اولین نشانههای جدی تر توجه بشر به آینده در عصر روشنگری دیده میشود، عصری که بشر باور داشت که علوم برای هر چیزی راه حلی خواهند یافت. قوانین نیوتن در مورد حرکت، درک و تحلیل بسیاری ازپدیدهها را ممکن ساخته بود.
به گزارش پایداری ملی، اشتیاق بشر برای دانستن درباره آینده از عهد باستان وجود داشتهاست پیشگویان و کاهنها نمونههایی از کسانی هستند که در گذشته تلاش داشتند به نحوی به این اشتیاق در نزد خاص و عام پاسخ دهند. اولین نشانههای جدی تر توجه بشر به آینده در عصر روشنگری دیده میشود، عصری که بشر باور داشت که علوم برای هر چیزی راه حلی خواهند یافت. قوانین نیوتن در مورد حرکت، درک و تحلیل بسیاری ازپدیدهها را ممکن ساخته بود. در اثر رشد شتابان علوم در این دوره، متفکرین عصر روشنگری واقعا به این نتیجه رسیده بودند که تنها زمان میخواهد تا همه قوانین و قواعد جامعه و محیط پیرامون بشر معلوم و آشکار شود. در همین دوران، بر خلاف گذشته که بیشتر متفکرین، افقهای کاملاً روشنی از آینده (مدینه فاضله)، تصویر میکردند، تجسمهای تیره تری از آینده نیز نضج یافت. آثار متفکرینی چون اچ جی ول H.G.Well ، جورج اورول George Orwell و آلدوس هاکسلی Aldous Huxley از زمره چنین اندیشههایی محسوب میشود و با چنین نمونههایی است که کلا آینده پژوهی راه خود را به ادبیات باز میکند. موفقیت عظیم رمانهای ژول ورن Jules Verne و پا گرفتن سبک علمی تخیلی در ادبیات، در ادامه همین راه رخ میدهد. برگزاری نمایشگاهی در سال ۱۸۹۳ که در آن اختراعات و ابداعات شگفت انگیزی نظیر تلفن ، لامپ برق و کینتوسکوپ (اولین دوربین فیلمبرداری) معرفی شد، باعث هیجان عمومی گردید. در همان روزها یک نشریه مطرح، فراخوانی از ۷۴ شخصیت برجسته آن روزگاراعلام میکندواز آنان میخواهد که در مورد قرن بعدی پیش بینیهایی بعمل آورند. بعدها معلوم شد که پیش بینیهای آنان تا حد زیادی خوش بینانه بوده و در ضمن، تقریباً هیچیک از رخدادهای مهم قرن بیستم نظیر اختراع اتوموبیل، رادیو و تلویزیون، بروز دو جنگ جهانی، کشف انرژی اتمی، پرواز به فضا و البته ظهور کامپیوتر در فهرست آینده نگاری آنان یافت نمیشد. اولین فعالیت آینده پژوهی در قالب یک تحلیل علمی در سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ توسط یک گروه محققین و با سرپرستی ویلیام اف آگبرن William F.Ogburn در زمینه جامعه شناسی که علم نوپایی شناخته میشد، در آمریکا انجام شد. این گروه برای اولین بار متدولوژیهای علمی نظیر برون یابی Extrapolation وبررسیهای علمی را در مورد . اگر چه هميشه « آينده پژوهاني» وجود داشته اند كه به آينده و شيوه هاي بهتر درك تغيير مي انديشده اند, ولي زمان شكل گيري رشته « آينده پژوهي» كه ماهيتي به شدت «بين رشته اي» دارد, در خلال جنگ جهاني دوم و دوران پس از آن بود روندهای اجتماعی روز آمریکا به انجام رسانده و ضمن انتشار اولین کاتالوگ روندها در آن کشور، موفق به آینده بینیهای مهمی از جمله افزایش نرخ مهاجرت و ازدیاد طلاق شد. همچنین بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم، و به دنبال تجزیه و تحلیل تکنولوژیهای مورد استفاده در آلمان و ژاپن، متدهای نوینی برای آینده پژوهی ابداع شد و در نتیجه آن دستاوردهای تکنولوژی مهم دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شامل رادار، موشکهای بالیستیک قاره پیما و حمل و نقل هوایی از قبل پیش بینی شد.
در دوران جنگ سرد و مسابقه تسلیحات هستهای، دغدغه مهم دست اندرکاران نظامی، پیش بینی زنجیره رخدادهایی بود که پس از یک رویارویی احتمالی هستهای میتوانست اتفاق بیفتد. از همین رو، اولین بازیهای جنگی War Games بوجود آمد. اینها مدلهایی از یک رویارویی هستهای بودند که احتمالات مختلف را بررسی و تحلیل میکردند. شکل کاملتر این مدلها، موجب بوجود آمدن سناریو شدند که امروزه یکی از مهم ترین ابزارهای آینده پژوهی محسوب میشود. با کمک این سناریوها، سلسله رویدادهای متصور در یک زمان بسیار کوتاه پس از شروع یک جنگ هستهای، قابل تصور ومدل کردن بوده و در نتیجه میتوان عکس العملها و نحوه آمادگیهای لازم برای روبرو شدن با چنین جنگی را تدوین نمود. این مشابه همان نقشی است که سناریو بهعنوان یک ابزار در آینده پژوهی فعلی بازی میکند. عامل دیگری که باعث رشد آینده پژوهی شد، تحول درطراحی و ساخت تسلیحات نظامی بود. در سالهای جنگ دوم جهانی ، تانکها، هواپیماها و کشتی هادر مدت زمان نسبتاً کوتاهی طراحی، تکمیل و ساخته میشدند. اما بعدها با پیچیده ترشدن انواع تسلیحات (موشکهای قاره پیما، زیر دریاییهای هستهای و...)، کار برنامه ریزان صنایع نظامی دشوار شد بدین معنی که مدت زیادی مثلاً ده سال از شروع طراحی تا ساخته شدن نخستین نمونه محصول بطول میانجامید. در نتیجه تکنولوژی بکارگرفته شده درابتدای طراحی، در طول پیشرفت پروژه دچار تغییرات اساسی شده و اغلب در برهه ساخت نمونه نخستین، از رده خارج محسوب میشد. درسال ۱۹۶۴ نیاز به پیش بینی تکنولوژی، منجر به انجام یکی از مشهور ترین ارزیابیها با استفاده از روش دلفی Delphi گردید. در چارچوب حمایتهای موسسه رند Rand، خبرگان فنآوریهای مختلف طی یک پروژه مشترک مامور شدند که تکنولوژیهای نوظهوردر یکصد سال آینده را پیش بینی نمایند. بررسی آنان شش مقوله « تحولات مهم علمی»، «کنترل جمعیت»، «اتوماسیون»، «پیشرفت در زمینه علوم فضایی»، «جلوگیری از جنگ» و «سیستمهای تسلیحاتی» را شامل میشد. این تکنیک از افراد میخواست که ضمن ارایه ارزیابی خود، پراکندگی پاسخهای سایر خبرگان را نیز در نظر گرفته و پس از بحث در مورد تفاوتها، نهایتا ارزیابیهای تجدید نظرشده خود را ارایه کنند. نتایج این تکنیک بطرز عجیبی در پیش بینی ظهور تکنولوژیهای دهههای بعدی، دقیق بود. آینده پژوهی بمثابه یک فعالیت عمومی از دهه شصت آغاز شد. برتراند دوژوئنل Bertrand de Jouvenel اولین مطالعه نظری در مورد آینده را بنام «هنر گمان» را نوشت. او در این زمینه با اشاره به این که «هیچ واقعیتی در مورد آینده وجود ندارد»، نتیجه گرفت که یافتن مدارک و استنتاجات برای آینده، نیازمند روشهایی غیر متداول میباشد. هوشیاری نسبت به زمینههای آینده پژوهی از همین زمان آغاز شد. هاریسون براون Harrison Brown در کتاب خود بنام «چالش پیش روی آینده بشر» در سال ۱۹۵۴ بسیاری از مسایل بوم شناسی ecological و مسایل مربوط به توسعه را که انسان در حال حاضر با آن روبروست، پیش بینی کرد.راشل کارسون Rachel Carson با نوشتن کتاب «بهار ساکت» Silent Spring که در سال ۱۹۶۲ منتشر شد، با تصویرکردن دنیایی بدون سینه سرخ(نوعی پرنده)، آغازگرجنبش زیست محیطی بود. تحلیل مسایل مربوط به آینده در کتاب «بمب جمعیت» اثر پاول ارلیشPaul Ehrlich و نیز کتاب محدودیتهای رشدLimits to Growth به نقطه اوج میرسد. انتشار این آثارو پیش بینی فروپاشی جامعه صنعتی دنیای آن زمان را دچار شوک روحی نمود. بعدها، رویدادهایی نظیر ترور برادران کندی و مارتین لوتر کینگ، جنگ ویتنام، بحران نفتی و رسوایی واتر گیت نشان داد که آینده پژوهان در پیش بینی این موضوع درست عمل کردهاند. آینده پژوهان مثبت اندیش نیز در دهه ۶۰ بسختی مشغول بودند. دانیل بل Daniel Bell جامعه شناس برای اولین بار اصطلاح «جامعه فرا صنعتی» را در کتابی به همین نام بکار برد. بل سرآغاز تعداد زیادی از آینده پژوهان نظیر مارشال مک لوان Marshall Mcluan ، آلوین تافلرAlvin Toffler و جان نیسبیت John Naisbitt بود که آینده مورد پیش بینی آنها گرچه کمی دیر محقق شد ولی دنیا شاهد تحولات اساسی در زمینه ارتباطات و کسب و کار از طریق ظهور کامپیوترهای شخصی در دهه ۸۰ و ظهور اینترنت در دهه ۹۰ بود. آینده و آن هم از نوع دیجیتال وارد شده بود. باز این دهه ۶۰ بود که در آن آینده پژوهی به عنوان یکی از رشتههای جدید علوم پایه ریزی شد. اولین دوره اموزشی آینده پژوهی در سال ۱۹۶۳ توسط جیم دیتورJim Dator در انستیتو پلی تکنیک ویرجینیا تدریس شد. کوتاه مدتی پس از آن وندل بل Wendell Bell سری دورههای آموزشی خود در دانشگاه ییل Yale شروع کرد. پس از انتقال دیتور Dator به دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه هاوایی، وی دورههای آینده پژوهی متمرکزی در آن دانشگاه برای دانشجویان دورههای فوق لیسانس و دکترا ایجاد نمود. در سال ۱۹۷۴ اولین دوره تخصصی فوق لیسانس برای آینده پژوهی در دانشگاه هوستون توسط جیب فاولز Jib Fowles و کریس دید Chris Dede برپا شد. بعدها مشابه این دوره در دانشگاههای ماساچوست، آکرون، مینه سوتا، یو اس سی و دانشگاه ایالتی پورتلند نیز دایر شد. ( متاسفانه در حال حاضر بجز دانشگاههای هاوایی و هوستون بقیه دورهها تعطیل شدهاند.) دو سازمان معتبر آینده پژوهی جهان یعنی World Futures Society)WFS)یا انجمن آینده دنیا و همچنین World Futures Studies Federation)WFSF )یا فدراسیون جهانی آینده پژوهی، در همین دوران به ترتیب در سالهای ۱۹۶۷ در آمریکا و ۱۹۷۳ در پاریس تأسیس شدند. WFS علاوه بر عضو گیری بیش از ۴۰۰۰۰ نفر تا کنون، فقط در اوایل دهه ۸۰ متجاوز از ۵۰۰۰ نفر را در کنفرانسهای مختلف آینده پژوهی حاضر کردو نیز موفق به انتشار مجله معروف «آینده پژوه» Futurist گردید. از طرف دیگر WFSF که نسبت به WFS سازمان بین المللی تری محسوب میشود، آینده پژوهان سرتاسر گیتی را در یک انجمن حرفهای گرد هم آوردهاست. همچنین در دهه ۸۰ انتشارات السویرElsevier مجله معروف «آینده هاً را بنا گذاشت که هم اکنون معتبر ترین نشریه آکادمیک و فکری در زمینه آینده پژوهی محسوب میشود. بعدها در آغاز دهه ۹۰، نشریه معتبر فصلی »تحقیق در مورد آینده هاً توسط WFS ونشریه «آینده نگاری» توسط انتشارات کمفورد Camford Publishing به نشریات مربوط به آینده پژوهی اضافه شدند. در حال حاضر آینده پژوهی از پهنه وسیعتری نسبت به دوران طلایی ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ برخوردار است. دنیای امروز نسبت به آن سالها آمادگی و صراحت بیشتری برای ملحوظ کردن آینده دارد. بر خلاف آن دوران، آینده پژوهی تنها به عده معدودی از نویسندگان و استادان محدود نمیشود بلکه دنیای کسب و کار، دولتمردان و فرهیختگان همگی در حال بیداری و درک این واقعیت هستند که برای اینکه آینده موفقی داشته باشیم باید بر روی آن تمرکز کنیم. بدین ترتیب است که برنامه ریزی استراتژیک بر مبنای چشم اندازها و متکی بر سناریوها، امکانپذیر خواهد بود. در عین حال، برنامههای آموزشی و تحصیلی در زمینه آینده پژوهی در طول سالها بجای اینکه گسترده تر شوند، کمتر شدهاند. در عوض دورههایی نظیر هوش رقابتی Competitive Intelligence و مدیریت استراتژیک Strategic Management ،بدور از تعلقات تئوریک و ایدئولوژیک آینده پژوهی ازبسیاری از ابزارهای آن بهره گیری میکنند. در خاتمه، خاطر نشان میسازد که آینده پژوهی احتمالاً سرنوشتی نظیر سایرعلوم اجتماعی خواهد داشت بدین معنی که کارکرد این علوم ضمن انگیزش علاقه اجتماع به موضوعی پراهمیت و بهره گیری از ابزارتکوین شده مناسب برای آن موضوع، تقریباً کاملاً آکادمیک بوده ولی از نظر کاربردی دنبال کردن این علوم به خصوص توسط کسب و کارها و بنگاههای دولتی، انجام میشود.