اروپا بعد از برداشتن دو گام از سوی ایران برای کاهش تعهدات برجامی، دریافت که تهران برای برداشتن گام سوم بسیار جدی است، چراکه سه گامی که کشورمان برای وادار کردن طرفهای اروپایی بهمنظور انجام تعهداتشان طراحی کرده، به این معنی است که محدودیتهای برجامی را دیگر به رسمیت نمیشناسد.
به گزارش پایداری ملی، «جواد منصوری» در روزنامه «حمایت» نوشت:
1. با خروج آمریکا از برجام در اردیبهشتماه سال گذشته، مسئولین کشورمان بیش از یک سال است که به اروپا فرصت دادهاند تا لگدزدن و خسارت ترامپ به توافق هستهای را جبران کنند، با این حال، جز ارائه پیشنویس ساز و کار مالی «اینستکس» که برای عملیاتی شدن آن، چند شرط مهم گذاشتهاند، اقدام دیگری برای جلب نظر جمهوری اسلامی به عمل نیاوردهاند.
اروپا بعد از برداشتن دو گام از سوی ایران برای کاهش تعهدات برجامی، دریافت که تهران برای برداشتن گام سوم بسیار جدی است، چراکه سه گامی که کشورمان برای وادار کردن طرفهای اروپایی بهمنظور انجام تعهداتشان طراحی کرده، به این معنی است که محدودیتهای برجامی را دیگر به رسمیت نمیشناسد.
اولین محدودیت، مربوط به ذخایر اورانیوم غنیشده و آبسنگین بود که آن را پشت سر گذاشت و گام دوم، با افزایش درصد غنیسازی مرتبط بود. گام سوم نیز به رفع محدودیت در خصوص زمانبندی تحقیق و توسعه اختصاص دارد. افزون بر این، جمهوری اسلامی، دیگر خود را ملزم به تغییر طراحی راکتور نمیبیند و تصمیمات مهمی برای تعداد سانتریفیوژها، پروتکل الحاقی، بازرسی و کلید خوردن غنیسازی در دیگر تأسیسات هستهای کشورمان نیز اتخاذ شده که در موعد مقرر اعلام خواهند شد.
2. طبق تقسیمکار مشخصی که میان آمریکا و اروپا انجام شد، کاخ سفید به بهانه عدمجامعیت برجام و درخواست از ایران برای آمدن پای میز مذاکره بهمنظور انعقاد توافقی بزرگ شامل محدودیت در توان موشکی و نفوذ منطقهای، اجرای حقوق بشر به سبک غربی و اعمال نظارت دائمی بر فعالیتهای هستهای، از «برنامه جامع اقدام مشترک» خارج شد.
اروپا نیز در این پازل، نقش دلال و کارچاقکن واشنگتن را بازی کرد؛ به این مفهوم که از کشورمان خواست برای اجرایی شدن اینستکس و گشایش خط اعتبار 15 میلیون یورویی، به خواستههای ترامپ در خصوص موضوعات موشکی، منطقهای و ابطال «بند غروب برجام»، چراغ سبز نشان دهد. هدف در واقع، یک چیز بود: سلب مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی که ترامپ آن را کلید رفع تحریمها میداند و اروپا هم برای فرار از انجام تعهداتش، بر مصالحه ایران بر سر موضوعات حیثیتی خود اصرار دارد. بهبیاندیگر، پیشنهادات آمریکا و اروپا، دو لبه یک قیچی هستند و بروکسل و آمریکا، هر کدام وظایف تقسیم شده و معینی در این چارچوب برای خود تعریف کردهاند.
3. حالا که برخی مسئولین کشورمان، هر چند با تأخیر، متوجه بازی «پلیس خوب» و «پلیس بد» آمریکا و اروپا شده و برای بر هم زدن محاسبات آنها، دو گام اساسی در کاهش تعهدات ایران برداشتهاند، اروپا با کارگردانی فرانسه و به نیابت از آمریکا، دقیقاً همان استراتژی روزهای مذاکره را از آستین خود خارج و به جریان انداخته است.
در ماهها و هفتههایی که زمزمه به ثمر نشستن توافق هستهای به گوش میرسید، کاخ سفید با وعدههای بسیار محکم و قطعی، دل برخی مذاکرهکنندگان را بهاصطلاح، قرص کرد و اطمینان داد که در صورت اجرای برجام، همه تحریمها از جمله تحریمهای بانکی، تعلیق خواهند شد اما نهتنها پیشپرداختها و عمل بیعیب و نقص ایران به مفاد توافق که 15 بار به تأیید آژانس بینالمللی انرژی اتمی رسید، باعث نشد که تحریمها بالمره رفع شوند، بلکه شدیدترین و بیسابقهترین تحریمها از جمله تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و محدودیتهای بانکی و نفتی نیز اعمال شده و به اوج خود رسیدند.
4. این اتفاق ثابت کرد که مذاکره، همچون سم مهلکی عمل کرده و ایران اسلامی را از تحقیقات و پیشرفتهای صنعت مدرن هستهای به عقب رانده است. ضمن اینکه، اکنون مشخصشده منظور آنها از توافق هستهای، برداشتن یک گام از چند گامی است که برای آینده پیشبینی کرده بودند، لذا همچنان که ذیل برجام به تعهداتشان عمل نکردند، بهطور حتم، پیشنهاداتی که دلال فرانسوی با چاشنی سالوس و ریا به کشورمان ارائه کرده نیز به سرنوشت پیشنهادات غرب پیش از عقد برجام دچار خواهند شد؛ به این مفهوم که برچیدن قدرت نظامی و منطقهای و حتی اعمال نظارتهای دائمی بر فعالیتهای صلحآمیز کشورمان، ابداً رافع تحریمها نیست و مطابق آنچه در حال حاضر و در گذشته به آن عمل کرده و بر انجام آن اصرار دارند، بهطور حتم، پس از برجامهای موشکی و منطقهای، مطالبات دیگری همچون موضوعات حقوق بشری و حتی تغییر در ارکان حاکمیت، نظام مالی – پولی و حرکت عریان به سمت کاپیتالیسم و لیبرال دموکراسی را مطرح خواهند کرد.
5. نکته اینجاست که آنچه اروپا و آمریکا را به تکاپو انداخته، خیز ایران به سمت غنیسازی 20 درصد و فعال کردن همه سایتهای هستهای است. پیشنهادات اغواکننده آنها نیز ناظر به این حقیقت که جمهوری اسلامی، وارد مرحله مقاومت شده و در مقابل، هرگاه پالس مذاکره از جانب بعضی از کارگزاران کشورمان ارسالشده، حریف، غلظت خصومتها را افزوده، همچنان که شاهد بودیم ترامپ صراحتاً اعلام کرده است که تحریمهای ایران را تعلیق نمیکند. منهدم شدن پهپاد آمریکایی و توقیف نفتکش انگلیسی، دو نمونه شاخص از «مقاومت فعال» بودند که بهکلی، ادبیات و رفتار آمریکا و اروپا را دچار تطور کرد. ترامپ پس از ساقط شدن پرنده جاسوس پنتاگون از ایران به خاطر هدف قرار ندادن هواپیمای دیگر آمریکایی که حامل سرنشین بود، تشکر کرد و انگلیس نیز پس از آزادی نفتکش ایرانی، برخلاف عربدهکشیهای معمول، سکوت معناداری پیشه کرده است. نکته اینجاست که رفع توقیف نفتکش ایرانی زمانی صورت گرفت که حضور نیروی دریایی سپاه پاسداران برای جلوگیری از تخلفات کشتیهای انگلیسی پررنگتر شد و پالسهایی قوی از عکسالعمل بعدی ایران در صورت عدم آزادی نفتکش «آدریان دریا» ارسال گردید، نه مذاکره و فشار تلفنی و ایمیلی! کما اینکه محصول مذاکره که عبارت است از پیشروی و گستاخی مضاعف آمریکا و اروپا را پیش از این دیدهایم.
مقاومت، اکسیری است که در هر اقلیم سیاسی و تحت هر شرایطی جواب میدهد. رژیم جعلی و تا دندان مسلح صهیونیستی پس از شکست حمله پهپادی به جنوب لبنان، گرفت که به گفته سید مقاومت، پیام فرستادند که عملیات مقابلهبهمثل را زودتر انجام دهند تا با خیالی آسوده سر به بالین بگذارند! آمریکا بهعنوان ابرقدرت جهان، پیشقدم شد و پیشنهاداتی برای جلوگیری از حمله به حزبالله ارائه داد اما مقاومت، اراده خود را بر آنها تحمیل و قواعد پاسخگویی را خود تعیین کرد، همانگونه که یمنیها راهبرد خود را بر «تشدید مقاومت» و در اختیار گرفتن ابتکار عمل قرار دادهاند. از این رو، تنها پادزهر و باطلالسحری که برای کشیدن خط قرمز جلوی پای حریف مؤثر واقع میشود، بازگشتناپذیری گام سوم، توقف مذاکرات، حرکت به سمت غنیسازی 20 درصد و از سرگیری فعالیت همه تأسیسات هستهای اعم از فردو، نطنز و اراک است.