حضرت علی(ع) می فرمایند: با مردم آنچنان معاشرت کنید که اگر مردید برای شما اشک بریزند و اگر زنده ماندید با اشتیاق به سوی شما آیند.
به گزارش پایداری ملی، به مناسبت سالروز میلاد امیرالمومنین (ع) شرح سه حکمت آموزنده از ایشان در ادامه میآید؛
معامله خداوند با گنه کاران
حضرت علی (ع) میفرمایند: "یَابْنَ آدَمَ، إذا رَأَیْتَ رَبَّکَ سُبحَانَهُ یُتابِعُ عَلَیْکَ نِعَمَهُ وَأَنْتَ تَعْصِیهِ فَاحْذَرْهُ" نهجالبلاغه، حکمت ۲۵؛ ای فرزند آدم، هنگامی که ببینی پروردگارت پی در پی نعمتهایی را بر تو میفرستد در حالی که تو معصیت او را میکنی بترس (که مجازات سنگینی در انتظار توست )».[۱]
در مقابل معاصی و گناهانی که بندگان انجام میدهند، خداوند با انسان سه نوع معامله میکند: گاهی فوراً او را مجازات میکند که این یک نوع محبّت نسبت به بنده است که او را بیدار میکند. بسیاری از بلاها کفّاره معصیت است، گاهی خداوند مهلت میدهد تا از این مهلت استفاده کند و برگردد و توبه کند.
خداوند در مقابل معصیت بندهاش به او نعمت میدهد چون قبلًا هشدار داده ولی اثر نکرد. و مستحق مجازات است؛ امّا خداوند به او نعمت میدهد و این نعمت دادن به دو علت است، یکی اینکه غافل و مغرور بشود و بیشتر گناه کند و دوم اینکه بعد از دادن نعمتهای فراوان، یک دفعه مجازات میکند که این نوع مجازات خیلی دردناک است که انسانی را که غرق در نعمت است یک دفعه غرق در عذاب کنند، و در اصطلاح قرآن نام این نعمت را عذاب استدراجی میگذارند: «وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِأَیاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِّنْ حَیْثُ لَایَعْلَمُونَ»؛ و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، ما آنان را از جایی که نمیدانند، به تدریج به سوی عذاب پیش میبریم ».[۲]
برای کلمه استدراج دو معنا ذکر شده یکی اینکه چیزی را به تدریج بگیرند چرا که اصل این ریشه از «درجه» گرفته شده که به معنای پلّه است که هرگاه چیزی را به تدریج و مرحله به مرحله بگیرند یا گرفتار سازند به این عمل استدراج گفته میشود.
معنای دیگر استدراج «پیچیدن» است؛ همان گونه که یک طومار را به هم میپیچند .[۳] هر دو معنی به یک مفهوم کلی که همان انجام تدریجی باشد برمیگردد.
خداوند گناهکاران و افراد سرکش را، فوراً گرفتار مجازات نمیکند، بلکه درهای نعمت را به روی آنها میگشاید که یا این نعمتها باعث بیداری آنها میشود و یا اینکه به بیخبری آنها میافزاید که در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله از نعمت، دردناک است، چرا که در حالی که غرق در ناز و نعمت هستند خداوند همه نعمت را از آنها میگیرد و طومار زندگی آنها را درهم میپیچد.
امام صادق (ع) در حدیثی میفرمایند: موقعی که خداوند خیر بندهای را بخواهد به هنگامی که گناهی انجام میدهد او را گوشمالی میدهد تا به یاد توبه بیفتد، و هنگامی که شر بندهای را (بر اثر اعمالش) بخواهد موقعی که گناهی میکند نعمتی به او میبخشد تا استغفار را فراموش کند و به آن گناه ادامه دهد، این همان است که خداوند عزوجل فرموده: «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِّنْ حَیْثُ لَایَعْلَمُونَ»؛ یعنی از طریق نعمتها به هنگام معصیتها آنها را به تدریج از راهی که نمیدانند گرفتار میسازیم ».[۴]
یکی از یاران امام صادق (ع) عرض کرد: من از خداوند مالی طلب کردم به من روزی فرمود، فرزندی خواستم به من بخشید، خانهای طلب کردم به من مرحمت فرمود، من از این میترسم نکند این استدراج باشد، امام فرمود: اگر اینها توأم با حمد و شکر الهی است استدراج نیست (نعمت است ).[۵]
چگونه با مردم زندگی کنیم؟
حضرت علی (ع) میفرمایند: "خالِطُوا النَّاسَ مُخالَطَةً إِنْ مُتُّمْ مَعَها بَکَوْا عَلَیْکُمْ، وَإِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُمْ" نهجالبلاغه، حکمت ۱۰؛ با مردم آنچنان معاشرت کنید که اگر مردید برای شما اشک بریزند و اگر زنده ماندید با اشتیاق به سوی شما آیند ».[۶]
اساس تعلیمات اسلامی بر اجتماع و جمعیّت است، یعنی اسلام اصل را جامعه میداند و افراد در دل جامعه پرورش پیدا میکنند و لذا میبینیم که عبادات در اسلام شکل جمعی دارد. اصل در نماز، جماعت است و نماز فرادی غیر رسمی است. تمام اذکار در نماز جنبه جمعی دارد حتی اذان و اقامهاش و سوره حمد جمعی است. سلام نماز هم بر محور جماعت است. روح حج هم جماعت است. لذا هر چه پیوند جامعه را محکم کند مورد تأیید اسلام است و هر چه آن را سست کند مبغوض است. سخنچینی، غیبت و تهمت، پیوندها را قطع میکند، اصلاح ذات بین، تعاون و همکاری، برآوردن حوائج مردم، محبوب است چون باعث پیوند است.
با توجّه به این بینش برویم سراغ کلام علی علیه السلام که میفرماید طوری زندگی کن که فقدان شما دردناک باشد و زندگی شما مورد محبّت مردم باشد.
معمولًا جامعه را به بدن تشبیه میکنند که بدن انسان دارای گوش، چشم، دست و پا و غیره است، در جامعه هم افرادش این گونهاند که یک عده چشم جامعهاند، و یک عده گوش جامعه هستند و یک عده زبان گویای جامعه هستند و یک گروه مغزهای متفکّر یک جامعه هستند و گروهی دست و پای یک جامعه و آنچه مهم است این است که انسان باید سعی کند که یک عضو مفید جامعه باشد نه زائد جامعه که باید کنارش زد، بعضی افراد در جامعه هستند که عضو مضرّ جامعه هستند و مردنشان جشن و شادیآور است و افرادی هستند که عضو مفید جامعه هستند که مرگشان موجب غم و غصّه است.
امام صادق (ع) میفرمایند: مرد برای اداره خانه و خانوادهاش باید سه کار انجام دهد، هر چند بر خلاف طبع او باشد:
"مُعاشَرَةٍ جَمیلَةٍ، وَسَعَةٍ بِتَقدیرٍ، وَغِیْرَةٍ بِتَحَصُّنٍ"؛ خوشرفتاری، گشادهدستی به اندازه و غیرت و ناموسداری .[۷]
امام علی (ع) فرموده است: "ابذُلْ لِأخیکَ دَمَکَ وَمالَکَ، وَلِعَدُوِّکَ عَدْلَکَ وَانْصافَکَ، وَلِلعامَّةِ بِشرَکَ وَإحسانَکَ"؛ جان و مالت را فدای برادرت کن و عدل و انصاف را نثار دشمنت ساز و خوشرویی و احسانت را به عموم مردم ببخش ».[۸]
امام حسن مجتبی (ع) فرمودهاند: "صاحِبِ النَّاسَ مِثلَ ما تُحبُّ أن یُصاحِبوکَ بِهِ"؛ با مردم آن گونه رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند .[۹]
عفو هنگام قدرت
حضرت علی (ع) میفرمایند: «إِذا قَدَرْتَ عَلی عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ / نهجالبلاغه، حکمت ۱۱؛ هنگامی که بر دشمنت پیروز شدی عفو را شکرانه این پیروزی قرار ده ».[۱۰]
بر خلاف آنچه که دشمنان اسلام در تبلیغات خود بیان میکنند که اسلام به وسیله نیروی نظامی و شمشیر پیشرفت کرد، ولی همان طور که از مستندات تاریخی برمیآید اسلام فقط برای از بین بردن موانع سر راه به جنگ متوسّل میشد و بهترین سند تاریخی برای مدّعای ما، فتح مکّه است که بدون درگیری و خونریزی فتح شد و بعد از پیروزی، پیامبر مردم را مجبور به گرویدن به اسلام نکرد، بلکه فرمود: سه جا نقطه امن است، اوّل کسانی که وارد مسجد الحرام شوند، دوم کسانی که وارد خانه ابوسفیان شوند و سوم کسانی که در خانه خود بمانند و اسلحه را زمین بگذارند. پیامبر (ص) فقط بتها را شکست اما اجبار به ترک بتپرستی هم نکرد ولی در عین حال میبینیم که «یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجاً »[۱۱] مردم فوج فوج به طرف اسلام میآمدند با اینکه زور نظامی نبود. ببینیم
چه عاملی باعث شد که مردم عصر جاهلی که فاقد سواد و تمدن و مردمی خشن و متعصّب بودند، به سوی اسلام گرایش پیدا کردند. با توجه به این مقدّمه میرویم سراغ حدیث امام علیه السلام که جواب در آن نهفته است. مردم انتظارشان این بود که پیامبر صلی الله علیه و آله وقتی به مکّه مسلّط شد دستور قتل عام را صادر کند چرا که سیره عرب در دوران جاهلیّت همین بود.
امّا با اینکه قریش و مشرکین، مسلمانهای زیادی را به شهادت رسانده بودند، از جمله حمزه سید الشّهدا، و آن همه جنگها بر علیه پیامبر صلی الله علیه و آله به راه انداختند، ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: "إذهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلقاء"؛ بروید، همه شما آزادید و بعد دست بر پرده کعبه کرد و فرمود: تمام خونهایی که تا حال ریخته شده زیر پای من و فراموش شده است.
امام علی (ع) هم در این جمله میفرماید: وقتی بر دشمنت مسلّط شدی عفو از دشمن را شکرانه پیروزی خود قرار بده. (البتّه استثنا هم دارد ولی ما اصل و پایه را میگیریم که عفو و گذشت است).
بحث عفو و گذشت از مسائل مهمّ در آیات و روایات است که به طور مختصر توضیح میدهیم؛ خداوند به پیامبرش میفرماید: «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ»؛ پس، به نحو شایستهای از آنها صرف نظر کن ».[۱۲]« صفح جمیل» به معنای عفو بزرگوارانه است نه عفوی که با بیاعتنایی و قهر کردن باشد، چرا که کینهتوزی و لجاجت، ویژه روحهای حقیر و همّتهای پایین است، امّا آنها که نظر بلند و روح بزرگ دارند، پوزشها را میپذیرند، از خطاهای دیگران چشم میپوشند و از حقّ شخصی خویش درمیگذرند. چون در عفو لذّتی است که در انتقام نیست.
خدایا مرا ثابتقدم و استوار بدار، تا با ناخالصان دغلکار، خیرخواهانه برخورد کنم، و هر کس از من دوری گزید، من به او نیکی کنم، و به هر کس که مرا محروم کرده، بذل و عطا کنم، و با آنکه با من قطع رابطه کرده، بپیوندم و کسی را که غیبت مرا کرده است، به خوبی یاد کنم، توفیقم بده که نیکی را سپاسگزار باشم و از بدی چشم بپوشم و درگذرم .[۱۳]
حضرت علی (ع) میفرمایند: "عاتِبْ أَخَاکَ بِالْإِحْسانِ إلَیْهِ وَارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَیْهِ"؛ برادرت را در برابر کار خلافی که انجام داده است به وسیله نیکی سرزنش کن، و شر او را از طریق انعام و احسان به او برگردان .[۱۴]
رسول خدا (ص) در پاداش کسانی که عفو میکنند میفرمایند: "اذا کانَ یومُ القِیامَةِ نَادی مُنادٍ: مَنْ کانَ أجْرُهُ عَلَی اللَّهِ فَلْیَدخُلِ الجنَّةَ، فَیُقال: مَن ذَا الَّذِی أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ؟ فَیُقال: العَافُونَ عَنِ النّاسِ، یَدخُلونَ الجنّةَ بِغَیْرِ حِسَابٍ"؛ هنگامی که روز قیامت میشود کسی از سوی خداوند ندا میدهد که هر کس اجر او بر خداست وارد بهشت شود، گفته میشود: چه کسی اجرش بر خداست؟ در جواب به آنها میگویند: کسانی که مردم را عفو کردند، آنها بدون حساب داخل بهشت میشوند ».[۱۵]
رسول خدا (ص) فرموده است: "عَلَیْکُمْ بالعَفْوِ، فإنَّ العَفْوَ لایَزِیدُ العَبْدَ إلّاعِزّاً، فَتَعافُوا یُعِزِّکُمُ اللَّهُ"؛ بر شما باد به گذشت، زیرا که گذشت جز بر عزّت بنده نمیافزاید. پس یکدیگر را گذشت کنید، تا خداوند شما را عزّت بخشد .[۱۶]
و همان حضرت فرموده است: "مَن کَثُرَ عَفُوهُ مُدَّ فی عُمرِهِ"؛ هر کس پرگذشت باشد، عمرش دراز شود .[۱۷]
خداوند نیز بخشنده است، در حدیثی آمده که عربی بادیهنشین نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: "یا رسولَ اللَّه، مَن یُحاسِبُ الخَلْقَ یومَ القِیامَةِ؟ قالَ: اللَّهُ عزّوجلّ. قالَ: نَجَوْنا وَ رَبِّ الکَعْبَةِ. قالَ: وکیفَ ذلکَ یا أعْرَابیُّ؟ قالَ: لأنَّ الکریمَ إذا قَدَرَ عَفا"؛ عرب گفت: ای رسول خدا در روز قیامت چه کسی به حساب خلایق میرسد؟ فرمود: خداوند عزوجل. بادیهنشین گفت: به خداوندگار کعبه سوگند که نجات یافتهایم. حضرت فرمود: چگونه، ای بادیهنشین؟ عرض کرد: زیرا کریم هرگاه قدرت یابد، ببخشاید .[۱۸]
[۱]. نهجالبلاغه، حکمت ۲۵
[۲]. سوره اعراف، آیه ۱۸۲
[۳] مفردات راغب، ریشه «استدراج»
[۴] تفسیر نمونه، ج ۷، ذیل آیات ۱۸۲ و ۱۸۳ سوره اعراف