پس از هشت ساعت بازی حرفهای و سراسر هیجان برای به دستآوردن آزادی، تنها چیزی که عاید شما میشود این است که میفهمید امروز به جای ایمان به خدا و مبارزه در راه خدا باید برای واژه آزادی بجنگید.
"قرنها
پیش پادشاه دیوهای جهنم تصمیم به حمله به دنیای انسانها گرفت و حرص و طمع
او برای حکومت به انسانها باعث نابودی خودش شد زیرا یک شوالیه از لشکر
اهریمنان علیه خودش شورش کرد و توانست او را در چاهی محبوس کند این شوالیه
سیاه اسپاردا نام داشت."
اسپاردا پدر دو دانته و ویرژیل است که هر
دو نیمه اهریمن هستند. دانته به انسانها کمک میکند اما برادرش تنها به
دنبال جاه و مقام و سلطه بر جهان است. پس از مرگ ویرژیل به دست دانته خباثت
او به برادر درست کارش منتقل شده و ..."
جملات بالا
بخشی از داستان یک بازی رایانه ای پرطرفدار به نام "شیطان نیز گریه می کند"
بوده که از سال 2001 تا امروز در پنج نسخه و هر بار با ماجراهایی متفاوت
در اختیار مردم سراسر جهان قرار گرفته و اتفاقا حسابی هم برای شرکت های
سازنده سود به همراه داشته است.
این
بازی تخیلی که امسال پنجمین نسخه از آن به بازار آمد، پر است از شخصیت های
عجیب و غریب و ماورایی که در طول بازی به جنگ با انسان ها می آیند و شما
وظیفه دارید با سلاح های پیشرفته آنها را از بین ببرسید.
داستان بازی "شیطان هم گریه می کند" از چه کتابی الهام گرفته است؟
در سال 1307 میلادی دانته آلیگیری شاعر ایتالیایی شروع به
نوشتن منظومه ای با عنوان "کمدی الهی دانته" کرد که وی در سروده خیالی خود
از جهنم و برزخ و بهشت عبور میکند و نهایتا به دیدار حق تعالی میرود در
طول این سفر راهنمای او در دوزخ و برزخ "ورژیلیوس" شاعریست که چند قرن قبل
از دانته زندگی می کرده و دانته سخت مرید وی بود و تاثیر اثر معروف این
شاعر ((انئیس)) در تمام کمدی الهی دیده میشود. در بهشت نیز راهنمای او
"بئاتریس" زن رویاهای اوست. این کتاب پس از چند سال از اولین چاپ خود به
عنوان کتابی کلاسیک شناخته شد و اکثر ادبا و فضلا به تحقیق و بررسی درباره
متون آن پرداختند.
خود دانته ابتدا این کتاب را تنها کمدی نامیده بود ولی لقب الهی
بعد ها به این کتاب تعلق گرفت. این کتاب از این رو کمدی نامیده میشود که در
تراژدی ابتدای داستان خوش و پایانش غمناک میباشد ولی کمدی ابتدا موضوعی
تاریک دارد ولی در انتها به پایانی خوش ختم میشود. محتوای کمدی الهی سراسر
تمثیل و اشاره و نماد است به همین دلیل است که تا به امروز هزاران کتاب در
تفسیر هر بیت و مصرع ان نوشته شده است.
دوزخ در کمدی الهی
قسمت اول این سفر در زیر زمین و در ظلمات طی میشود , این
قسمتی از سفر است که مربوط به دوزخ میشود زیرا دوزخ دانته از زیر قشر زمین
آغاز میشود و تا هسته زمین که در آنجا شیطان اقامت دارد ادامه می یابد ,
آنچه با ماهیت دوزخ دانته سرشته شده است و در واقع تار و پود آنرا ساخته
است ناامیدی ابدی از درگاه رحمت الهی است , هر قدر گناه سنگین تر باشد صاحب
ان پائین تر می افتد تا جایی که نوبت به یهودا میرسد که از فرط سنگینی
گناه در کام شیطان قرار گرفته است.
قانون
کلی تاوان , قانون اصلی دوزخ دانته است و محکومین بر همین اساس مجازات
میشوند. سخت ترین نوع عذاب در طبقه ی نهم دوزخ روی میدهد که سرمای ابدی و
ظلمات مطلق آنرا فراگرفته است که نمادی از انکار کامل عواطف انسانی و محبت و
عشق است.
طبقه بندی گناهان در دوزخ دانته طبق نظر فلسفی ارسطو صورت می پذیرد
که گناهان را به ((گناهان افراط کاری)) و ((گناهان بذخواهی))تقسیم میکند .
گناهان قسمت اول دوزخ(دوزخ علیا) گناهانی هستند که اگر جنبه اعتدال در
انها رعایت شود فی نفسه گناه نیستند ولی همین که از حد تجاوز کنند و به
صورت عادت زندگی در بیایند جرم محسوب میشوند مثل: غریزه جنسی, شکم پرستی ,
خست , اسراف , خشم و غضب . گناهان قسمت دوم(دوزخ سفلی) آنهایی هستند که به
قصد اضرار صورت میگیرند و به دو دسته گناهان ناشی از زورگویی و تعدی و
گناهان ناشی از مکر و حیله تقسیم شده اند. طبقه نهم, یعنی طبقه ی ظلمات و
سرمای مطلق خاص بدترین دوزخیان یعنی خیانت کاران است.
دانته مظهر نوع بشر که در شاهراه زندگی درحال حرکت است و ناگهان
خود را در جنگلی تاریک و موحش میبیند (ظلمت خطا و گناهکاری) ,احساس میکند
که بی انکه خود بداند از جاده دور افتاده و راه را گم کرده است . اما انجا
که ناامید از رستگاری میشود امداد غیبی به کمکش می اید و این نجات به صورت
پیر و مرشدی است که باید راهنمای ره گمشدگان باشد و در اینجا ورژیل است که
به کمک او می اید . ورژیل در دوزخ نماد عقل و منطق بشری است که از الایش
هوی و هوس ها پاک شده است . سپس عقل بشری دست این گناهکار را میگیرد و او
را نخست از وادی گناه و ظلمت (دوزخ) و سپس از منزل توبه و پشیمانی
(برزخ)میگذراند و عاقبت او را به سر منزل سعادت این جهانی(بهشت زمینی )
میرساند و او را به دست راهنمایی شایسته تر یعنی بئاتریس ( مظهر عشق و
صفای الهی ) میسپارد تا وی را از بهشت زمینی به بهشت اسمانی ببرد که مظهر
تجرد و صفای مطلق است . در طرح دوزخ دانته بیش از هر چیزی از میتولوژی
یونان و روم قدیم الهام گفته شده است حتی قهرمانان این دوزخ نیز غالبا
قهرمانان دوزخ یونانی هستند که تا حدودی تغییر شکل و ماهیت داده اند
برزخ در کمدی الهی
برزخ دانته حد فاصل بین دوزخ و بهشت است و از نظر مفهومی
حد فاصل بین گناه و رستگاری یعنی نماینده مرحله توبه و پشیمانی است . از
نظر دانته یعنی طبق فرضیه معروف بطلمیوسی زمین صورت کره ای دارد که به طور
ثابت در فضا مستقر است و افلاک بر گرداگرد ان میچرخند . نیمه ی شمالی این
کره را ارض مسکون یعنی اروپا و اسیا و افریقا فرا گرفته است و نیمه جنوبی
ان به عقیده ی دانته اقیانوسی پهناور است که در ان هیچ خشکی یافت نمیشود .
در وسط این اقیانوس یعنی درست وسط قطب جنوب( به فرض اینکه اورشلیم را قطب
شمال این کره فرض کنیم )جزیره ای قرار دارد که در وسط ان کوه بسیار بلندی
قد برافراشته که از فرط بلندی نوک قله ی آن دیده نمیشود
کوه برزخ شکل مخروطی دارد که هر چه بالاتر میروند کوچکتر میشود , باید
تذکر داد که در اینجا کلید داری بهشت مستقیما به عهده ی پطرس رسول گذاشته
نشده زیرا خود پطرس در اعلی درجه اسمان جا دارد و در عوض به جای او نماینده
اش اینکار را با دوکلید طلایی و سیمین( علم و ایمان) انجام میدهد , پس از
طی طبقات برزخ دانته و ورژیل وارد بهشت زمینی میشوند که در نوک قله کوه
قرار دارد این همان بهشتی ایست که ادم و حوا در اغاز خلقت در ان بسر
میبردند ولی وسوسه شیطان باعث اغوای حوا شد و او به همراه ادم از شجره
ممنوعه خوردند و به خراب اباد زمین هبوط کردند.
این
بهشت زمینی که دانته با استادی فراوان جلال ان را وصف نموده است اخرین
منزل سفر این مسافر سرگردان است که روانه دیار جاوید شده است در این بهشت
وی برای اولین بار بئاتریس ( بئاتریس معشوق دانته در دنیای واقعی بود که
جوانمرگ شد ) محبوبه ی زیبای اسمان نشین خود را میبیند که در اینجا دیگر
دلدار زمینی او نیست , بلکه مظهر عشق و ایمان و به تعبیر دقیق تر , مظهر
حقیقتیست که از راه مذهب و ایمان متجلی میشود و عقل و ادراک ادمی بی کمک دل
و احسان بدان ره نمیتواند برد . از این جهت است که چون بئاتریس پا به
میدان میگذارد ورژیل مظهر عقل و استدلال بشری که دانته را در دوزخ و برزخ
راهنما بوده است بی سر و صدا جا خالی میکند و بدانجا که تبعیدگاه ابدی اوست
یعنی طبقه ی اول دوزخ باز میگردد . این یکی از عالی ترین اشارات سمبولیک
کمدی الهی است و طبعا مفهوم ان اینست که عقل و منطق ادمی تا انجا توانایی
دارد که وی را از وادی گمراهی و ضلالت بسلامت بگذارند و به او مفهوم خوب و
بد را بفهماند و او را به بهشت زمینی یعنی اسودگی روح و فکر برساند ولی از
اینجا به بعد کاری از دست عقل ساخته نیست.
مهمترین تفاوت بین گناهان دوزخ و برزخ یک فرق فلسفی است که
تمام دانته شناسان به ان اذعان کرده اند بدین معنی که طبقه بندی گناهان بر
اساس دو نظریه فلسفی صورت گرفته است که یکی از انها نظریه ارسطو(دوزخ)
ودیگری نظریه افلاطون(برزخ) است .
در مورد نظریه ارسطو در بخش مربوط به دوزخ توضیح داده ایم اینک به
نظریه افلاطون میپردازیم که مبنای تقسیم بندی گناهان در برزخ میباشد که به
عکس ارسطو , افلاطون خطایای بشری را ناشی از یک امر واحد یعنی عشق و میل
میداند و هر گاهی را زاده ی اختلالی میشمارد که در جریان طبیعی امر عشق
یعنی نیرویی که ناظم اصلی کلیه ی حرکات و محرک همه اعمال ماست روی داده است
.
داستان DmC
9000 سال قبل یکی از قوی ترین و زیرک ترین جن ها به نام
ماندس قیام کرد تا بشر را تحت کنترل خود بیاورد اما او در این راه تنها
نبود , ژنرال و شوالیه ارتش و برادر او یعنی اسپاردا در این هدف به او کمک
میکرد اما اسپاردا عاشق فرشته ای به نام ایوا شد و به برادرش پشت کرد . از
آمیزش جن و فرشته نسلی قدرتمند بوجود امد که نه فرشته بودند و نه جن ! نسل
جدید نیمی فرشته و نیمی جن بودند که به انها نفلیم میگفتند . وقتی ماندس
از عشق بین اسپاردا و ایوا و خیانت اسپاردا باخبر میشود نمیتواند بر خشم
خود غلبه کند و به خانه ی او حمله میکند و برادرش را تبعید کرده تا برای
همیشه شکنجه شود و معشوقه ی برادرش ایوا را به قتل میرساند . اسپاردا قبل
از حمله ی ماندس کودکان خود را فراری داده و هر کدام را با شمشیری خاص
نشانه گذاری کرده بود.
طبق
افسانه ها فقط یک نفلیم میتواند پادشاه جن ها یعنی ماندس را به قتل برساند
پس دو برادر با یکدیگر متحد میشوند تا انتقام خون مادر و پدر شکنجه شده ی
خود را بگیرند . شهر لیبمو توسط یک سرمایه دار بزرگ به نام ماندس اداره
میشود , او بوسیله ی کارخانه ی نوشابه سازی Virility , شبکه ی رسانه ای
Raptor News , بارهای فحشا , بانک Silver Sacks و شبکه ی جهانی دوربین
های امنیتی مردم شهر را کنترل میکند اخرین هدف او بوجود اوردن بدهی عظیم
اقتصادی است که با همکاری رئیس جمهور انجام میشود تا وی را تبدیل به پادشاه
بی چون و چرای روی زمین کند . در همین بین گروه Order که توسط ورژیل تشکیل
شده است وظیفه ی افشای دولت پشت پرده را دارد تا با اگاه کردن مردم شهر از
اهداف سرمایه داران و سیاست مداران مانع تشکیل حکومت شیطانی ماندس بشود.
شهر لیمبو کجاست؟
در کتاب کمدی الهی طبقه ی اول جهنم لیبمو نام دارد , این
طبقه از جهنم ساخته دانته نیست و و در فقه و اصول کاتولیک سابقه بسیار
زیادی دارد طبق احادیث مسیحی limbos جایی است که ارواح کودکان مرده و
تعمید نشده در ان به سر میبرند, ارواحی که در این طبقه از دوزخ هستند شکنجه
و عذابی نمیبینند ولی تا ابد از داشتن امید محروم هستند. اما در بازی
[[شیطان نیز میگرید]] لیبمو به مثابه عالم موازی است و نمیتوان انرا صرفا
به طبقه ی اول جهنم در کتاب کمدی الهی محدود کرد . دانته دربازی باید با
استفاده از یک سری مناسک خاص و یا بوسیله ی جن ها وارد دنیای موازی انها
بشود در واقع همانطور که قبلا اشاره کردیم لیمبو جهان موازی جن ها است .
تمام اتفاقات اصلی نیز در همین عالم لیبمو روی میدهد که تا حدودی نیز بر
روی دنیای واقعی تاثیر میگذارد.
پیامبری از نوع جن
فینیاس در اساطیر یونانی همان پیرمرد نابینائیست که در
حماسه جیسون و آرگونایتها در جزیره ای زندانی شده است و به شرط مقداری غدا
قبول میکند که مسیر درست را به جیسون و همراهانش برای یافتن پشم زرین نشان
بدهد , همین اتفاق در [[شیطان نیز میگرید]] می افتد و زمانی که دانته در
رسیدن به برج رسانه ای Raptor News ناامید میشود فینیاس به جای غذا از
دانته چشم مکانیکی ربوده شده اش را میخواهد تا به وی کمک کند که به برج
Raptor News برود.
این کمک جادویی در کتاب کمدی الهی توسط یک فرشته به دانته
انجام میشود انجایی که در سرود هشتم به شهر دیته اقامت گاه شیطان میرسند و
با مقاومت عجیب پاسبان های شهر روبرو میشوند , در این مقطع سفر دانته
آلیگیری در دوزخ علیا(قسمت اول دوزخ) به اتمام میرسد و دانته و ورژیل وارد
قسمت سفلی میشوند که چهار طبقه ی پایانی جهنم را در بر میگیرد , در این
قسمت ورژیل برای اولین بار دست و پای خود را گم میکند و تلویحا به دانته
اشاره میکند که برای ورود به شهر به سروش الهی نیازمند هستند که این امداد
غیبی در انتهای سرود به صورت فرشته ای به انها نازل میشود و دروازه شهر
دیته را میگشاید که از نظر سمبولیک این مقاومت شیطان ها و عجز ورژیل و کمک
غیبی نشانگر آنست که انجا که جوهر شر در میان باشد عقل و منطق انسانی
کارساز نیست .
آغاز معراج دانته آلیگیری در کتاب کمدی الهی از دوزخ شروع میشود و در
طی سفرخود بوسیله ی معرفت نفسی که هر لحظه شناخت بیشتری از آن می یابد خود
را به درجات عالی تر معنوی میرساند نکته ی جالب اینجاست که در بازی
[[شیطان نیز میگرید]] این پیامبر که از جنس جن است معرفت نفس دیگری را برای
دانته رقم میزند چرا که به او کمک میکند به جای معنویات شیطان درون خود را
آزاد کند .
معرفت نفس در [شیطان نیز میگرید]
در
مراحل ابتدایی بازی زمانیکه دانته در خانه پدری به دنبال راز های گمشده
گذشته خود است با دو نماد برخورد میکند یکی نماد شمشیرRebellion که به روی
سپر اسپاردا حک شده است و دیگری نماد گل رز آبی که در دست مادرش میباشد .
شمشیر Rebellion همان شمشیر اسپارداست که امروز در دستان دانته
است , حتی نماد این شمشیر در کمر دانته نیز خالکوبی شده است , گل رز ابی که
در دستان مادر دانته است به طور معمول در طبیعت وجود ندارد ولی با اعمال
تغییراتی در ساختار رز سفید میتوان گل رز ابی بوجود اورد معنی و مفهوم گل
رز ابی در مفهوم شناسی گل ها به معنای راز است . در طول بازی دانته هر وقت
به یکی از این نمادها نزدیک میشود دوربین وارد چشم او میشود و به درون او
نفوذ میکند. دانته در درون خود کاوش میکند تا زنجیرهایی که به یک مجسمه وصل
است را بشکند تا مجسمه بزرگ ازاد شود و به راز درون خود پی ببرد.
در واقع مجسمه فوق نفس دانته است که باید شناخته شود , دانته در
یک روند خودشناسی به تنهایی نمیتواند شناخت دقیقی از خود پیدا کند اینجاست
که پیامبر شیطانی فینیاس در این سلوک شیطانی به او کمک میکند و دانته را به
خود دانته میشناساند انچه که واضح و مبرهن است این نکته است که دانته پس
از پاره کردن اخرین زنجیر نفس خود میفهمد که در درونه خود, او یک شیطان است
و هیچ چیزی از مادر خود ایوا که یک فرشته بود به ارث نبرده است.
البته در این مرحله از خودشناسی دانته است که ایوا دلیل سفر و
مبارزه ی دانته را تشریح میکند و انرا فراتر از انتقام گیری خون خود و
اسپاردا میداند که ان شالله در قسمت های بعدی پیام ایوا به دانته را نیز
بررسی میکنیم . نکته ی دیگری که باید در سلوک شیطانی دانته مورد بررسی قرار
بگیرد این است که برای شیطان درون دانته از کلمه Devil به جای Demon
استفاده شده است , Demon همان جن است ولی Devil به معنای روح پلید است ,
پس دانته د این قسمت از قدرت جن ها که از پدر خود به ارث برده استفاده
نمیکند بلکه افسار نفس خود را رها میکند و به حالت Devil Trigger شیفت
میشود.
Eva:
ایوا مادر دانته و ورجیل است بر خلاف اکثر شخصیت های بازی او یک فرشته است
, ایوا یک نام لاتین است که معادل Eve در زبان انگلیسی و حوا در زبان
فارسی میباشد. حوا یعنی زندگی بخش و ریشه ی زندگی , او همسر اسپارداست که
با هم در باغ Paradise یا باغ بهشت زندگی میکنند.
همان طور که قبلا در داستان [شیطان نیز میگرید] اشاره شد 9000 سال
قبل داستان عاشقانه او و اسپاردا رقم میخورد در فرهنگ غربی از عمر حضرت
عیسی تا به امروز 2013 سال میلادی میگذرد و میگویند از طوفان نوح تا تولد
حضرت عیسی 1500 سال فاصله است و از آنجا که نوح در سن 950 سالگی ، از طوفان
در امان مانده و از طرفی بین حضرت نوح و حضرت آدم 1500 سال بوده ، میتوان
محاسبه کرد که حدودا حضرت آدم 9000 هزار سال پیش میزیسته , البته این
مسئله قطعی نیست و تنها بر اساس انچه که در کتاب مقدس امده ذکر می شود.
در
مقابل شخصیت حوا , اسپاردا قرار دارد که در هیچ فرهنگ و زبانی نام وی
دارای معنی مشخصی نیست ولی ماهیت وی که یک جن است و در نهایت به گناه عشق
به فرشته ای به نام حوا و پشت کردن به برادرش ماندس برای همیشه تبعید و
شکنجه میشود ما را به یاد شخصیت پرومته در اساطیر یونانی می اندازد که وقتی
زئوس در خواب بود اتش را از وی دزدید و به انسان داد , وقتی زئوس متوجه
خیانت پرومته شد او را برای همیشه تبعید و شکنجه کرد , نکته قابل توجه در
مورد اسپاردا این است که در این نسخه از بازی ما حتی یکبار هم چهره ی وی را
نمیبینیم و این سوال برایمان پیش می اید که چرا اصلی ترین شخصیت داستان در
این بازی هویتی نامعلوم دارد ؟ چرا سازندگان بازی چهره ی یک فرشته که
موجودی مجرد است را به راحتی تصویر میکنند ولی زمانی که نوبت به جن اصلی که
ماهیت پرومته گونه دارد میرسند از تجسم تصویر او عاجزند ؟شاید این مسئله
به دلیل هم سنگ بودن پرومته یونانی و لوسیفر توراتی است .
تبیین دوزخ در [شیطان نیز میگرید ] --- شرکت نوشابه سازی Virility ( دوزخ علیا )
اشاره شد که دوزخ در کتاب کمدی الهی شامل دو قسمت است که
طبقه ی اول تا پنجم ان دوزخ علیا و از طبقه ی ششم تا نهم دوزخ سفلی نام
دارد که شهر دیته اقامتگاه شیطان در قسمت دوم جای میگیرد و و از آنجائیکه
دوزخ در زیر زمین قرار دارد دانته و ورژیل مجبور هستند برای رفتن به طبقات
بالاتر دوزخ هر چه بیشتر به عمق زمین بروند.
ماندس به وسیله ی نوشابه های این شرکت قسمتی از کنترل خود را بر
مردم اعمال میکند چرا که این شرکت مدعی ایست که نوشابه ی انرژی زایی تولید
میکند که مصرف کنندگان ان دارای اندام بهتر , توان جنسی بالاتر و زیرکی
بیشتری هستند در حالی که این تنها تبلیغی برای فریب مردم ساده لوح میباشد ,
در تصویر سمت چپ یکی از مصرف کنندگان چاق نوشابه ی مردانگی را میبینید که
با مصرف نوشابه ی مردانگی تا به این حد نافرم و چاق شده است . البته جالب
اینجاست که محصولات Virility در دنیای واقعی نیز با همین نام و هدف موجود
هستند و سازندگان [[شیطان نیز میگرید]] به نوعی انتقاد مستقیم خود را از
ساخت چنین محصولاتی ابراز داشته اند.
همان
طور که قبلا نیز اشاره شد ساکنین دوزخ در کمدی الهی طبق نظریه اخلاق ارسطو
در طبقات مختلف دوزخ جای میگیرند که این مسئله در بازی نیز مشهود است و از
همین مدل ارسطویی برای تقسیم بندی گناهان در بازی استفاده شده است ,
گناهان محکومین در عالم موازی لیمبو به روی دیوارها هک شده است که به ترتیب
مصرف گرایی , حماقت , شکم پرستی میباشند.
این نوشابه ها از ادرار جنی به نام Sucubus ساخته میشوند که در
اعماق زمین , زیر شرکت Virility زندگی میکند و دانته مجبور میشود برای از
بین بردن او به درون حفره ی بسیار عمیقی برود , این همان مسئله ایست که در
کمدی الهی مطرح شده و دانته در بازی نیز مجبور است برای درک طبقات بالاتر
دوزخ هر چه بیشتر به عمق زمین برود .
Sucubus:
در فرهنگ عامه قرون وسطی به جنی گفته میشد که به صورت زنی زیبا به خواب
مردان میرفت و با مردان همبستر شده و انها را اغوا میکرد اما در بازنمود
های مدرن وی به صورت زنی جذاب و جادوگر نمایان میشود . البته در زبان لاتین
به معنای فساد جنسی نیز میباشد که با ماهیت و هدف نوشابه های انرژی زا در
بازی بسیار قرابت دارد .
شبکه رسانه ای Raptor News (دوزخ سفلی – شهر دیته و اقامتگاه شیطان )
در کتاب کمدی الهی دانته و ورژیل تا طبقه ی پنجم جهنم را
به آسانی طی میکنند ولی زمانی که به شهر دیته میرسند با مقاومت شیاطین
روبرو میشوند که مانع ورود انها به قلعه مستحکم دیته میشوند , طبقه ی ششم
دوزخ مخصوص کسانی ایست که در دین بدعت بوجود اورده و یا ادعایی خدایی و
الحاد کرده اند , البته در بازی خبری از گناهکاران این طبقه نیست و تنها به
رئیس این مرحله که یک مجری تلویزیونیست اشاره میشود , رئیس این طبقه از
دوزخ که زیر رودخانه در برج مخابراتی خود زندگی میکند تکه کلامی دارد که
همیشه در پایان اخبارش از ان استفاده میکند : من دارم کار خدا رو انجام
میدم !علاوه بر این پوسترهای وی که در سطح شهرهستند نیز حاوی این جمله
میباشند .
وظیفه ی رسانه کنترل ذهن و القای هر گونه پیامی که قرار است به
خورد مخاطب داده شود این همان چیزیست که دانته قبل از سقوط خود به درون
رودخانه صریحا از آن به عنوان کنترل ذهن نام میبرد و زمانی که او وارد شهر
مجازاتگاه (معادل شهر دیته در کمدی الهی) میشود پیامی که به صورت عمومی در
انجا پخش میشود را میشنود : }} ماندس به شما اجازه میده تا زندگی کنید پس
باید در خدمت اون باشید {{ ...آنچه ما باید از این جمله متوجه بشویم این
است که مردم عادی برده ی بدون چون و چرای اربابان قدرت هستند ولی اینکه چرا
مجری تلویزیون ادعا میکند که او کار خدا را انجام میدهد به این علت است که
خدا تنها کسی است که در این جهان پیامی را برای بشر ارسال کرد تا باید ها و
نباید ها را مشخص کند ! خداست که پیامش در غالب کتاب های اسمانی بر
پیامبران نازل میشود و جمیع بشر را امر و نهی میکند و تنها هدف افرینش را
عبادت میداند , اما در دنیای غربی که خدا مرده است این وظیفه باید به عهده ی
رسانه قرار داده شود چرا که انسان هر مقدار که خود را در منجلاب مفاهیمی
چون امانیسم و سکولاریسم و ساینتیسم غرق کند نمیتواند منکر این قضیه بشود
که اگر خدا را کنار بگذارد باید جایگزینی به جای خدا در ذهن و تفکراتش پیدا
کند که به او امر و نهی کند.
اگر به دین که روش زندگی الهیست عمل
نکند باید خود بندگی جملاتی چون علم خداست یا ذهن خداست را بکند . اکثریت
مردم جهان به روشی زندگی میکنند که به آنها هر روز از طریق رسانه یاداوری
میشود و این نه به دلیل بی سوادی و یا عوام الناس بودن بلکه به خاطر فطرت
عبادی خانواده ی انسان است که نیازمند ان است که به قدرتی برتر لبیک بگوید و
آنچه که او میپسندد را انجام دهد , امروزه با گسترش تکنولوژی و فناورهای
جدید در جهان میتوان گفت که این قدرت برتر که در نبود خدا در جوامع غربی
پیشرفته عرض اندام میکند رسانه است.
دانته در این قسمت از بازی به کمک فینیاس پیامبر شیطانی به درون
شهر مجازاتگاه میرود و و قبل از ورود به شهر در طی یک مکاشفه متوجه هدف
اصلی و والای خود میشود که از طرف مادرش حوا به او گفته میشود , حوا به او
میگوید :
now
finally you will have that choise...you will have great power...a power
that will allow you to forge your own path.that my son is freedom
اکنون تو قدرت زیادی داری که به تو اجازه میدهد مسیر خود را بسازی , این قدرت آزادیست.
اینجاست که کلمه ی ازادی در مقابل مفهوم کنترل که از سوی
ماندس ارائه میشود قرار میگیرد و دانته متوجه میشود که برای این مسیرسخت
تنها توشه ی انتقام کافی نیست و باید برای هدف بزرگتری به جنگ پادشاه
شیاطین برود . در کتاب کمدی الهی در این قسمت از سفر دانته آلیگیری پس از
مشاهده عجز ورژیل برای ورود به شهر دیته وامداد غیبی که توسط فرشته ای صورت
میگیرد متوجه میشود که تنها با سروش الهیست که میتواند بر جوهر شر پیروز
شود و بدون کمک الهی رفتن به این مسیر غیر ممکن است در حالی که در بازی
[[شیطان نیز میگرید]] او بوسیله ی شیطان درونش که ازاد شده و کلمه ی ازادی ,
قدرت ورود به شهر مجازاتگاه را پیدا میکند .
رئیس شهر مجری تلویزیونی Bob Barbas است که دانته او را هر روز در تلویزیون میبیند:
چهره
ی او بسیار شبیه به تحلیلگر سیاسی شبکه Fox News بیل اریلی است و از طرفی
دیگر در کتاب ((کمتر از کلید سلیمان)) که ادعا میشود در زمان حضرت سلیمان
(ع) نوشته شده است در فصل اول از Barbas به عنوان رئیس جمهور جن ها نامبرده
میشود که 36 لشکر از جن ها تحت امر او هستند و او پاسخ همه رازهای عالم را
میداند و اغلب به صورت یک شیر تجسم میشود
بارهای فحشا (طبقه ی نهم دوزخ در کمدی الهی )
دانته در ادامه ی بازی به سراغ همسر ماندس میرود که بارهای
فحشا را در سراسر شهر گسترانیده است , این قسمت از بازی معادل طبقه ی نهم
جهنم در کتاب کمدی الهیست که مخصوص خیانت کاران است . در کمدی الهی این
طبقه از جهنم نسبت به دیگر طبقات کوچکترین و از نظر خوف و ظلمت مخوفترین
انهاست . چهاردسته از خیانت کارانی که درون این دوزخ جاودانی به سر میبرند و
فقط سرهایشان از یخ بیرون است عبارتند از : خائنین به والدین و نزدیکان ,
خائنین به وطن , خائنین به میهمانان و خائنین به ولی نعمتان .
یخ جاودانی که در کتاب کمدی الهی به ان اشاره میشود اخرین وشاید عالی
ترین سمبول گناه است که دانته ابداع کرده است , زیرا این سرما و یخ و ظلمت
مظهر انکار کامل لطف حیات بخش الهی و گرمی محبت بشریست و فقط قشر عظیم یخ
که در ان هیچ اثری از حرارت و زندگی نیست میتواند طبیعت این طبقه از
گناهکاران را تجسم دهد . از برجسته ترین نمایندگان دوزخیان در طبقه نهم
قابیل پسر برادر کش ادم و یهودا حواری خائنی که عیسی (ع) ولینعمت خود را به
چند سکه فروخت و شیطان که به ولی نعمت اعظم خود یعنی خداوند خیانت کرد
میباشند.
Lilith: مبادی
بن سیرا نخستین کتابی است که در آن از لیلیث به عنوان اولین همسر آدم یاد
شدهاست. دانشمندان هیچ نشانهای از اینکه چنین اعتقادی تا پیش از آن نیز
وجود داشتهاست در دست ندارند. منشا و دلیل نگارش کتاب مبادی بن سیرا روشن
نیست. این کتاب مجموعه داستانهایی در خصوص قهرمانان انجیل و تلمود است.
حتی ممکن است که این کتاب مجموعه داستانهای افواهی مردمی باشد. زمان نگارش
این کتاب در حدود قرن هشتم یا دهم میلادی تخمین زده میشود و نویسنده
حقیقی آن ناشناختهاست با این حال به باور عمومی به بن سیرای حکیم نسبت
داده میشود. با این حال طلسماتی که برای محافظت در برابر لیلیث استفاده
میشدهاند، عمری به مراتب قدیمیتر از این کتاب دارند. هر چند این ایده که
حوا دارای سلفی بودهاست چیز جدیدی به شمار نمیرود، با این حال این ایده
که این سلف لیلیث بودهاست نسبتاً جدید است.
پیدایش این ایده به تفسیر آیات دوگانهای در کتاب آفرینش
بازمیگردد. در این کتاب در آیهای خلقت حوا از یکی از دندههای ادم تشریح
شدهاست. با این حال در آیاتی پیش از آن بیان میشود که یک زن نیز آفریده
شدهاست.
«بنابراین خداوند انسان را بر صورت خود آفرید؛ او وی را به صورت تصویری از
خود آفرید؛ خداوند آنها را زن و مرد آفرید» در این متن آفرینش لیلیث پس از
گفتار خداوند در خصوص اینکه «انسان نباید تنها باشد» آورده شدهاست.
بنابراین خداوند لیلیث را از همان خاکی که آدم را آفریدهاست میآفریند،
ولی آن دو با هم نزاع میکنند. لیلیث مدعی است که چون هر دو آنها از منشا
یکسانی خلق شدهاند، بنابراین برابرند و به همین خاطر حاضر نمیشود که نسبت
به آدم تواضع کند. وقتی که لیلیث این وضع را میبیند نام ناگفتنی را بر
زبان آورده و در هوا پرواز کنان دور میشود.خداوند سه را به دنبال لیلیث
میفرستد و میگوید که اگر وی بازگردد، مشکلی نخواهد بود، ولی چنانچه تمرد
کند روزی صد عدد از فرزندانش خواهند مرد.
در کتاب تلمود نیز در مورد لیلیث خیلی کم صحبت شده است {برای مرد
ممنوع است که در خانه ای تنها بخوابد . کسی که در خانه ای تنها بخوابد
گرفتار لیلیث خواهد شد }. در سنت یهود نام لیلیث را با لیلا که در عبری به
معنی شب است مربوط میدانستند , لکن محققان معاصر انرا با لولو LULU (هرزگی
و بی عفتی ) معبود سومریان مربوط میدانند و انرا به صورت یک روح خبیثه ی
مونث که سبب تحریک شهوت مردان میشود معرفی میکنند.
انتخاب لیلیث به عنوان کسی که عهده دار اخرین مرحله دوزخ در[[شیطان
نیز میگرید]] است بسیار زیرکانه بوده است چرا که او مظهر خیانت به ادم
ابوالبشر و تحریک شهوت مردان برای انجام عمل جنسی و خیانت به خانواده است
این همان کاریست که لیلیث همسر ماندس در بارهای فحشا انجام میدهد البته
کشته شدن فرزند او توسط ورژیل در مراحل بعدی هم ریشه در همین سنن عامی و
یهودی دارد و از اینجا به بعد سفردوزخ در بازی به اتمام میرسد و نوبت به
سلوک در عالم برزخ میرسد .
تبیین برزخ در [[ شیطان نیز میگرید ]]
برزخ یک ابداع ایرانی و ((مانوی)) است : وجود برزخ از اصول
قدیمی مسیحیت نیست و در اسلام نیز جایی به نام برزخ در حد فاصل میان بهشت و
جهنم منظور نشده است . نه تنها چنین فکری در تورات نیامده بلکه در انجیل
نیز به ان اشاره ای نشده است و فقط بعد ها در قرون پنجم و ششم مسیحی ,
روحانیون عیسوی بدین فکر افتادند که قائل به وجود برزخی میان بهشت و جهنم
شوند . این نظر از دو راه پیدا شد: یکی الزام معنوی و دیگری نظریه ای که از
طریق یک ایین بزرگ غیر مسیحی یعنی ائین ایرانی مانوی بدین روحانیون عرضه
شده بود .در قرن ششم مسیحی پاپ گریگوریوس کبیر رسما به وجود برزخ فتوی داد و
انرا جز لایتجزای دنیای پس از مرگ دانست و از ان زمان بود که این اعتقاد
به صورت یکی از ائین کاتولیک در آمد.
ولی عامل اساسی دیگر در
پیدایش فکر برزخ و استقرار ان در ایین کاتولیک , یک عقیده مذهبی ایرانی
یعنی عقیده ی مانوی بود اصولا معتقدات اصلی ائین یهود و مسیحیت از عقاید
مذهبی ایرانیان ناشی شده است , و از ان جمله اعتقاد به شیطان , جهنم , بهشت
, پل صراط , رستاخیز و غیره . تقریبا همه این اصول از راه ایران وارد ائین
یهود و سپس به طور کاملتر وارد ائین مسیحیت شده است البته در اینجا درباره
ی چگونگی این نفود مجال بحث نیست
اما انچه اختصاصا از لحاظ موضوع مورد بررسی ما اهمیت دارد عقیده ی
برزخ در ایین مانوی است که از راه مانویهای اروپایی قرون وسطی به مسیحیان
رسید بود . چنانکه همه میدانند ایین مانوی ترکیبی از اصول ایرانی و هندی و
مسیحی بود که در قرون اولیه مسیحی در اروپا و اسیا و افریقا توسعه فراوان
یافت . سنت اگوستین روحانی معروف ائین مسیح که از بزرگترین قدیسین مسیحیت
است و گفته هایش در ائین کاتولیک حکم حجت را دارد , و به خصوص قسمت اعظم از
عقاید مربوط به کمدی الهی از عقاید او الهام گرفته است سالهای دراز از
پیروان متعصب ائین مانی بود .این نظریه نفوذ ائین مانی توسط محقق امریکایی
الجر (alger) در کتاب Doctorine of a future life که قسمتی از ان تحت عنوان
Traces of belief in a purgatory مورد بحث قرار گرفته است.
در بازی گناهان درون برزخ عمدتا حول محور اقتصاد و پول طبقه بندی
شده و مانند دوزخ بر روی دیوارها نوشته شده اند که عبارتند از : گیج کردن
مردم , ایجاد بدهی برای تبدیل مردم به عده ی فقیر , طمع , کار سریعتر برای
به دست اوردن پول بیشتر , تنگدستی و خساست , پادشاهی پول!
در
این قسمت از بازی بر خلاف مراحل قبلی که دانته مجبور بود به اعماق زمین
برود تا با شیاطین روبرو شود باید این بار به بالاترین نقطه ی ساختمان بانک
برود و سپس با ماندس روبرو بشود و از همین روست که در تبیین برزخ در بازی ,
ما به یک ساختمان که مشابه همان قله بلند در کتاب کمدی الهی است بر
میخوریم .
بهشت زمینی در [شیطان نیز میگرید]
Mundus : در
زبان لاتین به معنای جهان است , او بزرگترین سرمایه دار شهر لیمبو است و
هدفش کنترل نسل بشر روی زمین از طریق ایجاد بدهی سرسام اور میباشد , او
قاتل حوا مادر دانته و کسی است که اسپاردا را برای همیشه تبعید و شکنجه
کرده است انچه در مود شخصیت وی جالب است و او را از بقیه کاراکتر ها
متمایز میکند نبود هیچ اطلاعاتی در مورد اسم و رسم و ماهیت او در اکثر
فرهنگ ها و زبان ها میباشد , همانطور که مستحضرید تمامی شخصیت های بازی به
موازات یک شخصیت و یا گروه و یا سنت و عقیده ای در بازی به تصویر کشیده شده
اند اما این مسئله در مورد ماندس صدق نمیکند . با نگاهی دوباره به کتاب
کمدی الهی متوجه میشویم که وقتی دانته و ورژیل در سفر برزخ به بهشت زمینی
میرسند متوجه میشوند که تمام عالم برزخ به وسیله ی گردونه ای که توسط
گریفونه موجود افسانه ای که بدن شیر و سر عقاب دارد که نماینده ائین مسیح و
تحولات تاریخی ان است چرخانده میشود که در این قسمت از کتاب:
- گردونه نماد ائین مسیحیت
- شیربالدار نماد مسیح
در پیشانی ماندس سه زخم که شبیه به چشم هستند هویداست که نماد
تثلیث مسیحیت است البته با این توصیفات نمیتوان او را مسیح دانست چرا که
این شخصیت تنها معادل گریفونه در کمدی الهیست و هیچ کدام از نماد های مورد
استفاده دانته الیگیری در بهشت زمینی را ندارد جز اینکه مسول تمام اتفاقات
شهر لیمبوست ! البته با بررسی بیشتر در مورد گریفونه میتوان پی به شخصیت
اصلی ماندس در بازی برد:
استفاده از نماد گریفونه در لوگوی بانک میدلند انگلستان که
سپس با بانک جهانی اچ اس بی سی ادغام شد شاید پاسخ ما به اینکه ماندس چه
تصویری در دنیای واقعی دارد را بدهد. بانک HSBC در سال ۱۸۶۵ میلادی در
هنگکنگ تاسیس شد و با متحول ساختن شرکت سهامی بانکداری هنگکنگ و شانگهای
(hong kong & Shanghahi Banking Corporation)در قرن 19 آغاز به کار
کرد .HSBC، از طریق به وجود آوردن و خریدن شرکتهای تابعه، خود را با بازار
جهانی تطبیق داد. این استراتژی که در دهه 1950 شکل گرفت، با یکی از بزرگ
ترین موارد ادغام بانک ها در تاریخ یعنی خرید بانک میدلند انگلیس(Midland
Bank) در سال 1992، به اوج خود رسید , بنابراین میتوان نتیجه گرفت که
ماندس در بازی [[شیطان نیز میگرید ]] رئیس بانک اچ اس بی سی است.
همان طور که قبلا اشاره شد حوا طی یک مکاشفه به دانته وحی میکند که
بزرگترین قدرتی که او میتواند با ان مسیر پیش روی خود را بسازد ازادی است ,
اما اینکه چرا این پیام توسط یک فرشته به دانته وحی میشود به خاطر دادن
تجرد و قداست الهی به کلمه ی ازادیست . این همان عاملیست که باعث درگیری
بین ورژیل و دانته در اخرین مرحله از بازی میشود.
ورژیل معقتد است که نسل بشر برای محافظت از دست خود نیاز به یک سری
قوانین و کنترل شدن دارد ولی دانته با او مخالف است و دلیل قابل قبولی نیز
برای این موضع خود ارائه نمیکند همان طور که وقتی در اتاق ماندس درباره ی
ازادی بشر صحبت میکنند در مقابل منطق ماندس تنها سکوت میکند , ماندس به او
میگوید: من
وقتی به زمین آمدم انسان ها ازادی داشتند ولی با آن چه کار میکردند؟ دزدی ,
قتل , تجاوز ...حالا تو چه میخواهی ؟ اینکه خشم و جنگ و مرگ در کنار هم
باشند؟
دلیل سکوت دانته در مقابل استدلال های ماندس چیست ؟
در طول تاریخ اندیشه کمتر موضوعی مانند «آزادی» مورد توجه
اندیشمندان قرار گرفته است تا آنجا که تعریفهای ارائه شده از سوی متفکران
از دویست نیز تجاوز نموده است. این تشتت و فراوانی دیدگاهها در باب آزادی،
کارل یاسپرس فیلسوف اگزیستانس آلمانی را بر آن داشته تا اعلام نماید که
«تعریف قانعکنندهای از آزادی امکان ندارد.»
فرانتس روزنتال نیز میگوید آزادی در طی جریان خود در تاریخ، خود
را از قید و بند تعریف رهانیده است و به یکی از مفاهیم انتزاعی مهم تبدیل
شده که هیچ ما به ازای خارجی و مصداق قابل تعریفی جز آن چه ذهن انسان بدان
بخشیده، نداشته است. تعاریف آزادی، بیش از آن که مفهوم آزادی را روشن کنند
از شرایط زمانی و کسانی که آن تعاریف را به وجود آوردهاند، سخن میگویند.
به بیان دیگر، عدم دستیابی به تعریف واحد برای واژه آزادی، ناشی از
اختلاف جهانبینیهاست که در میان فلاسفه مشاهده میشود. مفهوم آزادی، یک
مفهوم اجتماعیـسیاسی در حیطه زندگی فردی و اجتماعی است، از این رو، اگر
در شناخت انسان اختلافنظر وجود داشته باشد، یعنی دو نوع نگرش و جهانبینی
متفاوت درباره وی در میان باشد، در این صورت، دستیابی به تعریفی واحد که
مورد پذیرش تمامی صاحبنظران باشد، ممکن نخواهد بود.
هر چند سخن فوق به دور از صواب نیست، اما به نظر میرسد دقیقتر آن است
که بگوییم واژه آزادی، مشترک لفظی است که در علوم فلسفی، روانشناسی،
اخلاقی و حقوقی در معانی مختلفی به کار میرود، از این رو، پیدا کردن معنای
جامعی برای معانی مختلف آن، بسیار مشکل است .
نتیجه گیری و جمع بندی نهایی
با انچه که در طول این تحلیل به ان پرداختیم به نظر میرسد
بازی [[شیطان نیز میگرید]] در راستای مبارزه با سیستم جهانی و دولت پشت
پرده ساخته شده است و عموم بدمن های ان از شخصیت های واقعی الهام گرفته شده
اند , حتی مفهوم بیداری نیز که امروزه در شبکه ی اینترنت در مقابل بردگی
انسان ها نیز به کار میرود مورد توجه سازندگان بازی بوده :
کتاب تحقیقی مهمی با عنوان Islam And The Divine Comedy در سال
1919 توسط یک دانته شناس بزرگ پرفسورمیگل اسین پالاسیوس نوشته شد که نشان
میدهد کمدی الهی تحت تاثیر احادیث و روایات اسلامی نوشته شده است :
نویسنده در کتاب نشان می دهد که در اروپای زمان دانته ترجمه
ای به زبان لاتین از معراج نامه پیامبر(ص) وجود داشته که دانته تحت تاثیر
ان کمدی الهی را نوشته است , دانته در معماری افلاک و منازل اسمانی خود ,
بسیار شبیه به منازلی که پیامبر اسلام در عروج خود به اسمان از انها گذشته
است عمل نموده است و حتی از همان افلاکی نام برده که پیامبر در گذر از هفت
اسمان از انها نام برده است . در کمدی الهی صورت فلکی زمین بطلمیوسی است که
در آن زمین مرکز جهان است و نه کره متحدالمرکز به دور آن میچرخند , هفت
کره ی اول که اسمانهای سیاره ای اند شامل : ماه , عطارد , ناهید , خورشید ,
مریخ , مشتری و زحل میشوند , به فلک ثوابت و در نهایت فلک بلورین (فلک
الافلاک)میپیوندند . فلک الافلاک نیز به نوبه خود به عرش الهی ختم میشود که
در محدوده ی زمان و مکان نمیگنجد . دانته پس از رسیدن به این قسمت به
مرحله ای میرسد که عرفا از آن با نام فنا فی الله یاد میکنند.
انچه که واضح است دانته الیگیری بیش از انکه تحت تاثیر ورژیلیوس و
اثرش انئیس باشد از معراج رسول اکرم (ص) تاثیر پذیرفته چرا که در انئیس
صحبت فقط از سفر به جهنم است و لاغیر...ضمن اینکه جدایی ورژیل به عنوان عقل
بشر از دانته در قله ی کوه برزخ به خاطر اینکه نمیتواند عشق را درک کند
یاداور جدایی جبرئیل از حضرت محمد(ص) در سدره المنتهی است . پیامبر اکرم
معراج را بوسیله ی دو کلید ایمان و عمل صالح طی کرد ولی این دو کلید در
کمدی الهی تبدیل به علم و ایمان شده اند که در دست نماینده ی پطرس قرار
دارند ,البته نباید این گمان بوجود بیاید که معراج دانته مشابه معراج حضرت
رسول است چرا که در کمدی الهی عقل و ایمان دو مفهوم جدا از هم تعریف شده
اند , انجا که عقل حضور دارد ایمان نیست و انجا که ایمان هست عقل نیست .
واقعه ی معراج در [شیطان نیز میگرید] هم اتفاق می افتد ولی از نوع شیطانی
چرا که به جای معراج و فنا فی الله به هبوط و فنا فی الدنیا میرسیم.
در طول بازی در مکان های مخفی مرحله ها , کلیدهای طلایی و نقره
ای(کلیدهایی که در کمدی الهی به مفهوم علم وایمان در دست نماینده پطرس
هستند) وجود دارند که زمانی که گیمر انها را پیدا میکند میتواند وارد مراحل
مخفی بشود و پس از اینکه مراحل مخفی را با موفقیت تمام کرد میزان سلامتی و
مدت زمان شیطان بودنش افزایش پیدا میکند.
مسئله دیگری که در بازی اهمیت دارد و قبلا هم به ان اشاره شد
معرفت النفسی است که دانته در طول مسیر بازی به کمک فینیاس پیدا میکند او
زنجیرهای نفس خود را پاره میکند و به حقیقت وجودی خویش که یک شیطان است پی
میبرد و همینجاست که حوا هدف از از معراج دانته را ازادی بیان میکند در
صورتی که هدف از معراج در کمدی الهی فنا فی الله است , باید به ذکاوت
سازندگان [شیطانی نیز میگرید] افرین گفت چرا که با استادی تمام آزادی را
به جای فنا فی الله در بازی قرار داده اند و همینطور به جای کلید علم و
ایمان که در کمدی الهی از آن استفاده میشد افزایش مقدار سلامتی (خون) و مدت
زمان شیطان بودن را جایگزین کرده اند.
شاید این مسائل ابتدا بی اهمیت به نظر برسند ولی اهمیت موضوع
انجایی روشن میشود که بدانیم [شیطان نیز میگرید]] یک بازی کامپیوتریست و
گیمر در تمام طول بازی با دانته همزاد پنداری میکند و به جای اینکه با
مفاهیم عمیقی همچون ملاقات خداوند اشنا بشود معراج خود را در حد کلمه ی
ازادی تنزل میدهد که با دو کلید سلامتی بیشتر و مدت زمان شیطان بودن بیشتر
میتواند به این مفهوم مجرد برسد.
داستان حضرت ادم و حوا نیزاینجا دستخوش تحریفات عرفان یهودی زوهر
شده است , نقل به مضمون انچه در تورات امده این است که ادم و حوا از درخت
شناخت نیک و بد خوردند و خداوند نیز انها را از بهشت بیرون راند ولی در
عرفان زوهر به جای درخت دانایی ازدرخت شک نامبرده میشود که وقتی ادم و حوا
از ان خوردند به وجود خدا شک کردند و به جای اینکه انها رانده بشوند , خدا
از بهشت رانده شد و اکنون وظیفه ی هر انسانی است که تلاش کند تا با افزایش
معرفت و شناخت دقیق از وجود خود , خدا را در خود متجلی کند ! این همان
مطلبی است که صراحتا در طول بازی گیمر متوجه آن خواهد شد.
بیش ترین تاثیری که میتوان از سری بازیهای [شیطان نیز میگرید] گرفت
نه تنها نابودی حکومت شیطان نیست بلکه تحریف یک حقیقت و هدف افرینش یعنی
معراج است , اماده سازی دنیایی بدون حضور یک مسیر رشد مادی و معنوی
بزرگترین هدف شیطان است , این همان دلیلیست که بازی را ناتمام و گنگ به
پایان میرساند چرا که وقتی ورژیل میخواهد برنامه جدیدی را برای دنیا تنظیم
کند با پیامی که قبلا توسط مادر دانته به او وحی شده قرابت ندارد, دانته از
توصیف آزادی عاجز است ولی به ان ایمان دارد و به همین علت با برادر خود
درگیر میشود.
پس از هشت ساعت بازی حرفه ای و سراسر هیجان برای به دست آوردن
ازادی، تنها چیزی که عاید شما می شود این است که می فهمید امروز به جای
ایمان به خدا و مبارزه در راه خدا باید برای واژه آزادی بجنگید که شاید هیچ
گاه نتوانید آنرا توصیف کنید در دنیای ترنس مدرن امروز هیچ کس حق ندارد
مسیری برای رشد بشر ارائه کند. آدمی آزاد است تا آنچه میخواهد را انجام
بدهد. تند روی نیست اگر این بازی را یک اثر ترنس مدرن معرفی کنیم چرا که با
جعل حقائقی همچون معراج و فرشتگان سعی در قداست بخشیدن به کلمه ای چون
آزادی را دارد.
شکی نیست که آزادی باید محترم شمرده شود ولی اینکه
انرا همردیف مفاهیمی چون فنا فی الله قرار دهیم اشتباه بزرگیست در حوزه
فلسفه و کلام وقتی گفته میشود «انسان آزاد است»، آزادی به معنای اختیار و
عدم جبر است، یعنی انسان در انجام رفتارهای خود، اختیار دارد و مجبور
نیست. به گفته استاد شهید مطهری: «بدون ترديد يكى از معضلات بزرگى كه
تاكنون فكر دانشمندان را به خود متوجه ساخته، اين مسأله است و بسيار كم
ديده مىشود كه كسى در اين مسأله وارد شده باشد و جميع جوانب و اطراف مسأله
را در نظر گرفته باشد و به درستى از عهده حل آن برآمده باشد. غالباً كسانى
از مدعيان فلسفه يا روانشناسان يا علماى اخلاق يا اصوليين كه وارد اين
مطلب شدهاند، يا از اول راه خطا پيمودهاند، يا آنكه به قسمتى از مطلب
توجه كرده و جميع اطراف و جوانب مطلب را در نظر نگرفته يا نتوانسته اند در
نظر بگيرند.»
محققین
حکمای اسلامی معتقدند که نظام هستى نظام ضرورى است و استثناپذير هم نيست و
در عين حال انسان در افعال و آثار خود مختار و آزاد است و حد اعلاى آزادى
براى انسان، موجود است و اين اختيار و آزادى با ضرورت نظام هستى منافات
ندارد.
در تفکر فلسفی غرب نیز این وجه آزادی در اندیشه بسیاری از مکاتب و فیلسوفان
پذیرفته شده است و غالب آنها معتقد به آزادی فلسفی انسان بوده، او را
موجودی مختار میدانند.
آنچه در باب اندیشه فیلسوفان غربی خودنمایی میکند، رویکرد افراطی
فیلسوفان اگزیستانس به مقوله آزادی و اختیار انسان است تا آنجا که برخی از
فلاسفه اگزیستانس از شاخه الحادی آن، وجود خداوند متعال را محدودکننده
آزادی انسان انگاشته، برای تضمین وجود این خصلت اساسی در وجود آدمی، به
خیال باطل خود، وجود خداوند متعال را از قلمرو جهانبینی خود خارج
نمودهاند. ژان پل سارتر در این باره گفته است: «قول به آزادی انسان،
مستلزم این است که افراد بشر ملعبه خدایان یا هر قوه دیگری ماسوای خود
نیستند، بلکه آزادی مطلق دارند و رها و مستقل و غیرمتعلق و غیرمرتبطاند و
خلاصه به حال خویشاند... نفی خالقی علیم، شرط عقلی و منطقی حریت کامل
انسان است.»
آزادی اخلاقی گاه مقابل الزام اخلاقی به کار میرود و مراد از آن،
اعتباری و قراردادی بودن اصول اخلاقی است، یعنی اخلاق، اساسی ندارد و هر
کس میتواند به اختیار خود، رفتاری را خوب یا بد بداند. اما معنای شایعتر
آزادی اخلاقی، رهایی انسان از قید شهوات و از اطاعت قوای حیوانی و شیطانی
است که همان «آزادی معنوی» پیشگفته در کلام شهید مطهری است. به گفته
سقراط، «آزادی یعنی این که فرد از بردگی امیال حیوانی خویش که از نظر عقل
سزاوار سرزنش است، رهایی یابد.»
اما اینکه امروزه چرا واژه آزادی این طور به جدیت توسط کسانی که
خود مخل آزادی دیگران هستند اشاعه میشود را باید در پروتکل های سران
صهیونیزم جست جو کرد انجا که میگوید:
*آزادى سياسى تنها يك نظريه است نه يك واقعيت. لذا آدمى بايد
بداند كه چگونه از واژه آزادى سياسى براى فريب توده ها استفاده كند و سپس
آن را براى درهم شكستن قدرت حزب حاكم بكارگيرد. البته اگر حزب حاكم قبلا\"
خود از چنين شيوهاى براى دستيابى به قدرت استفاده كرده باشد، بهتر مىتوان
همين شيوه را در مورد او بكار برد. به كمك واژه به اصطلاح آزادى مىتوان
همين شيوه را در مورد او بكار برد. به كمك واژه به اصطلاح آزادى مىتوان
پايه هاى حزب حاكم را سست و لرزان ساخت و بىاعتباريش را به توده مردم
نشان داد. از آنجا كه توده ناآگاه نمىتواند حتى يك روز هم بدون راهنما و
رهبر هدفهايش را خود راهبرى نمايد، لذا به آسانى رهبرى حزب جديد را
مىپذيرد و بدينسان رژيم قديم جاى خود را به رژيم جديد میدهد.
*مجرد و ذهنى بودن مسأله آزادى، به ما كمك مىكند كه به توده هاى
مردم در سراسر دنيا بفهمانيم كه دولتهايشان فقط ناظر خرج ثروتهاى مردم
هستند و مىتوان دولتها را مانند دستكشهاى كهنه زود به زود عوض كرد.