به گزارش پایداری ملی، تکرار این موضوع که تغییر چهره با نرمافزاری که این روزها بازار داغی پیدا کرده و هرکسی را که میبینید تصویری از روزهای پیری خود در سن جوانی را منتشر میکند و عبارت نرمافزار تغییر چهره زیر آن درج شده، دیگر امر تازهای نیست و هرکسی که تلفن همراه دارد و در یکی از این شبکههای اجتماعی عضو باشد متوجه موج این تغییر چهره شده است. به قول یکی از کاربران توییتر «همین که اینستاگرام را باز میکنی انگار وارد خانه سالمندان شدهای» و این یعنی توجه جمع زیادی از کاربران شبکه اجتماعی به این نرمافزار جلب شده است.
در اینجا قرار نیست درباره یک نرمافزار تغییر چهره یا حتی شبکههای اجتماعی حرف بزنم بلکه میخواهم بگویم به صورت کاملا نرم و خزنده شبکه اجتماعی در حال شکل دادن به عادات و رفتارهای ما است. همسانسازی اولین دستاوردی است که به واسطه شبکه اجتماعی به دست میآید ولی از آن بیخبریم و اسمش را عباراتی شیک و جذاب نام میگذاریم.
شما نیز احتمالا با افراد زیادی روبهرو هستید که اغلب وقت خود را در شبکههای اجتماعی تلف میکنند و درگیر لایک و بازنشر و ... هستند (شاید خود من و شما هم از همین دسته افراد باشیم). این افراد ناخودآگاه به سمتی کشیده میشوند که شیوه زندگی و عادات و رفتارهایشان تقلیدی از سبک زندگی و رفتار افراد در شبکههای اجتماعی است. شاید نیاز به یادآوری نباشد که خبری کذب یا ادعایی نادرست در شبکههای اجتماعی مطرح شده و کاربران نیز همان را مایه تحلیل و حب و بغضهای خویش قرار دادهاند که نشان میدهد شبکههای اجتماعی بستر و محملی برای حکمرانی بر افکار عمومی شده است. (آخرین نمونه آن خبر کذب ممنوعیت بستنی خوردن بانوان در اماکن عمومی بود که موجب فوران هیجان کاربران شد بدون اینکه مبنای درستی داشته باشد)
موجی که نرمافزار Faceapp طی چند روز اخیر ایجاد کرد نشان میدهد که سطح دغدغه و مسئله افرادی که در شبکههای اجتماعی بیشتر وقت خود را اگر نگوییم تلف بلکه سپری میکنند، چیست! موجی که تنها به نمایش بیشتر افراد دامن میزند و هیچ زمینه فکری پشت آن نیست و فقط نمایانگر سطحی بودن در این محیط است. افراد بدون اینکه بدانند ابزار دست یک نرمافزار و حامیان مالی آن شدند و در شبکههای اجتماعی که بستر همسانسازی فرهنگی تلقی میشود این ابزار دست بودن را به نمایش گذاشتند.
اینکه چنین حرکتی را یک اتفاق سرگرمی قلمداد کنیم، سادهانگارانه است! زیرا تنها برای سرگرمی چنین موجهایی ایجاد نمیشود هرچند با نمایندههای تامالاختیار سرزمین سرگرمیها (سلبریتیها) این اتفاقات تشدید میشود، ولی شاید در ظاهر عملی سرگرم کننده تلقی شود، اما در باطن نشان دهنده قدرتی است که دنیای جدید در جهت دادن زندگی ساکنان خود دارد. قدرتی که در اموری که ظاهرا سرگرمی هستند به کار بسته میشود، ولی در واقع پیام مخفی آن این است که ما در زندگی و عادت و رفتارهای شخصی شما نیز اینگونه توانایی تغییر و ایجاد جهت تازه داریم. حتی در نمونهای که نگارنده از آن بیخبر بود و اتفاقی در جریان آن قرار گرفت، چالش باز کردن در بطری بود که باز هم یکی از سربازان سرمایهداری (که لباس سرگرم کردن شهروندان جهان را به تن کرده) آغازکننده آن بود؛ اتفاقی که در میان نوجوانان و جوانان فراگیر شده و بخش زیادی از وقت خود را برای کاری که هیچ آورده مادی و معنوی برای آنها ندارد، هدر میدهند.
سرمایهداری فرصتطلب از هیچ موقعیتی برای سوار شدن بر گرده جوامع غفلت نمیکند و با تولید ابزارهایی که به تمحیق بیشتر دامن بزند، سعی بر استثمار فرهنگی و شخصیتی اعضای خود دارد. در واقع نبود پشتوانه فکری در اتفاقاتی مانند FaceApp را به خوبی میتوان پیدا کرد. سرمایهسالاران با استفاده از چنین موقعیتهایی در واقع دست به سنجش پذیرش عمومی میزنند تا از این طریق بتوانند برنامههای خود را به صورت دقیق و با نظم بیشتر پیاده کنند. به عبارتی دنبالکنندگان چنین موجهایی در حالی که همیشه در برابر اتفاقات مختلف پرسش «چه نفعی برای من دارد» را مطرح میکنند در برابر موجهای شبکه اجتماعی سکوت میکنند و کر و کور از آن پیروی میکنند. هرچند نگاه جاری بر این مطلب میتواند متهم به توهم توطئه شود ولی نباید فراموش کرد که چسب زدن و خاموش کردن صدای مخالف یکی از راههای موجود است.
در حالی که عقلانیت و درست اندیشیدن به امور مختلف اصلیترین راه نجات بشر از موضع فعلی است شبکههای اجتماعی با دامن زدن به رفتارهای غیرعقلانی و اغب هیجانی زمینهساز نابودی کامل تعقل بشر میشوند. به عبارتی در روزگار کنونی «داریم با شبکه اجتماعی پیر میشویم!»