به گزارش پایداری ملی، موسی حقانی مدیر موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در نشست «تحلیلی بر کجرویهای پهلوی» که ظهر امروز در موسسه نشر و تنظیم حضرت آیتالله خامنهای برگزار شد، اظهار داشت: همه دستاوردها بعد از انقلاب برای استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود و متأسفانه برخی از مسئولان نسبت به استقلال غفلتی پیدا کردند، درحالیکه استقلال مزیتهای بسیاری در کشور به وجود آورد و نمیتوان او را نادیده گرفت و اگر مشکلاتی در کشور هست، به علت نگاه به بیگانه است.
وی افزود: سید حسن تقیزاده در سال ۱۳۰۶ یک مقالهای نوشته است که در آن اعتراف میکند مسئولان ایرانی از نظر فکری و روحیه دچار نوعی بیماری به نام ارعاب شدهاند، اما به نظر من ملت ایران از مسئولان جدا هستند و در برهههای گوناگون تاریخی به اثبات رساندهاند که در پی استقلال و عزت کشور بودهاند.
حقانی گفت: تقیزاده در آن مقاله میگوید بسیاری از مسئولان وقت به این نتیجه رسیده بودند که ما هیچ گونه توانمندی نسبت به غربیها نداریم،تقیزاده راهکاری ارائه میدهد تا مسائل کشور حل شود، اما تا پایان رژیم پهلوی این اتفاق نیفتاد.
*تقیزاده مسله نفوذ را نمیپذیرد
وی افزود: علت اینکه رجال مملکت به این نتیجه رسیدند که ما قادر نخواهیم بود، این بود که ایران در جنگ روسیه شکست پی در پی خورده است و همچنین در جنگ هرات سه بار ایران لشکرکشی میکند و شکست میخورد، اما نکتهای که تقیزاده نمیپذیرد مسئله نفوذیها بوده است. ما در جنگ نرم شکست خوردیم و علت دیگر اینکه ما شکست خوردیم ناآگاهی پادشاهان از مسائل دنیا و منطقه بود و همچنین دخالت آمرانه روس و انگلیس بود.
مدیر موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران اظهار داشت: دخالتهای کشورهای بیگانه در چهار محور خلاصه میشد؛ نخست تضعیف، دوم تجزیه، سوم نابود کردن و چهارم دخالت است. روس و انگلیس برای نابودی ایران قرارداد ۱۹۰۷ را در ایران اجرا کردند که در آن قرارداد بخشهای شمالی و جنوبی ایران به انگلیس و روس واگذار شد و دیدند ایران نابود نخواهد شد قرارداد ۱۹۱۹ را با ایران امضا کردند تا ایران را مستعمره کنند اما ایرانیها نپذیرفتند و طی این سالها اصلا مسئله پیشرفت کشور مهم نبود، اما طی بیش از سه سال صدارت امیرکبیر به مسئله پیشرفت توجه شد، اما نفوذیها و بیگانگان به امیرکبیر اجازه ندادند.
وی با طرح این مسئله که همه علت عدم پیشرفت ایران را نثار قاجار نکنیم، گفت: جریانی که عامل عدم پیشرفت در ایران بود، جریان وابستگی است؛ بهطور مثال امثال ملکمخان میگفتند ایرانیان لیاقت ندارند و باید همه امور را به بیگانگان سپرد و یا محمدعلی فروغی معتقد بود ایران بدون تکیه بر کشورهای بیگانه قادر به حیات نیست. جریان نفوذ، جریان تحقیر است و اساسا کشور را به بیراهه میبرد و نفوذیها برای اینکه استعار را توجیه کنند میگویند؛ استعمار موجب پیشرفت میشود، حتی ملکمخان در جایی مینویسد خداوند همه نعمت را به بشر داده است و بعضیها لیاقت ندارند، به همین دلیل نعمتها را باید از آنها گرفت و به افراد دیگر سپرد.
مدیر موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران سپس به وضعیت تاریخی دوران ناصرالدین شاه پرداخت و گفت: ناصرالدین شاه گفت یک نامهای دارد و در آن نامه تأکید میکند هیچ کشوری بدبختتر از ایران نیست، چون قصد میکنیم جاده بسازیم، انگلیس و روس نمی گذارند. یا راهآهن بسازیم مانع میشوند. و عبارت جالبی دارد که میگوید مردهشور مملکتی را ببرم که شاه میخواهد به شمال برود باید از روس اجازه بگیرد و به جنوب برود باید از انگلیس اجازه بگیرد.
حقانی افزود: یکی از راههای پیشرفت ایران، مشروطه ایرانی با مدل آخوند خراسانی بود که با روشنفکران منور و نفوذیها مانع شدند و شیخ فضلالله نوری تا موقعی که استبداد منور ایجاد نشد مدافع مشروطه بود.
وی ادامه داد: هیچ نشانهای از پیشرفت در دوره رضاخانی وجود ندارد. او عامل بیگانه بود و راهآهن شرقی غربی را به راه آهن شمال و جنوب تبدیل کرد تا راهآهن از هیچ شهر مهم ایرانی عبور نکند.
مدیر موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران گفت: حتی در دورهای رضاخان میخواست در کرج کارخانه ذوبآهن تأسیس کند و از ایتالیا دستگاهها را میخرد، اما انگلیسیها در وسط دریا جلوی کشتی را میگیرند و حتی زمانی که ایران در دوره رضاخان از آلمان سلاح انفرادی و سبک میخرد، انگلیس نمیگذارد وارد ایران شود. زمانی که دولت وابسته ایجاد میشود، آن دولت هیچ گونه اختیاری ندارد و ا ین گونه میشود که در دوره رخاضان آرات کوچک و اروند رود را واگذار کردیم و مبنای درگیری ما و عراق بعدها شد و در دوره محمدرضا پهلوی نیز نتوانست جلوی تجزیه بحرین را از ایران بگیرد و به دلیل وابستگی هیچ اقدام جدی برای توسعه و پیشرفت بهخصوص در حوزه زیرساختها انجام نمیگرفت.
حقانی ادامه داد: اگر رضاخان در ایران میماند همان کارهایی را میکرد که محمدرضا انجام میداد و متفقین چون متوجه شدند در صورت تداوم حکومت رضاخان انقلاب در ایران صورت میگرفت، رضاخان را از ایران خارج کردند و خود غربیها معتقدند اگر حکومت محمدرضاشاه ادامه پیدا میکرد، ایران در سال ۱۳۷۵ بدهکارترین کشور دنیا بود.