نیروهای مترقی و لیبرال ها باید این واقعیت زشت را بپذیرند که سهم قابل توجهی از جمعیت آمریکا مستعد پذیرش تبلیغات ترامپ هستند، چرا که آنها از بیگانه هراسی، ضدیت با مهاجران، نژادپرستی، جنسیت گرایی، زن ستیزی، شرکت سالاری و دستور کار جنگ افروزانه او حمایت می کنند، حتی اگر به طورعلنی آن را بر زبان نیاورند.
پایداری ملی- با اینکه تا انتخابات ریاست جمهوری 2020 بیشتر از یک سال دیگر مانده، دونالد ترامپ در قواره نامزدی با آمادگی بیشتر و راسخ تر از سال 2016 خود – یا به نسبت بسیاری از رقبای فعلی اش – به صحنه آمده است. کسانی که از زیرپا گذاشته شدن هر روزه قانون اساسی و از تضعیف معیارهای اساسی نزاکت انسانی وحشت کرده اند، ممکن است نتوانند خود را قانع کنند که رئیس جمهوری چون ترامپ بتواند برنده دور دوم ریاست جمهوری نیز باشد. اما در حقیقت او در طلب بی امان خود برای باقی ماندن در قدرت به مدت چهار سال دیگر، کاری نیست که نکرده باشد، در حالی که ما بی توجه به خطری که تهدیدمان می کند، نزدیک شدن او به پیروزی را نادیده می گیریم.
ترامپ برای تفکیک قائل شدن بین امتیازهای ناشی از جایگاه خود و کارزار انتخاباتی اش هیچ تلاشی برای رعایت مرزهای اخلاقی نمی کند. نمایش چهارم جولای در هفته گذشته مثال کاملی از این حرف است؛ نمایشی که در جریان آن او میلیون ها دلار از پول مالیات دهندگان را برای به نمایش در آوردن تانک ها و پرنده های نظامی در واشنگتن هزینه کرد تا با دادن بلیت های اختصاصی رایگان به آنها، کمک کنندگان مالی سیاسی خود را تحت تاثیر قرار دهد. کمک های مالی که از هم اکنون به صندوق های کارزار انتخاب دوباره ترامپ سرازیر شده، تنها در چهارماهه نخست سال جاری بالغ بر 30 میلیون دلار بوده است. هدف او راه اندازی یک کارزار انتخاباتی کامل است، آن هم به شکلی که تصورش را نمی توان کرد، با رقم بزرگ یک میلیارد دلاری کمک های مردمی.
ترامپ همچنین تمرکز راسخی بر تاکید روی مسئله ای دارد که به نظر می رسد بیشترین انگیزه بخشی را بر روی پایگاه رای او دارد: مهاجرت. تصمیم او برای افزودن یک سئوال درباره شهروندی در آمارگیری سال 2020 این پیام قوی را به حامیان او ارسال می کند که او حتی به دیوان عالی اجازه نخواهد داد در مسیر تضعیف حقوق مهاجران از طرف او سنگ اندازی کند. این ترس که اقدامات او احتمالا در جوامع آسیب پذیر الهام بخش شود – فارغ از نتیجه نهایی سئوال مندرج در آمارگیری- یک پیروزی برای حزب جمهوریخواه است. جناح راست در نظر دارد با استفاده از راهبرد آمارگیری، بر میزان رای دمکرات ها در انتخابات کنگره در آن دسته از نواحی که نوعا رای آبی دارند تاثیر منفی بگذارد. و به این ترتیب ترامپ از طریق دنبال کردن مسئله سئوال شهروندی، هم به رای دهندگان پاداش می دهد و هم به حزب خودش.
ترامپ هیچ احتمالی را نادیده نمی گیرد و درک می کند که حتی با تعداد زیاد طرفدارانش، ممکن است از آرای کافی برای انتخاب مجدد برخوردار نباشد. همین مسئله می تواند توضیح دهنده نطق 45 دقیقه ای عجیب او در دوشنبه گذشته با عنوان «رهبری زیست محیطی آمریکا» باشد. نیویورک تایمز نوشت: «درحالی که آمار و ارقام نشان می دهند که آقای ترامپ هرگز نمی خواهد آن نوع رای دهندگانی را به سمت خود جذب کند که احساس شدیدی درباره حل کردن تغییرات آب و هوایی دارند، یک مقام ارشد دولت که نظرسنجی ها را مورد بررسی قرار داده گفت که رای دهندگان میانه رویی وجود داشته اند که سیاست های اقتصادی رئیس جمهوری را دوست داشته اند و فقط می خواهند بدانند که او در مورد مسائل زیست محیطی مسئولانه تر عمل می کند.»
البته ترامپ فکت هایی را از کل موضوع سرهم کرده است، در حالی که نمی خواهد این کار را انجام دهد. او اعتبار برخی از دستاوردهای پرزیدنت اوباما را به نام خود تمام کرده و مدعی شده که او طرفدار مقررات سختگیرانه تر برای پاگیزه نگه داشتن هوا و آب ما بوده است. ترامپ گهگاه با موفقیت نشان داده است که ظاهرا واقعیت اهمیت اندکی برای پایگاه رای او دارد. تنها چیزی که اهمیت دارد این است که مردم چیزی را باور دارند که او از آنها می خواهد باور کنند و سخنرانی مملو از دروغ او در مورد محیط زیست می تواند تمام چیزی باشد که ترامپ به آن نیاز دارد تا رای دهندگان خود را متقاعد کند که او یک رهبر زیست محیطی است.
برای کسانی که نمی توانند چهار سال دیگر ریاست جمهوری کابوس وار او را تصور کنند، ترسناک ترین چیز می تواند راهبرد تبلیغاتی و گردآوری پول ترامپ باشد. کارزار او در به وجود آوردن یک احساس اضطرار با استفاده از دروغ ها، غلوها و تبلیغات برای جلب حمایت های لازم و گردآوری مقادیر کلانی پول، به خصوص در شبکه های اجتماعی، به شکلی باورنکردنی ماهرانه بوده است. رسانه تحقیقی اکسیوس دریافته است که ترامپ در حال تخصیص دادن 44 درصد از کارزار تبلیغات تجاری فیس بوکی خود روی رای دهندگان 65 سال به بالاست، به خصوص با استفاده از زبان قطب بندی شده در مسئله مهاجرت. یک کارشناس انتخاباتی به اکسیوس گفته است: «یکی از چیزهایی که کارزار ترامپ بارها ثابت کرده، این است که آنها نتایج را دنبال می کنند و پیامدها را بهینه سازی می کنند نه اجماع های عمومی را.»
برد پاراسکیل مدیر کارزار انتخاباتی ترامپ یک استاد بازار یاب دیجیتال است و در این باره لاف زده که چگونه «رئیس جمهور می تواند هر کسی را شکست دهد... شتابی که پشت این رئیس جمهور قرار دارد، شبیه هیچ چیز دیگری که تاکنون در تاریخ دیده شده نیست.» وایس مدیا یک نمونه از طرح پاراسکیل را نشان داده است. در ماه ژوئن کارزار انتخاباتی ترامپ آگهی های تجاری هدفمندی را به راه انداخت که تولد رئیس جمهور را تبریک می گفت و طرفداران را با استفاده از یک حس رقابت، به امضای کارت های تبریک تشویق می کرد. در یکی از آگهی های فیس بوکی چنین آمده بود: «هورا! فردا تولد رئیس جمهور است!» به کاربران شبکه های اجتماعی گفته شده بود «هر طرفداری که کارت تبریک او را امضا کند، ما در مراسم جشن تولد رئیس جمهور کارت ها را به او می دهیم و او نام امضا کنندگان را خواهد خواند. آیا او اسم شما را هم خواهد دید؟» وایس توضیح داد کسانی که این کارت ها را «امضا می کنند» اطلاعاتی را در مورد خود ارائه می دهند که کمک می کند کارزار انتخاب دوباره رئیس جمهور بتواند بر اساس این اطلاعات فهرستی از رای دهندگان را تهیه کند که در روند گردآوری پول نقشی حیاتی ایفا خواهد کرد.»
استفاده از تولد رئیس جمهور به عنوان یک ابزار گردآوری داده ها به منظور دسترسی به رای دهندگان آنچنان موفق بود که در تولد چند عضو دیگر خانواده ترامپ نیز به همین شکل به کار گرفته شد. تولد ملانیا ترامپ نقطه تمرکز یک کارزار تبلیغاتی مشابه دیگر بود که به طورخاص برای جذب زنان طراحی شده بود، گرچه گروه ناظر «رسانه ها برای آمریکا اهمیت دارند» مدعی است در انجام این کار از سیاست های خود فیس بوک نیز تخطی شده است.
پاراسکیل توضیح داده است که راهبرد او شامل واداشتن طرفداران حامیان ترامپ به کمک مالی زود هنگام به کارزار انتخاباتی او از طریق شبکه های اجتماعی نیز می شود. این نوع کمک مالی به اردوی انتخاباتی او اجازه می دهد تا جزئیات زیادی را در این باره ردگیری کند که این کمک کنندگان چه کسانی هستند و چگونه می توان در زمان انتخابات آنها را بسیج کرد. پاراسکیل به فاکس نیوز گفته است: «برای پرزیدنت ترامپ مهم تر از دانستن این نکته نیست که کسی که امروز یک کمک کننده ما است، در واقع یک رای دهنده است ...ما از این داده ها مدل سازی کرده و آنها را بعدا پیدا می کنیم. بنابراین تمام این کمک های مالی زودهنگام بسیار برای ما سودمند است.»
ترامپ به تنهایی عمل نمی کند. گاردین اخیرا گزارش داده که نیروهای دست راستی از جمله رسانه های آنها در حال استفاده از «آگهی های غیرقابل ردگیری» در فیس بوک برای کمک به انتخاب مجدد ترامپ در سال 2020 و ترویج یک دستور کار سیاسی دست راستی هستند. این آگهی ها – مثل بسیاری از اقدامات مشابه انجام شده از سوی این منابع- به شدت بر غلو کردن، هراس افکنی و گاهی اوقات دروغ های فاحش اتکا دارند. روشن نیست که دقیقا چه کسی از این شیوه برای تبلیغ کردن ترامپ استفاده می کند، اما چون این کار غیرقابل ردگیری و ساده است، عملا هر کسی می تواند با صرف مبلغ متوسطی پول تاثیر زیادی را خلق کند.
همچنین کارزار انتخاب مجدد ترامپ با کارکشتگی در حال آموزش «ارتشی از داوطلبان» است که در سراسر کشور در آماده سازی برای نوامبر 2020 فعالیت دارند. کمیته ملی جمهوریخواهان و کارزار انتخاباتی ترامپ تاکنون هزاران جلسه آموزشی را مدیریت و در سطح کشور برگزار کرده اند. تفاوت بزرگ بین سال 2016 و 2020 آنطور که رادیو نشنال پابلیک در گزارش خود می گوید این است که «در سال 2016 کارزار ترامپ تا بعد از آنکه نامزدی خود را در میانه سال 2016 به کرسی نشاند، به داده های کمیته ملی جمهوریخواهان و عملیات های داوطلبان دسترسی نداشت. در حالی که در آن زمان وصلتی ناخوشایند بین آنها وجود داشت اما امروز دیگر چنین نیست. این بار حزب جمهوریخواه و کارزار ترامپ ضرورتا یکی هستند و شبیه هم هستند و برای ایجاد ارتشی از داوطلبان در حال همکاری با یکدیگرند.»
یک نظر سنجی که به تازگی توسط واشنگتن پست و ای بی سی نیوز انجام شده، نشان داده که ترامپ از نرخ مقبولیتی 44 درصدی برخوردار است که بالاترین نرخ از زمان آغاز به کار خود به عنوان رئیس جمهور محسوب می شود. دلیل این نرخ مقبولیت احتمالا این است که مردم احساس خوش بینانه ای نسبت به وضعیت اقتصادی کشوردارند، احتمالا به این دلیل که ترامپ مرتبا با وجود شواهد مغایر با آن، ادعا می کند که ایالات متحده هرگز اقتصادی قوی تر از امروز نداشته است.
فارغ از اینکه چه کسی در حال فشار آوردن برای انتخاب دوباره ترامپ است و چگونه این کار را انجام می دهد، نیروهای مترقی و لیبرال ها باید این واقعیت زشت را بپذیرند که سهم قابل توجهی از جمعیت آمریکا مستعد پذیرش تبلیغات او هستند، چرا که آنها از بیگانه هراسی، ضدیت با مهاجران، نژادپرستی، جنسیت گرایی، زن ستیزی، شرکت سالاری و دستور کار جنگ افروزانه او حمایت می کنند، حتی اگر به طورعلنی آن را بر زبان نیاورند.