جهان سالها، سدهها و هزارهها با تنوع قومی زبانی و نژادی و مذهبی جلو آمده است. مسئله چگونگی انسجام قومی و چند و چون مدیریت اقوام مختلف در یک پهنه سرزمینی از قرن نوزدهم به ادبیات جامعهشناسی سیاسی دنیا ورود کرده است. ایدهآلترین حالت برای یک کشور این است که ملت، نژاد، فرهنگ، قومیت، زبان و مذهب آنها دقیقا یکی باشد اما چنین تیپ ایدهآلی تقریبا غیرممکن است. در واقع کمتر کشور همگن زبانی، فرهنگی و قومیتی در جهان وجود دارد. هزاران هویت قومی در جهان وجود دارد. بیش از 6900 زبان در جهان تکلم میشود و تقریبا اکثر کشورها با تنوع قومی و زبانی و مذهبی مواجه هستند. در این بین خاورمیانه مهد تنوعها و تباینات است. کشور ما ایران نیز سرزمینی است که در جریان تحولات گوناگون تاریخی و حرکتهای جمعیتی، ترکیبی از اقوام را در خود جای داده است. سرزمین ايران با 24 درصد همانندي در رده شانزدهم كشورهاي جهان از لحاظ تنوع قومي قرار دارد و اين نشاندهنده اهميت اين موضوع در ايران ميباشد. تنوع قومي را ميتوان نوعي فرصت تلقي كرد. حضور فرهنگي اقوام همواره در طول تاريخ منجر به زايش و پويايي فرهنگي كشور شده است؛ معهذا در نتيجه برخي زمينههاي اجتماعي و اقتصادي و گاه تحريكات خارجي با استفاده از اين زمينه تنوع قومي با عوارض امنيتي همراه بوده است. عملکرد سیاسی قومیت امروزه و با وجود بالاگرفتن مفاهیمی مانند آزادی، دموکراسی و استقلال در سراسر جهان پر اهمیتتر از هر زمانی است. در حقیقت دو نوع نگاه متفاوت به قضیه قومیت و قومگرایی وجود دارد. برخی صاحبنظران تنوع قومی را موتور محرکی برای پیشرفت اقتصادی و پایداری سیاسی میدانند اما گروهی دیگر تکثر قومیتی را تهدیدی علیه امنیت ملی و هویت واحد سرزمینی قلمداد میکنند که هرکدام از دو گروه فوق مباحث خود را منطبق بر یافتههای تجربی میدانند. گروه دوم استدلال میکنند که در کشورهای با گروهای قومی متکثر احتمال تنش و تعارض بین قومیتها بالاست و فرایند ملتسازی را با مشکل مواجه میکند. آنها همچنین تاکید دارند که در کشورهای دارای تنوع قومی بالا گروههای اقلیت احساسات ملی بسیار ضعیفتری نسبت به گروهای اکثریت دارند. در کشور ما نیز توجه به قومیتها وارد حوزه نظری جدیدی شده است. گروههای عمده قومی در ایران فارس، لر، ترکمن، کرد، بلوچ و آذریزبانها میباشند. در کنار این قومیتهای اصلی بیش از صد گروه قومی کوچکتر نیز وجود دارد. درواقع ایران جزو کشورهای پلیژنیک است اما تفاوتی که با دیگر کشورهای پلیژنیک دارد این است که این گروههای قومی اخیرا به ایران مهاجرت نکردهاند بلکه بومی این سرزمیناند و هزارهها را با هم زیستهاند. هرچند که در مقاطعی ممکن است تحت تاثیر تحولات سیاسی، اقتصادی این همزیستی به چالش کشیده شده باشد. آنچه که اهمیت موضوع را بیشتر میکند این است که عمده گروهای قومی کشور در مرزها ساکن هستند و دور تا دور کشور را گروههای قومی فراگرفته است که اکثر آنها عقبه قومی در کشورهای همجوار نیز دارند. طول مرزهای بینالمللی ایران در حال حاضر حدود 7816 کیلومتر میباشد که زمینهساز همجواری 15 استان را با 15 کشور همسایه فراهم نموده است. یکی از مهمترین عواملی که میتواند هویت ملی را در گروههای قومی تقویت کند و آنها را به فرصت تبدیل کند توجه به ظرفیتهای توسعهای مناطق آنهاست. اعضاي يك ملت اگر احساس كنند در دستيابي به حق و حقوق موقعيتي برابر دارند هويت ملي بحران كمتري خواهد داشت، اما اگر اقوامي نتوانند خود را با فرايند ملتسازي، ادبيات ملي، زبان رسمي، تعليمات عمومي و مذهب رسمي هماهنگ سازند به حد شهروند درجه دوم سقوط كرده و از برخي حقوق محروم و به حاشيه رانده ميشوند و احساس محروميت موجب تقويت هويتهاي مادون ملي مانند قوميت، نژاد، محلهگرايي و... ميشود و محركي براي دست زدن به اعمال سياسي و خشونت ميگردد.
در واقع مهمترین ابزاري که دولت میتواند از آن سود جسته و همگرایی اقوام با دولت مرکزي را افـزایش دهـد، توسعه متوازن منطقهاي است. توسعهاي که هدفش برقراري عدالت اجتماعی و توزیع ثروت و رفاه اجتماعی در میان مناطق مختف یک کشور است. هيچ موضوعي به اندازه توسعه اقتصادي مورد قبول روشنفكران راست و چپ، به عنوان عامل كاهش نابرابري و تعارض ناشي از آن در بین قومیتها نبوده است. اگر توسعه را به مانند یک سیستم اقتصادی که دارای ورودی و خروجی است در نظر بگیریم تنوع قومی در یک کشور میتواند به مثابه تنوع در ورودیهای این سیستم تلقی شود که خودبهخود خروجی متنوعتری را به همراه خواهد داشت. قومیتهای متنوع اگر بهخوبی درک شده و مدیریت شوند میتوانند نشانگر تنوع در علائق، مهارتها، توانمندیها و ظرفیتها باشند و بسترساز توسعه و پیشرفت و امنیت قرار بگیرند.
در نقطه مقابل بيشك ضعف يا ناكامي كشورها در يكپارچهسازي گروههاي اجتماعي گوناگون و تبديل آنها به نيروهاي سياسي- اجتماعي متحد، تهديدات جديد امنيتي را به همراه ميآورد؛ زيرساختهاي كلان سياسي را پاره پاره كرده و به تضعيف توان سياسيسازي و قابليت پاسخگويي نظام سياسي ميانجامد. در کشور ما و از نگاه پدافند غیر عامل هر اقدامی که بتواند سبب انسجام قومی بیشتر شده و واگرایی اقوام مرزنشین را کاهش دهد یقینا به افزایش اقتدار و امنیت ملی کشور کمک میکند. با توجه به بافت فرهنگي كشور و تركيب قوميتي آن و نيز پتانسيلهاي تهديدآفريني اقوام عليه امنيت ملي، همچون مرزنشيني اقوام، استقرار اقوام مشابه در مناطق همجوار كشور همسايه، موازي بودن، منطبق بودن مرزهای قومي بر مرزها و گسلهای مذهبی، زباني، تحولات منطقهاي و تسريع در روند ارتباطات و انفجار اطلاعات نياز به يك برنامهريزي منسجم و اصولي و تخصيص منابع و امكانات با در نظر گرفتن شرايط، خواستهها و ويژگيهاي جغرافيايي، فرهنگي و استراتژيكي هر قوم لازم و ضروري به نظر م رسد.
درواقع میتوان اینگون جمعبندی و نتیجهگیری کرد که
تکثر قومیتی در کشور ما به خودی خود تهدید نیست بلکه تحت شرایطی میتواند به فرصت
تبدیل شود. این نوع نگاه سیاستگذاران و مدیران سطح کلان کشور و رویه برنامهریزی
آنهاست که میتواند قومیت را به فرصت یا تهدید تبدیل کند. آنچه که امروزه و در
شرایط حساس منطقهای در ارتباط با اقوام باید انجام گیرد انتقال محورهای توسعه به
مناطق آنهاست. اگر در قومیتهای مختلف کشور این احساس پدید آید که جایگاهی برابر
در استراتژیها و برنامههای توسعه دارند و ابرهای پیشرفت و توسعه به یکسان بر
آسمان آنها پراکنده شده است بیتردید مرزدارانی متعهد و مطمئن و بازوهایی توانمند
برای امنیت و پیشرفت کشور هستند.
علی صیدی
"صیانت پایدار"، ماهنامه اطلاع رسانی سازمان پدافند غیرعامل کشور