در حالیکه دور جدید گفتگوهای ایران و 1+5 در ژنو آغاز شده است، جا دارد به گوشهای از تلاشهای پشتپرده صهیونیستها و لابیهای آنها برای ضربه زدن به روند این مذاکرات بپردازیم.
"جک
استراو"، عضو پارلمان و وزیر امور خارجه سابق انگلیس چندی پیش در یک
گردهمایی اظهار داشت: "گروههای سیاسی طرفدار اسرائیل مانند آیپک، با بودجه
نامحدود خود در مسیر منحرف کردن سیاست ایالات متحده در منطقه (خاورمیانه)
از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند و مهمترین بعد این لابیگری را اکنون در
مذاکرات ایران و آمریکا شاهد هستیم."
"شلدون
آدلسون"، بزرگترین کمککننده مالی به حزب جمهوریخواه و کمیتههای اقدام
سیاسی طرفدار اسرائیل و دوست نزديک نتانياهو، در سخنرانی دانشگاه یشیوا،
شهر نیویورک در خصوص مذاکرات ایران و غرب اظهار داشت: "ایالات متحده باید
از بمب هستهای برای پایان دادن به برنامه هستهای تهران، استفاده کند و آن
را در کويرهاي ايران پرتاب کند."
موضوع
" جنگ و صلح با ایران" اصولا به سیاستهای اتخاذی کاخ سفید و کنگره آمریکا
مرتبط می باشد. سناریوی احیای گفتگوها با ایران پس از انتخاب روحانی در
محافل سیاسی مطرح گردید، جز اسرائیل و طرف های صهیونیستی در آمریکای شمالی و
اروپا!
اولین
جلسه مذاکره ایران با غرب، بدون اتهام متقابل به پایان رسید و منجر به
ارائه ارزیابی خوشبینانه هر دو طرف گردید. دقیقا به همین خاطر، پس از مثبت
اعلام شدن نتایج مذاکرات از سوی طرفین، تلآويو بلافاصله جنگ تبلیغاتی خود
علیه ایران را افزایش داد. عوامل رژیم اسرائیل در کنگره آمریکا، رسانههای
جمعی و کنگره آمریکا نیز متعاقبا به تضعیف روند صلح پرداختند. آنچه در
سایه این تعاملات (در صورت توافق دو طرف) در خطر است، ظرفیت اسرائیل در
ادامه "جنگ پروکسی علیه ایران" با استفاده از ارتش ایالات متحده و متحدان
آن در ناتو، به چالش کشیدن "برتری نظامی اسرائیل در خاور میانه"،"برنامه
های اشغالگرانه در سرزمینهای فلسطین" و "توانایی تلاویو در حمله به دشمن
منافع اسرائیل با مصونیت از مجازات"، است. به همین دلایل مذکور، اسرائیل
هرگز از موافق تعامل ایران و آمریکا نخواهد بود.
در
مقابل عواقب ناشی از شکست مذاکرات(بنا بر شایعات رسانهای غرب) چنین
پیشبینی میگردد: تحت فشار اسرائیل، "گزینه نظامی" علیه ایران از سوی
ایالات متحده فعال خواهد شد. تهران نیز میتواند در برابر چنین اقدام
تجاوزگرانهای با هدف قرار دادن پایگاه های نظامی آمریکا در منطقه و
تأسیسات نفتی خلیج فارس تلافی کرده، در نتیجه یک جنگ جهانی رقم خواهد خورد.
این همان چیزی است که اسرائیل برای تحقق آن ثانیهشماری می کند و اعراب از
آن کاملا بی خبرند!
در
ابتدا با بررسی زمینه "برتری نظامی اسرائیل در خاورمیانه" مقاله آغاز می
گردد. در ادامه نیز به تجزیه و تحلیل قدرت باور نکردنی اسرائیل نسبت به
"کنترل و تسلط بر روندهای سیاسی ایالات متحده و چگونگی تاثیر آن بر شکل دهی
به روند مذاکرات امروز، با تاکید ویژه بر قدرت صهیونیستها در کنگره
آمریکا، خواهیم پرداخت.
*** رویکرد نظامی اسرائیل در خاورمیانه
پس
از پایان جنگ جهانی دوم، اسرائیل بمباران، تجاوز و اشغال کشورهای بیشتری
را در خاور میانه و آفریقا (بیشتر از قدرتهای استعمارگر قبلی به جز
ایالاتمتحده) مرتکب شد! بدینترتیب، فلسطین، سوریه، لبنان، مصر، عراق،
اردن، سودان و یمن در لیست قربانیان زیادهخواهیهای معاصر اسرائیل قرار می
گیرند. اگر ما کشورهایی را که اسرائیل حملات تروریستی و ترور مخفیانه علیه
آنها و ملتها انجام دادهاند، در نظر بگیریم، لیست مربوطه کشورهای بیشتری
از حوزه اروپا و آسیا - از جمله ایالات متحده آمریکا را شامل می گردد.
طرح
اسرائیل در حوزه قدرت نظامی،"برخورداری از ظرفیت بالا برای به راه انداختن
جنگهای تهاجمی بر اساس منافع خود، با مصونیت از مجازات"، مدنظر است. به
رغم نقض مکرر قوانین بینالمللی، از جمله جنایات جنگی از سوی این رژیم،
اسرائیل هرگز در یک دادگاه بینالمللی محاکمه و یا با تحریمهای اقتصادی
مواجه نشده است چرا که دولت ایالات متحده با استفاده از موقعیت خود در
سیاست جهانی و حق وتو قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و اعمال فشار بر
متحدان ناتو و اتحادیه اروپا، آن را به نفع تلآویو مدیریت می کنند.
لابیهای
صهیونیست در خارج از کشور در ایالات متحده و فرانسه، نقش استراتژیک و
خیانتکارانهای را در سرقت و حملونقل غیرقانونی فنآوری هستهای و اجزای
سلاح به اسرائیل ایفا کرده اند.
بنا به گفته ریچارد هلمز مدیر سابق سازمان سیا:
"اسرائیل از ذخایر سلاح بیولوژیکی ،هسته ای، شیمیایی زیادی برخوردار است و
از هر گونه دسترسی به بازرسان تسلیحاتی بین المللی نیز ممانعت به عمل
میآورد و تاکنون به پیمان منع گسترش سلاح های هستهای، به دلیل مداخله
دیپلماتیک ایالات متحده، پایبند نبوده است".
تحت
فشار لابیهای صهیونیستي در آمریکا (ZPC)، دولت ایالات متحده با هر اقدامی
که اسرائیل را در " تولید سلاحهای کشتار جمعی محدود" می سازد، برخورد می
کند. در واقع ایالات متحده به ارائه سلاح های استراتژیک کشتار جمعی برای
استفاده علیه همسایگان تلاویو - با نقض قوانین بینالمللی -ادامه میدهد.
کمکهای
نظامی ایالات متحده و انتقال فنآوری روز به اسرائیل در نیم قرن گذشته از
100 میلیارد دلار نیز فراتر رفته است. مداخله نظامی و دیپلماتیک ایالات
متحده در نجات اسرائیل از شکست جنگ سال 1973 حیاتی بوده است. امتناع
"لیندون جانسون"، رئیس جمهور سابق ایالات متحده در دفاع از حادثه کشتی
غیرمسلح "آزادی" در سال 1967، که توسط جنگندههای رژيم صهيونيستي و
کشتیهای جنگی در آبهای بینالمللی مورد هدف قرار گرفت، یک پیروزی
فوقالعاده برای اسرائیل (به پاس وجود مشاوران صهیونیستی جانسون) تلقی
میشود.به واسطه مصونیت از مجازات، این رژیم، حتی در کشتن سربازان
آمریکایی، برای به راه انداختن جنگهای تهاجمی و تسلط بر همسایگان خود
آزادانه وارد عمل می گردد و با فراغ بال اعمال تروریستی و ترور مخالفان خود
در سراسر جهان را بدون ترس از اقدامات تلافیجویانه ادامه می دهد.
برتری
نظامی بلامنازع اسرائیل (به ضم طرفداران تلاویو)، برخی از همسایگان خود
را به "همکاران شبه مشتری" تبدیل کرده است: مصر و اردن همراه با سلطنتهای
عربي خلیج فارس، به اسرائیل برای سرکوب جنبشهای ملیگرا و طرفدار فلسطین
در منطقه و دیگر نهضت های منطقهای همراهی میکنند.
عامل
تعیینکننده در افزایش و تحکیم قدرت اسرائیل در خاورمیانه، قدرت نظامی آن
نمیباشد، بلکه جایگاه سیاسی و نفوذ آن از طریق عوامل صهیونیستی خود در
ایالات متحده بوده است. جنگ واشنگتن علیه عراق و لیبی، و حمایت فعلی
واشنگتن از حمله مزدوران علیه سوریه، سه جبهه مخالف عمده ملی گران و
سکولارها (از جاه طلبی های هژمونیک اسرائیل) را نابود کرده است.
همزمان
با افزایش قدرت اسرائیل در منطقه، و گسترش استعمار اين رژيم در سرزمینهای
فلسطین، به نظر می رسد که تلآویو به سمت از بین بردن آخرین مانع باقی
مانده بر سر راه سیاستهای استعماری خود بر آمده است: ایران.
حداقل
در طول دو دهه گذشته، اسرائیل عوامل خود در خارج از کشور را بر اساس منافع
خود کارگردانی میکند - گروههای لابی صهیونیسم نیز برای بیثبات کردن
ايران، ترور دانشمندان و فشارها و تحریم های اقتصادی از هیچ تلاشی
فروگذارنکرده است.
پس
از موفقیت لابیهای سیاسی صهیونیسم در متقاعد کردن ایالات متحده به جنگ
علیه عراق در سال 2003 - به معنای واقعی کلمه پس از بین بردن جامعه سکولار
پیچیده آن و کشتن بیش از یک میلیون عراقی -برای از بین بردن لبنان (حزب
الله) و دولت سوریه به عنوان مسیری برای منزوی کردن ایران و آماده شدن برای
حمله برنامهریزی می کند. در حالی که هزاران نفر از شهروندان لبنانی در
سال 2006 توسط آنها قتل عام شدند، حمله اسرائیل به لبنان، با وجود حمایت
دولت ایالات متحده و کمپین تبلیغاتی احزاب و لابیهای سیاسی طرفدار
صهیونیسم شکست خورد. بعد از شکست مفتضحانه و برای جبران شکست خود از
حزبالله و تقویت روحیه خود، اسرائیل، غزه (2008/9) را - بزرگترین اردوگاه
زندانی جهان -مورد حمله قرار داد.
از
آنجاييكه رژيم اسرائيل فاقد ظرفیتهای نظامی برای حمله به ایران مي باشد،
اسرائیل عوامل خود را براي نفوذ بين مقامات دولت آمریکا برای شروع جنگ با
تهران دست به كار کرده است. رهبران نظامی در تل آویو از تمام توان مالي
سیاسی خود (گروههای لابی صهیونیسم) در سراسر ایالات متحده براي از بين
بردن توان نظامي ايران در منطقه و اثبات مجدد برتري نظامي اسرائیل در
خاورمیانه بكار گرفتهاند.
در
حال حاضر استراتژی لابيهاي اسرائیل، آماده كردن شرايط ورود آمریکا براي
مقابله با ایران معطوف شده است، كه در اين مورد با استفاده از عوامل خود در
كنگره و همچنین فساد، رشوهخواری و کنترل بر کنگره ایالات متحده، در پي
پياده سازي برنامه هاي خود بر آمده است. کنترل لابيهاي طرفدار صهيونيسم بر
رسانههای جمعی، در افزایش کمپین تبلیغاتی تلآويو موثر بوده است بطوريكه:
هر روز روزنامه " نیویورکتایمز " و "واشنگتنپست"، از انتشار مقالات و
سرمقالههايي كه در ارتقاء دستور کار جنگ اسرائیل موثر باشند، دريغ نکرده
است.
لابيهاي
صهيونيستي از وزارت امور خارجه ایالات متحده برای وادار کردن دیگر کشورهای
عضو ناتو براي ورود به صحنه رويارويي با ايران، نيز استفاده مي كند.
***جنگ پروکسی اسرائیل با ایران: فشار سیاسی آمریکا، تحریمهای اقتصادی و تهدیدات نظامی
به
تنهایی، جنگ اسرائیل با ایران بيشتر از جنگ سايبري-اینترنتی، ترور
دانشمندان ایرانی با استفاده از عوامل گروه های تروریستی ایرانی، فراتر
نميرود چرا كه به لحاظ نظامي، رويارويي تنها اسرائيل با ايران براي
تلاويو ميسر نیست. در خارج از اسرائیل، این شيوه رويارويي تاثیر کمی بر
افکار عمومی داشته است. اسرائیل منحصرا براساس ظرفیت خود در انحراف سیاست
ایالات متحده با استفاده از عوامل محلی و گروه هایي از کنگره آمریکا و از
طریق انتصاب مقامات در موقعیت های کلیدی در خزانه داری، اقتصاد، و
قانونگذاري - به عنوان مشاوران خاورميانه -در برابر ايران عرض اندامي مي
كند.اسرائیل (در سطح بين المللي ) توان سازماندهی یک کمپین تحریم موثر علیه
ایران را ندارد؛ و نمی تواند قدرت های بزرگ را به حضور در چنين كمپيني
متقاعد نمايد(آنچه در اجلاس سازمان ملل اخير گذشت)،تنها ایالات متحده از
چنين قدرتي برخوردار مي باشد.تسلط اسرائیل در خاور میانه به طور کامل از
ظرفیت آن برای بسیج نيروهاي پراکسی های خود در ایالات متحده آمریکا -که
وظیفه تامین امنیت منافع اسرائیل (مقامات منتخب و منصوب دولت) به ویژه در
رابطه به دشمنان منطقه ای اسرائیل را دارند-ناشي مي شود.
شهروندان
آمريكايي اسرائيل كه با كمك لابيها به مناسب مهم منصوب مي گردند در این
بين از اهميت ويژه اي برخوردار مي باشند.اين دسته افراد با نفوذ از تلاويو
دستور كار خود را مي گيرند .در دولت جورج بوش (2001-2008):در پنتاگون مي
توان به پل ولفوویتز، داگلاس فیث،در تيم امنیت خاورميانه ميتوان به مارتین
ایندیک، دنیس راس، دفتر معاون رئیس جمهور ،اسکوتر لیبی، خزانه داري به لوی
و امنیت داخلی به مایکل چرتوف اشاره داشت).در دولت اوباما ،دنیس راس'، رام
امانوئل، دیوید کوهن، وزیر خزانه داری جك لیو، وزیر بازرگانی پنی پریتزکر و
مایکل فورمن به عنوان نماینده بازرگانی در میان دیگران از چهرهاي شاخص
(اسرائيلي) مي باشند.
نيروهاي
پروکسی اسرائیل در كنگره نيز بسيار گسترده مي باشند. برخلاف آنچه منتقدان
مي گويند، اسرائیل نه متحد " و نه " مشتری " ایالات متحده مي باشد.بخاطر
وجود نيروهاي نيابتي قدرتمند در کنگره و مجلس سنا، اسرائیل بیش از 100
میلیارد دلار در طول 30 سال گذشته از آمريكا كمك مالي دریافت کرده است (3
میلیارد دلار را در سال)...پنتاگون نيز تکنولوژی هاي به روز دنيا را به
اسرائيل انتقال و در چندين جنگ (به طرفداري از منافع اسرائيل) شركت داشته
است. وزارت خزانهداری آمریکا نيز در اين راستا ،تحریم هایی را علیه شرکای
تجاری رقيب تلاويو در خاورميانه اعمال كرده است (ایران، عراق و سوریه) و از
اين تحريم ها بخش هاي اقتصادي آمريكا و صادر كنندگان و شرکت های نفتی بیش
از 500 میلیارد دلار ضرر مالي ديده اند!کاخ سفید زندگی بیش از 4،400 سرباز
آمریکايي را در جنگ عراق به خاطر منافع اسرائيل قربانی كرد -يك جنگ پروکسی
از سوي اسرائیل به دستور رهبران اسرائیل! وزارت امور خارجه روابط دوستانه
خود با بیش از 1.5 میلیارد مسلمان را در حمایت از شهرك سازي هاي غير قانونی
بیش از نیم میلیون مستعمره نشین یهودی در سرزمین تحت اشغال نظامی
(فلسطینی) در کرانه باختری و بیت المقدس ،ناديده گرفته است!
سوال
استراتژیک این است که چرا و چگونه این رابطه یک طرفه بین ایالات متحده و
اسرائیل سالها همچنان ادامه دارد؟! حتي زماني كه با منافع استراتژیک و
نخبگان ایالات متحده نيز در تضاد بوده است؟!
*** ایران و مذاکرات
بدون
شک آقاي روحاني رئیس جمهور ایران و وزیر امور خارجه با ارائه راهكارهاي
سازنده در خصوص استفاده صلحآمیز از انرژی هسته ای، در تلاش براي پايان
دادن به خصومت هاي دو طرف مي باشند.
دولت
ایالات متحده پس از پیشنهادهای سازنده ایران و جلسه افتتاحیه سیگنالهای
متناقضي را از خود نشان داد! بطوریکه موضعگيري و نقدهاي متفاوتي را در سمت
آمريكايي شاهد بوده ايم.....صهیونیست هاي دولتي مانند جک لو، وزیر خزانه
داری،در این خصوص اعلام كرده است:"تمام تحريم ها عليه ايران كما في السابق
به قوت خود باقي خواهند ماند مگر تا زمانيكه ايران به تمام درخواست هاي
آمريكا (بخوانيد اسرائيل) پاسخ مثبت دهد.کنگره ایالات متحده،كه تحت نفوذ
لابي هاي اسرائيل مي باشد،انعطاف پذيري ايران را ناديده گرفته و در عوض به
مانند قبل با اشاره به گزينه نظامي ،برنامه هاي صلح آميز هسته اي ايران را
محكوم كرد.بي شك تمام تلاش لابي هاي صهيونيسم در جهت تضعيف و خرابكاري روند
مذاكرات معطوف شده است. برای رسیدن به این هدف، کنگره، تحریم های اقتصادی
جديد و شدید تري را عليه بخش نفت ايران در دستور كار قرار داد.
*** "کمیته های اقدام سیاسی" اسرائیل چگونه کنگره آمریکا را کنترل و جنگ با ایران را برنامهريزي مي كنند!؟
لابي
هاي سياسي صهیونیست ، با استفاده از قدرت مالی خود،سياست هاي كنگره را در
حوزه خاورميانه و تحقق منافع اين رژيم در منطقه را تحت الشعاع قرار داده،و
نهايت استفاده را مي برد.ابزار صهیونیست ها در خريد مقامات منتخب در ایالات
متحده "کمیته اقدام سیاسی" (AIPAC) مي باشد.
اين
كميته از نامزدهاي مد نظر خود براي رسيدن به قدرت از طريق حمايت مالي و
فراهم آوردن شرايط لازم براي انتخاب آنها، كمك شاياني به حفظ منافع اسرائيل
و همراهي مقامات در تصميمات مهم مي كند.البته این بودجه ها به مقامات مد
نظر به طور مستقیم منتقل نميگردد!
هزينههاي
مستقیم و غیر مستقیم اين كميته به قانونگذاران ایالات متحده در طول 30 سال
گذشته نزدیک به 100 میلیون دلار برآورد شده است.کانال های لابي گر طرفدار
صهيونيسم این وجوه را به رهبران های سنا و اعضای کمیته های کنگره كه با
حوزه سیاست خارجی فعاليت دارند- به ویژه رؤسای کمیته فرعی خاور میانه-قرار
ميدهند. جای تعجب نیست که بزرگترین دریافت کنندگان اعضاي کنگره ،كساني
هستند که به شدت "سیاست های تندرو اسرائیل" را پي مي گيرند!در كشورهاي
ديگر،اين قبيل فعاليت ها را (دادن پول به مقامات بالا) رشوه خواری در نظر
مي گيرند و براي آن مجازات و حبس برای هر دو طرف در نظر گرفته مي شود.در
ایالات متحده، خرید و فروش آرای سیاستمداران را به نام "لابی" شناخته و
كاملا وجه قانونی دارد!
لابيهاي
صهيونيسم توانسته اند مقامات ارشد و مهم را در کنگره آمریکا و نيز سناتور
ها را در یک مقیاس گسترده خریداری و با خود همسو كنند: از 435 عضو مجلس
نمایندگان ایالات متحده (SIC)، 219 نفر از نمايندگان در ازای تغيير رای خود
به طرفدري از منافع دولت اسرائیل ،از اين رشوه ها دریافت کرده اند.فساد در
میان 100 سناتور آمریکا نيز به چشم مي خورد، 94 نفر از آنها از طرفداران
سر سخت اسرائیل و منافع اين رژيم مي باشند!هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه
از اين كانال هاي لابي پول دريافت مي كنند، در نتیجه در تامين امنيت اين
رژيم و منافع آن به اتفاق آرا رای به نفع "دولت یهودی" مي دهند، از جمله
جنایات جنگی آن، مانند بمباران غزه و لبنان و همچنین تصويب سالانه 3
میلیارد دلار كمك مالي ایالات متحده (از منابع مالیات دهندگان آمريكايي) به
تل آویو می توان اشاره داشت. در دهه هاي گذشته، حداقل 50 سناتور آمریکايي
هر کدام بطور متوسط بین 100 هزار و 1 ميليون دلار از لابي هاي صهيونيسم به
پاس طرفداري از منافع دولت يهود پول دريافت كرده اند.در مقابل، آنها بیش از
100 میلیارد دلار را در پوشش بسته هاي حمايتي و كمك مالي به اسرائيل
پرداخت كرده اند!....اعضای کنگره آمریکا ارزان ترين سياستمداران مي باشند:
25 قانونگذار بین 238،000 و 50،000 دلار پول دریافت کرده اند!
بانفوذترین
قانونگذاراني كه، بزرگترین بخش از رشوههای غیرمستقیم و مخفی صهیونیستی را
دريافت ميكنند: به سناتور مارک کرک (طرفدار بمباران تهران!) مي توان
اشاره داشت.جان مك كين - طرفدار بمباران دمشق) با دريافت 925.000 دلار از
لابي هاي صهيونيسم از مهمترين دريافت كنندگان وام هاي صهيونيسم مي
باشد.سناتورها میچ مک کانل، کارل لوین، رابرت منندز، ریچارد دوربان جزء
مقاماتي مي باشند كه 771000 هزار دلار دريافت كرده اند!ایلینا رز نماينده
فلوریدا در کنگره با 238،000 دلار از طرفداران 100٪ اسرائیل محسوب مي شود و
روحيه جنگ طلب وي در اذهان عمومی از نتانیاهو نيز بيشتر مي باشد!اریک
کانتور با دريافت 209.000 دلار جنگ هاي مورد نظر اسرائیل ها را به ازاي در
خطر انداختن زندگي آمريكايي ها-با کاهش پرداخت های تامین اجتماعی به
سالمندان ایالات متحده به منظور افزایش کمک نظامی به تل آویو- ترجيح مي
دهد!جان بونر نيز با دريافت 130 هزار دلار در میان جمهوری خواهان از
طرفداران پر و پا قرص اسرائل مي باشد.
مجازات و تخريب قانونگذاران مخالف با اسرائیل نير از ديگر فعاليت هاي لابيهاي صهیونیست مي باشد.
فساد
و تخریب دموکراسی ایالات متحده از طريق "رسانه هاي جمعي" فاسد و طرفدار
اسرائيل نيز رقم خورده است.استیو لندمن، منتقد رسانهای، در بررسی خود از
ارتباط مستقيم اسرائیل و رسانه های جمعی و رابطه سياسي با صهيونيسم پرده
برداشته است.اتان برونر، خبرنگار تایمز، که پسرش در نیروهای امنیتی اسرائیل
خدمت مي كند، مدافع كهنه كار دولت صهیونیستی به شمار مي آيد. خبرنگار
تایمز، ایزابل كرشنر،شخصي كه نوشته هايش از وزارت امور خارجه اسرائیل ديكته
مي گردد، با هرش گودمن مشاور رژیم نتانیاهو در امور امنیتی 'ازدواج کرده
است.
جای
تعجب نیست که نیویورک تایمز، واشنگتن پست، عمیقا درگیر تحقیر و افشاگری در
مورد مذاکرات جاری ایران و آمریکا باشند- و با ارائه فضای کافی (در
روزنامه) برای لفاظی یک طرفه سیاستمداران اسرائیل، با جدیت به سانسور حرف
هاي منطقی تر، صداهای طرفدار ایجاد روابط حسنه دیپلمات ها با سابقه سابق
ایالات متحده، رهبران نظامی خسته از جنگ و جوامع دانشگاهی، اهتمام داشته
است.
برای
درک بهتر خصومت کنگره در مورد مذاکرات هسته ای با ایران و تلاش براي عقب
راندن آنها از طریق اعمال تحریم های جدید و مسخره،فهميدن ريشه اين خصومت از
اهميت بسزايي برخوردار است،در اين بين اظهارات سیاستمداران کلیدی اسرائیل
نيز خالي از لطف نیست!
در
اواخر اکتبر 2013، رئيس سابق اطلاعات ارتش اسرائیل آموس يادلين در مورد
"انتخاب بمب یا بمباران" سخنراني داشت-یک پیام که بلافاصله از سوي 52 رئیس
از سازمان های یهودی آمریکایی مانور داده شد!در 22 اکتبر 2013، وزیر
اطلاعات اسرائيل يووال اشتاينيتزخواستار تحریم های جدید و سخت عليه ایران
شد و آنرا اهرمي مناسب براي ایالات متحده جهت اعمال فشار بر ايران براي دست
كشيدن از تمام برنامه هاي انرژی هسته ای صلح آمیز و غنی سازی دانست!موشه
يلعون ' وزیر دفاع اسرائيل در اين مورد اظهار داشت:اسرائيل هرگز حاضر به
پذيرش معامله با ايران كه اجازه غنی سازی اورانیوم را به تهران مي دهد
،راضی نمي باشد.تعطيلي كامل فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران،موضع تلاويو
مي باشد كه از طريق نيروي ايالات متحده بر ايران اعمال مي گردد!اين موضع
نيز توسط لابي هاي قدرتمند اسرائيل به عروسك هاي خيمهشب بازي خود در بين
مقامات آمريكايي ديكته مي گردد.در نتیجه، کنگره بر اعمال تحریم های سخت
اقتصادی به منظور خرابکاری و انحراف مذاکرات جاری در ایران اهتمام داشته
است.
کسانی
که بيشترین مبالغ را از لابي هاي صهیونیستی دريافت مي كنند: سناتور مارک
کرک ( 925،379 دلار)، طراح لایحه تحریم های قبلی می باشد،که خواستار قطع
تمام برنامه های هسته ای و برنامه هاي موشک های بالستیک ايران مي باشد(!)و
از مجلس سنای ایالات متحده خواسته است تا "فورا دور جدیدی از تحریم های
اقتصادی را با هدف قرار دادن تمام درآمدهاي دولت ایران و ذخایر ارزي" مورد
هدف قرار دهد.مجلس نمایندگان ایالات متحده (SIC) پيشتر با تصویب لایحه اي
غير عادلانه توانایی ایران در صادرات نفت را محدود كرده بودند.در اواخر
اکتبر 2013، کری، وزیر امور خارجه، 'در ديدار با نتانیاهو، نخست وزیر
اسرائیل، متوقف کردن برنامه غنی سازی هسته ای ایران را (بنا به درخواست
اسرائيل) تائيد كرد.
برای
مقابله با طرح هاي آسيب رسان بر اقتصاد نفت ایران،كه توسط نيروهاي
اسرائیلي در کنگره انجام شده است، دولت ایران قراردادهای سخاوتمندانه اي را
به آمریکا و شرکت های نفتی اتحادیه اروپا (فایننشال تایمز: 2013/10/29، ص
1) ارائه داده است.تحت شرایط جدید، شرکت های خارجی از ذخایر و سهم پروژه
های ایران،سهم قابل توجهي به دست مي آورند.ایران امیدوار است تا با اصلاح
قوانين موجود، حداقل 100 میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجي در سه سال آینده
را جذب نمايد.ايران جزء اولين كشورهاي جهان در عرصه توليد و برخورداري از
ذخاير عظيم گازي و چهارمین ذخایر نفت جهان مي باشد.به دلیل تحریم ها
(اسرائیل) فعلی ایالات متحده، تولید 3.5 میلیون بشکه در روز سال 2011 به
2.58 میلیون بشکه در سال 2013 کاهش یافته است.سوال مهم این است که آیا
"شركت های بزرگ نفتی" ایالات متحده و اتحادیه اروپا توانايي برخورد با
زياده خواهي لابي هاي اسرائيل را در ادامه تحريم ها و ادامه زيان شركت هاي
نفتي خود دارند يا نه!؟ تا کنون، لابي هاي اسرائيل این سیاست را ادامه و
شركت هاي بزرگ نفتی را با استفاده از تهدید، ارعاب و اجبار در برابر
سیاستگذاران ایالات متحده،به حاشيه رانده اند.این رويه شرکت های آمریکایی
را از بازار پر سود ایران محروم ساخته است.
*** نتیجهگیری
در
حال حاضر ایالات متحده آمریکا و 5 کشور دیگر در تلاش برای مذاکره با ایران
مي باشند، اما با موانع زیادی برای غلبه بر "نفوذ اسرائیل در کنگره ایالات
متحده" مواجه مي باشند.در طول چند دهه گذشته عوامل اسرائیل وفاداری اکثریت
قریب به اتفاق مقامات کنگره را به نفع تلاويو جلب كرده اند، و تماما در
خدمت منافع و جنگطلبيهاي مقامات اسرائيل بودهاند!
میلیونها
نفر در خاور میانه، جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا از قربانيان این "محور
جنگ" (جنگ هاي آمريكا به نيابت از اسرائيل)مي باشند.فساد و ورشکستگی سیستم
قانونگذاری ایالات متحده به دلیل تسلیم در برابر يك قدرت خارجی (لابي هاي
اسرائيل) رقم خورده است. اگر يكبار ديگر لابيهاي سياسي مالي اسرائيل موفق
به كنترل و جهتدهي کنگره شوند، و مذاکرات بین ایالات متحده و ایران را از
طریق قطعنامه منحرف سازند، مردم آمریکا، مجبورند بهاي سنگين آن را پرداخت
كنند.
مردم آمریکا نیاز به رهبران سیاسی واقعی برای ریشه کن کردن فساد و حفظ منافع ملي كشور خود -به جاي رژيمي ديگر-دارند.