نویسندگان با تاکید بر لزوم تقویت توان آفندی و پدافندی سایبری آمریکا در مقابل حملات ایران تصریح کردند که به هیچ وجه نباید توان سایبری ایران را دست کم گرفت و در صورت ادامه برنامه هسته ای نظامی ایران، گزینه جنگ سایبری علیه آنرا همچنان باید در دستورکار حفظ کرد.
در این تحلیل می خوانیم؛
زمانی که اغلب مردم به اقدام نظامی آمریکا علیه اهداف و تاسیسات معروف هسته ای ایران در نطنز، فوردو، اراک و اصفهان می اندیشند و انتظار دارند ایران نیز در اقدامی تلافی جویانه تنگه هرمز را ببندد، موشک هایی را به سوی اسراییل روانه کند و از حمله تروریستی به نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان حمایت کند؛ چگونه می توان به پاسخ ایران از طریق حملات ناشناخته سایبری به اهدافی در آمریکا فکر کرد و دید که این حملات حتی توانسته باشد مرکز جدید بورس اوراق بهادار نیویورک را حتی برای چندساعت هم که شده به تعطیلی بکشاند؟
یا چگونه می توان تصور کرد که این قبیل اقدامات تلافی جویانه ایران به قطع برق یک شهر بزرگ آمریکا، لغو پروازهای غیرنظامی و ارسال اطلاعات غلط برای فرماندهان ارتش آمریکا منجر شود، به گونه ای که به واسطه همین اطلاعات غلط، پروازهای غیرنظامی این کشور با حملات هوایی به ایران تداخل پیدا کنند؟
به اعتقاد بسیاری از مقامات و متخصصان بخش جنگ های سایبری آمریکا، بعید است ایران تا این حد بتواند به اهدافی در آمریکا حمله کند و در عین حال برخی از آنها نیز معتقدند گرچه ایران در مقایسه با آمریکا، هم پیمانان غربی آن و یا روسیه و چین یک قدرت درجه سه سایبری به حساب می آید، ولی هنوز نمی توان اهمیت آنرا در این خصوص نادیده گرفت.
تاریخ جنگ های سایبری گواه است که حتی چند حمله ناچیز نیز می تواند در جای خود ویرانگر باشد، به همین منظور یک حمله سایبری مهم ایران به سایت های امریکا نیز در جای خود می تواند صرفنظر از پیچیدگی های فنی آن اهمیت درخور توجه یابد.
چون در واقع می توان گفت که حمله ای که بتواند برای چند ساعت بورس نیوریوک را به تعطیلی بکشاند و یا موجب قطع برق یک شهر بزرگ در آمریکا شود، براحتی نیز می تواند احساسات و افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد، لذا با توجه به تداوم وابستگی عمیق آمریکا به یک فضای سایبری آسیب پذیر، هیچ تضمینی وجود ندارد که نیروهای سایبری رو به رشد ایران، یک متخصص کارکشته خارجی و یا یک بازیگر غیردولتی که از سوی ایران اجیر شده باشد، نتواند طی چند سال آینده در یک حرکت تدافعی مهم اقدامات بسیار مخربی را علیه منافع آمریکا صورت ندهد.
واقعیت این است که در حال حاضر بین ایران و آمریکا جنگ سایبری مخفیانه ای در جریان است که هنوز شکل علنی به خود نگرفته است، زیرا هکرهایی ، در یک سال گذشته بانک های اصلی و کلیدی آمریکا را هدف قرار داده اند و موجب آفلاین شدن (خاموش شدن) و یا کاهش سرعت وب سایت های این بانک ها و وارد آمدن میلیون ها دلار خسارت به آنها شده اند.
به نظر می رسد که این حملات در پاسخ به تحریم نهادهای مالی ایران و حمله کرم استاکس نت به تاسیسات هستهای ایران در سال ۲۰۱۰، صورت گرفتهاند.
در چنین فضایی، درعین اینکه باید همچنان از حملات سایبری برای توقف برنامه تسلیحاتی هسته ای ایران استفاده کرد، لازم است که امریکا در خصوص حملات جدید به سبک استاکس نت احتیاط به خرج دهد و هزینه های حملات تلافی جویانه احتمالی ایران را نیز از نظر دور ندارد و نیز باید درعین تلاش برای ارتقای کیفیت حملات سایبری و افزایش توان دفاع سایبری خود، برنامه هسته ای ایران را از طریق فضای سایبری به دقت تحت نظر داشته باشد و کنترل کند.
با وجود اینکه این کرم توانست تقریبا ۱۰۰۰ دستگاه سانتریفیوژ ایران را از کار بیاندازد و احتمالا موجب ایجاد وقفه یک یا دو ساله در برنامه هسته ای این کشور شد، اما نتوانست آن را کاملا متوقف کند؛ چون ایرانی ها در نهایت مشکل را حل کردند و کارشان را ادامه دادند و تاکنون به طور مستمر میزان ذخایر اورانیوم غنی شده با درجه پایین و متوسط خود را افزایش داده اند.
اسلاوین و هیلی در ادامه با ذکر نام موسسات مالی و بانک های آمریکایی که هدف حملات سایبری منتسب به ایران قرار گرفتند و اشاره به میلیون ها دلار خسارت وارد آمده به بخش خصوصی آمریکا، ادعاهای دخالت داشتن ایران در حمله سایبری به تاسیسات "آرامکو” در عربستان سعودی، سامان دهی حملات ترویستی در اروپا و تلاش برای ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن را تکرار کرده و افزودند:
با توجه به ضعف ایران در جنگ های متعارف، سایبر که عالی ترین اسلحه نامتقارن است، گزینه جذابی برای این کشور است و گرچه قابلیت های سایبری ایران در مقایسه با ایالات متحده کمتر است با این حال این کشور همچنان می تواند از لحاظ تبعات اقتصادی و سیاسی (حملات سایبری)، یک چالش جدی و قابل ملاحظه برای ایالات متحده بشمار آید. ایران به راحتی می تواند عملیات سایبری خود را با استخدام هکرهایی در روسیه یا لبنان صورت دهد و به این ترتیب دست داشتن خود در هرگونه حمله سایبری را از انظار مخفی نگه دارد. بنابراین قابلیت های محدود سایبری ایران، این کشور را قادر می سازد که حملاتی را علیه آمریکا صورت دهد که بیش از آن که به زیرساخت های واقعی خسارت وارد کند، به احساسات و افکار عمومی مردم آمریکا آسیب می زند.
به اعتقاد اسلاوین و هیلی، آن دسته از سیاستمداران آمریکایی و اسراییلی که خواهان اقدامات شدیدتر علیه ایران هستند، می توانند از این فرصت ها برای رسیدن به خواسته خود استفاده کنند. به همین دلیل واشنگتن باید تلاش های خود را برای تقویت دفاع سایبری آمریکا و اسراییل، شبکه های خصوصی و کمک به متحدان آن که احتمالا اهداف آسان تری برای حملات سایبری ایران هستند، دو چندان کند.
تحلیلگران شورای آتلانتیک در پایان تاکید کردند که گرچه شاید جنگ سایبری علیه ایران مانند تحریم ها به عنوان اقدامی که منافع آمریکا را به خطر می اندازد، ترجیح داشته باشد، اما راه حل معجزه آسایی برای توقف برنامه هسته ای ایران نیست؛ زیرا درحال حاضر ایران به حدی از رشد در این زمینه رسیده است که اگر تصمیم بگیرد سلاح هسته ای بسازد، به سرعت می تواند تصمیم خود را عملی کند؛ اما عامل تعیین کننده در این میان همچنان اراده سیاسی رهبری ایران است.
به اعتقاد آنها، راه های دیگری نیز برای اعمال نفوذ بر ایران وجود دارد؛ مانند تحریم ها و مساعدت های دیپلماتیک که شاید تبعات ناخوشایند کمتری داشته باشند، ولی به حل و فصل تمامی مناقشات بین ایران و جامعه بین المللی منجر شوند. با این همه، اگر ایران به حرکت خود به سمت سلاح هسته ای ادامه دهد، گزینه جنگ سایبری باید همچنان روی میز کار باقی بماند.
یادآوری می شود که "شاو واترمن” یک کارشناس دیگر در شورای آتلانتیک نیز در اظهاراتی مشابه در هشتم مردادماه امسال در روزنامه واشنگتن تایمز بر توانایی ارتش سایبری ایران برای حمله به آمریکا صحه گذاشت و نوشت: نتایج یک مطالعه جدید نشان می دهد که توانایی های سایبری محدود ایران به آن امکان حملاتی را بر ضد آمریکا می دهد که خسارت آن بیشتر متوجه برداشت های عمومی خواهد بود، نه زیرساختارهای واقعی سیستم تدافعی آن.
واترمن در آن تحلیل با عنوانی مشابه این تحلیل "ایران: چگونه یک قدرت سایبری رده سوم هنوز می تواند آمریکا را تهدید کند» آورده بود: ایران برای وارد کردن خسارت به زیرساختارهای آمریکا نیازی به چیزی معادل (خودروی) "فراری” ندارد، بلکه یک "فیات” هم ممکن است برای این هدف ایران کافی باشد.