۱۵ فروردين ۱۳۹۸ - ۲۱:۰۰
کد خبر: ۴۶۴۹۷
جولین رز
با موج در حال بالا آمدن وقایع فاجعه‌باری که در شرف فراگرفتن سیاره ما هستند مواجه هستیم؛ وقایعی پردامنه از تخریب زیست‌محیطی تا بحران سلامتی انسان تا فساد تا جلوه‌های بی‌مانند آز و طمع شرکتی.
به گزارش پایداری ملی، لازم به گفتن است که اتفاقات خارق العاده ای در سراسر این جهان در جریان است و اینطور که معلوم است  داشتن یک راه چاره به عنوان یک فرمول بقا به منظور غلبه بر این اتفاقات، ضرورتا بهترین راه پیش رو نیست. در واقع این حس که عنقریب هرج و مرجی در راه است، احتمالا بر افرادی که معمولا چشمشان را به روی آنچه در اطرافشان در جریان است می بندند تاثیری نمی گذرد؛ موجب نمی شود که بنشینند و شروع کنند به پرسیدن چند سئوال.

چند سال پیش همسایه من با یک سیلابی مواجه شد که سه سال متوالی بود که تا حیاط پشت آشپزخانه اش را فرامی گرفت. او بیشتر نگران این بود که آیا مرغ هایش می توانند بی آنکه صدمه ای ببینند فرار کنند یا نه. اما اکنون او می پرسد که چرا این سیلاب ها هر سال دارند رخ می دهند. این تغییری بزرگ است. تغییری از نگرانی نسبت به اینکه آیا مرغ هایش می توانند شنا کنند تا طرح این پرسش که چرا  جوری شده که اصولا جوجه هایش مجبور باشند با چنین مخمصه ای مواجه شوند.

بنابراین به نظر می آید که مثال بالا در مورد موج در حال بالا آمدن وقایع  فاجعه باری که در شرف فراگرفتن سیاره ما هستند نیز موضوعیت داشته باشد؛ وقایعی پر دامنه، از تخریب زیست محیطی تا بحران سلامتی انسان تا فساد و بی عرضگی سیاسی مطلق تا جلوه های بی مانند آز و طمع شرکتی؛ وقایعی که در کنار هم این تاثیر را دارند که خواب آنها که خوابیده اند برآشوبد و آنها را به درک این موضوع برساند که شاید اوضاع کمی بیشتر از آنچه می اندیشند از کنترل خارج شده باشد. که شاید این چیزی بزرگ تر در پشت این احساس بی سابقه آشوب و بلوا وجود دارد که هنوز خوب درک نشده باشد.

خب حق با آنهاست. چیزی بزرگ تر در میان است. پس نگرانی بعدی که فشار می آورد و کاری می کند که آن را احساس کنند، این است که «آیا در مورد آن می توان کاری انجام داد؟» درنظر داشته باشید که این سئوال موجب می شود که سئوال کننده در صندلی راننده قرار نداشته باشد. سئوال کننده همیشه یک سرنشین است، اما دست کم اندکی پیشرفت حاصل شده است. هرچه نباشد باز هم این کار بهتر است از همچنان ادامه دادن و تلاش کردن و به طور کلی آشوب و بلوا را نادیده گرفتن.

پس یک نفر باقی مانده تا در این مورد تامل کند. مثلا چطور می شود اگر همین شخص این سئوال را مطرح کند که «آیا کاری هست که ما بتوانیم دراین مورد انجام دهیم؟» یا باز هم بهتر از آن «آیا کاری هست که بتوان در این مورد انجام داد؟»

 رفتن از صندلی سرنشین به صندلی راننده عمل سرنوشت سازی است. بخشی از این کار تغییر تاکید در نحوه نگاه فرد به زندگی به عنوان یک کل است. این کار به معنای چرخش از یک اتکای منفعلانه به «اختیار» به یک دخالت فعال در تعیین حقیقت  و عمل کردن بر اساس آن است. وقتی  به تعداد کافی مردم دست به این عمل زدند، به این معناست که  جمعیت کره زمین از بردگی خفت بار رها می شوند و یک سازوکار ارادی را در ارتباط با تکامل مثبت نژاد انسان تشکیل می دهند.

گفتن این که ممکن است ما در مرز چنین رویدادی باشیم، یک رویای ناکجاآبادی نیست، چون با وجود سطوح بالای اطلاعات نادرست و از نظر اجتماعی مهندسی شده ای که به مصرف کنندگان «اخبار روزانه» منتقل می شود، عده بیشتر و بیشتری از مردم در حال حرکت به این سو هستند که به راه دست  گذاشتن روی فرمان بروند و در نتیجه بخش قابل توجهی از کنترل بر سرنوشتشان را دردست خود بگیرند. کاری که مستلزم امتناع از پذیرش کورکورانه دروغ ها و حواس پرتی های طراحی شده برای به بردگی کشیدن آنهاست.

جالب آنکه این اتفاق در همان زمانی رخ می دهد که «دست پنهان» تلاش دارد جامعه را در کلیت خود ترغیب کند که به کلی قید رانندگی کردن را بزند  و همان نقش ناخوشایند تبدیل شدن به یک سرنشین همیشگی را بپذیرد، در حالی که اتومبیل شخص با پالس های الکترومغناطیسی نامرئی یک سیستم ناوبری رایانه ای برایش هدایت می شود.

در بریتانیا دولت به این نتیجه رسیده است که تمایل دارد تا سال 2022 اکثر وسایل نقلیه روی جاده ها «بی راننده» باشند. اما بیشتر احتمال دارد که چنین جاه طلبی احمقانه غریبی، موجب شود که اگر نگوییم همه، بخش زیادی از بردگان کله شق سیستم به این  دعوت دست رد بزنند و به این رای دهند که خودشان رانندگان اتومبیل هایشان باقی بمانند. پیداست که شمار زیادی از مردم رانندگی را دوست دارند. و اگر این واقعیت ساده را ملاک قرار دهیم، در نهایت معلوم خواهد شد که رانندگی کردن چیزی کمتر از یک عمل از سر شورش نیست!

برای لحظه ای تصور کنید در اتومبیل بی راننده خود نشسته اید و در راه رفتن به مقصدتان که وارد رایانه راهنمای اتومبیل کرده اید، مشغول مطالعه کتابی هستید.اما یک نفر در اداره پلیس محلی  که با چشمی شبیه دوربین های نظارتی رفت و آمدهای ترافیکی را کنترل می کند، به این نتیجه می رسد که شما «یک تهدید برای دولت» هستید، چون کتابی که می خوانید «سرنگون کردن ذهن روباتیک» نام دارد. عنوانی که دوربین مخفی داخل اتومبیل  آن را برای فرد نظارت کننده برملا می کند.

شما که عمیقا در محتوای این کتاب افشاگرانه غرق شده اید، متوجه نمی شوید که اتومبیلتان مسیر خود را به سمت پاسگاه پلیس تغییر داده است. وقتی به آنجا می رسید به محض ورود بی درنگ شما را دستگیر و متهم می کنند که «مظنون به خواندن ادبیات خرابکارانه با نیت تضعیف اراده دولت» هستید.

ولی حالا مطمئنید که چنین تصویری کمی دوردست به نظر می آید؟ منظورم اشاره به عنوان یک کتاب به عنوان دلیلی برای بازداشت و متهم کردن کسی است؟ اگر روزی چنین اتفاقی رخ دهد، آیا بر اساس حق حریم خصوصی و آزادی اطلاعات خود، صرفا به خاطر این دستگیری بدون حکم ابلاغ، درخواست تجدید نظر و جاری شدن عدالت را نمی دهید؟

البته که می توانید، ولی اگر  نتوانسته باشید محتوای کتابتان را خوب هضم کنید و آنقدر ابله بوده باشید که بپذیرید در اتومبیلی که دیگر در کنترل خودتان قرار ندارد پیشاپیش زندانی «دولت» هستید، پس این احتمال وجود دارد که واقعا ندانید چه کار کنید.

آخرین چیزی که ممکن است متوجه شوید این است که کسی که شما را به ارتکاب حرکت اشتباه متهم کرده، یک عوضی در سیستم است و این سیستم را یک کارتل جرم و جنایت با هدف به دست گرفتن کامل کنترل سرنوشت شما طرحی کرده است.

پس دوستان خوب من، طی این چند سالی که با اتومبیل های روباتیک فاصله داریم فکرهایتان را بکنید شاید این فرصت تنها زمانی باشد که برای بیدار شدن داشته باشیم.

اگر هنوز هم می بینید دارید به این فکر می کنید که آیا جوجه ها شنا می کنند یا نه، من پاسخ این سئوال را به شما می دهم: آنها شنا می کنند؛ یک جورهایی. اما هیچ وقت داوطلبانه این گزاره را امتحان نکنید، چرا که وقتی جوجه ها در آب قرار می گیرند یا اصلا توانایی ناوبری را ندارند یا توانایی اندکی دارند. پس به نظر من ما انسان ها باید کاری کنیم که حتی به همین اندازه از جوجه ها چیزی بیاموزیم. ما باید تصمیم بگیریم که اصلا دوست نداریم داوطللبانه منتظر بنشینیم تا ببینیم آیا یک اجاق میکروویو وای فای نسل 5  ما را نیم پز، متوسط یا کاملا پخته می کند، یا آیا اتومبیل های خودران واقعا ما را به جایی که می خواهیم می رسانند یا به جایی که می رسانند که قطعا نمی خواهیم به آنجا برسیم.

 گزاره ای که من مطرح می کنم، گرچه ممکن است غیرمعمول به نظر آید، این است که تا وقتی هنوز مختصری زمان برایمان باقی مانده، سرنوشتمان را به دست خودمان بگیریم. و به این دلیل که ما ذاتا موجوداتی اجتماعی هستیم، به منظور تشدید مقاومت خودمان دور هم جمع شویم. مقاومت در برابر چیزی که برای اغفال و به تله انداختن، برای به بردگی گرفتن و برای نابود کردن ما طراحی شده است: این سیستم کنترل مرکزی سیاسی- شرکتی، «نظم نوین جهانی» نام دارد.
اگر هنوز عضو مقاومت نیستید، به شما پیشنهاد می کنم که همین امروز به آن بپیوندید. عضویت در این گروه رایگان است و شاید از فهمیدن اینکه اینجا دقیقا همان جایی است که دلتان می خواهد باشید، متعجب و غافلگیر شوید.

نویسنده: جولین رز  Julian Roseفعال بین المللی، نویسنده، بازیگر و از پیشگامان کشاورزی ارگانیک

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر