۲۶ تير ۱۳۹۲ - ۱۹:۳۸
کد خبر: ۴۱۷۲
داستان همه این سریال‌ها قصه‌های یک‌خطی پیرامون عشق و نفرت میان یک مثلث عاشقانه که به مدد توانایی تیم فیلمنامه‌نویسی وارد حاشیه‌های جذاب‌تر از متن شده‌اند و با آب‌بندی در ملودرام عاطفی و خانوادگی شخصیت‌ها، شماره تعداد قسمت‌های سریال را به بیش از ۱۰۰رسانده‌اند؛ رؤیایی که هنوز در تلویزیون ایران اتفاق نیفتاده است.

در حال حاضر پنج سریال «روزگار تلخ»، «حریم سلطان»، «عشق ممنوع»، «عمر گل لاله» و «عشق و جزا» تمام اوقات شبانه‌روز تماشاگرانی را که به ماهواره یا شبکه‌های غیررسمی ایرانی دسترسی دارند، پر کرده است. داستان همه این سریال‌ها قصه‌های یک‌خطی پیرامون عشق و نفرت میان یک مثلث عاشقانه که به مدد توانایی تیم فیلمنامه‌نویسی وارد حاشیه‌های جذاب‌تر از متن شده‌اند و با آب‌بندی در ملودرام عاطفی و خانوادگی شخصیت‌ها، شماره تعداد قسمت‌های سریال را به بیش از ۱۰۰رسانده‌اند؛ رؤیایی که هنوز در تلویزیون ایران اتفاق نیفتاده است.


تحلیل عمیق و خواندنی "مریم صبری” دارای دکترای مردم‌ شناسی در سی‌ و هفتمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات با عنوان «سریال‌ های ماهواره ‌ای و مسمومیت ایدئولوژیک خانواده ایرانی» یکی از مطالب حوزه رسانه این ماهنامه است.

 

وی در تحلیل خود ضمن بررسی وضعیت کنونی تسلط و قدرت رسانه ‌ها در سطح جهان، به ارائه راه‌ حل‌ هایی در مواجهه با حاکمیت ماهواره‌ ها پرداخته و با تأکید بر اینکه پیدا کردن مقصر و عامل هجمه نیست بلکه باید قربانی را بیشتر محافظت و جذب کرد، موضوع را از ابعاد جامعه‌ شناسانه و روان شناسانه مورد بررسی قرار داده است.

 

بخش‌هایی از آن را می‌خوانید:

 

- رسانه‌های تصویری مثل ماهواره با برنامه ‌های تفریحی و سرگرم‌ کننده در درازمدت باعث یکسان ‌سازی سلیقه قشرهای عظیم جامعه و ایجاد شکاف ‌های جدید طبقاتی و تعمق آنها می‌ شود.

 

- از پیامدها و معضلات برنامه‌های ماهواره‌ای می‌توان به افول فرهنگ، رشد روزافزون بی‌سوادی عمومی به علت تماشای بی‌حد این برنامه‌ها، عدم تمرکز و تفکر نسبت به موضوعات و مطالب مختلف، کاهش دادوستدهای عاطفی و اجتماعی در روابط انسان‌ها با یکدیگر، رنگ‌باختگی ارزش‌های انسانی و باورهای مذهبی و نمادهای ملی و میهنی و در نتیجه خطر سقوط فرهنگ اجتماعی اشاره کرد.

 

 

 

- دهه ۶۰ زمانی بود که این سریال‌های خانوادگی پا به عرصه رسانه ملی گذاشت. محصولات چشم‌بادامی‌ها و اروپایی‌ها؛ سریال‌هایی از ژاپن و آلمان، خوراک شبانه‌روزی تلویزیون را تأمین و مخاطبان را سرگرم می‌کردند. از جمله این سریال‌ها می‌توان به «سال‌های دور از خانه»، «داستان زندگی»، «جنگجویان کوهستان»، «ارتش سری»، «کارآگاه کاستر»، «درک»، «رکس» و… اشاره کرد.

 

- در حال حاضر پنج سریال «روزگار تلخ»، «حریم سلطان»، «عشق ممنوع»، «عمر گل لاله» و «عشق و جزا» تمام اوقات شبانه‌روز تماشاگرانی را که به ماهواره یا شبکه‌های غیررسمی ایرانی دسترسی دارند، پر کرده است. داستان همه این سریال‌ها قصه‌های یک‌خطی پیرامون عشق و نفرت میان یک مثلث عاشقانه که به مدد توانایی تیم فیلمنامه‌نویسی وارد حاشیه‌های جذاب‌تر از متن شده‌اند و با آب‌بندی در ملودرام عاطفی و خانوادگی شخصیت‌ها، شماره تعداد قسمت‌های سریال را به بیش از ۱۰۰رسانده‌اند؛ رؤیایی که هنوز در تلویزیون ایران اتفاق نیفتاده است.

 

- از بعد جامعه‌شناسی ازجمله کاراکترهای این سریال‌ها این است که «پدیده لذت‌جویی نفسانی» را تبلیغ می‌کند. در همین راستا «اخلاق تعدیل‌شده»ای به‌طور فراگیر به خورد مخاطب داده می‌شود که مشابهتی با اصول اسلامی ندارد.

 

- از بعد روان‌شناسی فراگیر بودن رسانه موجب می‌شود چنین دیدگاه‌هایی در ناخودآگاه جامعه پایه‌ریزی شود و در آینده‌ای نه چندان دور تبعات دیگری نیز داشته باشد. شاید جامعه امروز ما از این لذت‌جویی و بی‌عدالتی افراطی مصون است، اما تضمینی نیست که نسل نوجوان که با این چنین ارزش‌های وارداتی رشد می‌کند کماکان بر ارزش‌های گذشتگان قدم بگذارد. نسل آینده آماج ایدئولوژی‌ای قرار گرفته که جامعه ایرانی در ۱۰سال آینده تاوان این حملات را خواهد داد. در سیاست شبکه‌های فارسی زبان حتی گزینش نام سریال‌ها نیز با سیاست تخریبی/تبلیغاتی همراه است. مثلاً نام سریال حریم سلطان «قرن با شکوه» است؛ عنوانی کاملاً تاریخی، اما وقتی همین سریال برای مخاطب داخلی آماده می‌شود، می‌بینیم که عنوان حریم سلطان برای آن برگزیده می‌شود. از طرفی زمان تعیین شده برای پخش این سریال‌ها به گونه‌ای است که عمده مردم در ایران فارغ از مشغله کار هستند و هرگز آن را از دست نمی‌دهند.

 

 

 

- سینما و تلویزیون به دلیل این‌که می‌توانند فرآیند اقتدار و نفوذ فرهنگ قدیمی‌تر (سنتی) و نظام کنترل اجتماعی را سست کنند با آسیبی تحت عنوان «فردگرا شدن» شخص که معلول وضعیت‌های جدید (مدرن) می‌باشد همراه است. در این وضعیت خواست و تمایلات لذت‌جویانه جنسی و اقتصادی فرد، جدا از آرزوها و تمایلات گروه خانوادگی‌‌اش رسمیت یافته و مورد توجه قرار می‌گیرد. در واقع در اینجا رسانه‌ها به ویژه تلویزیون با پرداختن به فرد و تمرکز بر آن به نوعی موجب سست شدن این نگرش و نیز افزایش بی‌سازمانی خانوادگی شده‌اند.


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر