«باید این موضوع را به صراحت بیان کرد. مأموریت حیاتی بنیامین نتانیاهو برای حمله به ایران جهت نجات اسرائیل، غیر ممکن شده است. دیگر تمام شد». روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» در مطلبی که درباره طرحهای نتانیاهو برای حمله به ایران منتشر کرده، با بیان این جملات، از پایان رویای وی برای توقف برنامه هستهای ایران از طریق حمله نظامی سخن میگوید.
«باید این موضوع را به صراحت بیان کرد. مأموریت حیاتی بنیامین نتانیاهو
برای حمله به ایران جهت نجات اسرائیل، غیر ممکن شده است. دیگر تمام شد».
روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» در مطلبی که درباره طرحهای نتانیاهو برای حمله
به ایران منتشر کرده، با بیان این جملات، از پایان رویای وی برای توقف
برنامه هستهای ایران از طریق حمله نظامی سخن میگوید.
روزنامه «هاآرتص» در مطلب امروز خود درباره طرحهای نظامی
نتانیاهو، مینویسد هرچند بیشتر اسرائیلیها هیچ گاه باور نداشتند که این
رژیم واقعاً حمله کند، چنین تمایلی هنوز هم در این رژیم هست و نتانیاهو
بخش عمدهای از زمان خود را به تفکر درباره آن میگذراند.
این
روزنامه در ادامه با اشاره به تحولات اخیر در منطقه، به موضوع مصر و ایران
پرداخته و مینویسد، رخدادهای این دو کشور نشان داد که مردم آنها، خواهان
زندگی کردن هستند. به باور هاآرتص، همان گونه که رژیم اسرائیل به
گفتههای محمود احمدی نژاد توجه نشان میداد، باید به مواضع رئیسجمهور
جدید نیز توجه کند. درخواست وی برای برابری، آزادی عقیده و فقدان اجبار
مذهبی، ظاهرسازی و نقشه نیست، بلکه نتیجه درخواست اکثریت مردم برای زندگی
است.
بیگمان، برخی از تحلیلگران و سیاستمداران در این زمینه از
پیروزی اسرائیل دم خواهند زد. استدلال آنها نیز آن است که این رژیم، همواره
حمله نظامی را به تعویق انداخته تا شانس تغییری در ایران در راستای اعتدال
را از میان نبرده باشد. در سالهای اخیر، مقامات اطلاعاتی رژیم اسرائیل،
همواره با تندرویهای ایهود باراک مخالفت کردند تا جنگی با ایران درنگیرد و
اینک، هدف آنها تأمین شده است.
اما اصل ماجرا چیز دیگری است. در
واقع، انتخاب رژیم اسرائیل، این نیست که ایران را بمباران کند یا نکند.
انتخاب واقعی، انجام حملهای است که بیتردید، سبب حرکت سریع ایران به سوی
دستیابی به بمب هستهای و وقوع تنشهای شدید منطقه ای و یا تلاش برای آرام
کردن اوضاع منطقه و استفاده از رویکرد دیپلماتیک خواهد شد.
از سوی
دیگر، برای اینکه هر گونه حملهای انجام گیرد، باید دو پیش شرط محقق شود:
نخست، باید تهدیدی آشکار و قطعی از جانب یک رژیم بیپروا وجود داشته باشد و
دوم، اسرائیل باید مستقل و به تنهایی، توانایی جلوگیری از این رژیم را در
بلندمدت دارا باشد.
دقیقاً همان گونه که رژیم اسرائیل نتوانست به
پاکستان حمله کند و درست همان گونه که در صورت رسیدن ترکیه به آستانه
دستیابی به سلاح هستهای، نمیتواند حمله ای را علیه این کشور ترتیب دهد،
نخواهد توانست به ایران نیز حمله کند، زیرا مردم این کشور زندگی را
برگزیدهاند و مرتکب خودکشی هستهای نخواهند شد.
هیچ کس نمیتواند
به ارتش اسرائیل دستور انجام کاری را دهد که با استفاده از ابزارهای
متداول، توان انجام آن را ندارد و برای این کار به کمک ایالات متحده
وابسته است (و آمریکا نیز اعلام کرده خود را وارد چنین درگیری نخواهد کرد).
به
هر حال، مجموعه این عوامل سبب میشود برنامههای نخستوزیر رژیم اسرائیل
برای حمله به ایران، به نوعی ناممکن شود و این تغییر شرایط، باید تغییر
رویکرد اسرائیلیها را نیز به دنبال داشته باشد.