استفان هادلی، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در دوران جورج دابلیو بوش مطلبی در روزنامه واشنگتنپست به تحلیل تصمیم باراک اوباما برای حمله به سوریه پرداخت و نوشت: «بیداری عربی» باعث بحرانی در خاورمیانه شد که طبقهبندی آن سالها به طول میانجامد. با این حال، یک بحران در خاورمیانه به وجود آمده که باید ظرف چند ماه حلوفصل شود، نه چند سال.
وی با بیان مطالب فوق افزود: هر فرد آمریکایی که خود را موظف میداند مانع دستیابی ایران به سلاح هستهای شود، باید کنگره را ترغیب کند تا برای باراک اوباما، مجوز استفاده از نیروی نظامی علیه نظام بشار اسد در سوریه را صادر کند.
استفان هادلی مدعی شد: بشار اسد با استفاده از تسلیحات شیمیایی، به طور مکرر از خط قرمز آمریکا عبور میکند. اگر آمریکا (علیه سوریه) دست به اقدام نظامی نزند، تهدیدات آمریکا درباره استفاده از نیروی نظامی در قبال فعالیتهای تسلیحات هستهای ایران چگونه میتواند اعتبار داشته باشد؟ اگر این تهدید معتبر و باور کردنی نباشد، تنها ظرف چند ماه، ملت ما (آمریکا) با چشمانداز پذیرش ایران هستهای روبرو میشود و یا مجبور میشود برای جلوگیری از فعالیتهای ایران به نیروی نظامی متوسل شود.
مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید در ادامه مطلب خود آورده: اگر دولت اوباما طی 18 ماه گذشته، به شدت عناصر میانهرو گروههای مخالف سوری را آموزش میداد و مسلح میکرد، لازم نبود کشور ما اکنون به اقدام نظامی بیاندیشد.
استفان هادلی با اشاره به اینکه تعیین خط قرمز درباره استفاده از تسلیحات شیمیایی تنها در راستای منافع ملی آمریکا نیست، افزود: هجوم پناهندگان و درگیری فزاینده فرقهای (در سوریه) میتواند لبنان، عراق، اردن و ترکیه را بیثبات سازد و باعث ایجاد جنگ منطقهای میان شیعیان و سنیها شود. علاوه بر این، این احتمال وجود دارد که القاعده پناهگاهی در سوریه برای خود ایجاد کند و از آنجا حملاتی را علیه متحدان آمریکا یا آمریکاییها ترتیب دهد. شاید هم ایران و حزبالله بتوانند در نجات نظام اسد به موفقیت دست یابند و سلطه گستردهتری را در خاورمیانه به دست آورند و در نتیجه متحدان آمریکا از جمله اسرائیل را تهدید کنند.
وی با بیان جملات فوق این گونه نتیجهگیری کرد: برای حفاظت از منافع آمریکا، اقدام نظامی این کشور در سوریه باید فراتر از چند حمله موشکی محدود باشد که برای ممانعت از کاربرد تسلیحات شیمیایی در آینده قرار است صورت بگیرد. این حمله باید به اندازه کافی قاطع باشد تا بتواند پیشرفت نظامی سوریه را از بین ببرد.
مشاور امنیت ملی سابق اوباما مدعی شد: این به معنای استفاده از نیروی زمینی آمریکا یا پیاده کردن الگوی بمباران یک هفتهای کوزوو نیست، بلکه به این معناست که سیستمهای هوایی، موشکی و توپخانهها و نیز تاسیسات ذخیره تسلیحاتی اسد مورد هدف قرار گیرد.
هادلی گفت: افراد مسئول خواستار دیپلماسی و مذاکره هستند، اما آنها تلاش کردند و ناکام ماندند. اسد مایل به مذاکره نیست چراکه او بسیار قوی است و مخالفان بیش از اندازه ضعیف هستند. مذاکرات زمانی نتیجه میدهد که توازن قدرت تغییر کند، آنهم از طریق حمله نظامی آمریکا که باعث عقبنشینی ارتش بشار اسد شود و همزمان عناصر مخالفی که حامی سوریه دموکراتیک و مخالف القاعده و افراطگرایان هستند، آموزش ببینند و تجهیز شوند.
مشاور امنیت ملی سابق کاخ سفید با بیان مطالب فوق گفت: کنگره باید قانونی را تصویب کند که به دولت اوباما اجازه دنبال کردن چنین سیاستی را بدهد. هدف شکست نظام سوریه است تا عناصر سیاسی و نظامی این رژیم بتوانند به نیروهای میانهرو و دموکرات مخالف بپیوندند و دولتی موقت ایجاد کنند که بتواند به جنگ پایان دهد، از همه سوریها حمایت کند و القاعده را به دام اندازد. دست یافتن به چنین نتیجهای دشوار است و زمان میبرد. گزینههای جایگزین دیگر نظیر پیروزی نظامی اسد، غلبه القاعده و افراطگرایان و یا بنبست بلندمدت یا به وجود آمدن هرجومرج، همگی منافع آمریکا را تهدید میکند.
استفان هادلی نوشت: با توجه به اینکه اوباما از کنگره درخواست مجوز کرده، برای رئیس جمهور امکانپذیر نیست که در صورت رای منفی کنگره، دست به اقدام نظامی بزند. برای کاستن از پیامدهای منفی رای مخالف کنگره، دولت باید اقدام جسورانهای در پیش بگیرد. بیشتر، گامهایی است که دولت، بعد از رای مخالف کنگره، به هر حال، باید در پیش بگیرد. این، در سوریه به معنای تسریع آموزش و مسلح کردن نیروهای میانهرو و دموکرات و تامین کمکهای بشردوستانه برای آنهاست به ویژه در مناطقی که به دست مخالفان افتاده است.
وی ادامه داد: در افغانستان، این رویکرد به معنای آن بود که از نقش نیروهای نظامی آمریکا پس از سال 2014 کاسته شود تا به ثبات این کشور کمک شود و همزمان فعالیتهای ایران تحت نظر قرار بگیرد. در عراق، این به معنای آن است که حمایت آمریکا از دولت عراق افزایش یابد آن هم همزمان با مبارزه دولت بغداد با القاعده. در منطقه نیز این به آن معناست که حمایت امنیتی و دیپلماتیک تقویت شود تا نگرانیها درباره سلطه ایران در منطقه کاهش یابد. روشن است که عدم اقدام نظامی آمریکا در سوریه به معنای پیروزی ایران خواهد بود که باعث به وجود آمدن ایران هستهای و نیز سلطه بیشتر این کشور میشود.