درجهان امروز، دسترسی به شبکه های پولی و مالی جهانی یکی از منابع حیاتی قدرت به شمار می رود، اما وابستگی متقابل ناشی از مشارکت در این شبکه ها می تواند آسیب پذیرهایی را نیز به وجود آورد اما اگر این قدرت مورد سوء استفاده قرار گیرد، مشارکت کنندگان در یک شبکه ممکن است تصمیم بگیرند شبکه های جایگزین دیگری را برای خودشان به وجود آورند.
به گزارش پایداری ملی، درجهان امروز، دسترسی به شبکه های مالی و پولی جهانی یکی از منابع حیاتی قدرت به شمار می رود، اما وابستگی متقابل ناشی از مشارکت در این شبکه ها می تواند آسیب پذیری هایی را نیز به وجود آورد. قدرت از مرکزیت است که جریان پیدا می کند: یک قطب که تمام (یا اکثر) دیگر گروه ها را با هم مرتبط می کند. تهدید نسبت به سلب دسترسی به چنین قطب هایی، می تواند تحریمی قدرتمند علیه بازیگران بد باشد. اما اگر این قدرت مورد سوء استفاده قرار گیرد – اگر از وابستگی متقابل غیرمتقارن به شکل سلاح استفاده شود- مشارکت کنندگان در یک شبکه ممکن است تصمیم بگیرند شبکه های جایگزین دیگری را برای خودشان به وجود آورند.
این خطری است که هم اکنون ایالات متحده با آن مواجه است. این کشور که پول آن برترین ارز ذخیره جهانی به شمار می رود، از یک نقش محوری در شبکه های مالی جهانی بهره می برد. اما این کشور از این جایگاه برای دنبال کردن اهداف سیاست خارجی خود استفاده می کند که احتمالا مرکزیت و در نتیجه در دراز مدت اهرم فشار این کشور را بر دیگران تضعیف می کند.
یک نمونه بارز از این بحران رو به وخامت در مورد ایران است که در ماه می 2018 و با خروج یکجانبه آمریکا از توافق اتمی سال 2015 موسوم به برجام آغاز گردید. بدتر آنکه ایالات متحده طی این مدت از طریق تهدید به وضع تحریم های ثانویه علیه طرف های ثالثی که برجام را رعایت می کنند، تصمیم خود را بر دیگر امضا کنندگان این توافق – بریتانیا، فرانسه، روسیه، چین، آلمان و اتحادیه اروپا- تحمیل کرده است.
در تئوری، طرف های باقیمانده در برجام باید می توانستند به تجارت خود با ایران ادامه دهند اما آمریکا با توسل به یک توافق همکاری فیمابین با اتحادیه اروپا که در اصل برای مبارزه علیه القاعده طراحی شده بود، توانسته است تحریم های ثانویه خود را از طریق سویفت به اجرا بگذارد.
تحت فشار آمریکا سویفت مجبور شده بانک های ایرانی را از تعامل با سیستم پرداخت های جهانی این کشور در خارج از ایران منع کند که به طور موثری ایران را از ورود به سیستم مالی جهانی بازداشته و توانایی این کشور را برای انجام کسب و کار حتی با کشورهایی که آن را مورد تحریم قرار نداده اند محدود کرده است.
همچون بسیاری از شرکت های اروپایی، سویفت نیز دارای یک حضور حقوقی و یک مرکز داده ها در آمریکاست. در صورت امتناع سویفت از رعایت تحریم های آمریکا، احتمال وضع جریمه های سنگین، قطع صدور ویزا برای کارکنان آن یا سلب دسترسی آن به دلار آمریکا وجود داشت.
تا اینکه فرانسه، آلمان و بریتانیا طرح هایی را برای ایجاد ابزاری با هدف خاص موسوم به اینستکس اعلام کردند که با مرتبط کردن صادرات و واردات، امکان رد و بدل شدن کالا را بین اروپا و ایران بدون انتقال دو جانبه پول فراهم می آورد. با این حال در عمل تعاملات اینستکس به کالاهای بشردوستانه محدود مانده و مشمول تحریم های آمریکا نشده است. ایالات متحده به طرز موثری مشارکت در این معامله را به حالت انجماد درآورده است.
اما فارغ از اینکه آیا دولت ترامپ در تسلیم کردن ایران در برابر خواست خود موفق می شود یا نه – نتیجه ای که در حال حاضر به شدت غیرمحتمل می نماید- آمریکا با این کار خود روی هم رفته انگیزه های سایر کشورها را برای دور زدن سیستم مالی آمریکا تقویت کرده است. در واکنش به تحریم های غرب که به دنبال مداخله روسیه در اوکراین در سال 2014 رخ داد، روسیه ضعف های بیرونی خود را کاهش داده است. این کشور هم اکنون تنها بازار بزرگ در حال ظهور با مازادهای مالی و صادراتی، بدهی دولتی پایین و ذخایر بالاست. این کشور دیگر از احتمال عدم دسترسی به بازارهای تامین مالی جهانی ترسی ندارد. روسیه همچنین روابط مستحکم تری را با چین برقرار کرده است. دو کشور اخیرا یک سیستم پرداخت بین مرزی جدید را برای تسویه تجارت دوجانبه به یوآن و روبل معرفی کرده اند که تعاملات اولیه آن برای سال جاری برنامه ریزی شده است. تاکنون ایران و ترکیه نیز تمایل خود را برای پیوستن به این سیستم نشان داده اند.
در عین حال هند و ژاپن نیز پیشتر سیستم های پرداخت داخلی مستقل خود را به وجود آورده اند، بعلاوه اینکه روسیه یک سیستم پرداخت های کارتی را برای دور زدن شبکه کارت های اعتباری مستقر در آمریکا راه اندازی کرده است. در اقدامی مشابه در چین اپلیکیشن های پرداخت موبایلی همچون علی بابا، علی پلی و تنسنت وی چت پی به مشتریان اجازه می دهد تا به طور کلی از کارت های اعتباری صرف نظر کنند و مستقیما با گوشی های هوشمندشان پرداخت ها را انجام دهند. فیس بوک نیز برای آنکه عقب نماند از راه اندازی یک رمزپول خبر داده که ظاهرا در دسترس تمام کاربرانش قرار خواهد گرفت؛ کاربرانی که بخش عمده ای از آنها بیرون از آمریکا زندگی می کنند تا درون آمریکا.
چنین حرکاتی از سوی رقبای آمریکا قابل پیش بینی بود، اما اروپاییان نیز به دنبال راه های جایگزینی هستند. تعدادی از کشورهای اروپایی روابط نزدیکی را با روسیه ایجاد کرده اند و برخی پیشاپیش برای مشارکت در «ابتکار یک کمربند یک راه» چین ثبت نام کرده اند. مرتبط شدن کشورهای اروپایی به سیستم پرداخت روسی – چینی برای آنها بسیار با ارزش است، چرا که می تواند در برابر تلاش های بالقوه آمریکا برای تحریم پروژه هایی که برای منافع اروپایی حیاتی هستند، مثل خط انتقال گاز نورد استریم 2 بین روسیه و آلمان، از آنها حفاظت به عمل آورد.
بعلاوه اتحادیه اروپا در اعلام حق حاکمیت اقتصادی خود تاکید بیشتری داشته است و از دیگر طرف های برجام برای پیوستن به اینستکس دعوت کرده است. موضع رسمی اتحادیه اروپا مدت ها این بوده که برای یورو یک نقش بین المللی را نه تشویق کند و نه تشویق نکند. اما کمیسیون اروپایی اخیرا پیشنهادهایی را مطرح کرده است که استفاده از یورو را توسط افراد غیرمقیم از جمله برای تجارت در بخش های انرژی، مواد غذایی و هوافضا بسط می دهد. تمایل اروپا به کاستن از وابستگی خود به سیستم مالی آمریکا می تواند انگیزه هایی را برای یکپارچی پولی و مالی عمیق تری فراهم کند، به خصوص با توجه به فرارسیدن سال 2020 زمانی که رهبران جدید اتحادیه اروپا تعیین خواهند شد و برگزیت تکمیل خواهد گردید.
همانطور که بری آیشنگرین از دانشگاه برکلی نشان داده، از موازنه خارج شدن قدرت در درون سیستم مالی جهانی می تواند یا از فجایع تاریخی نظیر جنگ های جهانی ناشی شود یا از تغییرات نهادی. برای مثال تشکیل سیستم بانک مرکزی آمریکا، مرکز جاذبه فاینانس جهانی را از انگلیس به آمریکا منتقل کرد.
این بار بازیگر مرکزی سیستم در حال سوء استفاده از جایگاه خود به طرقی است که دیگران – از جمله هم پیمانان خود- را تحریک می کند تا شبکه های جایگزینی را – از جمله با متحدان خودشان- به وجود آورند. در یک جهان شبکه ای شده که در آن قدرت اجبار اقتصادی به شبکه های خاصی از ارتباط ها بستگی دارد، خود شبکه ها یک منبع با ارزش محسوب می شوند. اما آنها منابعی طبیعی نیستند؛ باید آنها را از رهگذر مباشرت مسئولانه بنا و از آنها صیانت کرد. دولت ترامپ نباید وجود آنها را امری مسلم و بدیهی فرض کند، به گونه ای که انگار در هر حال وجود خواهند داشت.
نویسنده: آن ماری اسلاتر (Anne-Marie Slaughter) نویسنده و استاد سیاست و امور بین الملل در دانشگاه پرینستون