بر این اساس بعد از چند روز گمانه زنی، تحلیل و اظهار نظر رسمی و غیر رسمی از سوی جامعه سیاسی و رسانه ای کشور در ارتباط با ارزیابی فعالیت ها و جهت گیری های سیاسی دولت و تلاش های دیپلماسی مربوطه در سفر نیویورک اظهار نظر صریح مقام معظم رهبری به عنوان جایگاه قانونی تعیین سیاست های کلی نظام می تواند به عنوان چراغ راه دیپلماسی کشور چه برای دولت و تحلیل گران و چه برای مردم و ارباب رسانه ها مورد توجه قرار گیرد. لذا به نظر می رسد ضرورت دارد با مطالعه و مرور مجدد سخنان رهبری چند واژه کلیدی به عنوان دستورالعمل دیپلماسی کشور مورد دقت نظر قرار گیرد:
اهمیت دادن به تلاش دیپلماسی: جمهوری اسلامی ایران همواره به دنبال برقراری ارتباط مناسب، از موضع برابر و توأم با احترام متقابل در عرصه بین المللی با سایرکشورها بوده است تا از این طریق ضمن حفظ منافع ملی به نشر و توسعه آرمان های انقلاب اسلامی نیز اهتمام ورزد.
بی شک برخلاف نظر برخی افراد غیر آگاه، انجام تلاش های دیپلماسی به منظور ایجاد فرصت های جدید و بهبود ارتباطات با سایر کشورها و همچنین کاهش تهدیدهای احتمالی و بهره مندی از نقش فعال به جای انفعال در عرصه سیاست بین المللی مورد نظر و حمایت رهبر معظم انقلاب است. کمااین که ایشان در برخی زمینه ها همچون مقوله گفتمان اسلامی درباره زن نه تنها انفعال را نفی کردند بلکه بر لزوم طرح گفتمان اسلامی در مورد زن به صورت تهاجمی و طلبکارانه در عرصه بین المللی نیز تأکید نمودند که از این دست، موارد مشابه دیگری نیز وجود دارد.
حمایت از تحرک دیپلماسی دولت: رهبر انقلاب همان طور که در گذشته اعلام کرده اند از تمامی دولت ها تا زمانی که در مسیر آرمان های امام و انقلاب و حفظ منافع کشور حرکت نمایند حمایت می کنند. بر این اساس و با توجه به اینکه ایشان سه اصل؛ "عزت، حکمت و مصلحت” را ضامن سلامت و تأیید تحرکات دیپلماسی بیان نموده اند حتماً این عزم را در تحرکات دیپلماسی دولت برای ارتقا و حفظ اصول ذکر شده مشاهده نموده و بر اساس آن از دولت حمایت می کنند.
خوش بینی به هیأت دیپلماسی دولت: مردم، رسانه ها و تحلیل گران سیاسی باید بدین نکته توجه نمایند که رهبر انقلاب با وجود آن که برخی از اتفاقاتی که در سفر نیویورک توسط دولت رخ داده است را "به جا” نمی دانند ولی بازهم نسبت به هیأت دیپلماسی دولت خوش بین بوده و حتی دولت را مورد تفقد قرار می دهند. این بدان معناست که اولاً ایشان نسبت به برخی اتفاقات نقد و نظر داشته اند که دولت باید نسبت به شناسایی و اصلاح یا جبران موارد مورد نظر ایشان اهتمام ورزد و ثانیاً این که ادبیات گفتاری ایشان در ارتباط با دولت و برخی اتفاقات نابهجای نیویورک تکلیف را برای گروهی که به جهت برخی اتفاقات نابهجا فرصت را برای هجمه به دولت مناسب یافته اند روشن می نماید. به بیان دیگر نقد منصفانه و عالمانه نسبت به کاستی های هیأت های دیپلماسی دولت ضروری و در جای خود مورد تأیید است اما حاشیه سازی و هجمه ها و اظهار نظرها و فعالیت های افراطی پذیرفته نیست.
بی اعتمادی و بدبینی به دولت آمریکا: «ما به آمریکایی ها بدبینیم و هیچ اعتمادی به آنان نداریم، دولت آمریکا غیرقابل اعتماد و خودبرتربین و غیرمنطقی و عهدشکن است و دولتی در تصرف شبکه صهیونیسم بین المللی است که به خاطر صهیونیست ها مجبور است با رژیم غاصب مماشات کند و نرمش نشان دهد.» این فرمایشات مقام معظم رهبری بسیار صریح موضع جمهوری اسلامی را در برابر دولت آمریکا نشان می دهد و فصل الخطابی است برای افرادی که ساده انگارانه از تماس تلفنی رئیس جمهوری ایالات متحده به وجد آمده و احساس می کنند آمریکایی ها به دنبال ارتباطی کاملاً صادقانه و بدون غل وغش با جمهوری اسلامی هستند؛ لذا تنها راه نجات کشور از مشکلات جاری؛ ارتباط با آمریکاست.
اگرچه عالم سیاست، عالم بررسی هزینه و فایده و عملگرایی ناظر بر منافع ملی است اما ساده انگارانه خواهد بود اگر تصور کنیم به صرف چند جلسه مذاکره و… روابط دو کشور عادی شود. البته موضع گیری های اخیر باراک اوباما که بلافاصله بعد از تماس تلفنی با دکتر حسن روحانی، در دیدار با بنیامین نتانیاهو سرسپردگی و ارادت خود به صهیونیست ها را تکرار کرد و برای دلخوشی آن ها تأکید کرد که حتی؛ «گزینه نظامی علیه ایران همچنان روی میز است!!» می تواند بهترین سند اثباتی برای بدبینی و بی اعتمادی ما به آمریکایی ها باشد.
بالاخره بعد از سه دهه که از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است تابوی ارتباط ایران و آمریکا شکسته شد و رؤسای جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده با یکدیگر تلفنی سخن گفتند و همچنین وزرای خارجه ایران و آمریکا نیز با هم مذاکره نمودند. تا این اتفاق فرای نقاط مثبت و منفی آن برخی مسائل را در اذهان شفاف تر نماید. به عنوان مثال این تماس نشان داد تا زمانی که ایالات متحده سودای هژمون در سردارد نه تنها تحول خاصی در ارتباط ایران و آمریکا به وجود نمی آید بلکه حتی فاصله عمیق تری در اذهان تداعی می شود. همچنین برای آن ها که انتظار معجزه در اقتصاد ایران را از این طریق دنبال می کنند روشن کرد که اثر این ارتباط کمتر از ده درصد کاهش نرخ ارز بود که تنها سه روز دوام داشت و دیگر هیچ!
لذا باید این سؤال را پرسید که آیا راه نجات اقتصاد کشور و دستیابی به توسعه از مسیر مفاهیمی همچون؛ جهاد اقتصادی، اقتصاد مقاومتی، تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی و اصلاح الگوی مصرف و… می گذرد یا ارتباط با آمریکایی های غیر قابل اعتماد؟ به بیان دیگر هرچند هیچ عقل سلیمی دولت را از اتخاذ راهبردهای خردمندانه دیپلماتیک برای کاستن فشار تحریم ها بازنمی دارد، اما اشتباه آنجاست که این مسئله به نقطه اتکاء و امید برخی سیاستمداران کشور تبدیل شود. نهایتاً همه ما باید بدانیم که عبور از دوران پیچیده و مه آلودی که درحال حاضر در ابتدای قدم گذاردن به آن هستیم، مداقه و مراقبت های خاص خود را می طلبد. ساده انگاری و هیجان زدگی دو اشتباه بزرگی هستند که در عرصه دیپلماسی کشور باید مراقب بود تا گرفتار آن ها نشویم.
تسنیم