در ادبیات ژئوپلیتیک، «مرز» حدفاصل دو کشور است که بهصورت آبی یا خاکی منابع و منافع درون کشور را محصور میکند. در حقیقت مرز دارای دو عنصر اساسی است، (۱) حدفاصل است که مشخص میکند تا چه محدودهای کشور امتداد دارد و قوانین مربوط به آن لازم الاجرا است و نیز (۲) محدوده قابل استحصال منافع، سرمایهها و منابع کشور را مشخص میکند.
منافع وسرمایههای هر کشور مختص ملت آن کشور است. مفهوم استقلال با بهرهبرداری از سرمایهها و منافع مختص کشور برای آن ملت گره خورده است. این منافع و سرمایهها در اشکال مختلف مادی و معنوی است.
حال این قواعد سرزمینی که با آبوخاک گرهخورده است، آیا برای فضای سایبر هم قابلتعمیم است؟ کاربر فضای سایبر در برداشت اولیه از اتصال به اینترنت، بدون توجه به مکان جغرافیایی با اتصال به گوگل، فیسبوک و اینستاگرام و نظایر آن در حال اتصال به افقهای دوردست است، بدون اینکه گذرنامهای گرفته و یا ازمرزهایی عبور کرده باشد. این فضا مشابه تجلی پرواز خیال انسان است و محدودیتها را از مقابل انسان برداشته است. سؤال اینجاست که آیا این فضای نوپدید مرزبردار است و میتوان برای آن مرزی را ترسیم کرد؟!
فضای سایبر در یک برداشت دارای سه ساحت فناورانه، مناسبات و حاکمیت است. ساحت فناورانه، جزء مقوِّم فضای سایبر بوده و ارتباطات، رایانش و محتوی را شامل میشود، ساحت مناسبات (انسانی-اجتماعی) فضای تعامل، زیست و هویتسازی است و ساحت حاکمیت، راهبری ساحات فناورانه و مناسبات را بر عهده دارد.
ساحت فناورانه فضای سایبر، باوجود حس فضای بدون واسطه در دسترسی به سرویسهای متنوع اینترنت، دارای ساختار سلسله مراتبی است. کاربر نهایی فضای سایبر ابتدا به توزیعکننده محلی اینترنت همانند شرکت مخابرات متصل شده و از طریق شرکت ارتباطات زیرساخت وارد تبادلات جهانی میشود. با عبور از مجموعهایی از گرهها و نودهای شبکه و مسیریابی و دستبهدست شدن به سرور مقصد میرسد. با توجه به این موضوع مشخص است بستههای ارسالی از دستگاه ما چه زمانی و از چه مسیری از کشور خارج میشود و چه زمانی و از چه مسیری بستههای دریافتی از سایت موردنظر ما، وارد کشور میشوند (ممکن است مسیر ارسال و دریافت متفاوت باشد). این ارتباط کاملاً فیزیکی و از طریق فیبر نوری یا امواج ماهوارهای بهصورت زمینی، هوایی یا دریایی است. پس زمان ارسال و دریافت بسته از گذرگاه ملی (National Internet Gateway) مشخص است.
ساحت فناورانه سایبر، ساحت ملموس سایبر و در محدوده جغرافیای طبیعی تعریف و عملیاتی میشود و کاملاً مفهوم سرزمین برای آن قابل ترسیم است. ارتباطات گسترده، مراکز داده و دادههای ذخیرهشده سرورها دارای وجه ملموس هستند. بر این اساس ازآنجاییکه ساحت مناسبات فضای سایبر بر ساحت فناورانه سایبر استوار است، بنابراین فضای سایبر حداقل در بعد فناورانه مرزپذیر است.
حال با پذیرش مرز در ساحت فناورانه سایبر، این سؤال قابلطرح است که چه چیزی منافع ملی را در فضای سایبر تهدید میکند که به مرزبانی آن، نیاز است. اصلیترین تهدید منافع ملی، اشرافِ خارجی و یا غیرمسئولانه همهجانبه (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هویتی و...) بر دادههای خرد و کلان است. این دادهها شامل دادههای کنترلی شبکه و زیرساخت ارتباطی، دادههای مرتبط با رفتار سایبری کاربر و ذائقههای متنوعی است که در بهرهبرداری از فضای سایبر تولید میشود، دادههای حاصل از تولید محتوی بوسیله کاربر یا پایگاهها و سامانهها و درنهایت دادههای ملی و هویتی است که در ارائه خدمات و سرویسهای متنوع از آن (دولتی و خصوصی) استفاده میشود. این دادهها قابلیت مهندسی فکر و هویت را به صاحبان داده میدهد و میتواند در تغییر ذائقههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ملی مؤثر باشد. این دادهها در همهجا از سرویسهای بزرگ ارائه خدمات تا سرویسهای کوچک نهفته است.
بهطور مثال مسیریاب Waze که آشکارا متعلق به رژیم صهیونیستی است، منبع قابلاتکایی برای شناسایی منابع و سرمایههای درون کشور توسط عامل بیگانه و تهدیدگر است (این منبع اطلاعاتی قابلاتکا است زیرا GIS آن توسط هزاران نفر بهصورت صادقانه - و بدون احساس جاسوسی- کنترل و تائید میشود) و هیچکس پاسخگوی این سطح بالای تهدید که بوسیله تاکسی اینترنتی معروف عمومی شده، نیست. یا خزندههای موتور جستجوی گوگل که بدون هیچ مانعی به جمعآوری دادهها از شبکه داخل کشور متصل به اینترنت میپردازند تا به تحلیل، ذائقهسنجی و ذائقهسازی بپردازند.
حال اشراف بر مرز سایبری که فراتر از بُعد فناورانه، بُعد مناسباتی دارد، به عهده چه بخشی از نظام باید باشد؟ اولین ویژگی مرزبان، نداشتن منافع اقتصادی از میزان گذر از مرز سایبری است. بهطور مثال شرکت ارتباطات زیرساخت که ذینفع اصلی کسب درآمد از فروش پهنای باند بین المللی است و بطور معمول توسعه اینترنت و بویژه سرویسهای بینالمللی خواست وزارت ارتباطات است، نمیتواند در مورد حفظ منافع ملی نظر بدهد. دومین ویژگی، نداشتن حساسیت سیاسی و جناحی است. برخی دستگاهها باوجود مسئولیت ملی و با توجه به وابستگی به دولتها، ممکن است در جایی منافع ملی را فدای موضعگیریهای سیاسی کنند. بر این اساس بهترین انتخاب میتواند مجموعه نیروهای مسلح باشد که «وظیفه حفظ و حراست از مرزها و همچنین حراست از رسالت مکتبی یعنی جهاد در راه خدا و مبارزه در راه گسترش حاکمیت قانون خدا در جهان را نیز عهدهدار است». (مقدمه قانون اساسی – ارتش مکتبی)
شکلگیری مرزبانی سایبری نیازمند ترسیم دقیق مسئولیتها و وظایف است. بهطور مثال گمرک به مدیریت ورود و خروج کالاها میپردازد اما درعینحال مرزبانی با نیروهای مسلح است. اشراف بر مرزهای سایبری و تعیین حساسیتهایی کنترلی که منافع ملی و سرمایههای مادی و معنوی کشور را به خطر نمیاندازد، وظیفه نیروهای مسلح است. این وظیفه در گرو حالپژوهی و آیندهپژوهی فضای سایبر نهفته است. مرزبانی سایبری هم باید به اکوسیستم فناورانه فضای سایبر توجه داشته و هم باید به پاسداشت مرزهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و هویتی توجه داشته باشد.
ترسیم دقیق مرزبانی سایبری و حراست از دادههای ملی و حریم خصوصی که مدیریت و مهندسی فکر و هویت جامعه را بر عهده دارد، نیازمند قانونی منسجم و جامع است. این دادهها باوجود استفاده در کسبوکارهای نوین نباید موجب بهرهبرداری دشمن و شکلدهی به چالشهای اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی شود. قانون مرزبانی سایبری باید به همه ابعاد اکوسیستم تولید، پرورش، ذخیرهسازی و انتقال دادههای خرد و کلان و روش کنترل و اشراف بپردازد که در عین آزادی کسبوکارها و تعالی جسم و روح آحاد مردم، موجب تهدید نظام را در کوتاهمدت و بلندمدت فراهم نیاورد.
احسان کیانخواه
دانشآموخته مدیریت راهبردی فضای سایبر