به گزارش پایداری ملی، محمود رضایی فعال رسانه ای، در یادداشتی با عنوان «بازی دو سر باخت» به ابعاد دیدار مسیح علینژاد، خبرنگار خارج نشین با مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا پرداخت.
متن این یادداشت بدین شرح است:
مسیح علینژاد، خبرنگار خارج نشین که در سال های اخیر به خاطر ستیز خود با حجاب، نامش در محافل گوناگون مطرح شده، اخیرا با مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا دیدار کرده است.
معاون سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا با تایید این موضوع در بیانیهای گفته است در این دیدار، وزیر امور خارجه از علینژاد بخاطر آنچه "شجاعت و تعهد ادامه دار و دفاع از حقوق بشر در ایران" خوانده شده سپاسگزاری کرده است.
مسیح علینژاد هم در دیدار با مایک پمپئو با ادعاهایی درمورد انتخابات آزاد گفته است: ما میخواهیم دولت آمریکا از صدای مردم ایران حمایت کند. او گفته دولت ترامپ نباید تمام مذاکرات را محدود به مذاکرات هستهای کند بلکه حقوق بشر مهم است و باید در تمام مذاکرات با ایران به آن توجه شود.
در خصوص این دیدار غیرمنتظره چند نکته قابل ذکر است:
اول اینکه دیدار فردی در حد وزیر خارجه یک دولت آن هم دولت آمریکا با کسی که هیچ جایگاه مشخصی در کشور نداشته و ندارد و حتی در افکار عمومی نیز شخصیتی مخدوش و غیرقابل پذیرش است، بی تردید باعث تنزل سطح آن وزیر و دولت متبوع او تلقی می شود. در عرف دیپلماتیک، چنین دیداری یک فاجعه به شمار میرود. اینکه پمپئو این موضوع را می دانسته یا نه، محل بحث نیست. آنچه مهم است اینکه دیدار با چنین فردی نشان می دهد پمپئو و دولت ترامپ در سیاست های خود علیه ایران به نوعی بن بست برخورد کرده و مجبور شده اند تا دست به دامان افرادی شوند که کوچکترین جایگاهی در افکار عمومی نیز ندارند.
دوم
اینکه مسیح علینژاد سال ها علیه حجاب و نظام به تبلیغ پرداخته و تلاش کرده
است تا مردم را علیه مسئولان بشوراند. نتیجه کار او نیز مشخص است؛ او صرفا
به عنوان فردی ضدحجاب شناخته می شود با تاثیرگذاری محدود که بعضا حتی مورد
تمسخر مردم نیز قرار گرفته.
در طرف مقابل نیز جایگاه دولت ترامپ و به
ویژه مهره های تندرویی مانند پمپئو و بولتون در افکار عمومی ایران مشخص
است. این افراد معتقد به تندترین اقدامات علیه ایران از جمله حمله نظامی
هستند.
فرض کنید عده ای هرچند اندک حتی به اقدامات مسیح علینژاد نیز
معتقد باشند؛ تردیدی نیست که قریب به اتفاق همین افراد هیچ قرابتی با راه
حل های دولت ترامپ و افراطیونی مانند پمپئو و بولتون ندارند. از این جهت
علینژاد حتی چهره و وجهه خود میان طرفداران اندکش را نیز از بین برده است.
سوم اینکه در افکار عمومی بارها این شائبه وجود داشته که دولت آمریکا پشت
اقدامات علینژاد است. طبیعی است که وقتی فردی بدون مقام رسمی و حتی بدون
سابقه فوقالعاده در حد و اندازه علینژاد می تواند با وزیر خارجه آمریکا
دیدار کند، این شائبه تقویت می شود.
چهارم اینکه بسیاری از گروه های مخالف نظام در خارج از کشور به دلیل تفکرات خود حتی در میان افکار عمومی ناراضی کشور نیز جایگاهی ندارند. زیرا تفکرات آنها بر مبنای حذف و طرد سایرین و به شدت بسته و محدود است. منافقین مثال خوبی برای این گونه گروه هاست. گروهی که مورد عنایت ویژه جان بولتون مشاور امنیت ملی ریاست جمهوری آمریکا قرار دارد. اکنون علینژاد با فردی همسو با بولتون با همان تفکرات یعنی پمپئو دیدار کرده. طبعا چنین اقداماتی جایگاه این افراد را در نزد افکار عمومی هم ردیف گروه هایی چون منافقین قرار خواهد داد نه بیشتر.