۱- در راستای رجوع به حق باید متوجه «وجود مطلق» بود وگرنه به جای نظر به حضرت حق، به عنوان یک حقیقت وجودی، ذهن خود را مشغول معنیِ خداوند میکنیم و از ارتباط قلبی با خداوند محروم میشویم. با هنرِ رجوع به حق و نظر به حقیقت وجودِ مطلق ،میتوان به مقام واسطهی فیض الهی نظر کرد و آن مقام را که حقیقت امام زمان(عج) است، شناخت و این احتیاج به انتظاری دارد که بشر از نظر به ماهیات منصرف شود و بتواند به «وجود» رجوع کند تا باز مقام واسطهی فیض در غیبت نرود و مقام معظم رهبری«حفظهالله» در رابطه با غدیر میفرمایند: «اگر این حادثه اتفاق میافتاد که حفظ و گسترش کمّی و گسترش کیفی در جامعهی اسلامی نبوی- میتوانست به قدر ده، دوازده نسل، پیدرپی حراست و حفاظت بشود، آن وقت مسلّم بود که این حرکت در طول تاریخ بشر، شکستناپذیر میماند. معنایش این نبود که بشر، دوران انتظاری نخواهد داشت و خود در طول این دوازده نسل، به نهایت مطلوب خود خواهد رسید. اگر آنطوری که پیغمبر(ص)معین کرده بود، امیرالمؤمنین(ع)، بعد امام حسن(ع)، بعد امام حسین(ع)، بعد ائمهی دیگر یکی پس از دیگری میآمدند، باز به گمان بیشتر، بشر نیاز به یک دوران انتظار داشت تا بتواند آن جامعهی آرمانی را تحقق ببخشد». و در آن صورت است که انتظار منجر به بصیرت می شود، زیرا شرایط رجوع به «وجود» فراهم شده است.
۲ - انتظار فرجِ ظهور حاکمیت عالیترین شخصیت هستی، نشانهی بلوغ بشریت است. باید تلاش کرد تا این انتظار زنده و با طراوت بماند بهخصوص که ائمهی معصومین(ع) تأکید کردهاند «أَ لَیْسَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَج» انتظار فرج به خودی خود از فرج محسوب میشود و برکاتی را به همراه دارد.
۳ـ لازمهی انتظار حقیقی معرفتی است خاص و چنانچه انتظار همراه با معرفتی صحیح واقع شود، برکات فوقالعادهای به همراه دارد و مانع میشود تا انسانها گرفتار اکنون زدگی شوند و سرنوشت خود را به دوران حاکمیت ظلمات آخرالزمان بسپارند.
۴ـ ما بیش از آنکه به آگاهی از «حوادث ظهور» نیازمند باشیم به معرفت نسبت به «قواعد ظهور» محتاجیم تا معلوم شود انتظارِ فرج شرایط تحقق ظهور است.
۵ـ نکتهی مهم دیگری که باید به آن پرداخت معرفت نسبت به ظلمات آخرالزمان است . باید روشن شود چه نوع ظلماتی است که مانع ظهور حضرت صاحب الامر(عج)شده و از آن مهمتر با چه نوع روح و روحیهای میتون از آن ظلمات عبور کرد زیرا ممکن است انسانها منتظر چیزی باشند که از جنس ظلمات آخرالزمان بوده و یک نوع رجوع به دجّال حیلهگر باشد.
۶ـ علت تحقق انقلاب اسلامی، فرهنگ انتظار بود و در زیر سایهی آن فرهنگ ملّت ایران توانست قدمی جهت نزدیکشدن به هدف نهایی بردارد و سرنوشت تاریخی خود را بهبود بخشد و به همان اندازه از استعدادهای معنوی عالم بهرهمند شود. پیروزی انقلاباسلامی درزمانهایکه بسیاری پذیرفته بودند دورهیحاکمیّت دین گذشتهاست، نشانداد عقیده به انتظارِفرج یک عقیدهیواقعبینانه ومنطقی است.
۷ـ حضور تاریخی در اردوگاه و خیمهی حضرت قائم (عج) در اثر انتظارِ حاکمیّت امام معصوم، از ظریفترین نکاتی است که باید به آن پرداخته شود زیرا اگر انتظار با معرفتی صحیح انجام گیرد در همین زمان، جان انسان را به شکوفاییِ مطلوب میکشاند و از تمام بیست و هفت حرف علمی که در زمان ظهور به صحنه میآید بهرهمند میگردد . چون در همین زمان توانستهاست از خدای لیبرال دموکراسی به خدای مهدی(عج) که خدای حضوری و وجودی است، رجوع کند.
۸ـ کسی منتظر حاکمیت انسان کامل است که متوجه باشد خداوند جهان را رها نکرده تا هرکس با میل خود بر آن حکومت کند بلکه فرصتی به بشر داده تا در این فرصت تلاش شود حضرت ولی الله اعظم(عج) امکان حاکمیت بر عالم و آدم را پیدا کنند کافی است زمینههای فتوح آخرالزمانی را بشناسیم تا به خوبی با حجابهای ظهور درگیر شویم و إنشاءالله به ظهور تامّ حاکمیت امام نایل گردیم.
۹ـ وقتی روشن شود امام زمان(عج) جنبهی متعالی هر انسانی است ، انتظار معنی خاص خود را پیدا میکند و در آن حال، نه تنها انسانِ منتظر هم اکنون قلب خود را متوجه قطب عالم امکان مینماید و با او زندگی میکند بلکه تلاش مینماید تا ظهورِ او در عالم و آدم هر چه بیشتر شدت یابد و افق بشریت بهکلّی دگرگون شود و از نظر به خاک به انس با افلاک تغییر جهت دهد.
۱۰ـ زندگی بدون ولایت الهی و حاکمیّت اولیای الهی همیشه با یأس و شکاکیت و از خود بیگانگی همراه است و درمان چنین بحرانهای روحی در رجوع به انسان کامل از یک طرف و تلاش برای حاکمیّت او از طرف دیگر ممکن است، تا شور و شعفِ خاص که در عارفانِ حماسهساز هست به جامعه برگردد.
۱۱- دلآگاهیِ پارسایانه حالتی است که با انتظار حاکمیّتِ امام معصوم(عج) نصیب انسانِ منتظر میشود و نه تنها صحنهی جان انسان از ارادههای شیطانی تطهیر میگردد بلکه قلب انسان قابل پذیرش القائات رحمانی توسط حضرت صاحب الامر(عج) میشود و این اساسیترین برکتی است که در انسانِ منتظر به وقوع میپیوندد.
۱۲- بحث آن است که چگونه عالم بقیت اللّهی به سراغ ما خواهد آمد و اینکه باید به انقلابی جهانی فکر کرد که به جهانی غیر از جهان موجود نظر دارد و تا روح بقیت اللّهی مدّ نظر ما نباشد هرگز نمیتوانیم به جهانی دیگر فکر کنیم و لذا هرگز نمیتوانیم به انقلاب جهانیِ حضرت بقیت الله اعظم(عج) که ماوراء استضعاف و استکبارِ انسانها، به قرب الهی رجوع دارد و شیطان را در آن فضا میمیراند بیندیشیم.
۱۴- وقتی حضرت سجاد(ع) در وصف منتظران حضرت مهدی(عج) میفرمایند: «اَلْغیبةُ عِنْدَهُم بِمَنْزِلَةِ الْمُشاهده» غیبت نزد آنها همانند مشاهده است، میفهمیم زمانه جهت ظهور مهدی(عج) باید آنچنان اوج بگیرد که دیگر عالم ماده حجاب بین انسانها جهت رؤیت عالم غیب نخواهد بود و این میرساند که ضروری است تا معارف خاصی به میان آید تا انسانها را به حضور عالم غیب سیر دهد و زمینهی ظهور آن حضرت فراهم گردد. پس اولین قدم رویبرگرداندن از تمدنی است که تماماً حسّی و حسّیزده است.
۱۵- اعتقاد به توحید و نافذبودن توحید،اقتضا میکند که متوجه باشیم توحید الهی همچنان تاریخ را در مینوردد و جلو میآید و روز به روز بیشتر ظهور میکند تا منجر به توحیدیترین شرایط و حاکمیت توحیدیترین انسان شود و در نتیجه در آخرالزمان انسانها با تجلی کاملی از توحید الهی روبهرو خواهند شد و این یعنی ظهور ابعاد باطنی عالم هستی و پشتکردن به ظلماتی که مانع تجلی چنین توحیدی است.