جونز علی‌رغم درخواست‌های سازمان "اتحاد آونجلیکی جهانی" و نیز پنتاگون به سوزاندن این کتاب مقدس ادامه می‌دهد) و پخش اخیر فیلم ضداسلامی که باعث بروز ناآرامی‌هایی در اقصی‌نقاط جهان شد.

"اگرچه افراد دخیل در این رویدادها با گروه‌های مورد مطالعه من مربوط نبودند اما من معتقد هستم که افزایش مداوم گفتمان ضداسلامی در حوزه عمومی آمریکا پیش‌زمینه کاری برای این گروه‌های رادیکال را پدید آورده است."

شاید جای تعجبی نباشد که سازمان‌های ضداسلامی حاشیه‌ای پس از رویدادهای 11 سپتامبر فرصت بیشتری برای انتشار آراء و عقاید خود یافته‌اند. البته گفته‌ها و عقاید آنها را به سادگی می‌توان به عنوان یکی از رویه‌های یک گفتمان بسیار بزرگتر نادیده گرفت – با این حال، بر اساس آنچه که تحقیق کنونی نشان داده، عدم وجود گزارش‌دهی متعادل بسیار نگران‌کننده است.


"به اعتقاد من اکثر آمریکایی‌ها در معرض پیام‌های ضداسلامی هستند که از رسانه‌ها و سایر جاها پخش می‌گردند. اما خطر بزرگتر اینجاست که بسیاری از آنها پیام‌های مثبت سازمان‌های اسلامی میانه‌رو را دریافت نمی‌کنند زیرا این سازمان‌ها پوشش رسانه‌ای بسیار کمی را دریافت می‌کنند. شاید به دلیل همین بازنمایی تحریف‌شده اخیرا شاهد افزایش گرایشات ضداسلامی در آمریکا هستیم – حتی با وجود اینکه گرایشات ضداسلامی پس از حملات 11 سپتامبر اندکی کاهش یافتند."

علی‌رغم این تصویر ترسناکی که یافته‌های تحقیق کنونی ترسیم می‌نمایند، دایر معتقد است در کشوری که تعصبات مذهبی چنان هستند که در میان گروه‌های اقلیت کمترین اعتماد در مورد خداناباوران وجود دارد (بر اساس تحقیقات اخیر دانشگاه مینه‌سوتا)، در نهایت تحمل و مدارا پیروز خواهد شد.

به گفته پنی ادگل (Penny Edgell)، جامعه‌شناس و مؤلف تحقیق مینه‌سوتا، "به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها معتقدند تنوع تا زمانی خوب است که همه کسان دارای ارزش‌های مشترک "اصلی" هستند که آنها را قابل اعتماد می‌سازد – و در آمریکا از منظر تاریخی این ارزش اصلی همان مذهب است." پاسخ‌دهندگان خداناباوری را با رفتار جنایتکرایانه، مادی‌گرایی و نخبه گرایی فرهنگی مرتبط می‌دانند.

بیل در گفتگو با Wired.co.uk افزود، "فکر نمی‌کنم که دیگر دیر شده است. بردباری ومدارای دینی عمیقا در شخصیت ملی ما ریشه دوانده است. از قرن نوزدهم تاکنون، مسلمانان یک نیروی مثبت در تاریخ آمریکا بوده‌اند. قبل از حملات 11 سپتامبر، مسلمانان به عنوان یک "اقلیت نمونه" شناخته می‌شدند که بالای سطح میانگین تحصیلاتی و درآمدی قرار داشتند. این گروه چنان نامحسوس بودند که اغلب با لاتین‌تبارها اشتباه گرفته می‌شدند. نیازی به گفتن نیست که رویدادهای 11 سپتامبر همه چیز را تغییر دادند. با این حال، اگرچه تحقیقات من نشان می‌دهند که این رویداد باعث تشدید زودگذر صعود گروه‌های حاشیه‌ای ضداسلامی شده اما در همین حین باعث تقویت ائتلاف‌های بین دینی شده که سعی دارند انگ خشونت‌طلبی را از اسلام بزدایند."

اگرچه بیل دارای دیدگاه‌های نسبتا خوشبینانه‌ای است اما قابل ذکر است که وی هم‌اکنون بر روی کتابی کار می‌کند که در آن چگونگی موفقیت سازمان‌های ضداسلامی حاشیه‌ای در زدن برچسب رادیکال‌گرایی به سازمان‌های اسلامی بزرگ بررسی شده و همچنین نشان داده شده که چگونه این گروه‌ها "نفوذ زیادی بر خط‌مشی ضدتروریستی و نیز در حوزه‌ای وسیع‌تر بر افکار عمومی در مورد مسلمانان کسب کرده‌اند" – موضوعی که نتایج حاصله از آن احتمالا ترسناک خواهد بود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر