در این بین این انیمشن ها که در قالب داستان های کودکانه ساخته می شوند، می توانند در آموزش کودکان برای حضور در اجتماع و تشخیص خوبی ها و بدی های ، هنجارها و ضد هنجارها موثرباشند.
در این میان برخی با نگاه دیگری به فیلم های کودکانه نگاه می کنند .همان نگاهی که لوگوی یک روزنامه را رقصنده می بیند شهر موش ها را که یک داستان آموزنده کودکانه و پرطرفداراست، آرمان صهیونیست می بیند .
همین چند وقت پیش بود که یادداشتی در فضای مجازی منتشر شد که انتقاد های بسیاری را به همراه داشت و البته موافقینی هم داشت.
در این یادداشت در تحلیل داستان شهر موشها آمده بود:” داستان شهر موشها خیلی سر راست و بدون پیچیدگی درباره قومی آواره از موشهاست (قوم آواره یهود) که به زعامت معلمشان، (معلم یا مربی در یهودیت که یکی از صفات موسی است) رهسپار شهری می شوند که به تعبیر معلم دارای مغازههای زیبا و کوچههای تمیز و مملو از گردو و میوه است (نهرهای شیر و عسل وعده داده شده به یهودیان در سرزمین موعود) و این شهر را پدران و مادران این بچه موشها برای آنها بنا کردهاند (بنای معبد دوم) و مدتهاست که منتظرند (پس از ویرانی معبد و آوارگی بزرگ) که فرزندانشان به آنجا برگردند.
البته مسیر هم بی خطر نیست و بسیاری قصد جان ایشان را میکنند که همیشه مسیحهایی (ماشیح) هستند تا این قوم برگزیده را نجات دهند. و در آخر به رودخانهای میرسند (رود نیل) و یک موجود مهیب و سیاه (فرعون) از پشت سر به ایشان میرسد و در نهایت در آب رو دخانه غرق میشود و این قوم به سلامت از رودخانه عبور میکنند و به شهر موعود میرسند و با استقبال پدران و مادرانشان مواجه میشوند و از میوهها و نعمتهای موجود منعم میگردند.”
بعد از این تحلیل نوسینده مطلب که یک وبلاگ نویس بود از خود پرسیده بود:” وقتی فیلم تمام شد با خودم فکر کردم که دیگر کدام یک از فیلم ها و کارتونها و عروسکیهای ایام کودکیام با مضمون خدمت به آرمان صهیونیسم ساخته شده و من با لذت و بی خبر از همه جا آن را تماشا کردم؟”
البته این اولین باری نیست که یک فیلم کودکانه اینگونه تحلیل شده است.پیش از این نیز کارتون های معرف میکی موس و موش و گربه اینچنین تحلیل شده بود.
در تحلیل این دو کارتون آمده بود:” قبل از جنگ جهانی دوم و تشکیل رژیم صهیونیستی اسرائیل،یهودیان زیادی در اروپا ساکن بودند که عمدتاً در مناطق شرقی مانند لهستان،رومانی،مجار و آلمان زندگی میکردند.
این یهودیان به دلیل اینکه برخی از عناصر تندرو آن رویه نژاد پرستی در پیش گرفته و اکثراً بر خلاف رسومات سایر مردم به سر می بردند،از نظر مردم عادی رانده شده محسوب و مورد تنفر قرار داشتند.روابط آنها با همسایگان خود قطع،از نظر بهداشتی ضعیف و زبان بین خودشان متفاوت بود و در کل،کسی آنها را دوست نداشت.
به دلیل اینکه برخی بیماریها از بین یهودیان شیوع پیدا کرده بود،مردم به آنها لقب موش کثیف داده بودند و در مناسبات خود آنها را موش کثیف خطاب می کردند.این لقب نقطه ضعف روانی بزرگی برای یهودیان بود.
بعد از جنگ جهانی دوم و تشکیل رژیم صهیونیستی اسرائیل در فلسطین امروزی،صهیونیستها برای اینکه از شرّ این لقب خلاص شوند،به کمپانی والت دیسنی(که در حال حاضر هم توسط صهیونیست ها اداره می شود) آمریکا سفارش ساخت یک کارتون خوب با محوریت یک موش دوست داشتنی دادند تا حداقل موش(که ذاتاً کثیف و حامل انواع بیماری ها است) از نظر کودکان که نسل آینده خواهند بود حیوانی دوست داشتنی به حساب آید و بدین سان بود که کارتون میکی ماوس پدید آمد و توانست کارتون محبوب کودکان آن زمان شود.
بعد از سالیان چند و پیشرفت کیفی و کمی کارتونها سری بعدی با نام تام و جری تولید و ارائه شد و هنوز هم که هنوز است بهترین کارتون دنیا از نظر بچه ها و بزرگسالان است که در آن موش زیبا و دوست داشتنی و باهوش بنام جری می تواند بر گربه بدجنس و قوی پیروز شود و قلب کودکان را تسخیر کند.
و اینگونه بود کثیف بودن حقیقی و ذاتی موش به فراموشی سپرده شد و لقب موش کثیف از روی صهیونیست ها محو شد،ولی هنوز هم اگر کسی صهیونیست های جنایتکار را موش کثیف خطاب کند،مثل آدم های به بن بست رسیده در گل می مانند و هیچ دفاعی ندارند.”
نگاه یکی است اما تفاوت در این است که شهر موش ها توسط یک کارگردان ایرانی و مسلمان ساخته شده و دو انیمیشن دیگر غربی است.
حال قضاوت با شماست که این کارتون ها و انمیشن ها را از جنبه آموزنده آنها و تاثیر مثبتی که بر کودکان دارند نگاه کنید یا نگاه اینچنینی به انها داشته باشید.
پارسینه