دور جدید مذاکرات ایران و شش کشور موسوم به 1+5 در تاریخ 23 مهر در ژنو و در محل ساختمان سازمان ملل متحد با حضور نمایندگان جمهوری اسلامی ایران، روسیه، چین، آلمان، فرانسه، بریتانیا و ایالات متحده آغاز میشود. هیات نمایندگی ایران در این مذاکرات در سطح عالی شرکت میکند و همانطور که کاترین اشتون، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم بیان داشته، از سطح انرژی بسیار بالایی برخوردار است.
اما بههرروی، نمیتوان انکار کرد که مذاکره با 1+5 همانطور که قبلا هم افکار عمومی با آن آشنا شدهاند، کار سختی است. چنین مذاکراتی حتی در صورت وجود حسن نیت در طرف غربی سخت و زمانبر است، چه رسد به شرایط فعلی که در حسن نیت طرف غربی تردیدهای جدی هم وجود دارد.
از این رو، این مذاکرات برای خود بایدها یا نبایدهایی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. برخی از این موارد را میتوان به این شرح دستهبندی کرد:
1- خط قرمز ملت ایران در مذاکرات ژنو و هر مذاکرهای که پس از آن شکل گیرد، همان حق غنیسازی اورانیوم در خاک ایران در چارچوب انپیتی برای تولید انرژی و سایر مصارف صلحآمیز است. اگر چه میتوان در خصوص ابعاد این غنیسازی با طرف مقابل مذاکره کرد اما اصل غنیسازی هرگز قابل مذاکره نیست و به هیچوجه نباید اجازه طرح این موضوع را به طرف غربی داد؛
2- قطعا ایران در زمینه دانش هستهای به پیشرفتی که میخواسته، دست یافته است. از این پس پیشرفت ایران در جهت عمودی نیست بلکه در عرصه افقی و افزایش امکانات غنیسازی کشور خواهد بود. قطعا توافقی که احتمالا حاصل خواهد شد باید حق ایران برای توسعه افقی هستهای را به رسمیت بشناسد. کشور در آینده نیازمند آن خواهد بود که درصد بالایی از برق مصرفی خود را از طریق نیروگاههای هستهای تامین کند و برای تامین سوخت این نیروگاهها به گسترش امکانات غنیسازی نیاز دارد؛
3- بدیهی است که جمهوری اسلامی ایران خود را مقید به شفافسازی هستهای در چارچوب قواعد بینالمللی میداند اما رفع نگرانیهای طرف غربی تنها تا جایی معقول است که این نگرانیها منطقی و فنی باشد، نه سیاسی و برآمده از فشار لابیهای قدرت در ایالات متحده؛
4- تحریمها موضوع مهمی است که کشورهای غربی باید بدانند بدون تسهیل جدی در آنها محال است بتوانند به توافقی سازنده با جمهوری اسلامی ایران دست یابند. در شرایط فعلی، دستکم لغو تحریمهای مهم اتحادیه اروپا و آمریکا باید مورد انتظار تیم هستهای کشورمان باشد؛
5- قطعا در بین طرفهای غربی، برخی بهدنبال «تطویل عامدانه» مذاکرات هستند و احتمالا حتی با برداشتن گامهای مشخص از سوی ایران بر کافی نبودن شفافسازی تاکید خواهند کرد. برای پیشگیری از چنین مشکلاتی، باید حد نهایت شفافسازی در چارچوب یک مدالیته مدون روشن گردد و دقیقا مشخص شود که شفافسازی ایران با اتخاذ چه تدابیر و چه اقداماتی و در چه بازهای از زمان «کامل» تلقی میگردد. در این نقطه، یعنی نقطه کامل شدن شفافسازی، دیگر هیچ تحریمی اعم از تحریمهای یکجانبه و تحریمهای سازمان ملل متحد نباید باقی بماند؛
6- تیم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هستهای باید توجه داشته باشد که خواه ناخواه و کم و بیش، مواضع اسرائیل بر مواضع مذاکرهکنندگان مقابل تاثیر دارد. به عبارت دیگر، یکی از متغیرهای مستقل تاثیرگذار بر مواضع 1+5، مواضع رژیم صهیونیستی و لابیهای این رژیم در کشورهای غربی است که اگر تنها متغیر مستقل تاثیرگذار نیست اما از وزن قابل توجهی برخوردار است. در چنین شرایطی بسیاری از خواستههای طرف غربی قطعا خواستههای تلآویو است که به زبانی تعدیل شده در مواضع 1+5 نمود مییاید. شناسایی این دسته تقاضاها و کوتاه نیامدن در برابر آنها قطعا در راستای سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران و یک «باید» بلامنازع است؛
7- هموزن بودن گامهای دو طرف در مسیر اعتمادسازی، اصلی مهم در دیپلماسی است که قطعا تیم جدید سیاست خارجی به آن واقف است. آنچه میگیریم و آنچه میدهیم در مذاکرات ژنو و پس از آن باید از وزن برابر برخوردار باشند؛
8- نباید به طرف مقابل اجازه داد که مذاکرات هستهای را با موضوعات دیگر درآمیزد. خبرگزاری فارس قبلا در یادداشتی این «نباید» را تشریح کرده و هشدار داده است که طرف غربی ممکن است از این حربه برای تطویل مذاکرات، افزایش فشار بر ایران و گرفتن امتیازات بیشتر از کشورمان بهره ببرد. بازی برد – برد هستهای عبارت است از شناخته شدن حقوق هستهای ایران در برابر رفع نگرانیهای منطقی طرف مقابل، نه ورود به مسائل بیربط و غیرهستهای.
9- یک واقعیت مهم این است که مناقشه هستهای بدون لغو 4 قطعنامه ضدایرانی شورای امنیت قابل رفع نیست. در مدالیتهای که تنظیم میشود، لغو این تحریمها باید قطعا مورد توجه قرار گیرد.
10- باید توجه کرد که گروههای فشار نظیر اپوزیسیون خارجنشین بیکار ننشسته و در جهت تضعیف موقعیت تیم مذاکرهکننده هستهای ایران گام برمیدارند. اتهامزنی جدید گروهک تروریستی منافقین به ایران در خصوص برنامه هستهای از این جمله است. هرگز نباید تسلیم ایندست فشارها شد؛ همانطور که جمهوری اسلامی در ادوار پیشین نیز هرگز تسلیم چنین فشارهایی نشده است.
11- حمایت نظام اسلامی و بالاخص رهبری عالیقدر انقلاب اسلامی از تیم سیاست خارجی و اتفاق و اتحاد ملی در مسیر احقاق حقوق ایران در عرصه بینالمللی، سرمایه بزرگی است که تیم جدید هستهای یقینا باید قدر آن را بداند. حمایت رهبری و ملت ایران، بزرگترین سرمایه ایران در مذاکرات پیش رو خواهد بود.