فضای سایبری و مدیریت آن، مسالهای است که در سالهای اخیر در کانون توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته است.
به گزارش پایداری ملی، فضای سایبری که در کشور ما تحت عنوان فضای مجازی شناخته میشود، عملا در حال تبدیل شدن به یک بخش واقعی از زندگی انسانی است. در گفتوگو با احسان کیانخواه دکتری مدیریت راهبردی فضای سایبری، پژوهشگر حوزه فلسفه سایبر. سیاستگذاری و حکمرانی سایبر و نویسنده کتاب مدیریت امنیت اطلاعات گفتوگویی را در خصوص ابعاد مدیریت فضای سایبری و بحث ملیسازی فضای سایبری انجام دادیم که ماحصل آن در ذیل تقدیم میشود.
به عنوان سوال نخست،اساسا فضای سایبری چه چالش ها و فرصت هایی را در پیش روی حکمرانی(در تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی، حقوقی و ...) ایجاد کرده است!؟
ناخداگاه ذهن با پرسش شما به سمت فلسفه و ماهیت فضای سایبر سوق پیدا میکند. به طور خلاصه دلیل گرایشِ فهم فلسفی سایبردر برخورد با این پرسشها، فهم حکمت آمیز سایبر و کنار زدن غشای ظاهری آن است. زیر جذابیت و اغواگری سایبر ذات آن را در برگرفته است. سایبر را میتوان همانند هر پدیدهایی با ابزار علل اربعه تحلیل نمود. منطق علل اربعه که در فلسفه بیان شده است، منتج به تعریف منطقی و بیان حد تام و حد کامل برهان خواهد شد که هم به علل داخلی و جنس و فصل توجه دارد و هم علل خارجی شامل علل فاعلی و علل غایی را بیان میدارد.
فارغ از علل داخلی پدیدهی سایبر که بحث مستقلی را میطلبد، علت غایی سایبر موجود (آنچه هماکنون ما در اختیار داریم) که شکل داده علل داخلی براساس انگیزه و ظرف تمدنی شکلگیری فضای سایبر که همان تمدن غرب مدرن و ذات اومانیسم و انسان محوری آن است را میتوان در دو گزاره خلاصه کرد. (۱) اشراف راهبردی (اشراف نظامی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، هویتی و..) آمریکا و اَبَر شرکتها و (۲) جهانیسازی سبک زندگی غربی (جهانیسازی تمدن غربی سکولار). داخل گیومه بگویم که منظور از گزارههای فوق بیان علت غایی پدیدهی سایبر است و نه غایت سایبر. زیرا غایت سایبر تحقق کامل فناوری سایبری، اینترنت اشیاء عالمگیر، اتصال هوشمند جهان و... است، اما علت غایی بیانکنندهی انگیزه و مطلوب مورد تصور فاعل سایبر است.
حال اگر دو گزارهی فوق را بپذیریم چالشهای حکمرانی در برخورد با پدیدهی سایبر آشکار میشود. یعنی حکمرانی و ابعاد حکمرانی نظام در برخورد با سایبر دارای چالشهای کلیدی از تفوق هژمونی آمریکا و اَبَر شرکتها از طریق سایبر بر انواع مختلف سرمایهها و منابع کشور از انسانی، مالی تا فیزیکی شده و همهچیز در تابلوی بزرگی قابل نظارت و کنترل است. از طرفی بر اساس قابلیتها و جذابیتهای فضای سایبر امکان مهندسی و مدیریت فکر و فرهنگ نیز میسر شده که فرهنگ منحط غرب و سبک زندگی برآمده از تمدن غرب مدرن را ممکن میسازد.
بیان چالشهای کلیدی فوق نادیدهگرفتن فرصتهای پدید آمده با فضای سایبر نیست. فرصت گسترده هدایت و دسترسی به نفوس مستعد سراسر جهان از قابلیتهای شگرف فضای سایبر است. اما مخاطب فضای سایبر، صرفا افراد پیجوی حقیقت و مستعد نیستند، بلکه آحاد افراد جامعه با قوتها و ضعفهای مختلف مخاطب این فضا هستند که قدرت تفکیک مسیر صحیح از باطل را به روشنی ندارند و سبک زندگی غربی غالب و مسلط است.
تحلیل شما از واکنش کشورهای توسعه یافته به موضوع نقض حاکمیت شان در فضای سایبری چیست؟!
البته میزان حساسیت کشورها نسبت مدل حکمرانی فضای سایبر موجود، بستگی به میزان استحکام ساخت قدرت درونی آن کشور دارد. فضای سایبر یکی از مولفههای کلیدی سازندهی قدرت ملی است. قدرت ملی از مولفههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... شکل یافته و همهی این مولفهها، در قدرت برآمده از طریق سایبر وجود دارد است. یعنی سایبر به مثابه عالم نوپدید دارای مولفههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و.. است که ساحت جدیدی از قدرت را پدید آورده است. از طرفی با نگاه عالمگون به سایبر، قدرت در عالم نوپدید مفهومی دیگری نیز خواهد داشت. مثلا دارندهی ابر سامانهی «فیسبوک»، توییتر یا تلگرام یکی از اَبَر قدرتهای فضای سایبر هستند یا شرکت سیسکو، فورتینت و کسپراسکی نیز در این فضای بر اساس نفوذ و تاثیر گذاری خود اَبَر قدرتهایی هستند که قدرت اعمال اراده دارند. از اینها فراتر متصدی حفظ وضعیت عملیاتی اینترنت یعنی شرکت آیکان که هم IPها را توزیع میکند و هم دامنهها را مدیریت میکند مالک این فضای دستساز انسانی(آمریکایی) است.با این نگاه هر کشوری که خود را مستقل و پیشرو تعریف میکند و به دنبال اهداف و چشماندازهای چالشی برای خود است، با این وضعیت سایبر کنار نمیآید. زیرا در آیندهی نچندان دور دولتها مالک هیچ!!! هستند.
به نظر شما تجربه چین و روسیه در حرکت به سمت استقلال طبی و مرزبانی سایبری چگونه است؟!
چین و روسیه در جنگ ۸۰ ساله با آمریکا هستند . این جنگ قدیمی تجربیات زیادی برای این دو کشور به ارمغان آورده است. چین با رشد اقتصادی خود در حال به چالش کشیدن هژمونی آمریکا است. آمریکا نیز با انواع اقدامات خود چالشهایی برای قدرت جهانی چین و روسیه بهوجود آورده است. این دو کشور بهویژه چین عناصر تولید قدرت ملی و نقش سایبر در تغییر و استحکام آنرا بهخوبی درک کردهاند. در حوزهی امنیت ملی و حفظ منافع ملی این کشورها هیچ ملاحظهای نمیکنند و تسلیم بازیهای حقوق بشری و جنگ روانی آمریکا نمیشوند. لذا چین که یکهشتم جمعیت جهان را در خود جای دادهاست، استحکامات سایبری مناسبی را برای حفظ و ارتقاء قدرت ملی خود شکل داده است.
تحلیل شما از اظهارات چندی پیش رئیس جمهوری فرانسه در نقد اینترنت کالیفرنیایی و ضرورت ایجاد اینترنت اروپایی چیست؟!
سوال خوبی است، حتی اروپا که در قضیه برجام بهخوبی شدت وابستگی خود را به قدرت اقتصادی آمریکا آشکار کرده است، نیز وقتی آینده را میبیند و روندهای آینده پژوهی فناوریهای جهانی و زیستبوم سایبری را ملاحظه میکند به دنبال احیای هویت خود در جهانْزیست جدید سایبری است. اروپا بیشتر از سایر کشورها تحت سلطهي سایبری آمریکا با آیکان، گوگل، فیسبوک و توییتر است. زیرا اروپا علی رغم تشتت درونی خود بین آلمان و فرانسه و انگلیس اما از آمریکا به عنوان فاتح جنگ جهانی دوم تبعیت اقتصادی و فرهنگی دارد. اما اروپا تلاش داشت با تقویت مولفههای اقتصادی و فرهنگی خود به دنبال بازتعریف هویت نو و اثرگذار در جهان باشد که اتحادیه اروپا نمایشی از این تلاش است. اما ناگاه متوجه شد فضای سایبر و اینترنتی آمریکایی و کالیفرنیایی پدید آمده است که در حال حذف قدرت باقیماندهی اروپا است. جوزف نای معتقد است اگر اینترنت نبود پایان قرن ۲۰ میلادی مصادف با پایان عصر آمریکایی بود. اما به کمک اینترنت و جذابیت و هیجانانگیزی بالای آن دوباره آمریکا به جایگاه خود بازگشته است. تغییر فکر، ذهن و فرهنگ و آمریکایی فکر کردن و مجذوب آمریکا بودن همان چیزی است که با قدرت نرم سایبری آمریکایی در حال وقوع است.
مفهوم ملی سازی فضای سایبری دارای چه ابعادی است و برای تحقق آن چه راهکارهایی را باید در دستور کار قرار داد؟
به نظرم از ملی سازی فضای سایبر تعبیر دیگری میتوان کرد. در توصیف اقتصاد مقاومتی گفتهاند اقتصاد درونزای برون نگر. شاید قریب به ۲۱ سال پیش طرحی را برای شکل گیری شبکهای شبیه اینترنت در داخل کشور و برای کشورهای اسلامی نوشتم. ما باید شبکه سایبری فطری را بناکنیم. شبکهای که بر ارزشهای انسانی استوار است. خداوند در سورهی مبارکهی آل عمران آیه ۶۴ میفرمایند: « قُل يا أَهلَ الكِتابِ تَعالَوا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَينَنا وَبَينَكُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِكَ بِهِ شَيئًا وَلا يَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ » و یا پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله میفرمایند: « كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى اَلْفِطْرَةِ وَ إِنَّمَا أَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ وَ يُنَصِّرَانِهِ وَ يُمَجِّسَانِهِ». باید بتوانیم خستگان از غرب مدرن را در زیست طیبه سایبری دور هم جمع کنیم. این شدنی نیست اما نیازمند تلاش فلسفی، فقهی، جامعهشناختی و فناورانه است. با همین ترتیبی که عرض کردم. اگر فناوری پیشتاز شود، اتفاق اینروزهای کشور رخ میدهد که عدهای افراد مرتبط با حاکمیت فرش قرمز برای سلطهي کفار با تلگرام نوعی پهن کردهاند و همهی سرمایهی حال و آینده کشور را به «ثمن بخس» فروختهاند.
به نظر شما نسبت توسعه شبکه های اجتماعی غیربومی با موضوع نقض حاکمیت کشور در فضای سایبری چیست؟
شبکههای اجتماعی را از دو حیث پیشینی و پسینی میتوان تحلیل کرد. از حیث پسینی، شبکه اجتماعی به علت ذات برقراری ارتباطات و قدرتی که به انسان در توسعهی باورنکردنی بعضی از حواس میدهد، اقبال عمومی را به سمت توسعه رسانههای اجتماعی همانند شبکههای اجتماعی داده است. اما پشت این سامانههای جذاب، جریان اطلاعات نهفته است. که تقریبا آحاد مردم از این جریان اطلاعات خبر دار شدهاند. گراف ارتباط مردم باهم که براساس میزان علاقه به موضوعات متنوع اجتماعی و سیاسی وزن دار شده است که امکان پیشبینی رفتار آینده را به صاحبان قدرت سایبری میدهد. حال اگر این اطلاعات خارج از فضای جغرافیای حاکمیت کشور باشد، به راحتی ابزاری در دست دشمنان برای مهندسی و مدیریت ذائقه، فکر و فرهنگ میدهد. از طرفی حتی اگر این دادهعظیم در داخل حاکمیت باشد، قوانینی برای حفظ حریم خصوصی و دادههای ملی نداریم و نهادی متصدی نظارت بر دادههای ریز و درشت پراکنده در سرورهای مختلف نیست.
در وجهی دیگر با تحلیل پیشینی شبکههای اجتماعی به علت عدم توجه به نوع روابط اجتماعی در شبکهها براساس روابط اسلامی، همان فرهنگ و سبک زندگی نشر پیدا خواهد کرد. در حقیقت ما نیاز به مدل شبکههای اجتماعی مبتنی بر مهندسی ارزش اسلامی-ایرانی داریم.
حقیقت است دولت اسلامی علاوه بر تنظیم مقررات و رگولاتوری وظیفهی هدایت جامعه را به سمت ارزشها برعهده دارد. از حضرت رسول صلوات الله علیه روایت شده است که «اِنَّ الْحُسين مِصباحُ الْهُدي وَ سَفينَهُ الْنِّجاه». به تعبیر امروزی و مدیریت راهبردی، امام حسین(ع) هم چشمانداز و غایت سیر و صیرورت انسان و جامعه اسلامی را ترسیم کرده است و هم راهبرد رسیدن به این غایت و چشمانداز را آماده نموده است. وظیفه جامعه اسلامی هم حوزه تنظیم روابط و ساخت جامعه است و هم باید آینده را ترسیم و جامعه را به آن سمت هدایت کند.
در پایان اگر نکتهای برای تقویت بحث لازم است بفرمایید.
مقام معظم رهبری از سال ۱۳۶۸ سخنرانیهایی پیرامون استحکام ساخت درونی قدرت ملی بیان فرمودهاند. بهطور خلاصه بیان ایشان ناظر بر درونیبودن شکلگیری عناصر پدیدآورندهی قدرت ملی است. در حقیقت قدرت ملی که ریشه در درون حاکمیت نداشته باشد و به قدرتهای خارج حاکمیت وابسته باشد، « هَبَاءً مَّنثُورًا (فرقان/۲۳)» است. یعنی کافیاست آن قدرت خارجی به محاق برود، قدرت آن حکومت همانند غبار پراکنده میشود (پس لاجرم باید به قدرت لایزال الهی تمسک جست همان کاری که امام خمینی انجام داد و امام خامنهای آن را ادامه میدهد و هر قدرت مادی نابود شدنی و غیر قابل اتکاءاست که چون نور باید ظلمتی باقی نخواهد ماند)
فضای سایبر نیز همانند ساحتهای دیگر زیست انسانی که باید انسان و جامعه را از تعرض دشمن بیرونی و درونی حفظ نمود، نیازمند ساخت درونی متکی بر عناصر کلیدی فرهنگ اسلامی-ایرانی است. اما سوالی که اینجا قابل طرح است، ابعاد این ساخت است. در فقه شیعی و اسلامی، قاعده معرفی وضع شده است که به قاعدهی نفی سبیل مشهور است. منشأ اصطیاد قاعدهی نفی سبیل آیهی ۱۴۱ سوره مبارکه نساء است. فقها معتقد هستند بهمقتضای این قاعده هر عقد و پیمان و هر معامله اگر موجب برتری و تسلط کافر بر مسلمان شود، فاقد اعتبار حقوقی است. اما این سلطه جهت و هدفی هم دارد. در حقیقت سلطهی کافرین بر مؤمنین به جهت تغییر حیات طیبه به حیات رذالت است. سبیل در جامعهی اسلامی مسیری است که شاکلهی جامعه را به حیات طیبه ختم میکند و از انحراف و تغییر مسیر جامعه اسلامی به حیات رذالتْ آفرین، جلوگیری میکند. پس سبیل صرف ابزار و وسایل نیست بلکه چشمانداز و غایت اصلی را نیز مورد توجه دارد. چه اینکه تجزیهی موضوعی خالی از اشکال باشد و ترکیب آن فساد زا. با این نگاه میتوان در چهار بعد فضای سایبر موجود و هر سرویس، خدمت و برنامهای را از حیث سلطه تحلیل کرد. این چهار بعد عبارتند از: بُعد انگیزه پدید آورنده و ظرف تمدنی آن، بُعد معماری و شیوهی ارتباط و عناصر صوری آن، بُعد جریان محتوی و اطلاعات و نحوهی دستیابی به آن و در نهایت بُعد محتوای در جریان.
براین اساس ملی سازی فضای سایبر یعنی ساخت فضای سایبر براساس انگیزههای معنوی که منجر به شکلگیری به حیات طیبه (در همهی ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و...) شودکه به فرموده مقام معظم رهبری آرمان حکومت اسلامی است. از طرفی روابط فناورانه و روابط اجتماعی در این فضا باید براساس ارزش اسلامی و تعالی محور طراحی شود که سایبر ابزاری برای ساخت تمدن نوین اسلامی شود. جریان اطلاعات نیز، از مبداء تا مقصد در لایههای مختلف فناوری و زیست نیز با حفظ حریم خصوصی که دستور صریح قرآن کریم است، باید برای هدایت و تعالی جامعه مورد استفاده قرار گیرد.
با تشکر از وقتی که در اختیار سایت پاپسا قرار دادید.