«حمید ضیایی پرور» مدیر کل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها در پاسخ به این سوال که چرا به رغم جعلیات موجود در شبکههای اجتماعی همچنان اخبار نادرست مورد پذیرش یا حداقل توجه قرار میگیرد؟ گفت: معمولا اخبار نادرست و جعلی هیجان و جذابیت کاذب و زودرسی به مردم تلقین میکند. برای مثال وقتی شنیده میشود در میدان پاستور تیراندازی شده مردم دیگر به درستی و غلط بودن خبر توجهی نمیکنند و حتی اینکه منبع خبر درست است یا نه نیز برایشان اهمیت ندارد.
وی ادامه داد: بررسی صحت و سقم اخبار نیاز به سطحی از دانش و سواد رسانهای دارد و این وظیفه دستگاههای حاکمیتی بوده که این دانش را در اختیار مردم قرار دهند. با این حال سه سال است که درسی به نام سواد رسانهای را در مقطع تحصیلی دهم قرار دادند اما کافی نیست.
مدیر کل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها در ادامه با اشاره به اینکه باید آموزش سواد رسانهای را در مقطع تحصیلی به بچهها آموخت، بیان داشت: همین امروز در کلاسی حضور داشتم و استاد به من گفت در سوئد بچههای کلاس چهارم دبستان را به کلاس های راهنمایی رانندگی میبرند و به مدت دو روز مقرراتی را به او یاد میدهند. بهترین سن برای یادگیری همان مقطع ابتدایی است که ذهن کودکان آماده است، اما در کشور ما تا ۱۸ سال نباید سمت رانندگی رفت!
وی در ادامه گفت: سواد رسانهای جزو همین موارد است، بچهای که با ماهواره، موبایل، اینترت، بازیهای کامپیوتری و ... سر و کار دارد باید دانش رسانهای هم به او آموخته شود و دلیل مهمتر اینکه این آموزش دیرتر از موعد مقرر به بچهها داده میشود.
ضیایی پرور درباره اینکه حاکمیت مدام سعی در پاک کردن صورت مسئله دارد، افزود: راهبرد و سیاست کلی حاکمیت و همه دستگاهها نسبت به حوزه رسانه و فضاها عمدتا فضاتی تهدید انگارانه، محدود و نرفتن بوده و با پاک کردن صورت مسئله سعی کردند فرد را قانع کنند. در حالیکه کاربران ما از فضای مجازی به کثرت استفاده میکنند و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ضریب نفوذ موبایلی و اینترنتی زیاد شده و مردم از آنها استفاده میکنند، اما دانش این را فرا نگرفتهاند.
وی ادامه داد: فرهنگ استفاده از فضای مجازی و موبایل نیز جزو سواد رسانهای است و اغلب حوزه فضای مجازی، روزنامه ،موبایل، اینترنت، استفاده از اپلیکیشنها و شیوههای مختلف خدمات الکترونیک به حوزه سواد رسانهای مربوط میشود.
مدیر کل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها درباره راهکارهایی برای کاهش اقبال مردم یا حداقل بالا رفتن قدرت تشخیص آنها و همچنین افزایش سواد رسانهای آنها گفت: بخش زیادی از این موضوع به عهده NGOها است که در تمام دنیا بررسی شدهاند. در هلند سوئد کانادا و ... NGOها مرکزیت آموزش سواد رسانهای را در کشور در دست میگیرند و این وظیفه، خیلی حاکمیتی نیست.
وی در ادامه بیان داشت: NGOها اینطور نیست که بیایند و تمام حوزه را در دست بگیرند. برای مثال در حوزه موبایل اگر اپراتورهای ما درآمد زیادی کسب میکنند باید فرهنگ سازی و سواد موبایلی هم به کاربران یاد بدهند. اگر زیرساختهای اینترنتی درآمد کسب میکنند باید سواد محیط مجازی را هم یاد بگیرند و این در مورد مطبوعات، صدا و سیما و ... هم مصداق بارز دارد. متاسفانه در ایران اگر بطری زباله هم کنار خیابان باشد مردم از چشم دولت میبینند در صورتیکه بخش زیادی از این موضوع به مردم و ردههای مردمی برمیگردد.