این اتفاق در رسانه ملی افتاد و با تمام فشارهای دولتیها، در یک مدار کمسانسوری، «گاندوی» اول را به سرمنزل رساندند و حالا در میانه ساخت دومین گاندو هستند. از حالا برخی هجمههای سنگین از حیث تهدید کردن صداوسیما به کاهش بودجه و حتی دسترسی به اطلاعات و اتفاقات دیگر در برخی وزارتخانهها مطرح است، تا از این دست سریالهای موردپسند مخاطب و قابل تأمل ساخته نشود.
حالا چرا «گاندو» اینهمه در زمان پخش دچار حمله شدید برخی رسانهها، افراد و حتی دولتیها شد و چرا بعد از پایانِ این سریال هم این ورطه را ادامه میدهند؟
اینکه در کشور ما سیستمی خارج از وظایف سازمانی میتواند سریالی جذاب و اثرگذار تولید نماید امر عجیبی نیست؛ سؤال مهم اینجاست که؛ چرا بخش نمایشی تلویزیون با اینهمه ادعا و با وجود بودجههای زیاد، چنین توان و انگیزهای ندارد؟ و هیچ تلاشی نمیکند مردم کارهای جدید، خلاقانه و نوآورانه ببینند؟ کماکان هم در ورطه کارهای سطحی و متوسط قرار گرفتهاند و انگار نمیخواهند این زنجیره متوسطهای محدود به فضای گستردهتری تبدیل شوند.
مستقل از طرح این سؤال در ادامه به دلایل اقبال گسترده مخاطبان به سریال «گاندو» میپردازیم:
دلیل نخست آن عدم تولید سریالهای جذاب با فضای استراتژی و امنیتی و سیاسی است و بیشتر شاهد استفاده از عناصر درام نظیر دلدادگیهای رایج در سریالهای تلویزیونی و مثلث عشقی هستیم.
در وهله بعدی افزایش احساس امنیت، اقتدار ملی و پذیرش کارآمدی نیروهای امنیتی و ضدجاسوسی ایران توسط مخاطب است که در هنگام تماشای «گاندو» احساس غرور میکند. این نوع سریالها باید ساخته شوند چون کشورمان با انبوه دشمنیهای پیشرفته سیاسی، نظامی و تکنولوژیک مواجه است؛ این دستاورد بیبدیل این سریال تلویزیونی بهشمار میرود.
شاخصه دیگری که میتوان عنوان کرد به سریالهای بدون قهرمان تلویزیون برمیگردد. سریال «گاندو» در سیلاب سریالهای بدون قهرمان، روی آنتن رسانه ملی رفت. آفرینش قهرمانانی مسلمان و ایرانی طعم افتخارآمیز هویت ملی و انقلابی را بهرخ مخاطب کشید و بهقولِ کارگردان این سریال، مخاطبان نوجوان و جوان با دیدن کاراکترهای جوانِ اطلاعاتی و امنیتی احساس غرور کردند.
«گاندو» توانست حس مقدس پیروزی را به مخاطب منتقل کند و میتوان اشاره کرد که «گاندو» در انعکاس شکست واقعی دشمن و فروریختن هیمنه آنها هم به توفیقی دست پیدا کرد.
امروز بهواقع تلویزیون ما نیازمند آثار پلیسی و جاسوسی با روایت انقلابی است کاری که «گاندو» نمایش خوبی از سرگرمی و اقناع حسّ هیجانطلبی را بهرخ مخاطب کشاند، زیرا تولید و پخش آثار پلیسی و جاسوسی با روایت انقلابی، علاوه بر سرگرمی و اقناع حسّ هیجانطلبی مخاطب میتواند به اثبات این نکته کمک کند که توطئه، توهم نیست و نفوذ ابزار همیشگی دشمن برای ضربه زدن به استقلال و آزادی ملتهاست.
در وهله بعدی مخاطب ما «گاندو» را دید و دوست دارد گاندوهای دیگری هم ساخته شود چون بهقولِ کارگردان سریال ــ «گاندو» ریشه در خیلی از مشکلات و ناهنجاریهای جامعه ما دارد اگر ما بتوانیم این آگاهیبخشی را به جامعه منتقل و شفافسازی کنیم طبیعتاً به رسالت اصلیمان عمل کردهایم ــ بههنگام تماشای این مجموعه تلویزیونی، مردم حرف خودشان را از زبانِ کاراکترهای این سریال میشنوند که درباره مشکلات اقتصادی، گرانی، تورم و بیکاری میگویند.
البته دغدغههای دیگری هم یادآور میشود که همه آن طرح این مشکلات نیست؛ مردم بر سر معامله آرمانهای انقلاب و اسلام حرفهای جدی و مهمی دارند که باید شنیده شود.
همه این نکات هم که مطرح کردیم دال بر بینقص بودن سریال «گاندو» از ساختارهای هنری و فیلمنامهای نیست، اما شجاعانه است و این مهمترین ویژگی برای روایت سریال تلویزیون است، چرا که غایت یک مجموعه تلویزیونی در وهله اول باید آگاهی و بیداری باشد نهفقط سرگرمی، این نقیصهای است که این روزها بیشتر در فضای سریالهای تلویزیونی رخ میدهد و آنتن پُر میشود.
«گاندو» مورد استقبال مردم قرار گرفت و اتفاقاتی را برای مخاطب رقم زد که حق باید داد برخی بهدنبال انتقام باشند و شاید همین برخی فشارهای گاه و بیگاه هم باعث شده باشد بعضاً فیلمسازان یا حتی مدیرانی بهدنبال کارهای استراتژی مؤثر برای رسانه ملی نباشند و این ورطه سرگرمی و پُر کردن آنتن ادامه داشته باشد.
حال باید دید از میان دشمنان خارجی انقلاب، منتقدان داخلی «گاندو»، برخی از سینماگران و یا مدیران ناکام سریالساز تلویزیون چهکسی چراغ اول انتقام را روشن خواهد کرد.