بر اساس این گزارش، پس از شروع به کار دولت یازدهم، جمعی از اقتصاددانان و دانشگاهیان اقدام به آغاز فعالیتهای تبلیغاتی با استفاده از رسانههای عمومی برای مبارزه با تحریمهای اقتصادی تحمیلی غرب علیه ایران کردهاند.
فعالیتهای مبارزاتی که توسط روشنفکران و دانشگاهیان ایرانی ساکن در غرب و چهرههای برجسته رفرمیست (اصلاحطلب) ایران مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفته و یکصدا خواستار لغو تحریمهای صورتگرفته است.
بر اساس این گزارش، اگر چه این تیپولوژی از روشنفکران در مقام مبارزات چند روزه اخیر خود، رئیسجمهور و همکارانش را به افزایش تلاشهای خود برای ایجاد یک توافق سیاسی در جهت بهبود وضعیت اقتصادی توصیه نموده اند اما با این حال تصمیمگیرندگان در کشور را به اتخاذ یک رویکرد واقع بینانه (ישה מציאותית) و عملگرایانه (ופרגמאטית) امر کردهاند.
بر اساس این گزارش؛ این اقدام روشنفکران ایران، در شبکههای اجتماعی و کنفرانسها منعکس شده و با ابتکارعمل اقتصاددانان حامی دکتر روحانی و وابسته به مرکز سیاسی وی در اردوگاه جریان رفرمیست (اصلاحطلب)، با محوریت دکتر "علینقی مشایخی”، دکتر "موسی غنینژاد”، دکتر "محمدمهدی بهکیش” و دکتر "سعید لیلاز”، به روشنفکران ایرانی فرمان میدهند تا صدای اعتراض خود را در برابر تحریمها بلند ساخته و به کمپینی به نام صدای دفاع از خانوادههای فقیر، جوانان بیکار و خانوادهها و بیماران محتاج داروهای ضروری که همه مبتلا به تحریم هستند، بپیوندند.
این گزارش در ادامه به بررسی و آنالیز راهبرد ارائهشده توسط دکتر مشایخی پرداخته و با اشاره به نظر وی مبنی بر استقرار دولت در حد متوسط (כינון הממשלה) به رهبری روحانی، متذکر می شود که باید روشنفکران و فعالان مدنی در قالب گروههای با نفوذی چون استادان دانشگاه، اقتصاددانان، کارآفرینان در بخش خصوصی، روزنامهنگاران، پزشکان، هنرمندان، وکلا، معلمان و مهندسان، به عنوان یک ابزار مهم برای تکمیل تلاشهای دیپلماتیک دولت، در خدمت رفع تحریمها درآیند.
همچنین در این گزارش به موضوع عدم حمایت جریان روشنفکری از دولت قبل در مقابل تحریمها اشاره و مبتنی بر نظر مشایخی نتیجهگیری میشود که در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد، جریان روشنفکری ایران، از انگیزه کافی برای مقابله با تحریمها برخوردار نبود؛ اما پس از انتخابات وضعیت تغییر کرد و این کمپین با هدف ارسال نامه به رهبران گروه ۵ +۱، ضمن ترجمه رأی مردم ایران در انتخابات گذشته ریاست جمهوری، به ابراز تمایل ایران برای صلح (רצונה בשלום) و کمک برای گستردهشدن و ترویج فرآیند رِفُرم (تغییر) در ایران (תהליכי שינוי באיראן) اشاره مینماید.
این گزارش در ادامه به بررسی و آنالیز گفتوگوی مشترک دکتر "موسی غنینژاد” و "محمدمهدی بهکش” در نشریه "تجارت فردا” پرداخته و با اشاره مجدد به این موضوع که در طول ریاستجمهوری احمدینژاد، روشنفکران ایران با محدودیتهای شدیدی روبرو شدند و در نتیجه در مقابل تحریمها بیتفاوت (לפיכך) بودند؛ مطرح میسازد که پس از روحانی انتخاب هیچ دلیلی برای اعمال فشارهای بینالمللی بیشتر علیه ایران وجود ندارد.
گزارش سپس به بیان دلایل عدم توفیق دولت احمدینژاد در مقابل رفع تحریمها، از منظر "سعید لیلاز” به عنوان مشاور اقتصادی خاتمی میپردازد و مواضع احمدینژاد در موضوعاتی چون انکار هولوکاست و درخواست او برای نابودی اسرائیل را از عوامل اصلی این عدم موفقیت معرفی میکند.
همچنین به موضع انتخابات ریاست جمهوری اشاره و متذکر می شود که انتخاب روحانی میتواند به از بین بردن تنش بین ایران و غرب کمک کند و در این راستا جنبش روشنفکری ایران میتواند به رهبری سیاسیونی چون اکبر هاشمى رفسنجانى، سید محمد خاتمی، محمدرضا عارف و ناطق نوری، در برابر تحریمها موضع بگیرند.
این گزارش در ادامه به بررسی استراتژی جنبش روشنفکری ایران در برابر تحریمها پرداخته و متذکر می شود که در این استراتژی ایران یک سیاست خارجی معتدل (מדיניות חוץ מתונה) در منطقه و در سطح بینالمللی را به جهت بهبود روابط با کشورهای جهان را عملیاتی نموده و صدای خود را بهگونهای متقاعدکنندهتر (משכנעת יותר) کاهش میدهد؛ در نتیجه آمریکا در تلاشهای خود برای تشدید تحریمها، منزوی و اساس ادعای آمریکا که ایران یک عامل خطرناک است (איראן היא גורם מסוכן)، منتفی میشود.
این گزارش در ادامه به ارزیابی نظرات روشنفکران ایرانی ساکن غرب که به کمپین مقابله با تحریم پیوستهاند اشاره میکند.
در این راستا به نظر دکتر "محمدهاشم پسران” استاد اقتصاد در انگلیس اشاره و با بیان این مطلب که ایران و کشورهای غربی باید در اسرع وقت تلاشهای خود را معطوف به برای رسیدن به یک راه حل دیپلماتیک، در جهت خدمت به منافع هر دو طرف با استفاده از فرصت ایجاد شده توسط انتخاب روحانی در ایران کنند؛ هشدار میدهد که عدم استفاده از این فرصت جهت رسیدن به توافقات قابل توجه در مذاکرات میان ایران و غرب، منجر به ناامیدی و تقویت گروههای افراطی در ایران خواهد شد.
این گزارش از منظر پسران متذکر می شود که نوشتن مقالات، سخنرانیها و بیانیههای کمپینهای تبلیغاتی در ملأ عام، میتواند دولت جدید در ایران را کمک نماید تا به غرب بفهماند که روحانی به نمایندگی از ایران معتدل و صلحطلب بوده و اتخاذ تحریمهای جدید توسط اوباما به تضعیف وضعیت و موقعیت روحانی در داخل ایران میانجامد؛ از سوی دیگر در ایران نیز روشنفکران به سیاستمداران جهت اتخاذ سیاستهای واقعبینانهتر کمک نموده و آنها را به این تشخیص برسانند که ادامه انزوای اقتصادی، آسیبپذیری کشور را بالا برده و قدرت منطقهای ایران را تحت تأثیر قرار میدهد.
در این گزارش سپس به بیان نظرات یکی از روشنفکران رفرمیست (اصلاحطلب) در برابر تحریمها اشاره و موضوع توسعه فناوریهای پیشرفته که از طریق آن، ایران قادر به غلبه بر تحریمها خواهد بود، استدلال عناصر به اصطلاح تندرو و رادیکال در ایران ارزیابی میشود.
این گزارش در فرازی به سراغ استراتژیست ارشد جریان رفرمیست (اصلاحطلب) رفته و ضمن ارائه بیوگرافی فشردهای از وی، به آنالیز مصاحبه او با "روزنامه اعتماد” پرداخته و به ابراز حمایت وی برای یک مبارزه عمومی علیه تحریم اشاره و انتقاد وی از جریان موسوم به افراط گرای مخالف بهبود روابط با غرب را متذکر میشود.
در این گزارش سپس فعالیتهای صورتگرفته در شبکههای اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
در این گزارش راهاندازی کمپین عمومی علیه تحریمها توسط گرهی از جوانان به نام "سفیران صلح و امید” (שגרירי השלום והתקווה) مورد بازخوانی قرار گرفته و هدف از راهاندازی کمپین "نه به تحریم” (לא לסנקציות) در فضای مجازی، رساندن پیام روشنفکران ایران به غرب در راستای بیان این مطلب که "تحریمها به بخت ایرانیان برای رسیدن به صلح و دموکراسی لطمه میزند” ارزیابی میشود.
همچنین با بررسی مصاحبه "حسین نقاشی” به عنوان یکی از این فعالان با "رویترز”، به جذب اعضای فعال از نسل سوم و چهارم در این کمپین اشاره میشود.این گزارش سپس به نوع حضور و گستره فعالیت کمپین اشاره و نامه دو سندیکای کارگری در مورد ادامه تحریمها علیه ایران را در این راستا ارزیابی میکند.
همچنین به مواضع رؤسای اتاق بازرگانی که "محمد نهاوندیان” به عنوان رئیس آن در مقام رئیس دفتر رئیسجمهور منصوب شده، اشاره و فرصتهای سیاسی و اقتصادی ایجادشده توسط انتخاب روحانی جهت مبارزه با تحریمها مورد بررسی قرار گرفته است.
نکته قابل تأمل در این گزارشها و تحلیلهای پیرامون آن این است که رسانههای غربی درصدد هستند با القای بلندتر بودن صدای نخبگان و جامعه مدنی از صدای حکومت، مشروعیت بخشی به صدای نخبگان را با ایجاد شبکههای اجتماعی کلید بزنند.
مشرق