۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۱
کد خبر: ۶۴۷۵۹
فرشاد مهدی‌پور کارشناس فضای مجازی طی یک نشست به نکات مثبت و منفی و آسیب‌های فرهنگی وی‌اودی‌ها در کشور پرداخت که به زعم او در حال حاضر رها شده‌اند.
به گزارش پایداری ملی به نقل از خبرنگار مهر، سیصد و نهمین نشست تخصصی کارشناسی جبهه انقلاب اسلامی در فضای مجازی و اندیشکده فضای مجازی مرکز ژرفا با حضور فرشاد مهدی پور عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.

مهدی پور در ابتدا درباره جایگاه VODها در نظام تولید محتوای امروز فرهنگ ایران بیان کرد: پیشینه این سرویس‌ها را باید در رادیو و تلویزیون جستجو کنیم، برنامه‌های زیادی در تلویزیون و رادیو با این عنوان تولید می‌شد که موسیقی، فیلم یا مجموعه‌های درخواستی مخاطبان را پخش می‌کنیم. مدتی بعد تلویزیون‌های کابلی به وجود آمدند که برای مخاطبان خود محتوای اختصاصی تولید و پخش می‌کردند، دنبال کنندگان این تلویزیون‌ها با پرداخت حق اشتراک به محتوای اختصاصی آن‌ها دسترسی پیدا می‌کردند. ایرانیان تجربه تلویزیون‌های کابلی را ندارند اما حدود ۱۰ سال پیش بود که سرویسی تحت عنوان IPTV در ایران راه‌اندازی شد که برنامه‌های تولیدی در بستر اینترنت قرار می‌گرفت.

وی ادامه داد: تولید و پخش اختصاصی محتوا ویژگی‌های منحصر به فردی دارد از جمله؛ دسترسی بدون محدودیت زمانی، امکان ذخیره‌سازی فایل‌ها وجود دارد، مخاطب می‌تواند محتوای مورد پسند خود را دنبال کند و هر آنچه باب میلش نیست را کنار بگذارد، سرویس‌های تولید محتوای اختصاصی بر اساس سلیقه و نیاز مخاطب پیش می‌روند، VODها بر اساس این قاعده در ایران شکل گرفتند. قدمت این سرویس‌ها از حدود ۱۲ سال تجاوز نمی‌کند، در جهان VODهای متعددی وجود دارد که سرویس تبلیغات محور YOU TUBE مشهورترین آن‌ها است، نتفلیکس نمونه دیگر از VODهای موفق در سطح جهان هست. اصلی‌ترین دلیل شکل‌گیری و رونق این سرویس‌ها در ایران، نیاز و درخواست مخاطب برای مدیریت محتوای در دسترس خود بود.

مهدی پور درباره آینده VODها و تاثیر آن در ایران نیز عنوان کرد: واقعیت این است که رسانه‌ها، ابزارهای تکنولوژیک پیش از خود را نمی‌بلعند و ساحتی از آن‌ها نیز باقی خواهد ماند اما رونق گذشته را نخواهند داشت. چاپ و مطبوعات قدمتی حدود ۳ قرن دارند، طی سال‌های متمادی ابزارهای رسانه‌ای مختلفی به مردم معرفی شدند اما همچنان چاپ و مطبوعات به حیات خود ادامه می‌دهند و مخاطب مختص به آن‌ها وجود دارد که این آمار در ایران حدود ۱۰ درصد است. توجه به همگرایی و ادغام رسانه‌ها نکته مهمی است که نباید از آن غافل شد، برای مثال حدود ۳ دهه پیش که تلفن‌های همراه به وجود آمدند، کارکرد آن‌ها صرفاً برقراری تماس بود اما گذشت زمان امکانات جدیدی مانند پیامک، بازی‌های تک بعدی، دوربین‌ها، برنامه‌های ارائه‌دهنده خدمات و… به آن‌ها اضافه کرد بنابراین باید اذعان کرد که همگرایی و ادغام تکنولوژی‌ها است که آینده بشر را شکل می‌دهد. معتقدم در سپهر فناوری جهان با همگرایی نوین میان ابزارهای تکنولوژیک روبرو خواهیم بود، مانند VODها که پیشنه‌ای کمتر از ۱۵ سال در جهان دارند اما مسیر رسانه در جهان با حضور آن‌ها تحول پیدا کرده است.

این کارشناس رسانه در پاسخ به اینکه به لحاظ فرهنگی جامعه ایرانی را آماده پذیرش VODها می‌داند یا خیر توضیح داد: میان فناوری و فرهنگ ارتباطی دوسویه وجود دارد. گاهی فناوری‌ها متولد می‌شوند و فرهنگ را نیز بر اساس میل خود تغییر می‌دهند، البته این قاعده همیشه برقرار نیست. چینی‌ها برای مجالس جشن خود «باروت» را کشف کردند اما این فناوری با انتقال به اروپا به ابزار جنگ و اسلحه تبدیل می‌شود بنابراین باید پذیرفت که نسبت میان فناوری و فرهنگ دوسویه است، گاهی فرهنگ، مسیر فناوری را ترسیم می‌کند و در برخی مواقع نیز فناوری، فرهنگ را متأثر از خواست خود تغییر می‌دهد. سرعت تغییرات در فضای مجازی به حدی بالا است که شاید این امکان وجود نداشته باشد که ابتدا فرهنگ یک فناوری را وارد کنیم، نقطه مطلوب این است که فرهنگ و فناوری توأمان با هم وارد کشور شوند، باید گفت؛ این تکنولوژی‌ها ماهیتی فرهنگی دارند و اساساً این امکان وجود ندارد که بخواهیم آن‌ها را تفکیک کنیم.

وی درباره مزایای استفاده از VODها نیز تاکید کرد: یکی از علل موفقیت نسبی VODها، عدم تلاش برای تغییر سبک زندگی مخاطب است. سابق بر این رسانه‌ها با جدول پخش خود برای مردم تصمیم می‌گرفتند که در چه زمانی سریال، فیلم، برنامه کودک یا ورزش تماشا کنند اما در سرویس‌های اشتراک ویدئو مخاطب بر اساس سلیقه خود محتوا را انتخاب می‌کند. مزیت دیگر این سرویس‌ها ایجاد امکان بازیابی محتوا به مخاطبان است، در گذشته اگر برنامه‌ای پخش می‌شد، مخاطب تا زمانی که بازپخش انجام نمی‌گرفت؛ امکان دسترسی مجدد به محتوا را نداشت اما در سرویس‌های اشتراک محتوا هر زمان که کاربر اراده کند به محتوای گذشته دسترسی خواهد داشت. مزایای استفاده از VODها نشان می‌دهد که استفاده از آن‌ها می‌تواند با سبک زندگی مردم قرابت بیشتری داشته باشد.

هدف از تولید در وی‌اودی‌ها صرفاً انتفاع اقتصادی است

مهدی پور به آسیب‌های VODها هم اشاره و بیان کرد: یکی از آسیب‌های اصلی حوزه VODها خارج شدن بحث غنای محتوا از اولویت برای مدیران آن‌ها است که هدف از تولید را صرفاً انتفاع اقتصادی است. صدا و سیما یا هر رسانه دولتی دیگری در سطح جهان اولویت خود را منافع ملی می‌دانند؛ چرا که از منابع عمومی و مالیات‌ها برای تأمین بودجه خود استفاده می‌کنند اما سرویس‌های اشتراک ویدئو به این دلیل که برای اداره خود وابسته به دریافت آبونمان از مخاطب هستند، به غنای محتوا توجه جدی ندارند، آن‌ها بیشتر نگاهی تجاری به ابزار فرهنگی خود دارند. البته هزینه تولید پایین‌تر نیز مزید بر علت می‌شود که این سرویس‌ها مخاطب را برای انتخاب محصولات با کیفیت پایین تشویق کنند. متاسفانه تصور برخی از مدیران این سرویس‌ها از مخاطبان غلط است. آن‌ها تصور می‌کنند که مخاطب VOD صرفاً به سطوح پایینی هرم نیازهای مازلو احتیاج دارد (خوراک، پوشاک، مسکن و شهوت) بنابراین تولیداتی نازل متناسب با این نیازها به مخاطب ارائه می‌دهند. در سال‌های اخیر بارها شاهد تولیداتی بودیم که عناصری متناقض با فرهنگ ایرانی در آن‌ها بازنمایی شده است، خشونت نامتعارف یکی از این مفاهیم بوده، بی اخلاقی‌ها و روابط خارج از عرف که در میان اقشار مرفه جامعه نیز با شدتی که این VODها نمایش می‌دهند، وجود خارجی ندارد، جنایات و قتل‌هایی که عریان در این سرویس‌ها به نمایش در می‌آیند، مصداقی عینی از درک نادرست مدیران VODها از نیاز فرهنگی جامعه است. این روند می‌تواند در سپهر فرهنگی ایران آن‌ها را دچار کژتابی در کارکرد کند.

وی ادامه داد: یکی از اشکالات عمده نظام فرهنگی ایران، عدم پرداخت سهم تولیدکننده محتوا از به اشتراک گذاشتن آن است. پرسش اساسی این است که چرا بخش اعظم درآمد حاصل از پخش محتوای فرهنگی در فضای مجازی به نهادی اختصاص پیدا می‌کند که زیرساخت ارتباطی را ارائه می‌دهد، این ضعف باعث می‌شود که تکنولوژی، پلتفرم یا بستر بر فضای فرهنگی کشور غالب شود و تولیدکننده محتوا نیز صرفاً برای جلب رضایت پلتفرم تلاش کند. برای مثال سرویس یوتیوب بخشی از منافع حاصل از به اشتراک گذاشته شدن یک محتوا را مستقیم در اختیار تولیدکننده آن قرار می‌دهد اما سرویس‌های ایرانی با این توجیه که اپراتورها این هزینه را پرداخت نمی‌کنند، تولیدکننده را محروم از حقوق خود می‌کنند، در حالی که سرویس‌های ایرانی به دلیل رعایت نکردن حقوق کپی رایت جهانی با دوبله و پخش محتوای بین‌المللی سود سرشاری به دست می‌آورند.

این روزنامه نگار درباره اینکه تا چه حد آسیب‌های فرهنگی VODها به فرهنگ ایران برآمده از یک نقشه فرهنگی است گفت: حقیقت این است که به سادگی نمی‌توان ادعا کرد رفتارهای مخاطره‌آمیز برخی از VODها نسبت به ارکان فرهنگ ایران برآمده از یک نقشه راه فرهنگی است یا مشکلات آن‌ها ریشه در حاکمیت اقتصاد بازار بر آن‌ها دارد. یکی از نکاتی که می‌تواند این مسئله را برای سیاست‌گذاران و مخاطبان روشن کند، شفاف شدن منابع مالی VODها است. این سرویس‌ها در شرایطی که کشور دچار مشکلات عدیده اقتصادی است، چطور می‌توانند ارقامی نجومی برای تولید برنامه‌های خود هزینه کنند یا در حجم گسترده اقدام به تولید آثار فرهنگی کنند؟! این ابهام سبب می‌شود که قضاوت در خصوص وجود نقشه راه ضدفرهنگی، کمی دشوار باشد و به راحتی نتوان درباره علت رفتارهای مخرب این سرویس‌ها اظهارنظر کرد. چطور وقتی تمام ظرفیت سینما و تلویزیون کشور در طول یکسال نمی‌تواند بیش از ۱۰۰ فیلم سینمایی و ۲۰ سریال تولید کند، این سرویس‌ها ۳۰ مجموعه سریال را کلید می‌زنند!

وی تصریح کرد: ظاهر مسئله این است که VODها بر اساس اقتصاد بازار محور اداره می‌شوند به این معنا که ابتدا نیاز بازار را شناسایی می‌کنند، پس از آن اقدام به تولید محصول فرهنگی می‌کنند. البته تلاش دارند تا نیاز مخاطب سنتی، دین مدار و انقلابی خود را نیز تأمین کنند تا آن‌ها را حفظ کنند، مانند برنامه‌هایی که برای مناسبت‌های ملی یا مذهبی در این سرویس‌ها ساخته می‌شود اما برتری با محتوایی است که ارضای نیازهای سطوح پایین هرم مازلو را دنبال می‌کند.

مهدی پور این توجیه را که مخاطب علاقه‌ای برای دیدن محتوای غیرتجاری ندارد، نادرست دانست و گفت: این‌طور نیست که اگر محتوای مبتنی بر ارزش‌های فرهنگی کشور در این سرویس‌ها ساخته شود، مخاطبان استقبال نکنند، مصداق عینی این ادعا اقبال قابل قبول کاربران از فیلم سینمایی «خروج» یا سریال «آقازاده» است. متاسفانه در ذهن برخی از تولیدکنندگان محتوای فرهنگی تصویر صحیحی از مخاطب وجود ندارد. سیاست‌گذاران برای رفع این مسئله ابتدا باید راهی بیابند که تولیدکنندگان بتوانند از منابع اقتصادی حاصل از توزیع محتوای خود در این سرویس‌ها منتفع شوند و سپس شرایطی ایجاد شود که تولیدکننده دلایل دیگری نیز برای تولید محتوای ارزشمند داشته باشد.

وی در بخش دیگر عنوان کرد: سرویس‌های اشتراک ویدئو با به کار بردن عباراتی مانند پرفروش‌ترین یا تازه‌ترین انتخاب و… ذائقه مخاطب خود را مدیریت می‌کنند. متاسفانه ناظرین بر محتوای این سرویس‌ها رگلاتوری را محدود پوسته اول یا آخر می‌کنند، در حالی که باید بر فرآیند نظارت کنند اگر نظارت محدود به بخشی از فرآیند باشد، نتیجه همان خواهد شد که اکنون شاهد آن هستیم.

مهدی پور اضافه کرد: مطالبه رهبر معظم انقلاب درباره مدیریت فضای مجازی، در خصوص VODها زمانی محقق می‌شود که ابزار تکنولوژیک و محتوا همزمان مدیریت شوند. این سرویس‌ها در شروع فعالیت خود با ارائه مشوق‌هایی مانند اینترنت رایگان یا نیم بهاء مخاطبان را جذب کردند اما همزمان با شروع پاندمی کرونا در کشور به یکباره تعرفه‌های خود را افزایش می‌دهند، بعد از مدتی در تعطیلات نوروز مرحله دوم افزایش تعرفه را اعمال کردند که روشی نادرست برای مدیریت بازار است، سیاست‌گذاران این حوزه حتی اگر می‌خواهند که قواعد بازار بر مدیریت آن‌ها حکم‌فرما باشد، این روشی که در حال پیاده سازی است، روش مدیریت مبتنی بر بازار نیست! کدام نهاد به این VODها اجازه داده است که برای خود سندیکا تشکیل دهند و قیمت گذاری کنند!

وی یادآور شد: مسئله این است که دوقطبی فیلترینگ، آزادی باعث شده که کسی جرأت نکند از مدیریت صحیح فضای مجازی صحبت کند، مسدود سازی کامل یا رها نگاه داشتن فضای مجازی نیست، اینکه برخی مدعی هستند که اینترنت ایران باید مانند آلمان یا کانادا آزاد باشد اطلاعی از وضعیت این کشورها ندارند، در هیچ نقطه‌ای از جهان مدیریت فضای مجازی را رها نگذاشته‌اند. کاربران این کشورها اگر از خرید اینترنتی خود راضی نباشند، نهاد ناظر، عرضه کنندگان را وادار به پاسخگویی می‌کند اما در ایران چنین مسئله‌ای وجود ندارد، البته مصادیق متعددی وجود دارد که اکنون محل بحث ما نیست. مسائل محتوایی در جای خود اهمیت دارد اما توجه به محتوا نباید زیرساخت را رها کند همینطور در نقطه مقابل توجه به زیرساخت نیز نباید سیاست‌گذاران را نسبت به محتوا بی تفاوت کند.

این روزنامه نگار ادامه داد: متولیان این سرویس‌ها با توجه به خوانش‌های مختلفی که نسبت به موضوع محتوای مناسب وجود دارد، اختلافات را در همین سطح محتوا محدود کرده و مانع از ورود نهادهای ناظر به مسئله تخلفات زیرساختی خود می‌شوند تا بتوانند بر اساس قواعد خود در بازار فعالیت کنند. سامانه‌های ویدئو درخواستی اشکالات زیرساختی نیز دارند از جمله این‌که تعدادی از آن‌ها امکان گزارش تخلف را برای کاربران خود پیش بینی نکرده‌اند. معتقدم بخشی از فرآیند نظارت بر عهدۀ مدیران این سرویس‌ها است، کاربران هم باید سهم خود در فرآیند نظارت را اجرا کنند، کاربر باید این اجازه را داشته باشد که بعد از شناسایی محتوای نامناسب، امتیاز منفی به محتوا بدهد و گزارش تخلف را ارائه کند. پلتفرم‌های خارجی با ارائه همین دلیل گزارش مردمی محتوای انقلابی را حذف می‌کنند، برای مثال اینستاگرام با ادعای ارائه گزارش مردمی تمام محتوای ارزشمند تولید شده از سیرۀ سردار شهید سلیمانی را حذف می‌کند، چرا برخی سرویس‌های داخلی ما این امکان را فراهم نمی‌کنند؟ معتقدم علاوه بر اینکه آن‌ها باید امکان ارائه گزارش را فراهم کنند، بلکه باید برای افرادی که محتوای نامناسب را گزارش می‌کنند، مشوق‌هایی نیز در نظر بگیرند. متاسفانه حتی اپلیکیشن شاد در نسخه‌های اولیه دارای این مشکل بود که والدین نمی‌توانستند، گزارش محتوای نامناسب را ارائه کنند، توجیه هم این بود که سانسور اتفاق نیافتد! در حالی که هیچ کشور در جغرافیای جهانی نسبت به حفظ حریم خانواده خود بی تفاوت نیست.

مهدی پور در بخش دیگر این نشست تصریح کرد: یکی از ارکان اصلی که باید در تولید محتوا توسط این سرویس‌ها جدی گرفته شود، استخراج مضامینی است که باید در تولید محتوای ارزشمند به آن‌ها توجه کرد. اساتید علوم ارتباطات برای رسانه ۳ کارکرد اصلی متصور هستند؛ اطلاع رسانی، آموزش و سرگرمی که البته مدل منحصر به فرد دسترسی کاربران در سرویس‌های نمایش درخواستی سبب شده تا مخاطب هر محتوایی را بدون محدودیت زمانی فراخوانی کند بنابراین سیاست‌گذاران این سرویس‌ها باید ملاحظات بسیاری را مدنظر قرار دهند از جمله اینکه شیوه انتقال پیام (به نظر می‌رسد تصویر به سایر قالب‌های تولید محتوا ترجیح پیدا کرده است)، سرگرمی در رسانه را جدی بگیرند (جامعه انقلابی از غنی کردن اوقات فراغت مردم در دوران کرونا غفلت داشته به همین جهت برخی کاربران به محتوای سرگرم کننده‌ای اقبال نشان می‌دهند که اساساً سرگرم کننده نیستند)، توسعه امکان اشتراک گذاری محتوا (امکان توزیع محتوا برای کاربران در آن‌ها فراهم باشد)، ایجاد احساس خوشایند از استفاده پلتفرم برای کاربر (ارسال پیام‌های متعدد از سمت پلتفرم به کاربر عمل درستی نیست)، سرمایه گذاری برای دریافت بازخورد مخاطبان از دیگر مواردی است که آن‌ها باید مورد توجه قرار بدهند.

وی اضافه کرد: عدم شفافیت در ارائه اطلاعات، ادعای اثر بخشی، تصاحب تبلیغات شهری و حتی رسانه‌ای سبب شده که برخی تصور کنند، میزان اثرگذاری این سرویس‌ها بر فرهنگ مردم در رتبۀ بالای کشور قرار دارد که مطالبه شفافیت می‌تواند راه مؤثری برای روشن شدن ابعاد ادعای آن‌ها در مسلط شدن بر چارچوب‌های فرهنگی کشور باشد. رکن دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد، توسعه نظام تولید محتوای غیر تجاری است به این معنا که تمام ظرفیت رسانه‌ای کشور نباید معطوف به تولید محتوای تجاری باشد. اثر وضعی تولیدات صرفاً تجاری را گاهی در صدا و سیما نیز مشاهده می‌کنیم، رسانه ملی برای گذران امورات خود با شرکت‌های تجاری به عنوان حامی مالی برنامه‌های صدا و سیما قرارداد می‌بندند و رعایت الزامات این قراردادها کیفیت تولیدات را کاهش می‌دهد.

مهدی پور ادامه داد: رسانه‌های ما باید به تولید آثار غیرتجاری توجه جدی داشته باشند همانطور که درباره توانمندی دفاعی نگاه منفعت‌طلبانه وجود ندارد، در هم‌آوردی رسانه‌ای نیز نباید صرفاً دیدگاه تجاری داشت، این لازمه حفظ امنیت حریم فرهنگی کشور است. بیش از ۱۵۰ تلویزیون فارسی زبان افکار ایرانیان را مورد هجمه قرار می‌دهند از سوی دیگر اغلب کاربران گوشی‌های هوشمند از شبکه‌های اجتماعی غیرایرانی هم استفاده می‌کنند، در چنین نبردی عاقلانه نیست که تمام ظرفیت رسانه‌ای کشور صرف آثار تجاری شود! سیاست‌گذاران و مردم نباید سه رکن تولید، توزیع و مصرف را تفکیک کنند، در فضای رسانه‌ای امروز همه این فرآیندها در هم تنیده شده است. این‌که سامانه‌های درخواست نمایش را صرفاً یک ابزار توزیع بدانیم امر درستی نیست، آن‌ها خود نقش مستقیم در محتوا دارند.

این روزنامه در بخش دیگر درباره اینکه چقدر رفع این مشکلات را در حیطه اختیارات سیاست‌گذاران فرهنگی می‌داند؟ پاسخ داد: نقش سیاست‌گذاران غیرفرهنگی به مراتب بیش از آن‌ها است. گزارش‌های مختلف از بودجه سال جاری مؤید این نکته است که ردیف بودجه نهادهای فرهنگی در مقایسه با تورم موجود افزایش ناچیزی داشته و صرفاً بخش زیرساخت و ارتباطات بودجه مناسبی دریافت کرده است که خود را متولی تولید محتوا نمی‌داند، در حالی که اساساً این فضا متأثر از فرهنگ و محتوا است. وقتی سهم بودجه فرهنگی کشور در تمام دستگاه‌های متولی از ۴ درصد تجاوز نمی‌کند، چطور توقع حضور موفق در عرصه هم‌آوردی نرم داریم!

وی در بخش دیگر در پاسخ به این سوال که آیا پخش سریال‌هایی مانند «دراکولا»، «قورباغه» و … می‌تواند خلع سرگرمی در نظام فرهنگی ایران را رفع کند؟ اظهار کرد: درباره کیفیت آثار پخش شده از سرویس‌های نمایش درخواستی باید گفت؛ اگر نگاه ما صرفاً تک بعدی و دینی هم نباشد، تولیدات فعلی این سرویس‌ها حتی با استانداردهای بین‌المللی هم سازگاری ندارد. محتوای فعلی سرویس‌های نمایش درخواستی حتی در کشورهای اروپایی هم قابل پخش نیست، خشونت، قتل، جنایت، مصرف مشروبات الکی، حقوق کودک و نوجوان و… امروز در تولیدات این سرویس‌ها رعایت نمی‌شود که کشورهای لائیک نیز به آن پایبند هستند! چطور برخی در کشور ما به این رها بودن افتخار می‌کنند! به طور جدی می‌گویم امروز یوتیوب، اینستاگرام یا توئیتر اجازه پخش محتوای نامناسب را نمی‌دهند، برای مثال خودکشی، در ایران شخصی توانست از صحنه خودکشی خود را ضبط و پخش کند، در حالی که هیچ پلتفرمی در جهان اجازه چنین کاری به وی نمی‌دهد.
محتوا باید ذیل پلتفرم قرار بگیرد، پلتفرم نباید بر عرصه فرهنگ ایران غلبه پیدا کند. ده سال پیش تصور می‌کردیم باید «ویکی» مختص به خود را طراحی کنیم، این اشتباه گرفتن عرصه فعالیت است، در آن مقطع یکی از راه حل‌ها تولید محتوای منسجم با حجم گسترده در اینترنت بود؛ چرا که سرچ اینترنتی موضوعیت داشت یا پیش از آنکه ایران موتور جستجوگر ملی خود را طراحی کند، رقیب خارجی خدمات متعدد دیگری را عرضه کرد بنابراین توقف بر مسائل ظاهری مشکلی است که باید در کشور ما مرتفع شود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر